مجید محمدی – پیش از رد صلاحیت احمدی نژاد و مشایی و بقایی در انتخابات ۹۲ و ۹۶، تصور مقامات امنیتی و نظامی و «بیت رهبر» بر این بود که این جریان به پایان کار خود رسیده است.
آنها این گروه را «منحرف» خواندند و پروندههای فساد دولت احمدی نژاد را در حالی که خود در آنها نقش داشتند به تدریج رو کردند. افشاگری علیه دولت احمدی نژاد عمدتا توسط همپیمانان سابق خود وی انجام شد و نه اصلاحطلبان. برای تضمین سکوت اعضای تیم احمدی نژاد نیز به سراغ همان نسخهی قدیمی «به جریان انداختن پروندههای فساد» رفتند چون با فساد شایع در جمهوری اسلامی و سوء استفادهی همهی مقامات از قدرت (به دلیل باز بودن دست همه برای این کار و فقدان نظارت همگانی) یک بسیجی تازه بازجو شده هم میتواند برای معاون رئیس دولت یا خود رئیس دولت پرونده بسازد، به همین آسانی.
تیم احمدی نژاد در قلع و قمع اصلاحطلبان از قوهی مجریه، پروندهسازی برای مخالفان، تنشزایی در دنیا، یهودستیزی و اتلاف و اسراف و فساد، رکورددار دولتهای جمهوری اسلامی بوده است اما در چالش خامنهای و روحانیت سنتگرا و مقامات سپاه در میان اعضای کاست حکومتی نیز رکورد زده است. امروز احمدی نژاد و همراهانش بیشتر برای خامنهای و سپاه موی دماغ هستند تا خاتمی و رفسنجانی (پیش از مرگ) و روحانی و همراهانشان. احمدی نژاد در دو نامهی مورخ ۳۰ بهمن و ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ خامنهای را مستقیما مسئول بخش عمدهی فلاکتها و مشکلات جامعهی ایران معرفی میکند و انتقادات اکثر مخالفان را خلاصه کرده است. دعوت احمدی نژاد به سکوت از سوی خامنهای با نوشتن نامههای بیشتر و انتشار آنها مواجه شده است. او همچنین روحانیون قم را نیز با سکوت در برابر مظالم تلویحا شریک جرم قرار داده است.
تفاوت تیم احمدی نژاد با بقیه
یک تفاوت جدی میان کارگزاران پیرامون رفسنجانی و خاتمی و روحانی با کارگزاران پیرامون احمدی نژاد وجود دارد. کارگزاران پیرامون آن سه عمدتا نیروهای سیاسی (با پیشینهی سپاهی و امنیتی) هستند که برای بالا رفتن از پلههای قدرت، گذراندن واحدهای دانشگاهی برای کسب مدارک تحصیلی عالی (در ساعات کار) و چپاول اموال عمومی به کارگزاری ولی فقیه روی آورده بودند اما پس از کسب این امکانات خواهان ثبات قدرت و بهرهگیری از غنائماند؛ اما کارگزاران احمدی نژادی از جنس مفسدان سپاه قدس و حفاظت اطلاعات سپاه و دستگاه رهبری هستند که می خواهند قدرت خود را در منطقه نیز بسط دهند. البته همگی این کارگزاران رانتخوار، امتیازجو و سوء استفاده کننده از قدرت نیز بوده و هستند چون این امتیازات و رانتها بخشی تعریف شده از مشاغل آنهاست مثل امکان عدم حضور در محل کار در ساعات کار، چندپیشگی، داشتن شغل دولتی و کسب و کار خصوصی در آن واحد، استفاده از اتومبیل دولتی، سفر خارجی، ویلای سازمانی، پذیرایی از دوستان به خرج بیتالمال و واگذاری قراردادها به دوستان و…
کارگزاران دولت احمدی نژاد از همان روشهایی در تاراج منابع عمومی بهره گرفتهاند که دیگر نیروهای امنیتی: استفاده از ارعاب و همپیمانی با نیروهای نظامی و انتظامی برای اختصاص منابع عمومی به خود به همراه دور زدن دولت و مجلس. در عین حال پایگاه اجتماعی آنها (دخمهها و پایگاههای بسیج) برای صدها مقام نزدیک به رفسنجانی و خاتمی پروندهسازی کرده و آنها را به زندان انداختند و صدایی از آنها (بجز یک نامهی متلمسانهی محمد خاتمی به خامنهای در مورد کرباسچی) بیرون نیامد اما احمدی نژاد به خاطر محاکمه چند نفر از نزدیکانش از بستنشینی تا مرز نفی رژیم ولایت فقیه پیش رفته است.
در شرایطی که اصلاحطلبان از ترس سپاه به ستایش قاسم سلیمانی، یکی از مسئولان کشتار بیش از ۴۰۰ هزار نفر در سوریه، می پردازند نزدیکان احمدی نژاد، سلیمانی را قهرمان پلاستیکی می نامند. اینها از یک جنس هستند (اکثرا لاتها و بازجوها و لباس شخصیهای حزب پادگانی رهبری در سراسر کشور) و تاختن آنها به یکدیگر موضوع غریبی نیست. به علت همین همجنسی است که نهادهای امنیتی و نظامی و قضایی از احمدی نژاد واهمه دارند: «او کامپیوتری است که ما خیلی نرمافزارش را نمیشناسیم… میترسیم به کیبوردش نزدیک شویم.» (محمد رضا باهنر، تابناک ۱۰ فروردین ۱۳۹۷)؛ «احمدی نژاد الان درب مسجد است. نه میشود کند و نه میشود سوزاند.» (حسین دهقان وزیر دفاع دولت روحانی، الف ۸ فروردین ۱۳۹۷)
در شرایطی که از رقابت اصلاحطلبان و اصولگرایان دیگر دیگی برای مردم گرم نمیشود تعارض تیم احمدی نژاد با نیروهای امنیتی و سپاه میتواند برای مخالفان نقطهی امیدی جهت کُند شدن چاقوی سرکوب باشد چون همهی آنها بخشی از سازمان سرکوب حکومت در دوران خامنهای هستند. احمدی نژاد در همان چارچوبهای نظام بسیار فراتر از اصلاحطلبان برای به چالش کشیدن خامنهای اقدام میکند. او در نامهی ۳ فروردین ۱۳۹۷ به روشنی تناقض میان سخن و عمل خامنهای را در حوزهی آزادی به رخاش میکشد. به همین علت دستگاه تبلیغات دولتی وی را نادیده میگیرد همان طور که اعتراضات عمومی در خوزستان نادیده گرفته میشوند (در نادیده گرفتن مورد اخیر، بیبیسی فارسی و رادیو فردا نیز با خبرگزاری فارس و تسنیم و الف و تابناک و خبرآنلاین هماهنگی داشتند).
سردار عارف به جمع فاسدان پیوست
حکومتی که هفت سال است همهی دستگاههای تبلیغاتیاش تلاش دارد با دروغ و فریبکاری از قاسم سلیمانی «سردار ملی» یا «سردار عارف» بسازد و به مردم قالب کند (چون تحت عنوان دفاع از حرم و مبارزه با داعش همکار رژیم اسد در قتل عام کودکان و زنان سوری بوده است، حدود ۶۰ هزار نفر) باید این موضوع را که پروندهسازی برای نزدیکان احمدی نژاد با کمک سپاه گریبان سردار عارفاش را هم میگیرد مورد نظر قرار میداد. احمدی نژاد و نزدیکانش در متن حکم بقایی عبارت مورد نظر خود را یافته و توپخانهی خود را به سوی سپاه قدس نشانه رفتند. احمدی نژاد در نامهی اول به سلیمانی وی را که خط قرمز سپاه در شرایط هزینه کردن میلیاردها دلار در خاورمیانه است شریک ظلم قوهی قضاییه معرفی کرد. اما در نامهی دوم وی را به انتشار مراودات دولت و سپاه قدس تهدید میکند بعد از آنکه سوالاتی کاملا موجه را از وی می پرسد: «اگر وجهی پرداخت شده است باید معلوم شود که به چه دلیل، بابت چه کاری، از کدام محل، طبق کدام قانون، کدام درخواست آقای بقایی، کدام رسید ایشان و چگونه این وجه آن هم در روز ۹۲/۵/۱۴ که ایشان فاقد هر نوع مسئولیت دولتی بوده پرداخت شده است.» (دولت بهار ۲۶ اسفند ۱۳۹۶) «سردار عارف» سوالات وی را بدون پاسخ گذاشته است.
سوال مشروع در این مجادله این است که آیا پرداخت حدود ۴ میلیون یورو و حدود ۶۰۰ هزار دلار به بقایی بدون هیچ گونه مسئولیت دولتی وی بوی پولشویی نمیدهد؟! در ماجرای فسادهای شهرداری و استعفای نجفی شهردار تهران نیز موضوع پولشویی سپاه مطرح شده است. سعید شریعتی میگوید نجفی روی ۲۷۸ حساب شهرداری تهران دست گذاشته که «ابزار میلیاردها تومان پولشویی به نفع یک نیروی خاص بودهاند و تنها ۱۵۰۰ میلیارد تومان نشتی شخصی به نفع نفر دوم سابق شهرداری بوده است.» هم برخی اعضای مجلس شورای اسلامی (عبدالرضا هاشم زایی، الف ۲۸ اسفند ۱۳۹۶) و هم برخی از اعضای کارگزاران (غلامحسین کرباسچی، شرق ۲۸ اسفند ۱۳۹۶) به تلویح گفتهاند که برکناری نجفی ناشی از عدم هماهنگی با ارکان نظام (بخوانید آشکارساختن فساد شهرداری در ارتباط با سپاه) بوده است.
طبعا طرف مقابل که خود را زندانی افشاگریهای احمدی نژاد میدید مشایی را بازداشت کرد. پس از نامهی اول احمدی نژاد به سلیمانی، شریف سخنگوی سپاه هر گونه تحویل یورو و دلار به بقایی از سوی سپاه قدس را تکذیب کرد اما این تکذیب موجب سکوت احمدی نژاد نشد بلکه او را برای کشاندن پای سپاه قدس به این ماجرا مصصمتر ساخت.
بازداشت مشایی پاسخی در خور به ضربات احمدی نژاد بود. احمدی نژاد عینا بر اساس قواعد مشتبازی در دستگاههای امنیتی و نظامی در جمهوری اسلامی به نقطهی حساس آنها کوبیده است. او با دو نامهی خود به سلیمانی دقیقا به جایی میزند که سپاهیان کمترین انتظارش را داشتند و بیشترین سرمایهی تبلیغاتی را صرفاش کرده بودند. سپاه با همهی تبلیغاتش سلیمانی را بزک کرده و میخواست او را در انتخابات بعدی یا در شرایط بحران به عنوان بدیل حکومت فاسد روحانیون (هر حکومت غیرشفافی بنا به تعریف فاسد است) به عنوان نجاتبخش ملی عرضه کند: «اگر یک نظامی رئیس جمهور شود حتما میتواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.» (محمد علی پورمختار عضو مجلس، خبر آنلاین ۲۷ اسفند ۱۳۹۶) احمدی نژاد با دو نامهاش تلاش کرد آیندهی سیاسی قاسم سلیمانی را بسوزاند.
تحت فشار احمدی نژاد و دوستانش دادگاه بالاخره حکم بقایی را منتشر کرد. در این حکم آمده است که حدود چهار میلیون یورو از یک نهاد انقلابی به بقایی داده شده تا در میان سران کشورهای افریقایی توزیع کند. در نهایت نزدیکان احمدی نژاد بودند که این نهاد انقلابی را با وجود انکار سخنگوی سپاه معرفی کردند: سپاه قدس که در راس آن «سردار عارف» جمهوری اسلامی قرار دارد! برنهادهی تیم احمدی نژاد این است که اگر قرار است سر آنها برای تداوم نظام زیر آب رود آنها نیز دیگران را همراه خود به پایین خواهند کشاند. «قهرمان ملی» جمهوری اسلامی بدین ترتیب در طی یکی دو روز به یکی از حلقههای زنجیر مفسدان «نظام مقدس» تبدیل شد.
حفظ تقدس نظام فاسد
موضوع اصلیای که در تاراج منابع کشور (یک قلم آن به روایت احمدی نژاد، ۷۰۰ هزار میلیارد تومان معادل ۲۰۰ میلیارد دلار انباشته در بنیادهای تحت نظر رهبر جمهوری اسلامی) و سوء استفاده از قدرت برای مقامات مغفول مانده، قانون ظروف مرتبطه است. بنا به این قانون، مایعات در ظروفی که به اشکال مختلف به هم متصل هستند در نهایت همواره به یک سطح میرسند. در کشوری که بر دخل و خرج آن تاریکی حکمفرماست و فساد شایع و نهادینه و ساختاری است نمیشود تنها گروه احمدی نژاد را مقصر دانست و محاکمه کرد و بقیه را مبرا دانست؛ مسئولیت این وضعیت بر اساس قانون ظروف مرتبطه به همهی چهرهها و بازیگران نظام سرایت میکند؛ از جمله چهرهها و نهادهایی که قرار است مقدس بمانند یا تلاش میشود مردم تصور مقدسگونه از آنها داشته باشند.
آنها ظاهرا این نکتهی بسیار روشن و همهفهم را نمیدانند که همهی نهادهای قدرت و قدرتمندان در ایران و وابستگان آنها از چهار مجرای ایدئولوژی اسلامگرایی، نهادهای مذهبی، نهادهای دولتی و منابع انحصاری حکومتی و دولتی به هم وصل هستند و کسی نمیتواند «تنهایی بخورد» و «بر فراز همه بنشیند». البته علی خامنهای به این نکات واقف است وقتی که فساد رایج را اساسا انکار میکند: «اینکه بگویند مسئله فساد، امروز در کشور به یک مسئله رایج درآمده، نه این خبرها نیست.» (۱ فروردین ۱۳۹۷)
حکم بقایی و ملکهی انگلیس
مقامات نظامی و امنیتی قهرمان نظریه توطئه هستند و همهی منتقدان و مخالفان خود را عامل امریکا و انگلیس معرفی می کنند. مشایی به دلیل ملاقات با جک استراو به انگلیسی بودن متهم شد و یک عضو مجلس خود احمدی نژاد را عامل انگلیس خواند: “سرویس های جاسوسی مخصوصا انگلیس حتی در خانه احمدی نژاد نفوذ کردهاند.” (غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، نامه نیوز ۲۷ اسفند ۱۳۹۶) در مقابل، نزدیکان احمدی نژاد حسین شریعتمداری را به دلیل کار برای یک شرکت انگلیسی وابسته به انگلیس خواندند (بازنشر مطلب عبدالرضا داوری منتشر شده در سال ۹۲، خبرآنلاین ۲۶ اسفند ۱۳۹۶). دوستان قدیمی و همکار نیروهای امنیتی و نظامی احکام قوهی قضاییه را که در مورد جمعی از نزدیکانشان صادر شده به ملکهی انگلیس نسبت داده و حکم دادگاه را آتش می زنند و روز آتش زدن حکم را هم روزی تاریخی در تاریخ ملت ایران معرفی می کنند تا روزی مثل ققنوس خمینی از آتش امروز به عنوان قهرمان ملی بیرون بیایند. البته به همین دلیل، فرد آتش زننده (اسفندیار رحیم مشایی) روز بعد بازداشت شد. بسیار بعید است جمهوری اسلامی دقیقا با همان فرمولی آسیب ببیند (مقابله با کاپیتولاسیون غربی) که حکومات پهلوی از آن ضربه خورد.
اصلاح طلبان همیشه می گفتهاند تنازع درون قدرت-البته بدون سقوط نظام و دست خوردن منافع و امتیازات قشر حاکم- تنها مسیر رسیدن به دمکراسی است و به همین دلیل با هرگونه اعتراض خیابانی و سخنانی که بوی نفی نظام را بدهد مخالفت می کردهاند. این برنهاده در عمل نفی شده چون دوگانهی اصلاح طلب- اصولگرا به هیچ گشایشی در ساختار سیاسی منجر نشد بلکه اصلاح طلبان بیشتر اصولگرا شدند. امروز روشن شده است که تعارض درون حکومت و تقابل قهرمانان ملی قلابی آن (سلیمانی یا مشایی) مجرای مناسبی برای رسیدن به دمکراسی است اما نه با شرکت در بیعتها بلکه با سایش بیشتر هستهی سخت حکومت جمهوری اسلامی که سازمان سرکوب آن است.
جنگ روز به روز بر قدرت انها اضافه نموده است .بسیاری معتقدند اگر جنگ نبود این رژیم در دهه اول انقلاب سرنگون شده بود .
پاشنه اشیل و به قولی چشم اسفندیار این هیولا ی بی رحم و خطرناک ، فقط و فقط وجود مشکلات اقتصادی و در پیامدان بحران های اجتماعی همانند قیام دی ماه گذشته توسط مردم گرفتار میباشد و بس .
ملاها از جنگ زرگری براه افتاده کنونی توسط احمدی نژاد بی سرو پا که ایران در زمان ریاست جمهوری او بیچاره و سپاه بیشترین چپاول و غارت را انجام داد ، عبور خواهند کرد . متاسفانه و یا از سر اجبار و ناچاری ، بیشتر مردم منتظر اقدامات فلج کننده اقتصادی ترامپ و تیم همراهش الخصوص جان بولتون بر علیه این حکومت جنایتکار و غارتگر برای اواخر اردیبهشت ماه هستند .
این جانوران هشت سال جنگ مزخرف خمینی و صدام حسین و سپس جنگ ۳۳ روزه اسرائیل بر علیه حزب الله لبنان و در سالهای اخیر جنگ با اهل سنت در کشورهای شیعه منطقه از جمله عراق و سوریه و یمن و بحرین و…را هدایت
و پشت سر گذرانده اند . به قول خودشان در کوره ابدیده شده اند !
فقط در یک مورد اخیرا ۴۲۴ خودرو تویوتا قاچاق متعلق به سپاه در گمرک بندرعباس هنگام ترخیص به طور اتفاقی کشف و چندی قبل ۸۵۰ خودرو پورشه بنام یک پیرزن روستایی وارد کشور نموده اند . بیش از ۴۵ درصد اقتصاد کشور متعلق به سپاه و بیش از ۳۰ درصد متعلق به تشکیلات خامنه ای است . این قدرت نظامی سیاسی و ان هم قدرت اقتصادی ؟!
مردم بهیچ وجه نباید خودشون داخل جنگ زرگری این خانواده (ج ا)جنایتکار و غارتگر بکند ، هر چقدر مردم به این اشغالگران بی تفاوت باشند و کاره خودشون انجام دهند امکان اینکه جنگ زرگری، البته در بعضی از بخشها واقعی بشود هست ، ان هم برای اینده شان
مدت زمانی است که صحبت اداره کشور توسط دولتی نظامی در مقابل تهدیدات ترامپ بوسیله طرفداران علی گدا خامنه ای
( فرد مورد اعتمادی نقل مینمود که در قبل از انقلاب بلیط قطار سفر به مشهدو خرج غذا و… ایشان را پرداخت نموده و در عوض ایشان در کوپه قطارتا مشهد برایشان حدیث و ….خوانده است ) در کشور مطرح میشود.
در زیر پوسته این گفته ها ؟! فتح پایتخت پس از خلاصی از داعش توسط فرمانده جنایتکار سپاه قدس اقای قاسم سلیمانی ( علاوه بر موارد ذکر شده در مقاله ،تمامی ترورهای خارج از کشور از جمله دکتر شاپور بختیار و…. انفجار ساختمانهای متعلق به امریکا و اسرائیل و…. توسط وی فرماندهی شده است) دیده میشود ؟!
مقاله بسیار خوبی بود. ولی به نظر من، با توجه به وضعیتی که ملت ایران در آن قرار دارد، باید هر کس که به ولایت فقیه پشت کرد، مورد تشویق و حمایت مردم قرار گیرد. خمینی به همین شیوه مبارزه اش برعلیه رژیم قدرتمند شاهنشاهی را برد. او یک شعار داشت که ملاک حال افراد هست. هرکس که از رژیم جدا می شد و پیش او می رفت، مورد تفقد قرار می گرفت. ولی اکنون مشاهده می شود که بر طبق میل رژیم اسلامی، هر کس به ولایت فقیه پشت می کند، بیشتر توسط مخالفان انتقاد می شود. انگار که بقیه تصور می کنند که یک رقیب جدید پیدا کرده اند! برخی هم خود را در نقش رهبر می پندارند و شرط و شروط می گذارند که اگر می خواهی به دامن ملت برگردی باید چنین و چنان بکنی.