رضا پرچیزاده – ایزاک آسیموف (۱۹۲۰-۱۹۹۲) نویسنده روستبارِ آمریکایی را معمولا به عنوانِ نویسندهی آثارِ علمی درباره کیهان و کهکشان و همچنین داستانهای کوتاه و بلندِ علمی- تخیلی میشناسند. با این همه، حقیقت این است که آسیموف در اصل خالقِ ژانرِ داستانهای «کارآگاهی» در فضایی «علمی- تخیلی» است. اکثرِ آثارِ داستانیِ آسیموف داستانهایی کارآگاهی/ پلیسی هستند که در آیندهی زمین یا فضا یا هر دو اتفاق میافتند.
آسیموف جستجوی پلیسی را لابلای نظریههای علمی و سفینههای فضایی و سفرهای کهکشانی و رومانسهای تکنولوژیک جا میدهد، و با این وجود هیچ از پلیسی بودنِ آثارش نمیکاهد. در حقیقت میشود گفت که علمی- تخیلی کردنِ داستانِ پلیسی، و از آن طریق به چالش کشیدنِ امورِ فلسفی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و… باعث شده داستانهای پلیسیِ آسیموف غنای منحصر به فردی پیدا کنند که در کمتر اثرِ پلیسیِ کلاسیک یافت میشود.
مجموعهی «بنیادِ» (Foundation) او که شاید مهمترین و سنگینترین اثرِ داستانیاش باشد در حقیقت داستانی پلیسی- فلسفی است که در طولِ چند صد سال در سرتاسرِ کهکشانی دوردست در زمانی دور در آینده اتفاق میافتد. این مجموعه داستانِ به هم پیوسته، حولِ تئوریِ تاریخ میگردد و عناصری از تاریخِ کلاسیکِ اروپا را در خود دارد. در نگارشِ کتابهای اولیهی این مجموعه، آسیموف وامدارِ ادوارد گیبون و اثرِ کلاسیکاش، «اضمحلال و سقوط امپراتوری روم»، بوده است. دغدغهی این مجموعه داستانها کشفِ حقیقتِ آینده در قالبِ ماجرایی پلیسی- فلسفی است.
هاری سلدن، دانشمندِ «روانتاریخشناس» (Psychohistorian)، پیشبینی میکند که امپراتوریِ کهکشانی نیز به زودی سقوط خواهد کرد، و دنیا سیهزار سال در بربریت و بیتمدنی فرو خواهد رفت. اما سلدن آلترناتیوِ دیگری هم پیشبینی میکند که در آن بربریتِ پس از سقوطِ تمدن میتواند فقط هزار سال طول بکشد، و بدین ترتیب ضرر را کاهش دهد. بنابراین او بنیادی از زبدهترین آدمهای کهکشان تشکیل میدهد که تمامِ همّ و غمّشان در بازهای چند صد ساله کشفِ آن آلترناتیو است. در طولِ مجموعه، کاراکترهای اصلیِ داستان در دورههای تاریخیِ مختلف قسمتهایی از «حقیقتِ» آن آلترناتیوِ مرموز را کشف میکنند و کشفیاتِ خود را برای آیندگان باقی میگذارند.
علاوه بر این، مجموعهی «الایجاه بِیلی» (Elijah Baley) که خود قسمتی از مجموعهی گستردهترِ «ربات» (Robot) است کاملا پلیسی است. در این مجموعهی چهار قسمتی که با «غارهای پولادی» (Caves of Steel) آغاز میشود، سه هزار سال پس از زمانِ ما رباتها زیاد شدهاند و زمین در اثرِ ازدیادِ جمعیت و کمبودِ منابع با مشکلاتِ عدیدهای مواجه است. در چنین شرایطی، برای ادامهی حیات قوانینِ سختگیرانهای وضع میشود: کاربردِ رباتها محدود میشود، آب و غذا جیرهبندی میشود، ارتباطاتِ انسانی محدود میشود، و شهرها به محیطهای سرپوشیدهی عظیمی تبدیل میشوند که در آنها آب و هوا و نور و حرارت را تکنولوژی تنظیم میکند. این شهرها همان غارهای پولادیِ کذایی هستند که اکثرِ انسانها از خارج شدن از آنها وحشتی روانی دارند.
در همین زمان، مهاجرانی که اجدادشان خیلی پیشتر از زمین رفته بودند و سیارات و ستارگانِ دیگر را مستعمره کرده بودند و در آنجا وضعشان خیلی خوب شده و بسیار پیشرفت کردهاند، به زمین بازمیگردند تا سیارهی آبا و اجدادیشان را استعمار کنند. در چنین روزگاری، معمای قتلی که بینِ این استعمارگرانِ مغرور اتفاق افتاده را باید کارآگاهی زمینی به نامِ الایجاه بیلی به دستیاریِ رباتِ انساننمایی به نامِ آر. دانیل آلیوا (R. Daneel Olivaw) که مهاجمان به او تحمیل کردهاند حل کند. این مجموعه از بهترین کارهای پلیسیِ آسیموف است. کارآگاهی خصوصی از فیلم نوآر مثلِ سَم اسپید را سه هزار سال جلو ببرید و در محیطی علمی- تخیلی بگذارید که در نوآر بودن از سانفرانسیسکوی آرتدکوی دهه ۱۹۳۰ چیزی کم ندارد. الایجاه بیلی دقیقا همان است. بیلی و آلیوا با تمامِ تفاوتهایشان یکی از جذابترین زوجهای تاریخِ ادبیاتِ کارآگاهی را تشکیل میدهند. داستانِ پرهیجان نیز پرسشهایی فلسفی/ اگزیستانسیالیستی را مطرح میکند که بسیار فراتر از یک داستانِ پلیسیِ سرراست میرود.
علاوه بر دو مجموعهی یادشده، آسیموف مجموعهای شش قسمتی هم برای نوجوانان نوشت که به نامِ قهرمانش به مجموعهی «لاکی استار» (Lucky Starr) معروف است. در این مجموعه که هر قسمتاش روی یکی از سیاراتِ منظومه خورشیدی متمرکز است– و یکیاش روی کمربندِ سیارکیِ بینِ مریخ و مشتری– لاکی استار، که نوعی پلیسِ کهکشانیِ اهلِ زمین است، باید به همراهِ دوستِ کوچکاندامِ مریخیاش، جان بیگمَن جونز، معمایی پیچیده که بشریت را به خطر انداخته حل کند، و سرِ راهِ حلِ معما با کلی موانع و موجودات و آدمهای خطرناک روبرو میشود. این مجموعه در حقیقت پلیسی- اکشن است، و از این جهت به شرلوک هلمز شباهتِ خاصی دارد. اولین شمارهی این مجموعه تحت عنوان «شبح خورشید» با ترجمهی شهریارِ بهترین در اواخر دهه شصتِ خورشیدی در ایران منتشر شد.
اما بر فرازِ همهی اینها به نظرم مجموعهای شصت و شش قسمتی از داستانهای کوتاه تحتِ عنوانِ «قصههای بیوهمردانِ سیاه» (Tales of the Black Widowers) است که نه در آیندهی دور اتفاق میافتد و نه در فضا، بلکه در نیویورکِ معاصرِ آسیموف میگذرد. در این مجموعه داستان، که به صورتِ اپیزودیک به هم پیوستهاند، گروهی از مردانی که میخواهند لذتهای تجرد و همنشینی با دوستانِ مجرد را حتی پس از ازدواج هم حفظ کنند، باشگاهی به نامِ «باشگاهِ بیوهمردانِ سیاه» تاسیس میکنند که هفتهای یک بار در آن گردِ هم میآیند و مشکلِ معماگونهی مهمانی را که دعوت کردهاند حل میکنند.
در همهی این داستانها، هنری، پیشخدمتِ همهفنحریفِ باشگاه، نقشِ اصلی را در حلِ معما بازی میکند، که در نتیجه موردِ تقدیر و احترام و محبتِ همهی اعضا قرار میگیرد. این مجموعه داستان پر از ارجاعات به ادبیاتِ کلاسیک– مثلِ هومر و اسپنسر و شکسپیر– هم هست، و از این جهت نسبت به دیگر آثار آسیموف غنای ادبیِ کمنظیری دارد. باید بگویم که «بیوه سیاه» نوعی عنکبوت است که بلافاصله پس از جفتگیری جفتِ خود را میبلعد، و بنابراین تقریبا همیشه «مجرد» است. فرزانه طاهری بیش از دو دهه پیش کتابِ اولِ این مجموعه داستان را تحتِ عنوانِ «باشگاه معما» ترجمهی فاخری کرده.
«نشرِ شقایق» بینِ بیست تا سی سال پیش بسیاری از این آثار را به فارسی ترجمه و منتشر کرد. ترجمهی اینها معمولا طوری بود که آدم میفهمید «ترجمه» است. یک چیزی بود بینِ «ایرانی» و «خارجی»، و حسی هم که ایجاد میکرد دقیقا همان حسِ بینابینی بود. با این وجود، خدمتی که نشرِ شقایق به نسلی از کتابخوانهای ایرانی کرد این بود که مجموعهای از عمیقترین و گستردهبینانهترین آثارِ ادبیاتِ علمی- تخیلیِ دنیا را به آنها معرفی کرد، که داستانهای کارآگاهیِ علمی- تخیلیِ ایزاک آسیموف گلِ سرسبدِ آنهاست.
کتاب «رهبر علم» ش رو حتما بخونید