بعد از پیدا شدن قسمتهایى از بدن مادربزرگ خانواده در سطل زباله که روز یازدهم فروردین امسال در غرب تهران ناپدید شده بود، نوه این زن که به شدت معتاد به ماده مخدر شیشه است به ماموران گفت: یک روز به خاطر مصرف مواد کاملا نشئه بودم صدایى در گوشم زمزمه کرد که پیرزن را به قتل برسانم، او را کشتم و با گوشت بدنش غذا درست کردم.
وقتى پدرم به خانه آمد خوراکى را که با گوشت مادربزرگ پخته بودم خوردیم. البته پدرم از ماجرا خبر نداشت و فکر مىکرد مادر بزرگم گم شده است و به همین دلیل غذا را با اشتها خورد.
اما پدر پسر معتاد به پلیس گفت او معتاد است و داستانسرایى مىکند، مادربزرگ مدتى است گم شده و از او خبر نداریم.
پلیس پدر و پسر را بازداشت کرد. پس از سه ماه پدر خانواده در گفتگو با ماموران اعتراف کرد که مادربزرگ ٨۵ سال داشت، با اتومبیل تصادف کرد و لگن خاصره او شکست و وضع سلامتش خوب نبود. تا آنکه یک روز که به خانه رفتم دیدم فوت کرده اما چون هزینه کفن و دفن زیاد میشد به کمک پسرم جنازه مادربزرگ را داخل نایلون بزرگى گذاشتیم و در سطل زباله رها کردیم.
درهمین حال نوه دخترى پیرزن به پلیس گفت معمولا به مادربزرگم سر مىزدم یک روز که به دیدن او رفتم در خانه نبود و داماد و نوه مادربزرگم گفتند فکر کردیم مادربزرگ به خانه تو آمده است.
تحقیقات پلیس براى روشن شدن ماجرا ادامه دارد.
چون هزینه کفن و دفن زیاد میشد به کمک پسرم جنازه مادربزرگ را داخل نایلون بزرگى گذاشتیم و در سطل زباله رها کردیم.// باغچه توی حیاط رو واسه همین مواقع گذاشتن نخبه ها.