آوازه – تا آنجا که تاریخ موسیقی به یاد میآورد این هنر ظریف و احساسپرداز جهانی هرگز مایه سرشکستگی ایرانیان نبوده است. نه تنها هنری بیاعتبار نبوده که معتبرترین آنها بوده است. آدمی هم شرم دارد هم وحشت، که پس از دو هزار و پانصد سال که از تدوین دولت ایران می گذرد تازه تنی چند از کارگزاران نابخرد حکومتی به جنگ آن رفتهاند و چهل سالی میشود که با به دست گرفتن حکومت هرچه را بتوانند علیه موسیقی اعمال میکنند.
در یونان قدیم موسیقی ایران توجه همه تاریخنویسان برجسته را جلب کرده بود زیرا موسیقی نه تنها به عنوان یک هنر معمولی بلکه به عنوان یک وسیله پر تاثیر تزکیه نفس به شمار میآمد. باید تعاریف و توصیفات هردوت و گزنفون را خواند تا دانست چه مرتبه رفیعی در میان هنرهای ایران و جهان آن زمان داشته است. به گفته آنان موسیقی ایران در پهنه هنر آوایی در هیچ کجای ایران باستان حضور نداشته است. از همین روست که خود یونانیان موسیقی ایران را یکی از چهار ستون معتبر موسیقیپردازی در جهان دانستهاند. از آنچه آن دو نوشتهاند چنین بر میآید که حکومت ساسانی بدون مشورت با موسیقیدانان ( معروفترینشان باربد) دست به هیچ اقدام اجتماعی نمیزد.
حالا ببینید پس از دو هزار و پانصد سال آخوندهای واپسگرا شمشیر خود را در برابر موسیقی از رو بستهاند و هر دروغ و دغلی که به ذهنشان می رسد و هر چه از تهمانده تفکر اجتماعی آنان باقی مانده صرف ستیز با موسیقی ایران میکنند.
از یورش تازیان به بعد در جریان گذر از دولتهای واپسمانده باز هم موسیقی گرفتار دشمنان تاریخی خود شد ولی هر بار با همت جوانان از ورطه بیرون جست و به زندگی معنوی خود ادامه داد. این همه پایداری و اراده آخوندها را به یک دشمن کینهتوز برای موسیقی تبدیل کرده است. هر روز یکی از آنان نماز صبح را نخوانده از خواب که بلند میشود خزعبلاتی درباره موسیقی و موسیقیدانان ایران راست و ریس میکند و تنور اختلافات داخلی را به بهانه عشق مردم به موسیقی میتوفاند. حال که این نکته را درباره آخوندها گفتیم به خودمان برگردیم تا ببینیم که با تفکر عقبمانده ارتجاعی راه را برای فراگیر شدن خرافات اسلامی فراهم کردهایم.
از قدیم گفتهاند احترام امامزاده دست خودش است. ما وقتی هنوز شبهای عزاداری مذهبی موسیقی پخش نمیکنیم که مثلا به امام خودمان احترام گذاشته باشیم دیگر چه انتظاری از مردم جاهل کوچه و بازار داریم. این شیوه را نه تنها در مجالس عزاداری که در بحث و جدلهای معمولی جامعه نیز میبینیم و شاهدیم. گویا موسیقی چیز نامحترمی است و باید در شبهای مذهبی و حتی غیرمذهبی از پخش آن جلوگیری کرد. موسیقی را تنها به سبک دوره قاجار در روضه ها و تعزیه ها می بینیم. تاثیر ارتجاع مذهبی در فرهنگ ایران در مطالب کتاب های درسی نیز منعکس است و آخوندها با خیال راحت هر چه می خواهند بر زبان می آورند. این همه خرافه و پیرایه مذهبی که به دامان اسلام چسبانده اند همه از مدرسه نشات می گیرد و در جامعه ایران پای خود را سفت می کند.
روحالله خالقی در یادداشتهای خود از جمله میگوید که صبحهای زود که از خانه به مدرسه میرفته متوجه شده است که آخوندی که هر روز همراه او بوده به محض آنکه به مغازه پخشکننده موسیقی میرسیده، راهش را کج میکرده که از سوی دیگر خیابان برود زیرا صدای موسیقی را حرام میدانسته است. در چند مصاحبه دیگر نیز در مورد موسیقی و انتشار آن حرفهایی زده شده که مطلقا برخاسته از تفکر قشری و ارتجاعی کارگزاران فرهنگی است. باورهای ارتجاعی در سطح مدارس و حتی دانشگاهها همه ناشی از برخورد مسئولان مملکت با مسائل زیربنایی است. چهل سال پیش با سلطه حکومت اسلامی کار بیش از پیش به دست جاهلان فتاد. از آن پس بیهیچ ملاحظه و شرم و حیا پایههای آزادیخواهی و تجددطلبی مورد تقبیح و تهدید قرار گرفت. محتوای کتابهای علوم انسانی تغییر کرد و آخوندها راه و روش خود را ادامه دادند. این بار ولی جامعه از فهم و ادراک بیشتری برخوردار شده و به آسودگی تن به پذیرش ارتجاع نمیدهد و با آن مبارزه میکند.
چیزی که باید در اینجا اضافه کرد این است که موسیقی درست مثل دوران باستان و قرون وسطا همچنان در حال تکوین و پرورش است. آفریدههای موسیقی بالاترین رقمها را در میان هنرهای ملی پیدا کرده است و جوانان با شور و شوق بسیار و بیتوجه به لاطائلاتی که آخوندها سر هم میکنند به فعالیتهای موسیقایی خود ادامه میدهند. به دلیل آنچه گفته شد سالهای پر تنش و در عین حال پرباری در چشمانداز موسیقی ایران دیده میشود. تعداد انبوه کلاسهای موسیقی نشان از استقبال سنگین جوانان دارد. گروههای ارکستری متعددی به وجود آمده و آفریدههای جوانان از طریق اجراهای گوناگون در سطح کشور فراگیر میشود. حسین علیزاده میگوید که بیش از شصت گروه ارکستری آماده گرفتن مجوز برای برگزاری کنسرت هستند و این نشان میدهد که سراسر جامعه جوان ایران ارزش و احترام ویژهای برای موسیقی قائلند و آیندهای روشن را برای کشور رقم میزنند.
در قرآن آمده: وقتی داوود نبی آواز می خواند پرنده و چرنده را به خود میخکوب و مست میکرد
اصولآ اسلام وخصوصآ اسلام این طایفه از هر چیزی که باعث پویائی و شکوفائی روح و روان و مغز ..باشد٬وحشت میکنند و در هراس اند.مشیری در شعری که در مورد بوعلی سینا گفت چنین:
تا رسیدی به سرا پرده موسیقی..زان لطف و شکوه.این هنر٬این گوهر..این دلاویزترین حاصل احساس بشر.این گشاینده درهابه جهان های دگر.این فروزنده شوق..فزاینده شور٬این گران مایه ترین قوت روان و قوت جان.این رهاننده ز تاریکی خاک..برارنده به اوج افلاک..درست بدین دلیل این طایفه نادان هر چه توان دارند میکوشند تا ایرانیان را از این خطرناکترین دشمنشان..دور بدارند!تمام پیش بینی های مرحوم نفیسی در این باره ٬درست از اب درامده.ایرانیان این بار ٬بار دوم حمله اعراب به میهن مانبرای همیشه اسوده خواهند شد