نادره سالارپور: روزگار تلخ دوبلورها در ایران

- من بین اساتید پیشکسوت دوبلاژ بزرگ شدم همیشه با هم موقع ناهار می‌گفتیم، می‌خندیدیم جوک می‌گفتیم در عین حال کارمان را درست انجام می‌دادیم؛ بعد از انقلاب با مثل گناهکاران رفتار می‌کردند. تلاش کردم در ایران بمانم و به فعالیت‌هایم ادامه بدهم ولی دیدم نمی‌شود.
-معیشیت دوبلورها پس از انقلاب اسلامی ‌به سختی می‌گذرد آن هم به خاطر پرداخت‌های قطره‌چکانی صدا و سیما.
-عده‌ای ناآشنا به زبان و ادبیات فارسی و بی‌تجربه در حوزه دوبلاژ به مدیریت دوبلاژ منصوب می‌شوند.

یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ برابر با ۰۳ ژوئن ۲۰۱۸


فیروزه رمضان‌زاده (+عکس، ویدئو) باوجود اینکه ۶۱ ساله است اما صدای کودکانه‌ای دارد اگر با او هم‌صحبت شوید، احتمالا صدای شخصیت کارتونی «پینوکیو»، یکی از کارتون‌های خاطره‌انگیز دهه شصت خورشیدی را به یاد می‌آورید.

نادره سالارپور در لس‌آنجلس

نادره سالارپور، دوبلور، گوینده و برنامه‌ساز کودک ساکن لس‌آنجلس پیش از آنکه عمه‌هایش‌هایده و مهستی، خواننده‌های سرشناس ایرانی به عرصه خوانندگی وارد شوند پا به دنیای دوبلاژ گذاشت.

در طبقه بالای خانه آنها در خیابان مزین‌الدوله در سه‌راه تخت جمشید تهران، یک استودیوی دوبلاژ قرار داشت؛ در آن استودیو بود که منصور غزنوی از دوبلورهای سرشناس آن زمان با خواهر نادره آشنا شد. پس از ازدواج آنها راه برای حضور نادره  به استودیوهای دوبله باز شد.

نادره سالارپور و همسرش جمشید کاظمی

او همیشه با شوهرخواهرش به استودیوهای دوبله می‌رفت، از همان دوران کودکی کم کم رل‌هایی را اجرا کرد تا اینکه برای اولین بار نقش یک پسربچه را در سریال «گالری شبانه» گویندگی کرد.

علاقمندان به کارتون‌ها و سریال‌های خارجی شخصیت‌های «مری اینگلز» در «خانه کوچک»، «پینوکیو» درکارتون‌های پینوکیو، «لی‌لی پیت» در «بلفی» و «لی‌لی‌بیت»، «تام» در ماجراهای «تام سایر» و «پسر شجاع» در «پسر شجاع» از ابتدا تا میانه‌ی این سریال را با صدای نادره سالارپور شناخته‌اند.

او  تا سال ۱۳۶۴ به کار دوبله در ایران ادامه داد و بعد به  فرانسه رفت. هفت سال در فرانسه زندگی کرد و  پس از گذراندن دوره‌های تئاتر عروسکی در سال ۱۹۹۱  به آمریکا رفت و در رشته نمایش برای کودکان در دانشگاه نیویورک تحصیل کرد. او هم‌اکنون با همسرش جمشید کاظمی ‌در لس‌آنجلس در «رادیو همراه» برنامه‌ای به نام «همراه با لبخند» اجرا می‌کند. او  رادیویی مخصوص کودکان به زبان فارسی نیز راه‌اندازی کرده است.

نادره سالارپور همچنین  تعدادی از دوبلورهای قدیمی ‌و برجسته ساکن آمریکا را دور هم جمع کرد و در حال حاضر همراه با این گروه در استودیوی دوبله به زبان فارسی کار دوبلاژ فیلم‌های مستند و سینمایی را  ادامه می‌دهد.

در کنار تهیه‌کنندگی و کارگردانی برنامه‌های رادیویی و دوبلاژ، سالارپور در برگزاری  کمپ‌های تابستانی برای کودکان ایرانی- آمریکایی هم مشارکت دارد.

شرایط سخت دوبلاژ پس از انقلاب

پس از پیروزی انقلاب اسلامی  گویندگان در بخش دوبلاژ هم مانند دیگر هنرمندان عرصه تئاتر و سینما در زیر سایه سانسور، حذف، تنگ‌نظری‌ها، سختگیری‌ها و برخوردهای سلیقه‌ای مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ‌قرار گرفتند.

نادره سالارپور از شرایط دوبلورها در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی  می‌گوید: «از همان روزهای اول، با ما  اصلا رابطه خوبی نداشتند، با ما دوبلورها مثل آشغال رفتار کردند، می‌خواستند به هر ترتیبی از شرّ ما خلاص شوند، ولی نمی‌توانستند چون به هر حال به دوبلورها احتیاج داشتند، ولی اندک اندک افراد دیگر را با دستمزد‌های کمتر جایگزین پیشکسوت‌ها کردند.»

وی ادامه می‌دهد: «در آن سال‌ها مثلا وقتی می‌رفتیم برای تلویزیون کار کنیم، در همان در ورودی، جلوی ما را می‌گرفتند، ناخن‌های ما را کنترل می‌کردند، اشخاصی که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند می‌آمدند و به اشکال مختلف ما را آزار  می‌دادند،  امر و نهی‌های مختلف می‌کردند. یادم هست یک بار در تلویزیون با دوستم می‌رفتم، داخل کیفش سیگار بود یکی از ماموران دید گفت: «اِ؟! سیگار هم می‌کشی؟!»

نادره سالارپور می‌افزاید: «الان می‌دانم همکارانم در ایران حتی حق ندارند با هم یک سلام و عیلک معمولی بکنند، در زمان ما چند نفر زن و مرد پشت میز می‌نشستیم با هم رل‌ها را اجرا می‌کردیم الان دیگر از آن خبرها نیست، موقع دوبلاژ در استودیو، خانم‌ها یک طرف و آقایان هم باید یک طرف جداگانه بنشینند، با توجه به اینکه دوبله مجهز به کامپیوتر شده».

سال‌های کار و فعالیت در ایران

وی درباره شرایط کار ادامه می‌دهد: «حتی اتاق انتظار خانم‌ها را از آقایان جدا کرده‌اند،  وقتی رل یک دوبلور در بخشی از فیلم تمام می‌شود صبر می‌کند تا گوینده‌های دیگر رل‌هایشان را بگویند در این فاصله در اتاق انتظار می‌نشیند، قبل از انقلاب این اتاق مختلط بود؛ دوبلورها از دختربچه گرفته تا پیر و جوان با هم می‌نشستیم می‌گفتیم می‌خندیدم اما  الان  اتاق انتظار را هم زنانه مردانه کرده‌اند. انقدر با دوبلورها بد رفتار می‌کنند انگار آنها در حال ارتکاب گناه هستند! من که بین اساتید پیشکسوت دوبلاژ بزرگ شدم همیشه با هم موقع ناهار می‌گفتیم، می‌خندیدیم جوک می‌گفتیم در عین حال کارمان را درست انجام می‌دادیم؛  کار دوبله واقعا لذت‌بخش بود هیچ وقت با همکارانمان بحث نمی‌کردیم، من و ناهید امیریان دو دوبلور بچه‌گویی بودیم که در اکثر کارها با هم کار می‌کردیم، هیچ وقت از گل به هم نازکتر نگفتیم به یکدیگر احترام می‌گذاشتیم ولی الان حتی این احترام‌ها هم در کار ما از بین رفته است. الان شرایط طوری شده که همه از یکدیگر واهمه دارند که مبادا گزارش‌شان را بدهند حتی  به خاطر تظاهر هم که شده در نماز جماعت شرکت می‌کنند.»

از او در مورد شرایط کار در ماه‌های پایانی فعالیت‌اش در ایران می‌پرسم. می‌گوید: «یک بار کارم را تعطیل کردم، به جای تام سایر در تلویزیون حرف می‌زدم، یک جوان کم سن و سال آمد و شروع کرد از من ایراد گرفتن و گفت «شما نباید لق حرف بزنید» من هم خیلی عصبانی شدم به او گفتم «اولا شما نمی‌دانید دوبله چی هست ، اینجا مدیر دوبلاژ دارد و شما حق ندارید به من بگویید چطور گویندگی کنم. اگر حرفی دارید بروید با مسئولین صحبت کنید» بعد از این مشاجره بود که کار را تعطیل کردم و به خانه رفتم. یادم هست زنده‌یاد آقای عزت‌الله  مقبلی در یک استودیوی دیگر کار می‌کرد او هم کارش را تعطیل کرد، آقای ناصر ممدوح و افشار هم کار دیگری داشتند که کارشان را تعطیل کردند. فردای آن روز چند نفر پاسدار با  ژ۳ ریختند به خانه من و گفتند یک جلسه در تلویزیون است و باید به جام جم بروید. ما همگی به تلویزیون رفتیم در یک آمفی تئاتر؛  یک آقایی آنجا بود.  طوری زنان را نگاه می‌کرد که انگار همه لخت بودند. شروع کرد به تهدید کردن که «کار تعطیل کردن یک حرکت ضد انقلابی است و  ما کارمندهای ۳۰ ساله را با یک تکه کاغذ از اینجا بیرون می‌اندازیم!» من در آن جلسه بلند شدم و گفتم «شما اگر می‌خواستید ما را بیرون کنید تا به حال بیرون کرده بودید ولی همه ما انقدر سابقه کار داریم که باید ما را بازنشسته کنید. شما اصلا نمی‌توانید این کار را بکنید».

از ایران تا آمریکا

نادره سالارپور ادامه می‌دهد: «البته سال‌ها موفق به این کار نشدند تا اینکه آرام آرام وابستگان خودشان را وارد این حوزه کردند البته منظورم این نیست که همه کسانی که به تازگی وارد این عرصه شده‌اند از عوامل جمهوری اسلامی هستند.»

این دوبلور قدیمی ایران توضیح می‌دهد: «با وجود سن کمی‌ که داشتم یک شرکت  داشتم به اسم «زنگ تفریح» که در آن شرکت، نوار کتاب برای بچه‌ها تولید می‌کردم. تولیدات خیلی خوبی داشتیم.

تلاش کردم در ایران بمانم و به فعالیت‌های خودم ادامه بدهم ولی دیدم  نمی‌شود، به هر بهانه‌ای می‌آمدند و شرکت ما را مهر و موم می‌کردند، می‌خواستند دستگاه‌های تکثیر ما را در روز روشن بدزدند و به جبهه بفرستند، آن زمان متوجه شدم که با این شرایط نمی‌توان کار کرد، آنها حتی مرا به عنوان مدیر شرکت قبول نمی‌کردند. اگر می‌ماندم یا جایم در زندان بود یا مرا به نحوی کشته بودند به همین دلیل از ایران خارج شدم با وجود اینکه هیچ وقت دلم نمی‌خواست خارج از ایران زندگی کنم، خاله و دایی من در آمریکا سال‌ها زندگی کرده بودند و بارها  خواسته بودند که مرا به آمریکا بفرستند اما من قبول نمی‌کردم چون عاشق زندگی در ایران بودم.»

از سالارپور در مورد نسل جدید دوبله سوال می‌کنم می‌گوید: «الان  جوان‌های دوبلور حرفه‌ای هم داریم ولی در بین همین تعداد، افرادی هستند که برای دوبله مناسب نیستند و فقط به خاطر رابطه به این حوزه وارد شده‌اند. شنیده‌ام که عده‌ای ناآشنا به زبان و ادبیات فارسی  و بی‌تجربه در حوزه دوبلاژ به مدیریت دوبلاژ منصوب می‌شوند به خاطر تسلط بیشتر بر پیشکسوت‌ها و البته دستمزد کمتر. در حالی که پیش از انقلاب، این کار قوانین محکمی ‌داشت، هر کسی نمی‌توانست وارد این بخش شود، یک مدیر دوبلاژ نه تنها باید به زبان و ادبیات فارسی کاملا آشنا باشد بلکه می‌بایست به زیرو بم دوبله وارد باشد که اگر در فیلمی ‌جمله کم یا زیاد آمد بداند چکار کند و چطور اصلاح کند، باید بداند چطور صداها را انتخاب کند.»

نادره سالارپور

نادره سالارپور در ادامه‌ی گفتگو با کیهان لندن به «فیلم‌هایی که در ایران به صورت زیرزمینی دوبله می‌شوند» نیز اشاره می‌کند و می‌گوید که این کار اصالت هنر دوبله را به دلیل تولید کارهای بی‌کیفیت از بین برده است. «دوبلاژ ایران بجای پیشرفت دچار پسرفت شده است و به قههقرا می‌رود. زمانی دوبله ایران در رتبه‌های نخست دنیا قرار داشت وقتی به فرانسه رفتم دوبله فرانسه یا آلمان را دیدم  متوجه شدم که چقدر دوبله ایران در سطح بالایی قرار دارد. وقتی در یک کشوری دیکتاتوری مطلق است امکان فعالیت زیرزمینی در این کشور وجود ندارد، مگر اینکه خودشان بخواهند! چطور امکان دارد آنها از این دوبله‌ها خبر نداشته باشند و بعد همین کارتون‌ها با آن وضعیت دوبله  بسیار ضعیف و بی‌کیفیت در برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای هم پخش بشود؟!

سالارپور با اشاره به وضعیت زندگی اقتصادی دوبلورها و کم‌کاری و خانه‌نشینی و پایین‌ بودن دستمزد دوبلورهای باسابقه که هر کدام عمرشان را روی این حرفه گذاشته‌اند می‌گوید: «معیشیت دوبلورها پس از انقلاب اسلامی به  سختی می‌گذرد آن هم به خاطر پرداخت‌های قطره چکانی  صدا و سیما.»

وی درباره فعالیت خودش در آمریکا می‌گوید: «هر چند کیفیت کار من مثل زمان کارم در ایران نیست ولی با وجود همه مشکلاتی که متحمل شدم بسیار خوشحالم که از ایران خارج شدم چون اگر در ایران می‌ماندم شاید تا الان پوسیده بودم. می‌بینم همکارانی که صدای خود را از دست داده‌اند، هیچ سرمایه و اندوخته‌ای ندارند در حالی که سال‌های طولانی برای هنر دوبلاژ زحمت کشیدند، اما کسی قدردان زحمات آنها نیست؛‌شاید سالی یک بار به مناسبتی، یک بزرگداشت صوری برای یکی از این عزیزان برگزار کنند در حالی که  دوبلورهای توانا و پیشکسوت زیادی در ایران داریم که الان کار نمی‌کنند و خانه‌نشین شده‌اند؛ دوبلورهایی که هفت روز هفته کار می‌کردند و نیازمند صدایشان بودیم، نه بیمه دارند  و نه بازنشستگی؛‌ آنها بعد از این همه سال فعالیت هنری اینطور سختی می‌کشند.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=118073

3 دیدگاه‌

  1. ماریا

    بله کاملا درست است تقریبا همگی تحت تاثیر جو موجود بودند وسنگ اسلام را به سینه میزدند و دستمزدشان را هم گرفتند.

  2. افسون

    سپاس فراوان از خانم سالارپور و از کیهان برای این گزارش.
    من از بزرگترها شنیده‌ام که در وقت شورش ۵۷ و ورود خمینی آدمخوار خیلی از کارمندان رادیو و تلویزیون شاهنشاهی از خمینی زدگان بوده‌اند و بر علیه شاه فقید با این جانیان همکاری کرده‌اند
    این تا چه حد درست است؟.

  3. ایران

    دانی که چرا دار مکافات شدیم
    ناکرده گنه چنین مجازات شدیم
    کشتیم خرد دار زدیم دانش را
    در بند و اسیر صد خرافات شدیم

Comments are closed.