منصور صدیقزای در یک دبیرستان در شهر دورتموند (در غرب آلمان) در کنار رشتههای دیگر، تعلیمات دینی نیز (اسلام) درس میدهد. او برای روزنامه معتبر دیتسایت در آلمان در این زمینه مینویسد که دانشآموزان دختر و پسر کلاس او که بیشترشان مسلمان هستند، جهان را چگونه میبینند.
صدیقزای تعریف میکند: پدربزرگ من در افغانستان دوست نداشت روزه بگیرد. او در ماه رمضان علاوه بر مشکلات دیگر از ناراحتی قلبی نیز رنج میبرد. اما فشار جامعه چنان شدید بود که نمیتوانست این موضوع را آشکار کند به همین دلیل به محض آنکه به خانه میآمد، از بچهها میخواست پنجرهها را ببندند و پردهها را بکشند تا مادربزرگم غذای او را آماده کند. ما در خانواده خود به این کار «روزه افغان» می گفتیم.
مُهر بیایمانی بر پیشانی روزهخواران
شوربختانه این بازی مضحک پدربزرگ برای دانشآموزان من نیز تازگی دارد، آن هم در قلب آلمان. برای اینکه آنها به غلط بودن این فشار پی ببرند، من نقش «پلیس رمضان» را همراه با آنها بازی میکنم و ژست یک «نگهبان شریعت» سختگیر را میگیرم. کسی که خشکی لبها را آزمایش و بوی دهان را به عنوان دو نشانهی روزه طولانی تشخیص میدهد. در پایان، «مُهر بیایمانی» را بیرون میکشم و بر پیشانی دانشآموزانی میزنم که در این آزمایش پیروز نشدهاند!
این نمایش حیرت دانشآموزان را بر میانگیزد. با این همه، من باید «فشار گروهی» در مدرسه را بسیار جدی بگیرم. بعضی وقتها دانشآموزانی که روزه نمیگیرند ظاهرا سخت یا نرم زیر فشار قرار میگیرند. به ویژه آنکه آنهایی که روزه میگیرند برای خود امتیازاتی نیز قائل هستند که فکر میکنند بقیه از آنها محروم باید باشند!
به تازگی یکی از شاگردانم پرسید که آیا نمیتوانیم به خاطر گرمای شدید درس را به خارج از کلاس منتقل کنیم؟ دانشآموز دیگری حرف او را قطع کرد و گفت: «اما تو که اصلا روزه نمیگیری!»
این جمله تنها دربرگیرنده نظر روزهداران و روزهخواران کلاس نیست، بلکه این فکر هم در پشت آن نهفته است که کسی که روزه نمیگیرد، حقی نسبت به تسهیلات ندارد.
برخی دیگر روزهداری را بهانه رفتارهای ناپسند قرار میدهند. دانشآموزی در حالی که سرش را در میان بازوانش روی میز خم کرده بود نمیخواست در درس شرکت کند. نه تنها این، به همکلاسیهایش، وقتی برای مشارکت در درس اعلام حضور میکردند، توهین میکرد. هنگامی که به او اخطار کردم، گفت: «خب، من روزه هستم!» من کوشیدم به این دانشآموز بفهمانم: کسی که نمیخورد و نمینوشد، الزاما و به خودی خود آدم خوبی نیست.
۱۸ ساعت بدون خوردن و آشامیدن
در هر حال، دانشآموزان روزهدار بطور جدی مرزهای توان جسمی خود را زیرپا میگذارند. امسال آنها ۱۸ ساعت از خوردن و آشامیدن خودداری میکنند. اکنون آغاز تابستان است. گرمای شدید آنها را از پای در میآورد و بسیار کم میخوابند زیرا به دلیل غروبِ دیرهنگام و طلوعِ زودهنگام خورشید دیر افطار میکنند و صبح زود بیدار میشوند تا پیش از سحر و آغاز ساعات روزه با سرعت چیزی بخورند. این رفتار با میانگین ۳۴ ساعت درس در هفته، تکالیف خانه و امتحانات میاندورهای تناسبی ندارد.
برخی از دانشآموزان من در سالهای بالاتر، علاوه بر این به مسجدها هم یاری میرسانند یا غذای شب میان نیازمندان و پناهجویان پخش میکنند. آنها بعد از افطار برای «نماز تراویح» [نماز اهل سنت در ماه رمضان] در مسجد میمانند. این نماز بدون فاصله پس از نماز شب برگزار میشود.
در همین حال برخی از دانشآموزان تصمیم میگیرند در ماه رمضان قرآن را نیز یک بار دوره کنند. در عمل همه این کارها بسیار طولانی است و آنها مسجد را پاسی از نیمه شب گذشته ترک میکنند. پس از آن نیز اغلب بیدار میمانند، زیرا فکر میکنند دیگر ارزش آن را ندارد که تا سحر بخوابند.
فداکاری و تلاش آنها برای من جالب است. آنها به خاطر ماه رمضان خواستار رعایت حالشان در درس هم نیستند. از سوی دیگر، من به عنوان معلم باید در رمضان نیز به دانشآموزان نمره بدهم و اجازه ندارم به کسی به خاطر اینکه روزه میگیرد امتیازی ببخشم.
این جوانان در این دوره و زمان باید خودشان بدانند با جسم خودشان چه میکنند یا نمیکنند. بر اساس قوانین اسلامی آنها میتوانند روزهداری را برای خودشان آسانتر کنند، زیرا این امکان را دارند که حضور در مدرسه را برابر کار کردن بدانند و روزه نگیرند. برخی از شاگردان من در آستانه امتحانات تصمیم میگیرند روزه نگیرند و آن را به بعد بسپارند. این کار را در زمستان هم میشود کرد.
علاوه بر این، این امکان هم وجود دارد که به وقت عربستان سعودی روزه بگیرند. در این صورت جوانان در تابستان بطور متوسط تنها ۱۳ ساعت روزهداری خواهند کرد. اما بسیاری از دانشآموزان مسلمان میخواهند بدون قید و شرط سختترین قواعد را رعایت کنند آن هم اغلب فقط به این دلیل که نمیخواهند از سوی دیگران مورد تمسخر قرار بگیرند. هنگامی که درباره روزهداری مسیحیان که این مقررات سفت و سخت را ندارد به آنها توضیح میدهم، خشمگین میشوند. برخی از جوانان آن را «تظاهر به روزهداری» ارزیابی می کنند. آنها میگویند روزه واقعی تنها در اسلام وجود دارد. مسئله آنها- مثل یک بازی ویدئویی- بر سر میزان دشواری روزه است. سختترین سطح روزه گرفتن، در اسلام است! خدا از کسی راضی خواهد بود که به این سطح برسد!
من با دانش آموزان در این مورد صحبت میکنم که از خودگذشتگی واقعی چیست. میکوشم به آنها بیاموزم ترک عادات بد بسیار سختتر از نخوردن و ننوشیدن است.
گاهی حتی کودکان دبستانی روزه میگیرند یا شاگردان کلاس پنجم و ششم! برای آنها روزهداری به مدت طولانی واقعا خطرناک است. در حالی که آنها طبق قواعد دینی از روزه گرفتن معاف هستند. بیشتر پدر و مادرها اجازه میدهند که بچهها نصف روز در هفته یا فقط در آخر هفته روزه بگیرند. اگر پدر و مادرها اجازه بدهند که بچهها پیاپی روزه بگیرند، آموزگاران باید حتما با آنها صحبت کنند. البته فراخوان برخی سیاستمداران برای ممنوعیت کامل روزهداری در مدرسهها هم بیمعنی و عوامفریبانه است. اگر کودکی بخواهد روزه بگیرد، مشکل بتوان او را مجبور به خوردن کرد.
پدر بزرگ من بیش از ۴۰ سال پیش درگذشت ولی مسئله روزه در میان مسلمانان هیچ تغییری نکرده. بسیاری از مسلمانان ادعا میکنند در دین هیچ اکراهی وجود ندارد اما بر اساس همان تعلیم و تربیت قدیمی، دختران را در دوران پریود، و بیماران و همچنین کودکان را وادار میکنند روزه بگیرند، با اینکه آنها از این وظیفه معاف هستند. من تغییر این نگاه را وظیفه خودم در تدریس تعلیمات دینی میدانم.
چشمها، زبانها، دستها و آلات جنسی هستند که باید روزه بگیرند. قاعده اصلی رمضان اینهاست. حرفهای زشت، دروغ، فریب و بدرفتاری با دیگران در اسلام بطور کلی ممنوع است. این گناهان در ماه رمضان به ویژه سنگین میشوند. در گوش مسلمانان نیز این نقش طنین دارد. اما با وجود این، من نیز تلاش میکنم به شاگردانم بیاموزم که مسئله بر سر چیزهای مهمتری از یک رقابت است.
ده سال دیگر، ماه رمضان بار دیگر در زمستان خواهد بود. آنوقت مدت خودداری از خوردن و نوشیدن بار دیگر چنان کوتاه خواهد بود که به ندرت کسی متوجه روزهداری خواهد شد. تا آنوقت امیدوارم ما شهامت داشته باشیم با فشار کمتری [از سوی دیگران] روزه بگیریم.
*منبع: دیتسایت (آلمان)
*نویسنده: منصور صدیقزای
*مترجم: جواد طالعی
اصل ماجرا مشکوک است! مگر مدارس در تابستانها تعطیل نیستند؟ یاد سالهائی که سینماها به اصطلاح خودشان سالن تابستانی داشتند!
اسلام جایی در اروپا ندارد و بهتر آن است که مسلمانان از این قاره اخراج شوند. اگر مسلمانان در اروپا به این سنن عقب افتاده و خرافی خود ادامه دهند راست گرایان افراطی به قدرت خواهند رسید و دمار از روزگار همه در خواهند آورد. برای پیشگیری از قدرت گرفتن راستگرایان بهترین راه اخراج مسلمانان است، اخراج جمعیتی که فقط مصرف کننده و انگل است و تولیدی جز دردسر ندارد.
تا چند سال اینده باید فاتحه المان را هم خواند.. اسلام و اسلامگرایی مثل ویروس ایدز است بجان ملتی بی افتد کارش تمام است .. اینها اگر میخواستند نماز و روزه داشته باشند چرا به سرزمین کفر رفته اند .. حکومت المان و سایر اروپائی ها احمقانه رفتار میکنند و با موافقت تاسیس مسجد دارند لانه های تروریستی را در منطقه خودشان بوجود می اورند .. چرا در افغانستان و عربستان و اغلب ممالک مسلمان حتی یک کلیسا نیست . چرا بمحض کوچکترین حرکتی که در اسلام منع شده مسلمانان انجا وحشیانه بجان انسانهای با مسلک و دین دیگر حمله میکنند…