مجید محمدی – رژیم تمامیتخواه و اقتدارگرای جمهوری اسلامی در عرض کمتر از پنج سال پس از تأسیس به سرعت به یک رژیم مافیایی- پلیسی- امنیتی تبدیل شد. به تدریج جای نیروهای تحصیلکرده و دانشگاهی درگیر در انقلاب را لاتها و اراذل و اوباش محلات که عضو کمیتهها و بسیج محلات شده بودند گرفتند. در دوران جنگ هشت ساله که نعمتی برای رژیم به حساب می آمد حکومت قدرت نهادهای برساخته ی خود را تحکیم و نیروهای «طاغوتی» و «ضدانقلاب» را تصفیه یا بازنشسته کرد.
موج بیداری نسبت به خطای ملیای که صورت گرفته بود از همان ۲۲ بهمن ۵۷ آغاز شد اما این موج بسیار کند و همچنین ضعیف بود. تقریبا چهل سال طول کشید تا آن اقلیت اندک گسترش یابد و اکثر مردم ایران از خواب ضد امپریالیستی، ضد اسرائیلی و ضد غربی بعلاوهی رویای تهی تمدن اسلامی دهههای چهل و پنجاه خورشیدی بیدار شده و ماهیت فاسد و اقتدارگرای اسلامگرایان چپ و راست را درک کنند. اما با وجود عدم رضایت رسما اعلام شدهی ۷۵ درصد مردم از رژیم موجود، طرح رفراندوم یا تحریم خارجی ضرورتا به سقوط جمهوری اسلامی نمی انجامند. تحریم تنها به تضعیف بنیههای مالی و اقتصادی آن منجر میشود و طرح رفراندوم به انحراف افکار عمومی از ماهیت اصلاحناپذیر آن. سقوط جمهوری اسلامی حتی با مقاومت مدنی محدود و پراکنده نیز ممکن نیست مگر اینکه دهها میلیون نفر برای یک هفته خیابانهای کشور را اشغال و کسب و کارها را تعطیل کنند. حتی در همان حال نیز مشخص نیست حاکمان نظامی- امنیتی جمهوری اسلامی قدرت را بدون خونریزی واگذار کنند.
تغییر رژیم در نخست مستلزم تغییر گفتمانها و نگرشها به ویژه نسبت به کاست حاکم است. در این تغییر گفتمان، مخالفان و منتقدان باید متوجه شوند که نه با کاست حاکمی شامل هموطن و اصولگرا و اصلاحطلب و آخوند و فاسد بلکه با گروهی اشغالگر طرف هستند. کارهایی که حاکمان جمهوری اسلامی با ایران کردهاند در دوران حملهی مغول یا افغان یا رومیان و یونانیان انجام نشد به ویژه در حوزه محیط زیست، اقتصاد و فرهنگ. کارهایی که سپاه و بسیج و روحانیت شیعه در جمهوری اسلامی کرده و می کنند عینا همانند رفتار اشغالگران است و دست کمی از آنها ندارد.
●جمهوری اسلامی میراث فرهنگی کشور را در معرض تاراج و تخریب قرار داده است. میراثی که اسلامی تلقی نشود (مثل سنگ قبرهای یک قبرستان کهن روستای گچیسو بالا که از آثار آن برای سرپا کردن یک اتاقک استفاده میشود یا کل آن به آتش کشیده شد) تخریب شده یا رها میشود تا تخریب شود. در دورهی احمدی نژاد ۶۰۰ هزار قطعه از آثار باستانی از موزههای کشور خارج شد (مقایسه کنید با اعمال داعش در سوریه و عراق).
●جمهوری اسلامی هزاران زندانی محکوم شده به حبس در زندان را دوباره محاکمهی سرپایی و اعدام کرده است.
●جمهوری اسلامی غیر از نزدیکان خامنهای در دستگاه تبلیغاتی و سرکوب، همه شهروندان را اعضای گروهکها و احزاب منحله، فراریان، مرتدان، کفار، منافقین قدیم و جدید و منحرف و فاسد و لاابالی و حقیر و مزدور معرفی می کند؛ جمهوری اسلامی در هزاران جبهه از کنسرت موسیقی تا آرایش مو و از نوشیدنی تا مراسم عروسی و مهمانی با مردم ایران میجنگد.
●جمهوری اسلامی مدام همهی شهروندان را می پاید (با شنود و گشتهای شبانه)؛ شهروندان مدام مورد بازرسی نیروهای شبهنظامی (بسیج و لباس شخصیها) قرار میگیرند (کاری که آلمانیها در مناطق اشغال شده انجام میدادند).
●جمهوری اسلامی زندانیان را در زندانها میکشد (امیدرضا میرصیافی، اکبر محمدی، هدی صابر، ستار بهشتی، زهرا کاظمی، سینا قنبری، وحید حیدری، سارو قهرمانی، علی پولادی، شهاب ابطحی، کاووس سید امامی، محمد راجی و طلب بساطی) و معترضان خیابانی را در خیابان.
●جمهوری اسلامی به دنبال تغییر همهی سنتهای مردم است مثل چهارشنبه سوری، سیزدهبهدر، و نوروز.
●جمهوری اسلامی مخالفان را ترور میکند: تنها در سال ۹۶ سعید کریمیان مدیر شبکههای تلویزیونی جِم در ۹ اردیبهشت و احمد مولا نیسی از فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در ۱۷ آبان و دو عضو حزب دمکرات کردستان ایران در عراق یعنی قادر قادری در ۱۶ اسفند و صلاح رحمانی در ۹ اسفند که اولی کشته و دومی پاهای پسرش قطع شد؛ کتاب ترورهای جمهوری اسلامی مثنوی هفتاد من کاغذ میشود.
●جمهوری اسلامی نه تنها مخالفان و منتقدان زنده را سر به نیست بلکه قبرها و مجسمهها را در کشور تخریب میکند (آخرین آنها قبر ابراهیم یزدی و تندیس حسن باشتباوی قهرمان مشتزنی آسیا در گچساران).
●جمهوری اسلامی حتی به جانوارانی مثل سگهای خانگی مردم رحم نمیکند. آنها را از صاحبانشان گرفته و در بیابانها رها میکنند یا میکشند.
●جمهوری اسلامی از آغاز تأسیس به تاراج همهی منابع کشور به سرعت هر چه تمامتر از آب و جنگل و حیوانات تا منابع زیرزمینی بدون نگاهی به آینده و تلاش برای توسعهی پایدار و متوازن مشغول است. استخراج منابع طبیعی کشور با سرعت هرچه زیاد و خروج درآمدهای آنها از کشور بدون وقفه ادامه دارد (قیمت ارز از جمله به همین علت مدام بالا میرود)؛ منابعی که در دوران جمهوری اسلامی از میان رفتهاند همه برگشتناپذیر هستند
●جمهوری اسلامی باعث خروج میلیونها ایرانی به ویژه نخبگان سیاسی و فکری و هنری و ورزشی از ترس اعدام و بازداشت و زندانی شدن و شرایط دشوار زندگی شده است.
●جمهوری اسلامی موجب زندگی یک چهارم ایرانیان در حواشی شهرها، ۱۵ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق (محتاج به نان و پوشاک و سرپناه) و دو سوم زیر خط فقر نسبی، و یک بیکار در هر خانوار و سه میلیون کودک کار شده است.
●جمهوری اسلامی یعنی فساد فراگیر و نهادینهی مقامات و خروج منابع از کشور.
●جمهوری اسلامی یعنی تحقیر مدام شهروندان ایرانی توسط «رهبر» و دستگاه تبلیغاتی با حقیر و میکرب خواندن آنها، با فریبخورده و عامل دشمن دانستن آنها.
●جمهوری اسلامی یعنی خرید مستغلات و بازکردن حسابهای بانکی در خارج از کشور توسط مقامات برای روزی که میدانند اشغالگری آنها به پایان میرسد.
●جمهوری اسلامی یعنی جمعآوری و نابودی صدها اثر هنری (مثل مجسمههای فضاهای عمومی) شبیه به کاری که هیتلر در مناطق اشغال شده انجام میداد.
اینها عینا کارهای یک دسته اوباش است که بنا به سیاستها و دستورات اشغالگران کار میکنند. تصور کنید اگر ایران به طور کامل توسط عراق یا داعش اشغال میشد، صدام حسین و حزب بعثاش و داعش چه کارهایی غیر از موارد بالا در ایران انجام میدادند؟! رژیم بعثی حداقل به احوال شخصیهی مردم کاری نداشت و داعش نیز بازی اصلاح طلب- اصولگرا راه نمیانداخت. مغولان در حیطهی دین مردم دخالت نمیکردند و ایران تحت مغول از بیشترین آزادیهای دینی برخوردار بود. خسارتی که جمهوری اسلامی بر ایران وارد کرده (در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، محیط زیستی و اقتصادی) بسیار فراتر از خسارتهای اشغال توسط بیگانه بوده است. همچنین سرعت خروج منابع از کشور تنها با خوی اشغالگری همخوان است. عجیب اینجاست که گروهی به بهانهی پیشگیری از «حملهی بیگانه» از تداوم حکومت اشغالگران موجود دفاع میکنند.
زشتترین کار اشغالگران
زشتترین کاری که به اشغالگران در فرهنگ ایرانی نسبت داده میشود تجاوز به ناموس است. جمهوری اسلامی در این زمینه نیز روی اشغالگران را سپید کرده است. داستان خانههای عفاف که از دههی هفتاد خورشیدی بر سر زبانها افتاده داستان دستدرازی روحانیون و پاسدارانشان به ناموس ایرانیان بیقدرت است. ماجرای سعید طوسی، قاری مخصوص «بیت رهبری»، این دستدرازی را به کودکان و نوجوانان بسط داد. در این موارد دستگاه قضایی مسئولیت لاپوشانی و بستن پروندههایی را دارد که دادگاه افکار عمومی باز کرده است.
رمز سقوط: درک اشغالگری
بدون آنکه تک تک غیرخودیها (حدود ۷۵ میلیون ایرانی) به شرایط اشغال کشورشان توسط روحانیت شیعه و پاسدارانشان پی ببرند جمهوری اسلامی سقوط نخواهد کرد. بدون نگاه اشغالگر به روحانیت شیعه و بسیج و سپاه، مقاومت مدنی و ملی در برابر این رژیم شکل نخواهد گرفت. لات و لوتهای سپاهی و بسیجی که درویشان را به زدن آرپیجی تهدید میکنند و «دختران خیابان انقلاب» را حقیر و فاسد و دشمن میخوانند غیر از اشغالگر نیستند. در یک کشور اشغال شده است که هر چیز مشروعی نوع آزادش زیرزمینی است (موسیقی، کتاب، فیلم، مشروب، روابط صمیمانه، مهمانی، عروسی، دانشگاه بهاییان، و کلیسا).
تفکیک گمراهکننده
اصلاحطلبان بر اساس نتایج «بیعت ۹۶»، مردم بالای ۱۸ سال را به سه گروه ۲۵ میلیونی (طرفدار اصلاحطلبان)، ۱۶ میلیونی (طرفدار اصولگرایان) و ۱۸ میلیونی (رای ندهندهها) تقسیم میکنند (سعید شریعتی، ایرنا، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷). پس از اعتراضات دیماه ۹۶ میگویند ۲۷ درصد برانداز، ۶۰ درصد اصلاحطلب و ۱۳ درصد طرفدار وضعیت موجود (علیرضا علوی تبار، اعتماد ۱۲ خرداد ۱۳۹۷) تا از این ارقام مندرآوردی نتیجه بگیرند که اولا مردم به دنبال کنار آمدن با حکومت موجودند و ثانیا جامعهی ایران تنها با کنار آمدن این سه قشر و دادن سهم نظامیگرایان و امنیتیها و روحانیون در کنار سهم اصلاحطلبان (همهی منابع کشور به این دو میرسد) به صلح و صلاح میرسد. در این میان روشن نیست چگونه پس از کارزار «پشیمانم» و اعتراضات دیماه ۹۶ که در آن شعار داده شد «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» ناگهان سهم اصلاحطلبان از ۴۲ درصد (رای روحانی در میان جمعیت دارای حق رأی) به ۶۰ درصد ارتقا یافته است!
در هر حال، این تقسیم از اساس غلط است چون رای روحانی و رئیسی در «بیعت ۹۶» اصولا بر اساس «نه» به طرف دیگر و وعدههای توخالی آنها (بدون رسانههای آزاد و آزادی بیان) و خالی شدن میدان با نظارت دستصوابی به دست آمده است. در شمارش آرا نیز اطمینانی وجود ندارد چون هیچ منبع مستقلی انتخابات را نظارت نمیکند و مقامات جمهوری اسلامی چهار دهه است به مردم دروغ و تقلب تحویل دادهاند. کسانی که در «بیعت»ها شرکت می کنند اصولا رایشان را نمیتوان در سبد اصلاحطلبان یا اصولگرایان یا براندازان قرار داد چون نه روحانی اصلاحطلب بود، نه شرکت در بیعت به معنای عدم باور به براندازی است و نه رای به رئیسی به معنای طرفداری از وضعیت موجود است. آنچه در اینجا مایهی حیرت است تلاش جمعی از ایرانیان برای عادی جلوه دادن رژیمی است که کشور را همانند اشغالگران اداره میکند.
تبخیر دغدغههای ملی و انسانی
شاید در دوران جنگ ایران و عراق بودند بسیجیان و سپاهیانی که با دغدغههای انسانی و ملی به جبههها میرفتند اما بسیج و سپاهی که در دوران خامنهای شکل گرفته و حوزههای علمیهای که تحت نظر خامنهای و وفادارانش اداره میشوند اصولا تهی از دغدغههای انسانی و ملی هستند. تنها به مواجههی آنها با جنگ در سوریه نگاه کنید. سپاه در همکاری با بشار اسد دارد کودکان و زنان سوری را سلاخی میکند و صدایی از حتی یکی از آنها در نمیآید. حتی اصلاحطلبان نیز با این سلاخی همراهی کامل دارند.
مذاکره با اشغالگر
استمرارطلبان میگویند باید با سپاهیان و روحانیت تمامیتخواه به مذاکره نشست و طرف مقابل البته آنها را نادیده میگیرد. آنها مانند کبک از خامنهای تقاضا میکنند که خودکشی سیاسی کرده و از مقامش کنارهگیری کند. اما با کسانی که اسلحه در دست دستوراتی را صادر میکنند و همهی فضاهای عمومی کشور را اشغال کردهاند نمیتوان به گفتگو نشست. وجود میلیونها ایرانی در خارج کشور به ویژه فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اصولا به معنی مذاکره ناپذیری حاکمان و دلیل اشغال شدن وطن آنهاست. آنها که در خارج زندگی میکنند و از استبداد گریختهاند و همزمان به ارسال درخواست و مذاکره با رژیم جبار برای کسب حقوق باور دارند ناسازگاری و بیمنطقی درک و مواضع خویش را اثبات میکنند.
اشغالگران وجود دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت اما روش محدود کردن آنها تن دادن به قوهی زور آنها ومساوی قرار دادن آنها با ایران نیست. آنها اطاعت محض میخواهند. روحانیون حاکم در ایران حتی در یک گفتگو با کسانی که مبانی فکری آنها را قبول ندارند حاضر نمیشوند. نه تنها روحانیون حاکم بلکه حتی برخی روحانیون و مقامات سابق که امروز در غرب زندگی میکنند حاضر به گفتگو با مخالفان و منتقدان خود نیستند و در برنامههای رادیویی و تلویزیونی اول میپرسند چه کسی طرف آنهاست و بعد شرکت میکنند. روحانیت شیعه و وفاداران به آنها اهل گفتگو نبوده و نیستند. اگر برای خودنمایی و تبلیغ هم در جایی ظاهر شوند طرف مقابل را تکفیر کرده و جنگطلب و خائن معرفی میکنند.
در پی تسلط مغول بر ایران حکومتهای مستبد دینی واختناق مذهبی از میان بر داشته شد. نتیجهٔ این آزادی دینی وازبین رفتن اختناق حکومتهای مذهبی ـ در یک جامعهٔ صدمه دیده وافسرده ـ رونق یافتن تفکر خانقاهی وصوفیگری بود و صوفیگری (که نبایدبا عرفان اشتباه شود) در ترویج شیعیگری نقش بسیار بزرگی در ایران بازی کرد.عصر مغولان در ایران یک عصر سازمانگیری صوفی ها وشیوخ طریقت بود ؛ درآن دوران جامعهٔ ایرانی تحت تأثیر صوفیگری دنبال معنویتی می گشت که درخلسه وعبادت ودرویشی خلاصه میشد(دقیقأ مانند آنکه در فردای تسلط آخوندهای درنده رخ داد). در آخراوج گیری شیوخ طریقت ، یک مرشد خانقاه سلسلهٔ پادشاهی درایران تشکیل داد واین سلسلهٔ صوفیان صفوی شیعیگری را برایرانیان تحمیل کردند.
حکومتگران اسلامی بهیچ روی ایرانی نیستند ، اینان پسمانده های عربستانی ۱۴۰۰ سال پیش هستند که ایران و ایرانی را مورد تجاوز و چپاول قرار دادند . افتخارشان پسماندگی بیگانه و سید نامیدن خود و استیلای فرهنگ بیگانگان است . با کمال پررویی خود را اول مسلمان و بعد از ان از روی ناچاری خود را ایرانی مینامند ولی باور به ان ندارند از این روی ثروت ، نیرو و جوانان ایران را فدای هم وطنان لبنانی ، سوری ، یمنی خود می نمایند و با اجداد عربستانی خود جنگ قدرت دارند .ایرانی ازاده هر گز این پسمانده های اجنبی را هم وطن خود نمی داند ، کردار ، رفتار و گفتار ۴۰ ساله اینان گواه است .
متاسفانه این دسته از ایرانی ها کسانی هستند که کاملا نون به نرخ روز خور هستند و فقط به فکر مناقع آنی هستند .مثل انگل از بیماری اقتصاد و جامعه تغذیه می کنند و به جای حل مشکلات زندگی فردی و مسئولیت پذیری دائم به مصرف انواع مخدرات و قلیان و در کنار آن مراسم مذهبی و خرافی می پردازند و از زیر پا گذاشتن حقوق دیگران نه تنها ابایی ندارند که لذت می برند.این جماعت انگل حاصل پرورش رژیم هستند و مهمترین مانع تغییرات جدی در ایران و طرفداران وضع موجود و یا بزک وضع موجود هستند
که نظرات مختلف را این جا انتشار می دهید که این خود برای رشد دمکراسی در میان ایرانیان بسیار مهم است.
اینکه ملایان قزلبانانش را برای اختلاف اندازی به این صفحه می فرستند ــ حتی اصلاح طلبان فراری و مرگ بر آمریکا گویان قهارــــ امریست طبیعی. اما باید از طرفداران امام مسعود مُرده حیرت کرد که یکی در میان در این صفحه ظاهر شده و آه و ناله و مظلوم نمایی که وا مسعودا … » مهمترین گروه مخالف حکومت اسلامی یعنی سازمان مجاهدین چگونه توسط اپوزیسیون و سلطنت طلبان و… لجن مال میشوند « البته دوستان از واژه ” لجن مالی ” اصلن هم حیرت نکنند که منظور آنها از ” سازمان مجاهدین ” همان فرقه متجاوز رجوی به مرزهای ایران بدستور صدام و صاحب کاخ الیزه ثانی در پاریس می باشد!
متاسفانه داستان تلخ تر از این است که جناب محمدی بیان کردند .شیعیان ایران به خاطر روحیه ی مذهبی شان بسیاری با رژیم پیوندهای خانوادگی و کاری دارند .اگر مسولین رده بالا و خانواده هایشان ۵ میلیون جمعیت دارند ، بسیاری از اقوام و کارمندان و هم باندی های این جماعت و خانواده هایشان هم که سهمی هر چند اندک از رانت نظام می برند ، وجود دارند که طرفداران اصلاح طلب و اصولگرای رژیم هستند و شاید این جمعیت بین ۲۰ تا ۳۰ درصد جامعه ی ایران را تشکیل دهند .جماعتی که یا زندانی ایدئولوژی موروثی شان هستند و یا با بی کفایتی و فقط به دلیل سرسپردگی و اطاعت ، دارای شغل و درآمد معمولی هستند …
کاملا مشخص است که تعدادی افراد شناخته در سایت هستند که همدیگر را خوب میشناسند و از همدیگر هم
با کاربر ناشناس تعریف و تمجید میکنند و هر کس هم که نظری مخالف نوشته بیان کند را متهم به طرفدار حکومت و ساندیس خور سایبری و…… میکنند که رسم خوبی نیست زیرا ممکن است ان فرد همچون من مخالف سرسخت اخوندها باشد و در طی این سالها در داخل کشور بیشترین لطمه و صدمه را هم از ملاها دیده باشد ؟!
اینها خودشان را درایران صاحبخانه وبقیهٔ مردم را بیگانه هایی میدانند که مانند شیخ نشین های خلیج فارس بیگانه ها جزاطاعت مطلق حق دیگری ندارند
آقای محمدی مقاله رسا و عینی است. اضافه می کنم که استقرار ۱۴۰۰ ساله دارند که در ۵۰۰ سال پیش با تولد شیعه صفوی تعمیق پیدا کردند.
در مورد شکستن سنگ قبر ابراهیم یزدی من با “ناشناس” موافقم کار خودشان نمی تونه باشه.
هر دو! در اصل باید گفت ضد آزادی، حقوق بشر و کشتار گر می باشند
آشغال نه اِشغال؛ یک ملای …برهنه واسه ایرانیها شیر شده؟
جناب محمدی، راستی آنست که ایران توسط روشنفکران نادان، حوس باز و قدرت طلب آن تحویل طایفه ملایان (پسماندهای بنی امیه وبنی عباس) ، عوام الناس و اراذل و اوباش ( آشغال جامعه ) شدند. اینان هم میهنان ایرانی هستند که به رسم و شیوه اشغالگران بر ما حکومت میرانند. بنی صدر، یزدی، قطب زاده و…توده ایها و خمینی و انصارش و… در پی کسب قدرت برای خود بودند ، نه در پی سپردن سرنوشت مردم به خود ایشان. روشن است که برای این قماش از ” روشنفکران ” اعتماد مردم پشیزی ارزش ندارد.آنچه اینان را مجذوب کرده و می کند قدرت است. آتشی افروختند که دل نسلهای ایران را سوزانده و خواهد سوزانید..حال این ملای…برهنه نیز واسه ما ایرانیها شیر شده!
من امروز این مقاله بی نظیر را در کلاس درس تدریس خواهم کرد. یادش بخیر معلم خوبی که در کلاس درس ما ، کیهان بچه ها را تدریس میکرد…ای وطن ،ای زخمی تنها …..
رژیم اسلامی تنها حکومتی است که در مقابله با مشتی جانی متجاوز در ایرانشهر کسی را که خبر این تجاوز را منتشر کرد (امام جمعه شهر) دستگیر کرده اما از دستگیری متجاوزین که احتمالا وابسته به رژیم هستند چیزی نمیگوید
جناب ناشناس:
جنابعالی طوری حرف میزنین کە انگار بندە جنایات خمینی و خامنەای و پاسدارانش را لاپوشانی کردەام. البتە اصطلاح مظلوم نمایی را بە شیوەای بیان فرمودەاید کە نگار واقعن بە ملت کرد هیچ ستمی نشدە است. بلە تمام مردم ایران زیر ستم این اشغالگران هستند. اشغالگران میروند، اما افسوس کە نگرش نژادپرستانەی شما همچنان تداوم خواهد یافت و باز هم شماها باعث و بانی خونریزی و کشتارهایی دیگر خواهید شد، زیرا بە همزیستی و برابری و یکسانی و دمکراسی معتقد نیستید و جز فارسها هیچ ملتی را شایستەی قدرت و نمیبینید. متاسفم.
ناشناس
اظهارات بندە تفرقەاندازی و سهمخواهی نیست. ببین شما هنوز هم از نردبان خودبرتربینی پایین نیامەدەای جناب. تفرقەانداز شما هستین کە تا کردها از حقوق پایمال شدەاشان حرفی بە میان میاورند اونارو متهم میکنین. شماها کە از پلەی خودبرتربینی و بە چشم حقارت بە دیگران مینگرید. درست است زنان اولین واکنش اعتراضی را نشان دادند، ولی با افتخار عرض میکنم کە ما در چهل سال گذشته بر مبارزە آزادیخواهانەی خود را همچنان ادامە دادەایم و ترور و کشتارهای جمهوری اسلام ناب محمدی ما را از مبارزە باز نداشتە است. بلە آن موقع شماها بە ما سرکوفت میزدید و مثل اکنون بە بهانەی سهمخواهی بر سرکوبها مهر تایید میزدید.
حتم دارم این پرشیا یکی از ساندیس خورهای سایبری است که قصد دارد مقاله روشنگرانه را به نحوی بی اثر نماید و سازمان مجاهدین مخالف اصلی نظام معرفی کند
اقای محمدی واقعا ممنونم از این نوشته واقعا از خواندن آن لذت بردم تا توان و وقت داشتم به اشتراک گذاشتم امیدوارم این زحمات شما بدون نتیجه نماند
به رسول سلطانی: تو را به هر چه دوست دارید و اعتقاد دارید دست از این مظلوم نمایی ها بردارین. تمام مردم ایران زیر ستم این اشغالگران هستند و قرار نیست به کسی جایزه بدهند که کی اول با اینها مخالفت کرده! تازه ادعای شما غلطه! زنان اولین گروه بودند که تظاهرات کردند هنوز انقلاب یک ماهه نشده بود! در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ علیه حجاب اجباری و برای حقوق زنان اعتراض کردند ولی بقیه تنهاشان گذاشتند. دست بردارید از این سهمخواهیها و حرفهای تفرقه انداز. به جای جمهوری اسلامی مردم را زیر سوال میبری که جان به لبشان رسیده.
نکته دیگر در مقاله شکستن سنگ قبر ابراهیم یزدی است که به گمان اینجانب توسط افراد میهن پرست صورت گرفت نه رژیم ایران. ابراهیم یزدی از مرموزترین شورشیان ۵۷ تی بود که تا اخر عمر به حفظ این نظام وفادار بود.
نکته قابل تامل اینکه خانواده و فرزندان این شخص حتی یکبار هم پس از انقلاب از امریکا به ایران نیامدند(حتی در زمان جولان پدر) و این نشاندهنده بی میلی و بی احساسی این خانواده به ایران می باشد مانند رهبر انقلابشان خمینی
موج نارضایتی در کردستان برعکس نارضایتی شماها نە تنها کند نبود، بلکە شدت و حدت آن موجب حساسیت آیت الله ها و پاسداران اسلام شد و آنان را بە سرکوب هرچە بیشتر مردم کردستان کشاند. ما کردها خیلی زود این واقعیت را درک کردیم اما شماها همگام با خمینی و خلخالی و حسنی، ما را فتنەگر و تجزیەطلب نام نهادید و بر جنایات پاسداران اسلام در کردستان مهر تایید گذاشتید.
البتە باید بە این حقیقت غیر قابل انکار اذعان کنید کە ملت کرد در کردستان ایران، از همان روزهای اول بە قدرت رسیدن آخوندها بە ماهیت ضد بشری آنان پی بردە بود، در همین راستا بود کە رفراندم قانون اساسی را تحریم کردیم و بە جمهوری اسلامی “نە” گفتیم. ما کردها چهل سال است تاوان این “نە” را میپردازیم و چهل سال است کە تنها و بدون پشتیبانی حتی شما روشنفکران دگراندیش بە مبارزە علیە رژیم آخوندی ادامە میدهیم و زندانی و شکنجە و اعدام میشویم.
بله اشغال کردند و حالا ببینید وارث تاج و تخت کشور میگوید من علاقه ای به سلطنت ندارم !!!!!
ببینید مهمترین گروه مخالف حکومت اسلامی یعنی سازمان مجاهدین چگونه توسط اپوزیسیون و سلطنت طلبان و… لجن مال میشوند ؟!
فکل کراواتی ها را نظاره کنید که سالی چند بار به ایران امده و دلارهایشان را به ریال تبدیل و نزد هموطنان گرفتارشان پز و افاده میدهند ؟!
لطفا بساط این تفسیرهای ناراحت کننده و بی نتیجه را جمع کنید ؟!!!!
با تشکر از اقای محمدی بخاطر مقاله ای ارزنده فقط این نکته را بگویم که فرزند صلاح رحمانی نیز قبل از عمل پا درگذشته است
خمینى پدر انگلیسى و مادر هندى متولد کشمیر،على لاریجانى متولد نجف با پاسپورت کانادا مامور به خدمت در مجلس ایران،جواد لاریجانى متولد نجف با پاسپورت انگلیسى،مامور به خدمت در پست ستاد حقوق بشر در ایران،صادق لاریجانى با پاس انگلیسى،جلاد مامور به خدمت در ایران،اصفى سخنگوى پیشین وزارت خارجه متولد عراق،نقدى رییس بسیج قبلى متولد نجف،صالحى رییس انرژى اتمى متولد نجف،علاءالدین بروجردى رییس امنیت ملى متولد نجف پدر خامنه ایى متولد نجف مطمینا پسر هم متولد نجفه و خیلى ها دیگه بله ایران رو اشغال کردن
بله اینها اشغالگر و اجنبى هستند،آیا تا به حال فکر کرده اید چرا از پدر خمینى جنایتکار فقط یک عکس وجود دارد که مطمینا پدر خمینى نیست ،خمینى در بغل کلفت انگلیسى در کشمیر است عکسى که برادر ناتنى خمینى از پدر منصوب به خمینى بیرون داد درواقع دم خروس را به خوبى نمایان کرد،مگر نمى گویند پدر خمینى زمیندار و خانزاده ایى در خمین بوده،چرا هیچ کس خاطره ایى از این شخص پولدار ندارد،چرا در عکس با پاى برهنه ایستاده است ایا این پیرمرد یک و نیم مترى پا برهنه همان پدر پولدار و صاحب منصب خمینى است؟بدون شک نیست .چرا خمینى بیش از ۶٠سال تحصیل در حوزه قم و نجف عربى بلد نبود؟بى شک مامور بود از جانب انگلیس از همان درویش فرنگى هاى معروف
بمب اتمى هیروشیما یا ناکازاکى کلا حدود صدو هفتاد یا صدو هشتاد هزار تلفات داشت اما دار و دسته جنایتکار خمینى که از پدرى انگلیسى و مادرى هندى زاده شد در شبیه خون ۵٧ به ایران یورش بردند چنان خساراتى به این مملکت وارد کردند که بدون شک اگر بیست بمب اتمى در اندازهاى بمب هیروشیما در ایران منفجر مى شد چنین خسارتى ببار نمى اورد اما این جنایتکاران که حتى علنا بارها گفته اند که ایرانى نیستند( گفته مکارم راجب که نباید اجازه بدهیم ایرانى ها بر مسند کشور مسلط شوند چه معنى دارد)یا گفته احمد خاتمى بدترکیب که تاریخ ایران از تاریخ اجداد کثیف خودش شروع میشه یعنى ١۴٠٠ سال قبل چه معنى دارد
حقیقت ترین مقاله ایى که به چاپ رساندید،اینان از داعش بدتر بودند و هستند و داعش از این اوباش اشغالگر چند درجه بهتر است به این علت داعش انچه را انجام مى دهد به گردن مى گیرد و فیلمش را هم به نمایش مى گذارد اما این اباش اشغالگر عراقى با پاسپورتهاى کانادایى و انگلیسى و اروپایى هر جنایتى مرتکب شدند و انکار کردند و مى کنند از این بابت داعش چند پله از این اهریمن ها بهتر است نگاه کنید هر انچه داعش کرد اینان در ابعاد بزرگتر انجام دادند،چقدر انسان از فراز سیلوها و ساختمانهاى بلند به پایین پرت کردند ،چقدر دست و پا قطع کردند،چقدر گورهاى دست جمعى که درست کردند، چقدر ایرانى در جنگ هشت ساله به کشتن دادند
بیشتر و یا بهتر بگویم همه ان چیزی که فرموده اید درست و خوب اما :
بیان شرایط موجود داخل ایران ( انهم نه بصورت کامل ) یک بخش قضیه است . لازم است اما کافی نمیباشد .
واقعیت تلخ انکه فعلا کنار امدن اکثریت با وضع موجود از همه به واقعیت نزدیک تر است زیرا مثلا همان دو – سه میلیون نفری که به حمایت از اقای موسوی در تهران به خیابانها ریختند در طی این ۷ -۸ سال ساکت و نظاره گرند !
پس از گذشت مدت زمانی از حمله اجانب به ایران مردم این سرزمین رفتارشان با اشغالگران اینگونه بود ؟
جناب اقای محمدی مشکل اول و اصلی ادامه وضع موجود و تسلط ملاها و بازاری های موتلفه ای و پاسداران بر کشور شرایط فشل مخالفین انها در داخل و خارج است .منتظر ظهور یعقوب لیث ( رادمان پور ماهک ) زمان هستیم …..