درباره همجنسگرایى خلیفه امین عباسی

یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ ژوئن ۲۰۱۸


غسان حمدان – یادم می­آید معلم دینی دوره‌ی راهنمایی با افتخار خاصی از «هوش زیاد» مأمون عباسی در مقایسه با برادرش امین سخن می­گفت، و دلیل آن را «ایرانی بودن» مادر مأمون عنوان می‌کرد. با این وجود، همین معلم سر درس دیگری در باب «ظالم بودن» مأمون به هوای کشتن امام رضا داد سخن می‌داد!

اینک، پس از چند دهه که از آن زمان می‌گذرد، باید بگویم مطالعات دقیق و بی­غرضی درباره‌ی خلفای عباسی در ایران صورت نگرفته است؛ و در باب این خلفا، «روایات» رجال دینی بر «تاریخ‌پژوهی» غلبه دارد. روایات شیعه نیز همه بر طبل «ظالم» و «خوشگذران» بودن خلفای عباسی می‌کوبند.

برای مثال، در روایات ایرانی آمده که منصور دوانیقی، دومین خلیفه‌ی عباسی، امام ششم شیعیان، جعفر صادق، را «مسموم» کرد. این در حالیست که مطابق فاکت‌های تاریخی، منصور تمام دشمنان و رقبایش را به «شمشیر» معدوم کرد. وی اول ابوسلمه خلّال و بعد ابومسلم خراسانی را با تیغ کشت. جالب اینجاست که هر دوی این قربانیان در به قدرت رسیدن عباسیان بیشترین نقش را داشتند.

منصور به این هم بسنده نکرد؛ و محمد نفس زَکیّه، که نَسَبش به حسن مجتبی، امام دوم شیعیان، می‌رسید، و در کنار عباسیان بر ضد اُمویان شوریده بود را نیز داد در زندان گردن زدند. حال باید پرسید چنین تیغ‌ به ‌دستی که از کشتن مشهورترین اشخاص سیاسی و نظامی دوران خود در ملاء عام ابایی ندارد، چه دلیلی دارد که دستور بدهد یک معلم مدرسه‌ی علمی (جعفر صادق) را از طریق «مسموم» کردن به قتل برسانند؟

از اینکه بگذریم، با ذکر این نکته که سلسله‌ی خلفای عباسی هم مثل هر سلسله پادشاهی دیگری فرمانروایان «خوب» و «بد» داشته است، در این مقاله قصد دارم زوایایی تا به امروز در تاریکی مانده از زندگی محمد امین، ششمین خلیفه‌ی عباسی، را برای شما روشن کنم. امید دارم که از این پس بتوانم از طریق نگارش جستارهایی درباره‌ی اوضاع سیاسی، اجتماعى، و فرهنگی دوران عباسیان، این دوره‌ی تاریخی مهم در تاریخ جهان را بیشتر برای شما باز کنم.

ابو موسی محمد ابن هارون الامین ششمین خلیفه عباسی

محمد امین پسر نخست و نورچشمی هارون‌الرشید، مشهورترین خلیفه‌ی عباسی، بود. برادر کوچکتر او مأمون را ما به هوای روایات شیعی یادشده در بالا بهتر می‌شناسیم. هارون در اواخر دوران حیاتش امین و مأمون را به زیارت خانه‌ی خدا در مکه برد و در آنجا از آنها قول گرفت که پس از مرگ او بر سر خلافت با هم به نبرد نپردازند. بر اساس پیمانی که به دستور هارون منعقد شد، شهر بغداد که در مرکز امپراتوری عباسی بود نقطه‌ی تقسیم امپراتوری بعد از مرگ هارون شد.

مطابق این پیمان، بغداد و سرزمین‌های غرب آن به امین می‌رسید و سرزمین‌های شرق بغداد به مأمون. بر این اساس، مأمون والی «خراسان بزرگ» شد، و تمام اموال منقول و غیرمنقول و خراج آن منطقه به وی تعلق گرفت؛ و او الزامی به پرداخت خراج به امین– که قرار بود خلیفه بشود– نداشت. هارون از دو برادر خواست تا این پیمان را امضا کرده و سپس آن را بر دیوار کعبه بیاویزند تا بدین ترتیب جنبه‌ی «قُدسی» پیدا کرده و لازم‌الاجرا شود.

پس از مرگ هارون هم به ‌راستی چنین شد. مأمون والی خراسان شد و امین خلیفه‌ی مسلمین. امین که در ناز و نعمت پرورش یافته بود، بر خلاف خلفای پیشین عباسی شخصیتی متسامح و آسانگیر داشت. استادان و ادیبان برجسته­ای همچون کسایی و اصمعی معلمان امین بودند. مشهورترین خصوصیات شخصی امین را عشق فراوانش به بازی «شطرنج» و «شاهدبازی» وی می‌دانند.

در باب علاقه‌ی فراوان امین به شطرنج، روایت است که پس از آنکه میان وی و مأمون اختلاف افتاد، و امین آن پیمان کذایی آویخته به دیوار کعبه را پاره کرد، که در نتیجه‌اش جنگجویان خراسانى مأمون به سرکردگى طاهر ابن حسین و هرثمه ابن اَعْیَن به سوى بغداد لشکرکشى کردند، امین به جای اینکه اخبار جنگ را دنبال کند و به امور لشکرش بپردازد، در کاخ‌اش مشغول شطرنج بازی کردن بود.

پس از کشته شدن فرمانده سپاه امین در حومه‌ی بغداد، پیکى از سوى لشکریانش به کاخ فرستاده شد تا وخامت اوضاع را به اطلاعش برساند. هنگامی که پیک به کاخ رسید، امین را پای صفحه‌ی شطرنج در حال فکر کردن به «حرکت بعدی» یافت. پیک که از خُلق و خوی «خودمانی» خلیفه خبر داشت، بانگ برداشت که «یا امیرالمؤمنین! التماس‌تان می­کنم! الان وقت بازی نیست! باید هرچه زودتر کاری کنید!» اما خلیفه، بدون اینکه حتی چشم از صفحه‌ی شطرنج بردارد، پاسخ داد: «اندکی صبر کن. با دو سه حرکت دیگر بازی را خواهم برد!»

اما در باب همجنسگرا بودن امین، در «تاریخ طبری» آمده است: «ظل‌الله فی‌الارض امین عباسی از معاشرت و همخوابگی با زنان و کنیزان اجتناب می­کرد؛ و در عوض غلامان زیباروی بسیاری برای خود خریده و لباس­های زربفت به آنها می‌پوشانید. به همین دلیل هم مادرش زُبیده برای اینکه پسرش را به زنان متمایل کند، به همه‌ی کنیزان کاخ سپرد موهای‌شان را کوتاه کرده و مثل غلامان لباس بپوشند. با این وجود، امین که میلی به زن‌ها نداشت، دستور داد همه‌ی کنیزان را از حرمسرا اخراج کنند.»

محبوب­ترین غلام خاص امین «کوثر» زیبارو بود. خلیفه‌ی عباسی چنان شیفته‌ی وی شده بود که مدام در وصف وی شعر می‌سرود. از جمله این تک مصراع:

کوثر دینی و دنیایی و سُقمی و طبیبی
(کوثر دین و دنیا و درد و درمان من است)

ابونُواس شاعر مشهور دوره‌ی عباسی، که خود به اتهام «غلام­آزاری» و حتى تعرض به خود خلیفه در دربار به زندان افتاده بود، این شعر را با نظر به همجنسگرایی امین سروده و او را در این امر «مقتدا»ی خود دانسته است:

احمدوا الله جمیعاً یا جمیع ‌المسلمینا
ثمّ قولوا لاتملّوا ربّنا: أبق‌ الأمینا
صیرالخصیان حتى صیر التعنین دیناً
فاقتدى ‌الناس جمیعاً بأمیر المؤمنینا
(شکر خدا را به­جای آورید ای مُسلمینا
از خدا دلسرد نشوید و بگویید ورا: باش نگهدارنده‌ی امینا
خواجگان را سَروَر کرد و خواجگى را دین نمود
و این‌چنین مردم اقتدا کردند به امیرالمؤمنیا!)

روایت است که در هنگام محاصره‌ی سنگین بغداد که به قحطی در شهر انجامید، کوثر از باروی شهر بالا رفت تا جنگ سپاهیان امین با لشکریان خراسان را به چشم خود ببیند که  تیری به چهره‌ی زیبایش نشست و در دم او را کشت. و امین که نورچشمی‌اش را از دست داده بود، چنان روحیه‌اش را باخت که بلافاصله خود را به هرثمه ابن اعین تسلیم کرد؛ اما طاهر ابن حسین، مشهور به «ذوالریاستین»، بر هرثمه پیشی گرفت و سر امین را از تن جدا کرد و به خلافت پنج ساله‌ی او خاتمه داد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۶ / معدل امتیاز: ۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=120606