سخنرانی ابراهیم هرندی در کانون ایران (لندن): ذهنیت و زبان شفاهی در برابر ذهنیت و زبان نوشتاری

چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۳ برابر با ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۹ امرداد ۹۳ – عصر آدینه ۲۵ ژوئیه ۲۰۱۴ سالن کتابخانه مرکزی کنزینگتون شاهد یکی دیگر از برنامه‌های موفق کانون ایران در لندن بود. با تلاش‌های شبانه روزی دکتر رضا قاسمی بیش از ۳۰ سال است که این نهاد فرهنگی در غربت فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی خود را ادامه می‌دهد و منشا خدمات زیادی به جامعۀ ایرانیان لندن شده است. به گفته دکتر رضا قاسمی کانون چندی است که به دنبال افزایش علاقمندان و هموندان خود درمیان جوانان و فرهنگ‌دوستان ایرانی لندن است که شمارشان در سال های اخیر در لندن زیاد شده است. 

روز ۲۵ ژوییه نیز با وجود اینکحه فصل تعطیلات آغاز شده است و شماری از هموندان کانون در مسافرت بودند ولی سالن مملو از علاقمندان شده بود تا به سخنان آقای ابراهیم هرندی زیر عنوان ” ذهنیت و زبان شفاهی” گوش فرا دهند. در قسمت هنری برنامه حاضران این فرصت را یافتند تا از موسیقی و آواز هنرمند عارف “داود آزاد” به همراهی نوازنده هندی سازهای کوبه‌ای بهره‌مند شوند. این برنامه هنری با شور و شعف به شدت مورد پسند حاضران قرار گرفت.

در بخش اصلی نشست آن شب، ابراهیم هرندی در باره مضمونی که برای سخنرانی انتخاب کرده بود، چنین گفت: اگر مغز انسان را به کامپیوترتشبیه کنیم ذهنیت می شود نرم‌افزار کامپیوتر. ذهنیت شیوۀ دیدن و رویارویی ما با جهان را در اختیار ما می‌نهد. در نتیجه ذهنیت شفاهی شکل‌دهندۀ نگرش انسان شفاهی به جهان است. ذهنیت شفاهی موقعی معنا پیدا کرد که خط در یونان باستان اختراع شد. پس از پیدایش خط روشن شد که ذهنیت افرادی که با سواد بودند و خواندن و نوشتن می‌دانستند کاملاً از ذهنیت کسانی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند متفاوت شده است. پیش از آن، بخش عظیمی از انرژی ذهنی انسان صرف حفظ کردن داده‌هایی می‌شد که برای ادامۀ زندگی مجبور بود یاد بگیرد. وقتی انسان یاد گرفت که بنویسد و داده‌های موجود را در نوشته و یا کتاب نگه دارد، کارش راحت‌تر شد زیرا ازشیوه‌ها و ترفندهایی که برای به خاطر سپردن اطلاعات و آموخته‌ها به کار می بست دست برداشت و به یک آزادی نسبی دست یافت.

ابراهیم هرندی افزود، فرهنگ نوشتاری سه دوره دارد.  یکی از زمان پیدایش خط در یونان باستان تا پیدایش صنعت چاپ. در این دوره ذهنیت نوشتاری پشتیبان ذهنیت شفاهی است. ما در اینجا خط را به معنای کاربرد سیستماتیک انسان برای نوشتن و ثبت اندیشۀ انسان تعریف می‌کنیم. از یونان باستان است که کاربرد خط برای ثبت و حفظ اندیشه‌های انتزاعی انسان شروع می‌شود. قبل از آن، خط کاربرد ملموس و محدود داشته است. در یونان باستان خطی اختراع شد که انسان توانست تمام ادراکات ذهنی خود را با آن روی کاغذ بیاورد و حفظ کند. در دوره‌ای که ذهنیت نوشتاری پشتیبان ذهنیت شفاهی است در خط  نیز علائمی به کار برده می‌شد که کار را برای خواننده آسان کند. در حالی که پس از پیدایش صنعت چاپ از خط بیشتر برای مطالعه استفاده شد.

خواندن چنان که خود واژه گویای آن است، عبارت از آن است که با صدای بلند ادا کنند تا دیگران بشنوند. پس از پیدایش صنعت چاپ و جهانی شدن آن، برای اولین بار مردم یاد گرفتند نه با گوش و توسط دیگران، بلکه با چشم خود بخوانند. یعنی چشم شروع می‌کند به  رج  زدن خط، و  انسان‌های باسواد در واقع رج (اسکان) می‌زنند. شما حتماً آدم‌های کم سواد و یا کودکان  را دیده‌اید که موقع خواندن، زیر لبی کلمات را تلفظ می‌کنند.

 از زمان پیدایش صنعت چاپ، فرهنگ نوشتاری جهت‌دار شد و دیگر بی‌طرف نبود  و نگرشی را با خودش حمل می‌کرد مانند نگرش غربی به زندگی. همین امر باعث شد که در خیلی از کشورها، حکومت در برابر این گونه سواد، جبهه بگیرد و نگذارد که این نوع از سواد وارد کشورشود. مبارزه با بی‌سوادی هم خلاصه شد به آموزش خواندن و نوشتن.

در صد سال گذشته در میان روشنفکران و اهل قلم این تصور رایج بود که دهنیت جامعه، ذهنیت نوشتاری شده است در حالی که واقعیت این است که زبان نوشتاری شده بود ولی ذهنیت شفاهی باقی مانده بود، و این دو همخوان نیستند. شما نمی‌توانید با زبان نوشتاری به ذهنیت شفاهی راه پیدا کنید. برای همین هم کسانی که زبان شفاهی را به کار می‌بردند بسیار موفق‌تر بودند.

آنگاه سخنران افزود، در اوان جوانی در اصفهان شاهد سخنرانی فخرالدین حجازی در جمعی بوده و دیده‌ام که سخنران چگونه با زبان شفاهی می‌توانست جوانان را مجذوب نماید. از آن بعد برای من این پرسش پیش آمد که چرا چنین است؟ پس از سال‌ها پژوهش به این نتیجه رسیدم که ذهنیت ایرانی هنوز هم ذهنیت شفاهی است. نویسندگان ایرانی بر این نکته آگاه نبودند که با زبان نوشتاری، به سراغ  ذهنیت شفاهی می‌روند. این نکته مهم، بخشی از جنگ کهنه و نو است. جوانان هم جذب سخنرانی‌های فخر الدین حجازی می‌شدند زیرا او جهان را با زبان ساده، شیرین و نمکین و تمثیلی تفسیر می‌کرد و آنان تحت تأثیر قرار می‌گرفتند. از آنجائی که چنین آدم‌هایی ذهنیت مردم را می‌شناسند با زبانی که همخوان با ذهنیت شفاهی است، با آنان حرف می‌زنند. ولی روشنفکران ایرانی، با زبان نوشتاری خود و بر مبنای آن خوش‌خیالی که همه چیز در ایران تغییر یافته است و مردم باسواد شده‌اند، نمی‌توانستند نفوذی روی مردمی داشته باشند که ذهنیت شفاهی دارند. همین مسئله به ما توضیح می‌دهد که چرا سخنرانی روشنفکرانی که ذهنیت نوشتاری دارند با استقبال کمتری روبرو می‌شود.

ابراهیم هرندی در ادامه گفت، ذهنیت و زبان شفاهی بسیار سخت‌جان است و در پیشرفته‌ترین جوامع نیز به حیات خود ادامه می‌دهد و البته ادامه نیز خواهد داد. مکان طبیعی و رشد ذهنیت و زبان نوشتاری محیط شهری است. بریتانیا هم از معدود کشورهایی است که در آن  فاصلۀ بین شهر و روستا تقریباً از بین رفته است و کشوری کاملاً شهری شده است و در نتیجه ذهنیت نوشتاری پیشرفت زیادی کرده است. ولی در همین کشور نیز وقتی مسائل بسیار مهمی پیش می‌آید سیاستمداران با زبان شفاهی با مردم صحبت می‌کنند. نمونۀ بارز آن نطق چرچیل در زمان اعلام جنگ به آلمان نازی  بود. در این سخنرانی چرچیل از شیوه تکرار به خوبی استفاده کرد تا تاثیر سخنان‌اش را بیشتر کند. چنین سخنرانی‌هایی را معمولاً آدم‌های متخصص می‌نویسند و از تمام ریزه‌کاری‌هایی که تاثیر سخنرانی را بر مردم بیشتر می‌کند استفاده می‌کنند.

هرندی هم‌چنین افزود، نکاتی که مطرح کرده است برای کسانی که دست در کار رسانه‌های همگانی و تهیه سخنرانی و فیلم و برنامه‌های تلویزیونی دارند بسیار مفید می‌تواند باشد. وی توضیح داد که خودش در ارائۀ این مطلب  از “مارشال مک لوهان” که شاگرد «آنگ» بوده و چهره سرشناسی در دنیای ارتباطات و رسانه‌هاست، استفاده کرده است. نوآوری‌های مارشال مک لوهان در این زمینه که سبب شهرت او شده است، بر اساس آثار «آنگ» است. در میان آثار معروف مک لوهان می‌توان از “رسانه همان پیام است” و “درک رسانه” نام برد که خود نیاز به بررسی‌ و تعمق دارد.

ابراهیم هرندی در جمع‌بندی سخنان خود، ویژگی‌های ذهنیت شفاهی را به ترتیب زیر بر شمرد:

ذهنیت شفاهی بسته است و رابطۀ تنگاتنگی با سنت دارد. ذهنیت شفاهی “بومی” شده است و دارای ساختار روایی است. یعنی از روایت و ساختار روایی برای رساندن پیام خود استفاده می‌کند. در مقابل، ذهنیت نوشتاری  باز و گره‌گشا و نوآور است. ذهنیت شفاهی افسانه‌گرا و افسانه‌پرداز است در حالی که  ذهنیت نوشتاری متکی بر تاریخ است.

زبان شفاهی اما وابسته به  دنیای عینی و ملموس است. زبان شفاهی دریافتی و آینۀ تمام‌نمای  دنیای ملموس ماست. زبان شفاهی نزدیک به طبیعت است و زندگی روستایی و قبیله‌ای دارد. ولی زبان نوشتاری با شهر و ملت سر و کار دارد و انتزاعی و ژرف‌نگر است.  ذهنیت شفاهی همواره به دنبال علت‌ها در دنیای فیزیکی می‌گردد و چون برای همه چیز جواب نمی‌یابد در “متافیزیک” به دنبال علت‌هایی غایی می‌گردد. حال آنکه ذهنیت نوشتاری توان این را دارد که پدیده‌ها را ناقص ببیند و اذعان کند که جواب همه پرسش‌ها را ندارد. ذهنیت شفاهی همه چیز را کامل می‌خواهد و ناکاملی را تاب نمی‌آورد. ذهنیت شفاهی دید تاریخی ندارد در حالی که ذهنیت نوشتاری دید تاریخی دارد و نمی‌تواند افسانه ببافد. ذهنیت شفاهی عمودی است یعنی بر رابطه استاد و شاگردی و رئیس و مرئوسی تکیه می‌کند. در حالی که در نهایت این مهم نیست چه کسی استاد باشد یا نباشد. مهم قدرت تخیل و تحلیل شخص است. مهم آن ارزشی مادی و معنوی  است که انسان می‌تواند ایجاد کند و بپروراند.و آخر آنکه ذهنیت شفاهی پیامبرپرور است و ذهنیت نوشتاری روشنفکرساز.

ابراهیم هرندی در بخش پایانی این سخنرانی فرازهایی از مقالۀ پژوهشی خود را زیر عنوان “ادبیات بنی هندل” که چندین سال پیش در فصل‌نامه ایران‌نامه چاپ شده بود و به ذهنیت شفاهی مربوط می‌شد، نقل کرد. هرندی در این بخش نمونه‌هایی از ابیات و جمله‌هایی که با حروف تزیینی  داخل و یا بر روی کامیون‌ و وانت و اتوبوس و خودروهای مختلف نوشته می‌شود نقل کرد که معرف روشنی از ذهنیت شفاهی در کشور ماست،  و بسیار مورد پسند شرکت‌کنندگان در این نشست کانون ایران در لندن قرار گرفت.

kanoon-iran-harandi_2

 دکتر رضا قاسمی و ابراهیم هرندی

برنامه موسیقی داود آزاد در کانون ایران - لندن

سخنرانی ابراهیم هرندی در کانون ایران - لندن

سخنرانی ابراهیم هرندی در کانون ایران - لندن

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=1210