کیهانِ دکتر مصباح‌زاده

- مؤسسه عظیم کیهان سی و پنج شش ساله بود که در واقع جوانمرگ شد و زمامداران انقلاب اسلامی اداره اش را به مشتی افراد سرسپرده دادند که آن را خیلی زود به یکی از منفورترین نمادهای حکومت تبدیل ساختند: کیهان تهران!
- امروز کیهان لندن چاره ای جز ادامه زندگی و سپردن بار تاریخی خود به نسل جوان ندارد. نسلی که در ایران منتظر است تا شانه تازیانه خورده خود را تکیه‌گاه کیهان دکتر مصباح‌زاده سازد.
- کیهان لندن به امانت در اینجاست؛ چرا که تنها در آزادی می‌تواند زنده باشد؛ چرا که روزنامه‌نگاری بدون آزادی چیزی جز دروغ و دغل نیست.

پنج شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۵ برابر با ۱۴ دسامبر ۲۰۰۶


الاهه بقراط – چه خوب است کیهان دکتر مصباح‌زاده زنده است و می‌تواند او راچنان که شایسته است بزرگ بدارد. مگر ایران چند نفر مانند عبدالرحمن فرامزی و مصطفی مصباح‌زاده در پپشینه‌ی روزنامه‌نگاری خود دارد؟

مؤسسه عظیم کیهان سی و پنج شش ساله بود که در واقع جوانمرگ شد. زمامداران انقلاب اسلامی خانواده بزرگ کیهان را نیز اعدام کردند و جای آنها را به مشتی افراد سرسپرده دادند که آن را خیلی زود به یکی از منفورترین نمادهای حکومت تبدیل ساختند: کیهان تهران!

دکتر مصطفی مصباح‌زاده

گویا اراده تاریخ بر این قرار گرفته بود که محبوب‌ترین روزنامه عصر تهران را که در شرایط محدود آن دوران تلاش می‌کرد استقلال خود را در خبررسانی، گزارش‌نویسی و روشنگری حفظ نماید، به بدنام ترین روزنامه تاریخچه روزنامه‌نگاری ایران تبدیل کند. چنین پدیده‌ای نه در ایران که در روزنامه‌نگاری جهان کم نظیر است. می‌گویم کم نظیر زیرا دست کم «پراودا»ی اتحاد شوروی را که دست بر قضا به معنی «حقیقت» است نیز می‌شناسیم که خود روس‌ها درباره‌اش می‌گفتند: در شوروی با «حقیقت» کون‌شان را پاک می‌کنند!

کیهان تبعید

هنگامی‌که نخستین شماره کیهان شصت و چهار سال پیش در روز ششم خرداد ۱۳۲۱ منتشر شد بی‌تردید مؤسس آن گمان نمی‌کرد پس از نزدیک به سی سال تبعید در آرزوی بازگشت به وطن جهان را ترک گوید. امروز در حالی که «کیهان تهران» مترادف توطئه، تقلب، سرسپردگی، سرکوب و اطلاعاتی‌ها و امنیتی‌ها شده است، نام کیهان که بی‌تردید روزی دوباره در ایران نیز به انتشار اندیشه و فرهنگ خواهد پرداخت، با نام و نقش بی‌چون و چرای دکتر مصطفی مصباح‌زاده در روزنامه‌نگاری گره خورده است. دکتر مصباح‌زاده و بسیاری همانند او که به ایران خدمت کردند، آبروی ایران بودند و  نام آنها برای همیشه با پیشرفت ایران گره خورده است.

من هنوز شماره جدید کیهان لندن را که به بزرگداشت دکتر مصباح‌زاده پرداخته است ندیده‌ام. لیکن تردید ندارم که روزنامه‌نگاران قدیمی ‌و ژورنالیست‌هایی که در دوران خوشی و ناخوشی با دکتر مصباح‌زاده همکار بوده‌اند، در یادآوری اهمیت نقش وی در روزنامه‌نگاری ایران کوتاهی نخواهند کرد. برای من اما نام کیهان که بنیانگذار آن تقریبا نیم قرن پیش از من به دنیا آمده بود، بیشتر یادآور روزنامه‌ای است که عصرها پدر را ساعت‌ها مشغول می‌کرد. روزنامه‌ای که برایم در نوجوانی به «کیهان بچه‌ها» و در جوانی به «زن روز» تبدیل شد و پیش از آنکه حتی خیال همکاری با آن در ذهن جوانه بزند، انقلاب اسلامی آن را بلعید.

پس از اعلام خبر درگذشت بنیانگذار کیهان، خیلی زود حتی وبلاگ‌های شخصی در اینترنت از مواضع متفاوت پر شد. برایم جالب بود ببینم این خبر چگونه بازتاب یافت. به ویژه گردانندگان کیهان تهران که به ناسزا جای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و آزاد نشسته‌اند، چه واکنشی نشان می‌دهند.

خبرگزاری‌ها و مطبوعات جمهوری اسلامی ترجیح دادند خبر را بطور زنجیره‌ای از یکدیگر نقل کنند. برخی از آنها به بخشی از گزارش «بی‌بی‌سی» بسنده کردند. برخی مانند سایت «بازتاب» و روزنامه «ایران اکونومیست» از روی دست یکدیگر نوشتند و  بخشی دیگر مقاله کیهان تهران را با عنوان «خبر ویژه» و با تیتر «مصباح‌زاده درگذشت» تکرار نمودند.

«خبر ویژه» کیهان اما از یک سو واقعا ویژه بود زیرا خبر از دست رفتن بنیانگذار مؤسسه‌ای را می‌داد که از بیش از دو دهه پیش تنظیم‌کنندگان این خبر در آنجا خوش کرده‌اند. از سوی دیگر اما تکرار آنچه بود که سال‌هاست در جمهوری اسلامی در تخطئه خدمتگزاران واقعی ایران به کار می‌رود. کیهان تهران این بار نیز فرصت را غنیمت شمرد تا با ترفندی که شاید زمانی کاربرد داشت و امروز اتفاقا به عکس خود تبدیل شده است، با اعلام هزارباره وابستگی دکتر مصباح‌زاده به دربار، وی را در افکار عمومی ‌«بد» نشان دهد. حال آنکه امروز دیگر ساده‌ترین اذهان هم در اینکه «دربار» و «سناتور» مصباح‌زاده چنین مؤسسه‌ای را بنیان نهادند و «مصباح‌زاده به گفته خودش روزنامه کیهان را با حمایت شاه راه‌اندازی کرد» نه تنها هیچ نکته منفی پیدا نمی‌کند، بلکه در مقایسه با کیهان تهران که به کانون توطئه و برنامه‌ریزی سرکوب سازمان‌یافته و ارگان ولی فقیه و واواک تبدیل شده است، به آنها دست مریزاد هم  می‌گوید.

متن کیهان تهران از کلیشه رایج رسانه‌های جمهوری اسلامی پیروی می‌کند. کلیشه‌ای که تیراژ این نوع مطبوعات از جمله کیهان تهران را در مقایسه با رشد جمعیت به نازل‌ترین سطح تاریخ مطبوعات ایران رسانده است. بد نیست چند جمله‌ای از این کلیشه بخوانید: «مصباح‌زاده از آغاز حرکت انقلابی مردم علیه شاه سعی داشت از طریق روزنامه کیهان سمت و سوی افکار عمومی ‌را تغییر دهد و برای رهبری انقلاب جایگزین بتراشد». اشتباه لپی نویسنده خبر از نگاه پنهان نیست که چگونه مصباح‌زاده از یک سو «سرسپرده» شاه و ضدانقلاب بود و از سوی دیگر می‌خواست برای رهبری انقلابی که قبولش نداشت جایگزین بتراشد.

کیهان تهران که به غیر از سرسپردگی به درگاه ولایت فقیه، مفاهیمی‌ مانند گشاده‌نظری سیاسی، تلاش برای استقلال و آزادی بیان حتی اگر نسبی باشد، برایش هیچ معنایی ندارد می‌افزاید: «یکی از وظایف روزنامه کیهان در دوران سلطنت پهلوی جذب نیروهای چپ و به خدمت گرفتن آنها در راستای منافع رژیم شاه بود».  همین نکته و همچنین مقالاتی که برخی از همان روزنامه‌نگاران چپ در بزرگداشت دکتر مصباح‌زاده نوشته اند، نشان می‌دهد که میان کیهان مصباح‌زاده و کیهان تهران تفاوت از زمین تا آسمان است.

کیهان تهران سپس به انتشار کیهان لندن اشاره می‌کند بدون آنکه به روی خود بیاورد که تأسیس دوباره کیهان در تبعید و جایگاه آن در انتشار اندیشه و روشنگری سرانجام سبب شد تا آنچه در ایران به نام کیهان فعالیت می‌کند، به «کیهان تهران» معروف شود. از هیچ روزنامه دیگری در ایران با نام شهر محل انتشارش یاد نمی‌شود! این نام را نقش کیهان لندن از چند سال پیش به روزنامه وابسته به ولایت فقیه و وزارت اطلاعات تحمیل کرد.

کیهان آینده

جالب اینجاست که اگرچه رسانه‌های جمهوری اسلامی به انتشار کیهان لندن اشاره کردند، لیکن هستند از همان روزنامه نگاران چپ و «ضد پهلوی» که در کیهان کار می‌کردند و حقوق خوبی هم می‌گرفتند و به درستی در برابر درگذشت دکتر مصباح‌زاده سکوت نتوانستند کرد، لیکن ترجیح دادند انتشار کیهان لندن را به روی خود نیاورند.

تأسیس دوباره کیهان در لندن در سال ۱۹۸۴ و به کار گرفتن روزنامه نگاران قدیمی ‌و حرفه‌ای که توانستند کیهان را خیلی زود به صورت یک روزنامه حرفه‌ای، معتبر، تقلیدناپذیر و اندیشه‌ساز در تبعید منتشر نمایند، کمتر از تأسیس مؤسسه کیهان در شصت و چهار سال پیش نبود.

با گذشت زمان کیهان لندن به سنت دکتر مصباح‌زاده درهای بیشتری را به روی افکار و عقاید متفاوت گشود. با این همه برخی از روزنامه‌نگاران چپ سنتی و عمدتا توده‌ای نتوانستند به کیهان مصباح‌زاده در تبعید راهی بیابند، چرا که از یک‌سو کیهان با درس گرفتن از تجربه پیشین حواسش را جمع کرده بود تا از خط دفاع از دمکراسی بیرون نزند و مدافع مطالبات دمکراتیک همه ایرانیان، اعم از چپ و راست باشد، و از سوی دیگر کیهان دکتر مصباح‌زاده در شرایطی نبود که بتواند «حقوق خوب» به همکاران خود  بدهد و به این ترتیب جذابیت خود را برای این روزنامه‌نگاران از دست داده بود.

«ایران اکونومیست» و سایت «بازتاب» در جمهوری اسلامی درباره انتشار کیهان لندن نوشته‌اند: «با پیروزی انقلاب و سرنگونی حکومت شاهنشاهی در سال ۱۹۷۹ مصطفی مصباح‌زاده از ایران فرار کرد و نشریه اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به صورت هفتگی در لندن منتشر کرد که به کیهان لندن مشهور شد که در این اواخر خوانندگان بسیار کمی ‌داشت»!

تنظیم‌کننده این خبر یا گزارش که در دیگر رسانه‌های وابسته تکرار شده است، به سهو فعل زمان گذشته مطلق را در آخرین جمله خود به کار نبرده است. کم نیستند کسانی که انتظار دارند و آرزو می‌کنند خوانندگان کیهان کم باشند و با درگذشت دکتر مصباح‌زاده کیهان لندن نیز پس از بیست و سه سال انتشار مداوم برای همیشه خاموش شود. آنها نمی‌دانند سنگینی مسئولیتی که بر دوش خانواده بزرگ کیهان دکتر مصباح‌زاده قرار دارد، از همکاران فنی و هیئت مدیره و تحریری تا مشترکین، آگهی‌دهندگان، پشتیبانان مالی و خوانندگانش در ایران و سراسر جهان، اندکی کاهش نیافته است. درست است که خانواده کیهان مانند همه خانواده‌های ایرانی اعدامی ‌و تبعیدی داشت، لیکن بخش مهمی ‌از این خانواده در ایران مانده است. کیهان لندن چاره‌ای جز ادامه زندگی و سپردن بار تاریخی خود به نسل جوان ندارد. نسلی که در ایران منتظر است تا شانه تازیانه خورده خود را تکیه‌گاه کیهان دکتر مصباح‌زاده  سازد که بی‌تردید از تبعید به میهن باز خواهد گشت تا گسستی به نام کیهان تهران و دوران شوم آن را به تاریخ بسپارد. کیهان لندن به امانت در اینجاست؛ چرا که تنها در آزادی می‌تواند زنده باشد؛ چرا که روزنامه‌نگاری بدون آزادی چیزی جز دروغ و دغل نیست.
۵ دسامبر ۲۰۰۶

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=122101