مائده هژبری یکی از دختران متولد دهه هشتاد ایران، با موهای کوتاه و تیپی اسپورت که مقابل دوربین موبایلاش میرقصید، بیانگر زندگی و شادی سلاخیشدهی مردم ایران است. مائده، الناز قاسمی، کامی یوسفی و شاداب شکیب ۴ فعال اینستاگرامی بودند که روی صندلی اعترافات تلویزیونی قرار گرفتند و این بازجویی عجیب از آنان شد که چرا میرقصند؟! چرا از خودشان در اینستاگرام عکس منتشر میکنند؟ این اعترافگیری صدا و سیمای جمهوری اسلامی با سبک و شیوهی آشنا، اینبار برای نسل جدید و فرزندان نسل اول انقلاب اجرا شد. حالا نوبت به مائده هژبریها رسیده تا روی صندلی محاکمه برای پاسخ دادن به این پرسش عجیب بنشینند که چرا عاشق شادی و رقص هستند؟ پخش سریالی مستندهایی از جنس «بیراهه» از صدا و سیمای رژیم اتفاق تازهای نیست؛ ولی این بازجویی مضحک و ضدانسانی، تفتیش عقایدِ نسل دیگریست که قرار است امروز و فردای ایران را بسازند.
حکومت علیه جوانان
۹ اردیبهشتماه امسال کمال هادیانفر رئیس پلیس فتا از بررسی ۵۱هزار صفحه اینستاگرامی، به تعبیر وی «مستهجن و مبتذل» خبر داد و گفت که این نهاد در حال شناسایی صاحبان این صفحات است. ۳۱ اردیبهشتماه صفحات اینستاگرامی تعدادی از مربیان رقص به دلیل »محتوای مجرمانه« مسدود شد. در پی بازداشت این مربیان بود که هفته پیش مستند »بیراهه« از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد؛ با صدای مائده هژبری که میگفت با دوربین گوشی موبایلش و در اتاق خودش ویدئوی رقصهایش را ساخته! «بیراهه» به راستی مستند است اما علیه جمهوری اسلامی ایران!
در این مستند سعی شد با چاشنی روانشناس و جامعهشناس، به نسل جدید، با عنوان بیمارانی که عقدهی حقارت و خودشیفتگی و توجه از سوی دیگران دارند برخورد شود آن هم به اسم «آسیبشناسی» و «درمان»! روابط عمومی تلویزیون رژیم هم تولید این مستند را اقدامی پیشگیرانه عنوان کرد در حالی که در این برنامه دختران و پسران جوان برای اقدامی که اساسا جرم نیست، متهم شده و مورد بازجویی قرار میگیرند و پیش از محاکمه قضایی، به عنوان یک مجرم تمامعیار معرفی میشوند!
این نمایش منزجرکننده، حمایت افکار عمومی را در داخل و خارج به دنبال داشت و در فضای مجازی با هشتگ «مائده هژبری» و «برقص تا برقصیم» و انتشار ویدئوی رقص شهروندان مختلف علیه فشارهای حکومت به شدت اعتراض شد. این اعتراض بازتاب گستردهی بینالمللی یافت و با همبستگی سازمانهای حقوق بشری همراه گشت. انجمن حمایت از حقوق کودکان در بیانیهای پخش این اعترافات را کودکآزاری و ایجاد رعب و قدرتنمایی در رابطه با افراد زیر ۱۸ سال اعلام کرد.
کی بود، کی بود؟ من نبودم!
اعتراضات، صدا و سیمای رژیم را مجبور به واکنش کرد؛ محمدحسین رنجبران مدیرکل روابط عمومی این نهاد دولتی، پخش برنامههایی از جنس «بیراهه» را وظیفهی صدا و سیما و حتی «خواست مردم» اعلام کرد و لو داد که یک مقام قضایی درخواست کرده تا موضوع این افراد حتما رسانهای شود!
با این حال، پشتیبانی مردم از مائده، تکذیبیههای دستگاههای انتظامی و قضایی مبنی بر دخالت نداشتن در این شوی تلویزیونی را به دنبال داشت. یک منبع آگاه از قوه قضاییه هر گونه ارتباط این نهاد با پخش اعترافات مائده هژبری را رد کرد و به «عصر خبر» گفت که درخواستی جهت پخش از سوی مسئولان قضایی و قاضی وجود نداشته است.
خبرگزاری صدا و سیما هم به نقل از یک منبع قضایی گفت که قاضی پرونده از پلیس فتا و معاونت اجتماعی ناجا خواسته بود پیش از پخش این اعترافات حتما جزئیات آن به اطلاع وی برسد که بدون توجه به نظر قاضی این اعترافات در این مجموعه مستند پخش شده است!
پلیس فتا نیز در بیانیهای اعلام کرد مائده هژبری پرونده انتظامی و قضایی در پلیس فتا و پلیس فتای استانها ندارد و احضار و مصاحبه با او توسط پلیس فتا انجام نشده!
این در حالیست که علاوه بر حضور کارشناسان نیروی انتظامی و پلیس فتا در این مستند، در تیتراژ آن نیز از حمایت پلیس اطلاعات و امنیت ناجا، معاونت اجتماعی پلیس فتا و دادسرای فرهنگ و رسانه قدردانی شده است!
جنجال بر سر رقص!
آنگونه که الناز قاسمی یکی دیگر از بازداشتشدگان در فایل تصویری گفته، مائده هژبری یک روز در بازداشت بوده و مشخص نیست سازندگان «بیراهه»، در چه زمانی اقدام به تهیه این اعترافگیری کردهاند! آن هم زمانی که به ادعای پلیس فتا، حتی احضار هم نشده بود!
غلامرضا کاتب،نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو ناظر مجلس در شورای نظارت بر صدا و سیما از برخورد با مقصران پخش مستند «بیراهه» خبر داده و گفته است که شکایات متعددی از انجمن حمایت از کودکان و گروههای اجتماعی از صدا و سیما دریافت کردهاند. او گفته که در نشست شورای نظارت بر صدا و سیما به قصور نیروی انتظامی و پلیس فتا به دلیل در اختیار گذاشتن جزییات اعترافات رسیدگی خواهد شد چرا که بازجوییهای ناجا اگر محرمانه باشد، نباید در اختیار صدا و سیما قرار میگرفت!
دولت حسن روحانی که داعیه اجرای منشور حقوق شهروندی را نیز دارد، در قبال این عمل مجرمانه و ضد حقوق بشری سکوت اختیار کرده و نه معاون حقوق شهروندیپوستهها و نه معاون امور زنان تا کنون واکنشی به آن نشان ندادهاند. فقط حسامالدین آشنا مشاور رسانهای روحانی و عضو شورای نظارت بر صدا و سیما، بر امکان شکایت مائده هژبری از تلویزیون حکومتی اشاره کرده و گفته است که «شورای نظارت بر صدا و سیما این امکان را فراهم میکند تا به هر شکایتی از طرف افراد در مورد عدم رضایتشان نسبت به پخش تصاویر آنان در تلویزیون رسیدگی کند.»
سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در توئیتی به این اعترافات واکنش نشان داده و نوشته است: «پخش اعترافات در تلویزیون نیازمند مقررات تقنینی است. سلیقه یک قاضی و یا مجری پخش نباید معیار باشد. اتفاقات مکرر، نیاز به قانون را جدیتر میکند.» در تازهترین خبرها، روابط عمومی صدا و سیما به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است.
برای دفاع از حق شادی و آزادی
مائده هژبری اکنون در کشور ترکیه است. امیر تتلو خواننده زیرزمینی شب گذشته در صفحه اینستاگرامش، عکس دونفره خودش و مائده را منتشر کرده و نوشته است که شاید حتی مائده روی صحنه کنسرت ۲۰ هزار نفری وی اجرا داشته باشد.
تصویر مائده هژبری در کنار امیر تللو، که گفتار و رفتار سیاسی و اجتماعیاش به شدت مورد مناقشه است، شاید بسیاری از کسانی را که از مائده حمایت کردهاند ناامید کرده باشد. اما مائده برای داشتن حقوق اولیهی انسانی، یعنی شادی و آزادی، مورد حمایت قرار گرفته. از وی هرگز ادعای سیاسی و اجتماعی شنیده نشده، جز آنکه در برابر دوربین خودش رقصیده و هنرش را به اشتراک گذاشته است. او مانند هر انسان دیگری حق دارد علایق طبیعی خود را دنبال کند. هیچ عاملی از ارزش دفاع از حق آزادی او و زشتی و ضدبشری بودن نهادهایی که مائده را دستگیر کرده و به اعتراف واداشتهاند کم نمیکند. نباید فراموش کرد که دامنهی اعتراضات مدنی و حقوق بشری به گستردگی تخلفات علیه موازین حقوق بشری در ساختارهایی چون جمهوری اسلامی هستند. تخلفاتی که در هر عرصهای آزادیهای مردم را محدود میکند. مائده عضو کوچکی از خانوادهی ایرانیان است و مردم از پیر و جوان، زن و مرد، نشان دادند که از حقوق وی و هر فرد دیگری دفاع میکنند. انتشار ویدئوهای رقص مائده و دیگران در فضای مجازی، پیام عشق و امید مردمانی را مخابره میکند که چهل سال است به گروگان گرفته شده و به نوعی در حبس خانگی بسر میبرند.
اعتراض به بازداشت و گرفتن اعتراف تلویزیونی مائده هژبری واکنشهای گستردهی داخلی و بینالمللی در پی داشت و نهادهای حکومت را مجبور به واکنش کرد. این اعتراضها نه تنها توجه را از بحرانهای مهمی چون بیآبی و بیکاری و فقر و ورشکستگی اقتصادی منحرف نکرده بلکه ترفندها و همچنین دیگر حقوق پایمال شده توسط جمهوری اسلامی را به افکار عمومی یادآوری کرده است: ترفند ناکام و شکستخوردهی اعترافات تلویزیونی و حق شادی و رقص!
پیشینهی برخورد حکومت با شادی و رقص و آواز با مائده هژبری شروع نشده. هراس از آواز زنان، از مو و لباس آنها، از رقص و نوازندگی آنها، همواره یکی از بزرگترین نقاط ضعف حکومت اسلامی در ایران بوده است. زمامداران ایران سرنوشت نظام خود را با حقوق زنان گره زدهاند. در این سالها هنرمندان بسیاری چون فرزانه کابلی بازیگر و رقصنده به جرم هنر خود از کار ممنوع شدند؛ یا حتی یک مجری تلویزیون به دلیل رقصیدن در مراسم ازدواج برادرش کار خود را از دست داد! همین چندی پیش با دخترکان ۹ سالهای که در برج میلاد در مراسم شهرداری تهران رقصیده بودند، همانند متهمان برخورد کردند! مردم ایران سالهاست که شادترین لحظات زندگیشان از جمله در مراسم خانوادگی و خصوصی، در هراس از هجوم مأموران رژیم و دستگیری سپری میشود. سادهترین حقوق انسانی، به معنای بیاهمیت بودن آنها نیست؛ از همین رو اعتراض به سلب این حقوق، لازم و ستودنی است.
حمایت از حق مائده هژبری برای شادی و آزادی، همزمان حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان نیز هست. آن رژیمی که از بازداشت و پخش اعتراف یک نوجوان قصد بهرهبرداری سیاسی داشته، تبهکار است وگرنه کسانی که به خاطر مائده از حق شادی و آزادی انسان دفاع کردهاند باز هم چنین خواهند کرد. اگر اشکالی هست، در آن نگاهیست که هر چیزی را در جای خود قرار نمیدهد و مانند آن روی سکهی جمهوری اسلامی فقط به فکر بهرهبرداری سیاسی از هر رویدادیست.
میدان مبارزه برای حقوق انسانی، راه رفتن بر لبهی تیغ است. باید چنان هشیار بود که هم از خواستهای برحق جامعه حمایت شود و هم آب به آسیاب حکومت ریخته نشود.
آزاده کریمی
رقصیدن به عنوان جرم؟
مشکل جاعش رقصیدن دختران جوان نیست، بلکه زن بودنشان است:
حضرت علی فرمود :زن شر است ! و شرترین چیزی که در اوست ، این است که چاره ای جز بودن با او نیست ! (نهج البلاغه صفحه ۵۰۸)
گیج شدم از قضیه ای که شما شرح میدهید، مصاحبه، فرار، کنار یک عامل خامنهای عکس گرفتن..
یک واقعیت ولی وجود دارد: جامعه ایران در حال سقوط اخلاقی است. سقوط اخلاقی!