سیاوش آذری – عهدیه، خواننده ترانههای پراحساس برنامه گلهای رادیو ایران و سینما پیش از انقلاب که با آن صدای مخملیناش گاه اشک به چشم صاحبدلان مینشاند و همان صدای آسمانی با اجرای آهنگهای شاد و نشاطآور در فیلمهای سینمائی همراه با رقص هنرپیشگان وطن، بیننده را به شور و سرور میکشاند چند روزی میهمان ایرانیان لس آنجلس در کالیفرنیای جنوبی، ایرانینشینترین شهر خارج از کشور بود.
حضور عهدیه در «شهر فرشتگان» با آن همه آهنگها و ترانههای شنیدنی فرصت یک گپ و گفت تازه با خواننده گلها و آهنگهای کوچه- باغی فیلمهای سینمائی را پیش آورد تا خوانندگان کیهان لندن نیز بدانند عهدیه که با ۱۶۰۰ ترانه و ۱۴۳ آهنگ در فیلمهای سینمائی رکورددار همه خوانندگان همعصر خود است نسبت به آنچه تا کنون اجرا کرده چگونه میاندیشد و به عنوان یک هنرمند موسیقی همچنان مطرح، باتوجه به جفاهای حکومت اسلامی به هنر و هنرمندان، نظرش درباره جایگاه موسیقی ایرانی چیست.
عهدیه بدیعی که خوانندگی را از شش سالگی در برنامههای بامدادی کودک رادیو ایران آغاز کرد در پاسخ به این پرسش من که از پرداختن به موسیقی، علاوه بر معروفیت و جنبه مادی آن چه چیزی عایدتان شد، در یک کلام میگوید: عشق…
و ادامه میدهد که در سراسر سالهائی که در کار موسیقی فعالیت داشته و دارد آنچه همراه با مادیات یا اشتهار و معروفیت،خوشحالش کرده عشق به موسیقی و مردم با احساس وموسیقیدوست ایران بوده است: «خوشحال ازاینکه مردم میهنم از من و برنامههای موسیقیام تا کنون استقبال کردهاند و این رضایت لذت فراوان به من میدهد که هر جا میروم مورد لطف و محبتشان قرار میگیرم.»
میگویم با توجه به جنس صدای شما که پر از احساسات عاطفی است و اخلاق نیزدر رفتار و سکنات شما مشهود است، برخی همکیشان بهائی شما در مورد خواندنتان در پارهای فیلمهای سینمائی از جمله به جای بازیگرانی مانند کتایون، آذر شیوا، پوری بنائی بخصوص فروزان، همراه با رقص و عشوه، ابراز ناخرسندی کرده و میگویند عهدیه بهتر بود آن آهنگها را در آن فیلمها نمیخواند…
خواننده «نخاله قهرمان» باکمی مکث میگوید: اتفاقامن موفقیت و اشتهارم را در هنر، مدیون موسیقی فیلم هستم. چون آن آهنگهای شاد متناسب باخواست توده مردم و نقش هنرپیشه فیلم ساخته میشدند نه برای کاسِت. حتی قبل از اجرا از کارگردان و تهیه کننده فیلم قول میگرفتم که آنها را فقط برای فیلم اجرا میکنم و نباید به صورت کاست مورد استفاده قرار گیرند. اما چه کنم که به قولشان وفا نمیکردند و بعد از دو سه سال به صورت کاست در دسترس همگان قرار میگرفت!
عهدیه ادامه میدهد: قانونی هم وجود نداشت که بشود با استناد به آن جلو این کار را گرفت. تازه باید توجه داشته باشید برخی آهنگها اگر به صورت کاست عرضه میشدند چنان که باید با استقبال مردم روبرو نمیشدند، در حالی که به صورت فیلم علاقمندان فراوان داشت. در زمینه نحوه اجرای آن آهنگها هم بگذارید صریحا بگویم حتی سعی میکردم نقش هنرپیشه را در آهنگ پیاده کنم چون آن نوع موسیقی با آن رقصها مکمل هم بودند. مثلا اگر آهنگ «شهزاده» را در فیلم «دالاهو» همراه با لبخوانی و رقص خانم فروزان خواندم حالت هنرپیشه در آن سکانس فیلم اقتضا میکرد. همین طور هر یک از آهنگهایم، ولی خب برای این دسته هموطنان عزیزم ضمن اینکه مثل همیشه احترام قائلم به یادشان میآورم که این دسته مردم که به این نوع کارها علاقه دارند هم جزئی قابل توجه از کل مردم ما هستند، مردمی که حضور میلیونیشان در خیابانها سرنوشت کشور ما را تغییر داد. بنا بر این کسی که ادعای هنر و هنرمندی میکند باید خواست مردم را هم بسنجد وگرنه محصولی که ارائه میدهد یکنواخت میشود. باید فرهنگ آنها را شناخت و موسیقی دلخواهشان را به آنان ارائه داد. این قاعده حتی در کشورهای پیشرفته هم وجود دارد. از شما میپرسم آیا این نوع موسیقی که متعلق به توده مردم است در اروپا و امریکا اجرا نمیشود؟
عهدیه در ادامه توضیحات خود میافزاید: درست است که اخلاق و فرهنگ به عنوان دو فاکتور مهم در زندگی اجتماعی مردم با فرهنگ ما با ضریب بالا مطرح است، اما باید در نظر داشت که همان آهنگها را آهنگسازان برجستهای چون شادروان مهندس همایون خرم و آقای انوشیروان روحانی آفریدند که آن همه ملودیهای زیبا ساختهاند یا آهنگسازان دیگر به اقتضای سوژۀ فیلم آنها را ساختهاند.مثل مرحوم حسین واثقی که آن آهنگها رابر اساس خواست توده مردم پائین شهر یا کمسواد و بی رتوش جامعه میساخت. ملاحظه کنید همان مردمی که آهنگهای شاد و به اصطلاح روحوضی را دوست داشتند خوانندگانی هم در سبک و علاقه آنها موسیقی اجرا میکردند. نعمتالله آغاسی، آفت، و نظیر آنها، مگر خواننده آن دسته مردم پائین شهر نبودند که سرانجام رادیو به سراغ آنان هم رفت و یک روز برنامههای نوروزی خود را به این خوانندگان کوچه و بازار اختصاص داد؟ تازه اگر هنرمندی از عهده هر دو جنبه موسیقی یعنی گلها و آهنگهای شاد و مردمی بر آید، توانائیاش را در کار خوانندگی ثابت کرده است.
عهدیه افزود: بجاست در اینجا از رشیدبهبوداوف خواننده بزرگ و متوفای جمهوری آذربایجان یاد کنیم که زمانی به ایران آمد و در تاتر نصر کنسرت گذاشت و در یک ترانه همه حاضران با آهنگ پر احساساش اشک میریختند در حالی که لحظاتی بعد با اجرای آهنگی شاد باچشمان مرطوب و در حال نشسته به رقص و تکان دادن دست پرداختند!
از عهدیه میپرسم: آیا پرداختن به موسیقی شما را از رسیدگی به خانه و زندگی خصوصی دور نداشت؟
خواننده ترانه «عاشقپیشه» در پاسخ گفت: اتفاقا برعکس بود و همین مسئولیتها تقریبا مرا از موسیقی دورکرد تا آنکه پس از رشد فرزندانم دوباره فرصتی پیدا کردم به دنیای زیبای موسیقی باز گردم.
میپرسم: با توجه به این که موسیقی امروز ما با جفاها و دشواریها مواجه شده و به دستاندازها و سختگیریهای بی مورد افتاده، از نظر شما موسیقی ما در چه وضعی است؟
عهدیه پاسخ میدهد: موسیقی در هر شرایطی به پیشرفت خود ادامه میدهد و نمیتوان آن را از روند طبیعی خود باز داشت. حتی میتوانم بگویم پیشرفت هم کرده است. با وجود محدودیتهائی که امروز در ایران وجود دارد میبینیم که مخصوصا جوانها چقدر به موسیقی علاقمندند. درست است که تجویدی، پرویز یاحقی، حبیبالله بدیعی، مهندس همایون خرم و اسدالله ملک و امثال آنها نیستند و امکانات زمان فعالیتهای آنها هم وجود ندارد زیرا همه آنها و ما و دیگران با حمایتهای دولتی فعالیت در آن دوران میکردیم و آثار خوب و برجای ماندنی ساخته و عرضه میشد، ولی در همین شرایط تنگ و تضییقات فراوان نیز موسیقیدانانی هستند که به فعالیت ادامه میدهند و شاید هم به تعبیری آتش زیر خاکستر باشند و اگر فرصت و مجال به آنان داده شود محصول خلاقیتهای هنریشان باعث شگفتی شود. من فکر میکنم همه این واقعیتها درآینده ایران و بازگشت آزادی به میهن، خود را نشان خواهند داد.