دفاع از حقوق زنان و مقابله با ترور شخصیت مسیح علینژاد توسط حکومت اسلامی

یکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷ برابر با ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۸


حنیف حیدرنژاد – تلویزیون رژیم جمهوری اسلامی در یک برنامه تلویزیونی با عنوان «بی‌پرده» در «گفتگو» با خواهر و خواهرزاده مسیح علینژاد، خانواده او را به میدان جنگ روانی علیه وی کشاند. اهداف رژیم از چنین اقدامی چیست؟

مسیح علینژاد

به باور من این اقدام نشان می‌دهد که:

اول: تلاش‌های مسیح علینژاد در فراخواندن زنان در ایران برای مبارزه علیه حجاب اجباری و کمپین‌هایی که بر پا کرده، موفق بوده است، به نحوی که رژیم دیگر نمی‌تواند سکوت کرده یا خودش را به خواب بزند. رژیم از کارساز بودن این کمپین‌ها و اجتماعی شدن و فراگیر شدن آن ترسیده است. به قول یکی از مجریان تلویزیونی رژیم در این برنامه، تاثیر کمپین های مسیح علینژاد دیگر از «یواشکی» بودن خارج و علنی و عمومی شده است.

دوم: این تلاش رژیم نشان می دهد که اقدامات قبلی‌اش در حمله به مسیح علینژاد برای به سکوت کشاندن او بی‌تاثیر بوده است. از جمله پخش خبرهای مختلف در مورد تجاوز به او یا پخش خبرهایی که با اشاره به شکل و قیافه و موهایش… به نحو تحقیرآمیز او را مورد تمسخر قرار می‌داد.

سوم: اقدام جدید رژیم در استفاده از سلاح خانواده، برای آن است تا مسیح علینژاد به لحاظ عاطفی از سوی افراد خانواده‌اش طوری مورد خطاب قرار بگیرد که «احساس گناه» به او تلقین شود. اینکه دل پدر و مادرش را «شکسته»، اینکه باعث «سرافکندگی» خانواده‌اش شده، اینکه کارهای او «خیانت به کشور» است و… همه اینها به این خاطر است که شاید  بتوان او را به سکوت کشاند.

چهارم: رژیم با این اقدامات قصد دارد علاوه بر مسیح علینژاد، زنان دیگری که اکنون در زمینه حقوق زنان فعال بوده و ممکن است در آینده به صف فعالین علنی بپیوندند را خطاب قرار داده تا از قبل بدانند هر نوع  فعالیت علنی آنها باعث می‌شود تا خانواده‌شان زیر فشار قرار گرفته یا علیه آنها به میدان کشانده شوند.

همه اینها بخشی از یک جنگ روانی و ترور شخصیت است. این روش نشان می‌دهد تا کجا رژیم جمهوری اسلامی در دنیای منطق و استدلال به دلیل آنکه پاسخی به سوال‌های مسیح علینژاد و زنان ایران در رابطه با حجاب اجباری و نقض حقوق زنان ندارد، ناچار است از تنها وسیله‌ای که می‌شناسد استفاده کند: زور و سرکوب، اتهام‌زنی و برچسب زدن، ترور شخصیت یا زندان و شکنجه و سرانجام حذف کردن…

واقعیت این است که حکومت اسلامی در ایران  بعد از چهل سال که تمام توانش را به کار گرفت تا ایدئولوژی و سبک زندگی خود را بر زنان ایران تحمیل کند، موفق نبوده و ورشکسته شده است. مسیح علینژاد، خود نمونه خوبی در این زمینه است: او در یک خانواده سنتی و  مذهبی و روستایی به دنیا آمده و بزرگ شده، تربیت او  بر اساس آموزه‌های مذهب حکومتی بوده است، پدرش مدتی از فرماندهان بسیج  در محل زندگیشان بود. رژیم انتظار دارد تا از دل چنین تربیت و خانواده‌ای زنی فرمانبردار بیرون بیاید. مسیح علینژاد خودش در کلیپ‌های مختلفی بر تناقضاتی که از دوره کودکی به عنوان یک دختر با آن مواجه بوده اشاره می‌کند. تبعیضات جنسی در خانواده و محله و دانشگاه و جامعه و بعد در محل کار او، حتی زمانی که به عنوان خبرنگار در مجلس شورای اسلامی همین حکومت به تهیه گزارش مشغول بوده و با نمایندگان مجلس رژیم صحبت می‌کرده، همه و همه حاوی خاطرات بسیار از تبعیض‌های جنسی است. در  دنیای عشق نیز باید تجربه می‌کرد که باز هم باید خود را به عنوان یک زن محدود می‌کرده است.

مسیح علینژاد و محمد خاتمی

مسیح علینژاد نمونه میلیون‌ها زنی است که در رژیم جمهوری اسلامی به دنیا آمده یا بزرگ شده و در تمام مدت عمر خود زیر بمباران تبلیغاتی این حکومت قرار داشته‌اند تا از ریخت و قیافه‌ی ظاهری گرفته تا نوع اندیشه و تفکرشان را همچون ایدئولوژی حاکم بیارایند، اما سرکشی کرده و در دنیای تناقضات درونی سرانجام پس از یک دوره‌ی فراز و نشیب، خویش را باز یافته و به ندای درونی خود برای آزاد بودن، آنگونه که خود می‌خواهند پاسخ مثبت داده‌اند. بازنده این کشاکش در مورد میلیون‌ها زن ایرانی همانا حکومت اسلامی حاکم بر ایران است. رژیم جمهوری اسلامی نمی‌تواند زنانی مثل مسیح علینژاد را که زبان باز کرده و ورشکستگی ایدئولوژیک آن را در دنیا فریاد می‌کنند تحمل کند، بنابراین «طبیعی» است که این رژیم در صدد ترور شخصیت و در صورت لزوم حتی در صدد حذف فیزیکی وی بر آید چنانکه اگر در ایران می‌ماند و چنین تلاش می‌کرد، سرنوشتی جز این نمی‌یافت.

زنانی چون مسیح علینژاد، شاپرک شجری زاده و مائده هژبری شایسته پشتیبانی و تحسین هستند. برای آنکه می‌خواهند آزاد باشند، برای آنکه می‌خواهند نوع زندگیشان را خودشان انتخاب کنند، برای أنکه نمی‌خواهند بر سرکوب حکومت علیه مردم و تبعیض سیستماتیک علیه زنان چشم ببندند. هر یک از آنان به هر شکل زبان به اعتراض گشوده‌اند. آنان نمی‌خواهند به خاطر زن بودن، خود را سانسور کنند و از زن بودنِ خود احساس شرم کنند، بر عکس! با اعتماد به نفس به زن  بودن خود افتخار می‌کنند و خود را مالک جسم و جان و اندیشه‌ی خویش می‌دانند. در این بین، مسیح علینژاد به خاطر نقش برجسته و الهام‌دهنده و سازمانگرانه‌اش و برای آنکه فراتر از حرف و شعار، در میدان عمل و در جامعه‌ی بسته ی ایران تاثیرگذاری خود را اثبات کرده، بیش از پیش شایسته پشتیبانی و حمایت است.
http://www.hanifhidarnejad.com

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=124795

10 دیدگاه‌

  1. دامون

    از نمونه‌های روشن و برملا شده‌ی خانم مسیح علینژاد در پروژه اخیرش نمایش تازه رقص و بگیر و ببند دختری به نام مائده هژیری به قصد برانگیختن تصنعی حس دلسوزی بود تا حواسمان را از شهر برازجان پرت کند. اما اکنون مشخص شده که دوشیزه مائده هژیری در کنار امیر تتلو به خوبی و خوشی روزگار می‌گذراند و از آنطرف هم مسیح علینژاد دارد به ریش ما می‌خندد. اما با این آخرین چشمه از شعبده‌بازیش، او در کنار دیگر مهره سوخته‌های رژیم قرار گرفت

  2. دامون

    این نوشته یک تبلیغ ارزان برای معصومه قمی بود.در مبارزه با رژیم اسلامی خط و خطوط مشخص است راه روشن است و آن اینکه این رژیم غارتگر و جنایتکار به دست مردم برافکنده شود تا در آینده نزدیک به حساب عوامل ریز و درشت آن رسیدگی شود. اصلاح طلبان که دیگر حنایشان برای حفظ رژیم اسلامی رنگی ندارد، مهره‌هایی به نام استمرار طلب و تحول خواه در اینور و آنور دنیا پا به عرصه گذاشته‌اند تا در شرایط سخت با کلامی و سخنی و فریبی به داد ملاهای منفور برسند و ستون خم شده نظام را از فروریزی نجات دهند یا حداقل آوار آن را به تاخیر اندازند.

  3. ایرج تهماسبی - آمریکا

    تا زمانی که خوش باوری و ساده انگاری بر مغز بسیاری از ایرانیان داخل و خارج حاکم است، گول اینگونه نفوذی های رژیم را خواهند خورد و در این میان برخی دیگر از نفوذیها هم به جانبداری و قهرمان سازی این عوامل رژیم خواهند پرداخت مانند نویسنده مطلب مبالا. و در شگفتم که چرا کیهان در این دام می افتد؟ پرونده این دختر پررو و فریبکار بسیار روشنه، کافی است به عکس های جبک تو جبک این مو فرفری با سید خندان و ارتباطش با بسیاری از سران فرقه تبهکار اندکی دقت کنید تا ماهیت او را دریابید.

  4. سیاوش

    من به این بانوی مبارز ایرانی و به هربانوی ایرانی دیگری که برای آزادی زنان ایران از قوانین زن ستیز اسلامی تلاش میکنند ، بدون در نظر گرفتن مواضع سیاسی او که حق مسلم هر انسان است ، هزاربار آفرین میگویم

  5. آرش جهاندار

    مسیح علینژاد یک نمونه برجسته و قابل تحسین زن مبارز ایرانی‌ است. نقش مسیح در رهبری و پیشبرد مبارزات زنان ایران برای دستیابی به حقوق برابر با مردان و فرهنگ سازی در میان نسل جوان تردید ناپذیر است. بدون شک اقدامات پلید و مذبوهانه حکومت جهل و جنایت اسلامی هیچ نتیجه‌ای بجز استحکام روحیه مسیح و سایر زنان مبارز نخواهد داشت.

  6. به سیاوش

    ۳. عاشق دلباخته خاندان جنایتکار و دزد رفسنجانی ۴.دروغ گفتن از دهان خواهر ندا اقا سلطان. و ده ها مورد دیگر که اگر خواستید می شمارم. در ضمن تمام این خصایص را صادراتی جدید اقای روح الله زم نیز دارند

  7. به سیاوش

    فلاحیان در مصاحبه ای با دهباشی به صراحت گفت که در رسانه های خارجی نفوذی های زیادی دارند(البته تمام خبرگزاری ها این مصاحبه را سریع زیر قالی فرستادند). من و بسیاری از مردم دیگر با احتیاط زیادی به هر شخصی می نگریم یادمان نرفته خاتمی ها٬ هخا ها٬ محمدرضا مدحی ها و صدها نفر دیگر را که به موقع خنجر را در پشت اعتماد مردم نشاندند. این خانم هم موارد مشکوک زیاد دارد که با طرفداران جمهوری اسلامی شباهت دارد: ۱. از خانواده ای طرفدار سفت و سخت نظام ۲. نفرت زیاد نسبت به خاندان پهلوی(تا رسید به خارج با رضا پهلوی مصاحبه کردند با ان لحن زننده )

  8. افسون

    بهترین دلیل برای ترس عمیق جاعش و همه اسلامیست ها از فعالان حقوق زنان. مسیح جان باعث افتخار هر زن ایرانی است.
    در ضمن همین هفته پیش در همین تریبون آزاد کیهان عزیز هم کسی به نام دلارام مقاله‌ای نوشته بود و به طور غیر مستقیم از جنبش چهارشنبه های سفید زنان ایرانی به عنوان غیر مهم و جنبی و منحرف کننده از مبارزه با آخوندها صحبت کرده بود. زنان ایران نه تنها اسیر اسلامیست های جاعش در ایران هستند، بلکه اپوزیسیون صادراتی ملاها، معروف به اصلاح طلبان از یک طرف، و مجاهدین از سوی دیگر با آن خانم محجبه مریم قاجار-رجوی و زنان مقنعه به سری که هوادارش هستند دلیل نگرانی‌های آینده‌شان هستند.

  9. ناشناس

    پروژه هـاى یواشکى سپاه و وزارت اطلاعات ؟!؟!

  10. سیاوش

    هزار آفرین به این بانوی مبارز، «ایران وایرانی» دوست ، که هرگز موانع و مشگلاتی که دشمنان آزادی و سرفرازی زنان ایرانی سر راهش چیده اند نتوانسته او را از ادامهٔ مبارزه باز دارد.
    با آرزوی موفقیت تو! …همیشه شاد وسربلند باشی بانوی سرفراز ایران !

Comments are closed.