سکانداری دزدان و فاسدان در اقتصاد کشور هولناکترین تصویری است که از اقتصاد ایران دیده میشود. این اقتصاد مغلوب رانت و رشوه و فساد فراگیر و عمیق است.
فساد اداری و اقتصادی در جوامع مختلف ممکن است وجود داشته باشد. اما از یک سو نادر و مخفیانه است و از سوی دیگر اگر برملا شود، «رسوایی» به بار میآورد و منجر به استعفا و برکناری و تغییراتی در بخش مربوطه میشود. اما در جمهوری اسلامی ایران دزدی و اختلاس و فساد بخش جداییناپذیر دستگاه حکومت و دولت است!
استیضاح یا لو دادن دو قوه؟!
این فساد در ایران تا حدی پیش رفته که نه تنها رسانههای حکومتی بلکه مقامات کشور به راحتی در مصاحبهها و سخنرانیها درباره آن صحبت کرده و نمونههای آن را، که کم هم نیستند، بیان میکنند. اما کسی از مسئولان را نه تنها شرم و حیایی نیست بلکه احتمالا فکر میکنند مردم باید سپاسگزار آنها هم باشند که به بیان فساد در دستگاهی میپردازند که در آن به کار مشغولند!
در انتخابات ریاست جمهوری دورههای گذشته «مبارزه با فساد اقتصادی» همواره یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی به شمار میرفت و حجم قابل توجهی از وعدههای هر نامزد پیرامون فساد اقتصادی عملا موجود بوده است بدون اینکه هیچ یک از اینان به روی خود بیاورند که خودشان نیز بر زمینهی چنین فسادی امکان نامزدی در انتخابات مختلف را مییابند!
در هفته گذشته، استیضاح علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در مجلس شورای اسلامی یکی از عرصههای نبردی بود که نمایندگان موافق و مخالف استیضاح و شخص وزیر، تیرهای آلوده به رسوایی فساد اقتصادی و اداری به سوی یکدیگر پرتاب کردند. از جمله محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از زد و بندها و تخلفات رئیس بهزیستی کل کشور و معاون علی ربیعی پرده برداشت و خطاب به وی گفت: «پسر حضرتعالی با پسر آقای تقیزاده معاون شما در دبی شرکت دارند، آیا این درست است و رابطشان هم آقای عبدالناصر موسوی الجزایری است، اگر این موضوع درست نیست حرف شما را قبول میکنیم، ولی درباره آن توضیح بدهید.» علی ربیعی هم متقابلا تلاش کرد او را با برخی مناسباتش ضربه فنی کند: «آقای پورابراهیمی شما آقای کهنوجی را میشناسید رزومه او دست من چه کار میکند؟ اگر ایشان مدیرعامل مس میشد مشکل شما اینچنین ادامه پیدا میکرد؟»
پورابراهیمی همچنین مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس را نیز متهم کرد که با رابطه و رانت برای دخترش به عنوان مسئول فاینانس پتروشیمی جم پروژهای پرسود گرفته است. همچنین لابی دولت روحانی در مجلس شورای اسلامی متهم به پیشنهاد رشوه به نمایندگان است که در جلسه استیضاح نیز مطرح شد: «جریانهای وابسته به وزیر کار در سالن غذاخوری با تک تک نمایندهها صحبت کردند که از استیضاح انصراف دهند.»
این جملات که در صحن علنی مجلس و در حضور خبرنگاران مطرح و به صورت زنده از رادیو سراسری ایران نیز پخش میشد نشاندهنده عمق بخشی از فسادیست که کل نظام جمهوری اسلامی را در بر گرفته است. نمایندگانی که با تبلیغات جناحین و با رأیهای هیئتی به مجلس راه مییابند و دولتی که شعار «مبارزه با فساد» میدهد، اگر با هم غارت و چپاول کنند هوای هم را دارند اما در صورت اختلاف منافع و به بازی گرفته نشدن در عرصههای پر سود، خیل راحت تشت رسوایی یکدیگر را از بام در حال فرو ریختن نظام مقدس به پایین پرت میکنند.
وضع قوه سوم از همه بدتر است!
در این میان وضعیت قوه قضاییه به عنوان یکی از شاهراههای فساد از همه بدتر است چرا که میبایست مرجع داد و عدالت و مبارزه با فساد هم باشد! صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه به همراه برادرانش پروندهای قطور از فساد اقتصادی و زمینخواری دارند که همچنان معلق مانده است. همچنین در سالهای گذشته خبرهای مختلفی از دریافت انواع رشوه و زیرمیزی از سوی بازپرسان و قاضیان و حتی کارمندان دادگستری در ایران منتشر شده است. سپاه پاسداران نیز از مشارکت در دزدسالاری گسترده در ایران مبرا نبوده و قاچاق کالا به کشور و دستاندازی بر پروژههای بزرگ عمرانی و خدماتی از جمله اتهامات این نهاد عریض و طویل نظامی است که قوه قضاییه چشمان خود را به روی آنها بسته است.
سردستهی همه اینها علی خامنهای است که به عنوان رأس و رهبر نظام شناخته میشود و باند مافیایی خودش را به سرکردگی پسرش مجتبی هدایت میکند.
آیتاللهها و مراجع تقلید به همراه فرزندان و مباشران خود دستی در این سفرهی گستردهی انقلاب دارند و جالب آنکه در «جانماز آب کشیدن» نیز اعتماد به نفس و بیشرمی ویژهای دارند چرا که این فاسدان بیانیه و سخنرانی نیز علیه فساد ارائه میکنند! بیانیه آیتالله مکارم شیرازی که متهم به دست داشتن در مافیای واردات شکر است یکی از نمونههایی است که اخیرا و با آغاز دور جدید تظاهرات اعتراضی مردم صادر شد.
«فساد» یکی از بیشترین کلماتی است که در تیترهای خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی و رسانههای وابسته به کار میرود و از زبان مسئولان کشوری و لشکری شنیده میشود. معلوم نیست روی سخن این فاسدان با کیست و انتظار دارند مردم چه واکنشی درباره این تبلیغات نشان دهند. حسن روحانی به عنوان رئیس قوه مجریه، آن هم در دومین دولت خود درباره فساد اقتصادی میگوید: «ما میتوانیم با شفافیت با فساد مبارزه کنیم»! باید به او گفت: بفرمایید! چه کسی مانع شما شده است؟! چرا وظیفهی خود را انجام نمی دهید و آن را بر مردم منت میگذارید؟! در دولت اول برای مبارزه با فساد چه کردید که حالا باز هم وعدهاش را میدهید؟! آن هم در حالی که دو متهم به فساد اقتصادی و اختلاس که در قوه قضاییه پرونده داشته و به همین اتهام بازداشت شدهاند یکی برادر جنابعالی، حسین فریدون، و دیگری برادر معاون اول جنابعالی، مهدی جهانگیری است!
مردم از این همه فساد و دروغ خستهاند
تا کی میشود به این وضعیت اسفبار و فاسد ادامه داد؟ مردم خستهاند و جانشان به لب رسیده است. آنها میدانند ریشهی مشکلات در کجاست و به همین دلیل شعار میدهند: «پولهای ما گم شده، زیر عبا جمع شده»، «عزا عزاست امروز، حقوق بازنشسته، زیر عباست امروز»، «ای قوه عدلیه، عدالت عدالت»، «مجلس ما دزده، قانون ما دزده، دولت ما دزده»! یکی از این شعارها کافیست تا پشت هر انسانی را که در مقام و منصب خدمت به مردم قرار گرفته بلرزاند!
زمامداران نظام اما امیدوارند این مرحله را نیز پشت سر بگذارند حتی اگر قرار باشد دم از «شفافیت» بزنند و همدیگر را رسوا کنند.
درگیریها و تقابلهای حزبی و جناحی در جمهوری اسلامی درواقع نبردی میان دزدان و غارتگران بر سر سهمخواهی بیشتر در یک نظام دزدسالار است. «شفافیت» در چنین نظامی یعنی رسوایی باندها و خانوادههای مافیایی. این «شفافیت» را نمیتوان به جلسهی استیضاح یک وزیر در مجلس محدود کرد. هر فرد و گروهی که قربانی «شفافیت» شود به نوبه خود به لو دادن کسانی میپردازد که وی را رسوا کردهاند.
جمهوری اسلامی پس از چهل سال در موقعیتی نیست که وزرا و مقامات برکنار شده مانند علی ربیعی امیدوار باشند که برای مدت طولانی در منصب چه بسا بهتری جا خوش خواهند کرد. چنین مقاماتی که دستگاههای رقیب در این دوران حساس چهارچشمی آنها را میپایند تا مبادا با ثروت به جیبزده آنها را تنها گذاشته و از کشور خارج شوند، چارهای ندارند جز اینکه برای نجات خود دست به افشاگریهای متقابل درباره رقبا بزنند و «همه با هم» افول نظام دزدسالار خویش را نیز تجربه کنند.
روشنک آسترکی
غفلت ۴۰ ساله مردمی که اسیر احساسات کاذب شدند باعث شد که باند های تبهکار با سواری گرفتن از این موج احساسات بر جای جای کشور ایران و بر سرنوشت ملت ما مسلط شوند و امروز کار به جایی رسیده که جز با دادن هزینه نمی توان از چنبره این نظام اهریمنی رها شد. تغییر شرایط ایران مستلزم پرداخت بهایی خواهد بود که ممکن است سنگین هم باشد اما چاره ای دیگر باقی نمانده. همه این باندهای تبهکار جلوی ملت خواهند ایستاد و برای نگهداری امتیازات رانتی و غصبی خود از هیچ عملی رویگردان نخواهند بود. اگر می خواهیم که میهنمان از آلودگی پاک شود باید آماده پرداخت بهایش هم باشیم.
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی کاندر آن جا طینت آدم مخمر میکنند
صبحدم از عرش میآمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
هشتاد و پنج درصد اقتصاد کشور دست بیت خامنه ای و سپاه پاسداران است . دولت حدود ۱۵ درصد اقتصاد را در اختیار دارد . یک سوم پول درامد نفتی کشور مستقیما به حساب بیت خامنه ای واریز میشود و تمامی درامد میعانات گازی ( منجمله از چاه های گاز جزیره قشم و عسلویه و….) توسط تشکیلات خامنه ای جمع اوری و اداره میگردد.
اکثر بانکهای ورشکسته و صندوق های بازنشستگی خالی از سرمایه و کارخانجات تعطیل و ورشکسته و …وجود ابر بحرانها مالی و تورم و بیکاری و رکود و.اختلاس و رانت و…….در کشور همگی دست به دست هم داده تا ضربه اقتصادی تیم ترامپ به حکومت ملاها را در پاییز و زمستان اینده کارساز کند ؟!