علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی که هفته گذشته توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی استیضاح و برکنار شد میگوید به زودی درباره جلسه استیضاح در قالب نامهای خطاب به مردم و کارگران مسائلی را مطرح خواهد کرد.
علی ربیعی یکی دیگر از چهرههای امنیتی دولت روحانی که در دولت نخست و دوم وی مسئولیت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی را بر عهده داشت روز چهارشنبه ۱۷ امرداد در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در جلسهای پرحاشیه استیضاح شد و در نهایت نمایندگان رأی اعتماد خود را از وی پس گرفتند.
با این وجود به نظر میرسد حواشی نشست بررسی استیضاح وزیر کار که با افشاگریهای متقابل موافقان و مخالفان همراه بود هنوز پایان نیافته است. علی ربیعی روز جمعه ۱۹ امرداد در جلسه شورای تیتر روزنامه «کار و کارگر» حضور یافت و گفت درباره جلسه روز استیضاح مطالب ناگفته زیادی از شیوه اداره مجلس گرفته تا مطالب و تهمتهای نمایندگان موافق استیضاح وجود دارد که در فرصت مناسبی آن را در قالب نامهای خطاب به مردم و کارگران اعلام خواهد کرد.
او که پیشتر مدیر مسئول «روزنامه کار و کارگر» نیز بود، با برکناری از مقام خود در وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی بار دیگر به روزنامه «کار و کارگر» بازگشته است و قصد دارد در کنار فعالیتهای سیاسی و صنفی خود فعالیت رسانهای و تبلیغاتی را نیز از طریق چهار روزنامه و یک خبرگزاری از سر بگیرد.
علی ربیعی همچنین روز ۱۸ امرداد یک روز پس از استیضاح، در جمع فعالان اتاق تعاون ایران حضور یافت و در حاشیه سخنان خود درباره موضوع تعاون در جلسه استیضاحاش در مجلس شورای اسلامی و لزوم مبارزه با فساد اشاره کرد و گفت: «خدا را شاهد میگیرم من دیروز نخواستم خیلی از حرفها را بزنم زیرا اعتقاد نداشتم روح جامعه را مکدر کنم.»
او همچنین افزود: «کسی که در جای مهمی نشسته و دلال می شود، پیمانکار به دفتر میآورد تا پولش را بگیرد و بعد درصد خودش را بردارد یا فلانی را میآورد که این شرکت یا فلان چیز را به این یا آن بدهید که اینها اعتماد را از بین میبرند. من نخواستم اینها و خیلی چیزهای دیگر را بگویم و نخواهم گفت؛ چون جنگیدم و زحمت کشیدم تا جامعه به تعادل و پیشرفت برسد!»
علی ربیعی البته در توییتری نیز خطاب به علی لاریجانی نوشته است: «کتاب شازده کوچولو را برای علی لاریجانی میفرستم. زیر این متن خط میکشم: فرمانروا به شازده گفت: تو را وزیر دادگستری میکنم. شازده: کسی نیست که من او را محاکمه کنم. فرمانروا گفت: خودت را محاکمه کن. سختترین کار دنیاست اینکه بتونی درباره خودت قضاوت درستی داشته باشی و عادلانه خودت را محاکمه کنی.»
البته مشخص نیست علی ربیعی که اکنون میگوید برای اینکه روح جامعه مکدر نشود نخواسته در نشست استیضاح خیلی حرفها را بزند چرا پس از برکناری نمیتواند سکوت کند و میخواهد «روح جامعه مکدر» شود! وی که گویا برکناری خیلی بر او سنگین آمده، روش معروف «بگم؟! بگم؟!» زمامداران جمهوری اسلامی را در پیش گرفته و وعده نوشتن نامه به مردم برای روشن کردن برخی مسائل مطرح شده در جلسه استیضاح را میدهد!
موافقان برکناری علی ربیعی در مجلس شورای اسلامی در حالی او را به رانتبازی و لابیگری متهم کردند که در مقابل طرفداران علی ربیعی نیز معتقدند او قربانی تن ندادن به تلاش برخی نمایندگان از جمله محمدرضا پورابراهیمی برای انتساب اطرافیانش به پُستهایی در وزارت کار شده است.
در همین رابطه عبدالله مومنی فعال اصلاحطلب در توییتر خود نوشت: «آقای لاریجانی در کجای دنیا معرفی مدیرعامل توسط نماینده طبیعی است؟ باند معرفی شده توسط امثال پورابراهیمی در بانکها، شستا، وزارت نفت ژن تبهکار هستند که با لابی نماینده درجه ۳ سیاسی در کشور رشد میکنند و وزیر از لابی آنها گریه میکند؟ باندهای مافیایی اگر تبهکاران اقتصادی نیستند، پس چه هستند؟» البته عبدالله مومنی اشاره نکرد که باندهای مشابه را وزرا از جمله علی ربیعی هم دارد.
علی ربیعی پس از انقلاب سال ۵۷ با نام مستعار «عباد» به عنوان یکی از مهرههای امنیتی جمهوری اسلامی فعال بود. او از بازجویی تا معاونت پارلمانی وزارت اطلاعات پیش رفت و در وزارت اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشت. با تشکیل دولت محمد خاتمی، ربیعی در طیف اصلاحطلبان قرار گرفت و گفته میشود رد پای او در پروژه قتلهای زنجیرهای نیز دیده میشود.
ربیعی همچنان با اصلاحطلبان ماند و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از مشاوران نزدیک میرحسین موسوی بود. «عباد» همچنین در کنار حضور فعال و رسمی در وزارت اطلاعات دولتهای مختلف و شرکت در پروژههای امنیتی و حفاظت اطلاعات، به فعالیت رسانهای نیز علاقمند است و سالها مدیریت روزنامه «کار و کارگر» را بر عهده داشت. حالا نیز پس از برکناری که شایع است دولت قصد دارد وی را در مقام و منصب دیگری و چه بسا بهتر به کار بگیرد، با امکاناتی که در اختیار دارد میخواهد در چند رسانه و خبرگزاری نیز فعالیت کند.
پومپئو به درستی ماهیت حکومت فعلی ایران را به گروه های مافیایی تشبیه کرد. او فهمید ولی میلیونها ایرانی هنوز متوجه این امر و چگونگی کار کرد این نظام نیستند. در این ساختار فقط دو قشر در راس کارند: آنها که فامیل سران هستند و آنهایی که خون میریزند برای منافع مافیا.