اعلام خبر بازداشت دو ایرانی در ایالات متحده به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی که روز دوشنبه ۲۰ اوت برابر با ۲۹ امرداد منتشر شد بار دیگر تلاشهای پیدا و پنهان جمهوری اسلامی برای کسب اطلاعات از اپوزیسیون و نفوذ در میان مخالفان خود را برجسته کرد.
این دو نفر ۱۱ اوت برابر با ۱۹ امرداد بازداشت شده بودند. بر اساس بیانیه وزارت دادگستری ایالات متحده یکی از متهمان مجید قربانی شهروند ۵۹ ساله ایرانی مقیم کالیفرنیا است که با شرکت در نشستهای سازمان مجاهدین خلق اقدام به تصویربرداری برای حکومت میکرده است.
وزارت دادگستری آمریکا افزوده است مجید قربانی دو بار و در ماههای مارس و آوریل سال جاری به ایران سفر کرده و اطلاعات خود را در اختیار مقامهای جمهوری اسلامی قرار داده و وظیفه داشته به درون تشکیلات سازمان مجاهدین خلق نفوذ کند.
اما متهم دیگر این پرونده احمدرضا محمدی دوستدار یک دوتابعیتی ایرانی- آمریکایی متولد ۱۹۸۰ در ایالات متحده است که در سال ۱۹۸۲ به همراه خانواده خود به ایران بازگشته است. احمدرضا دوستدار در ژوییه ۲۰۱۷ با هدف جمعآوری اطلاعات درباره نهادها و افراد مختلف از جمله مراکز یهودیان و سازمان مجاهدین خلق به آمریکا نقل مکان کرده است.
وزارت دادگستری ایالات متحده اعلام کرده دوستدار در بدو ورود به آمریکا یک مرکز یهودیان ارتدوکس در شیکاگو را زیر نظر گرفته و از تدابیر امنیتی تعبیه شده در آن تصویربرداری کرده است.
دوستدار همچنین با مجید قربانی در ارتباط بوده و تصاویر گرفته شده توسط او از نشستهای مجاهدین را با پرداخت ۲۰۰۰ دلار خریداری و آنها را به ایران انتقال داده است.
دوستدار در دسامبر ۲۰۱۷ سفری به ایران داشته که تصاویر گرفته شده توسط قربانی و یادداشتهایی درباره این نشستها در داخل چمدان او در یکی از فرودگاههای آمریکا کشف شده است.
در روزهای گذشته اطلاعات مهم دیگری درباره خانواده احمدرضا دوستدار از سوی امیر اعتمادی دبیر سازمان دانشآموختگان لیبرال ایران در توییتر منتشر شده است. بر اساس این اطلاعات پدر احمدرضا دوستدار از نزدیکان به دولت حسن روحانی است که از سال ۹۳ تا ۹۶ سرپرست «مرکز نشر دانشگاهی» وابسته به وزارت علوم بوده است.
مادر احمدرضا دوستدار سوسن قهرمانی قاجار، دانش آموخته آمریکا و استاد زبان انگلیسی دانشگاه الزهرا است که در سال ۹۶ با حضور در یک سخنرانی علی خامنهای، علیه نفوذ آمریکا و انگلیس از طریق آموزش زبان انگلیسی نطق کرده است. جالب اینکه خود وی تا کنون استاد راهنمای دهها دانشجوی رشته زبان انگلیسی بوده است!
دایی و برادر احمدرضا دوستدار اما هنوز ساکن آمریکا و از حامیان جمهوری اسلامی هستند!
برادر وی، علیرضا دوستدار استاد اسلامشناسی دانشگاه شیکاگو آمریکا و از امضاکنندگان نامه به موگرینی برای حفظ برجام و حامی جمهوری اسلامی است. فتحعلی قهرمانی قاجار، دایی احمدرضا دوستدار نیز استاد مدرسه مطالعات حرفهای دانشگاه نیویورک و در سال ۲۰۱۴ یکی از برگزارکنندگان فاندریزر نایاک در نیویورک بوده که بطور ویژه از سوی تریتا پارسی از وی به خاطر کمکهایش قدردانی شده است.
شبکه مدافعان رژیم در غرب
جدا از افرادی که بطور سازماندهیشده جاسوس جمهوری اسلامی در خارج از کشور هستند، رژیم ایران توانسته شبکه مدافعان خود را نیز در خارج کشور تجهیز کند. جمهوری اسلامی با صدور و به کار گرفتن افرادی در جامه دانشجو و سرمایهگذار به کشورهای غربی شبکههایی را راهاندازی کرده که برایش به کارهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی مشغول هستند.
علاقمندی یا هواداری از یک گروه یا نظام سیاسی موضوع عجیبی نیست. اما آنچه موجب تقویت شبکه حامیان جمهوری اسلامی در خارج از کشور شده «تأمین منافع» شخصی است؛ جمهوری اسلامی عمدتا با تطمیع مادی افراد آنها را میخرد تا مدافع منافع و سیاستهای آن در اروپا و آمریکا باشند.
وجود شبکههای اجتماعی در سالهای گذشته این مدافعان سودجو و مفتخور و فرصتطلب را بیش از پیش برجسته کرده است. این روزها کم نیستند دختران و پسرانی در شبکههای اجتماعی که در پروفایلهایشان عکسهای بیحجاب و مشروب به دست خود را منتشر میکنند و آزادیهای اجتماعی خود را در خارج از کشور به رخ مخاطبان در ایران میکشند و در بزنگاههایی چون انتخابات مجلس و ریاست جمهوری به تبلیغ برای نظام میپردازند!
این تناقض که فردی برای داشتن آزادیها و موقعیتهایی که نظام حاکم بر کشورش از او گرفته است تصمیم به مهاجرت میگیرد و وطن خود را ترک میگوید و ضمن برخورداری از رفاه و آزادیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خارج از کشور، همواره مدافع و تریبون تبلیغاتی همان نظام است را شاید بتوان از جمله پدیدههایی دانست که تنها جمهوری اسلامی قادر به خلق آن بوده است!
استمرارطلب و دلال
و اما شبکه حامیان جمهوری اسلامی در خارج کشور تنها به این افراد محدود نمیشود. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران که نقطه عطف رویارویی اصلاحطلبان با اصولگرایان بود، بسیاری از حامیان میرحسین موسوی و اصلاحطلبان از کشور خارج شدند. این افراد که آن زمان با لابیگری نزدیکان به «رهبران جنبش سبز» عمدتاً بدون گذراندن مراحل پناهجویی در کشورهایی مانند ترکیه به سرعت به اروپا و غالبا فرانسه منتقل شدند و مواضعی تند علیه دولت وقت و رهبر جمهوری اسلامی اتخاذ کردند پس از آنکه تب موج سبزشان در ایران سرد شد، به اصل خود بازگشته و دوباره به اصلاحطلبان حامی نظام تبدیل شدند.
این افراد با کسب پناهندگی سیاسی و حتی تابعیت کشورهای آزاد در غرب نه تنها از امکانات و خدمات پناهندگی سیاسی بهره میبرند بلکه با حضور فعال در رسانههای ایرانی خارج از کشور و شبکههای اجتماعی از نظام جمهوری اسلامی دفاع میکنند و با اپوزیسیون جمهوری اسلامی مبارزه میکنند!
این پناهندگان سیاسی دروغین نمیتوانند توضیح بدهند که چگونه ادعا میکنند توسط نظام جمهوری اسلامی زیر فشار قرار گرفته، بازداشت و زندانی شده و از ترس حکم صادره مخفیانه از کشور فرار کرده و به کشور دیگری پناه بردهاند ولی سنگ دفاع از جمهوری اسلامی را به سینه میزنند. آنها ممکن است هوشیارانه عنوان تازهای مثل «تحولخواه» هم روی خود بگذارند اما در نهایت مدافع جریان اصلاحطلبی در رژیم هستند. بیهوده نیست که مردم همه اینها را یکجا «استمرارطلب» نامیدهاند.
استمرارطلبان در داخل و خارج کشور به صیانت از جمهوری اسلامی در برابر جریانهای دموکرات که معتقد به عبور از جمهوری اسلامی هستند مشغولند. آنها در ایران سهمی از قدرت و ثروت از رقبای خودی را خواهانند و در خارج کشور با برخورداری از مواهب زندگی در غرب به تبلیغ اصلاح رژیم میپردازند و به استمرار آن یاری میرسانند. اینها عمدتا حاملان تفکر چپ سنتی و بقایای احزاب و سازمانهایی هستند که در دهه شصت خورشیدی تار و مار شدند و همچنین نیروهای موسوم به ملی- مذهبی که همچنان در رؤیای یک جمهوری اسلامی خوب بسر میبرند. اصلاحطلبان درست مانند اصولگرایان، چه در داخل و چه در خارج کشور از استمرار وضع موجود سود میبرند و از همین رو در بزنگاههایی که نظام در خطر است سفت و محکم به حمایت از هم میپردازند.
این جماعت دارای روحیه دلالی بوده و متناسب با منافع خود مواضع و سخنان شناور و یک بام و دو هوا دارند. برای نمونه آن زمان که احمدینژاد بر سر کار بود آنها اعتراض و تظاهرات خودشان را در جهت «اصلاح» و «دموکراسی» معرفی میکردند اما با روی کار آمدن روحانی هرگونه اعتراضی را به حساب تلاش برای «سوریهای شدن» ایران مینویسند! و یا در زمان احمدینژاد برای تضعیف و شکست دولت وی تیم متصل به رانت نفتی و مهدی هاشمی خواهان افزایش فشار و شدت تحریمها بودند و در دولت روحانی خواهان رفع تحریم و برقراری تجارت آزاد با اروپا و غرب شدند!
روشنک آسترکی
Dear all
Jumping to conclusion and taking the next regime on behalf of what you might think is the best solution for each and every Iranian living in Iran is EXACTLY what they want us to do.First things first.Let’s get together and over turn this disgusting show happening in Iran,I promise in a free librated country people will decide where to start and who to choose.Take out its roots and you see by shattering the coulds the sun will shine.Moving through democracy needs sacrifice and takes time.After almost 40 years of suppression people know FINALLY what they are looking for.TRUST PEOPLE.PLEASE.
متاسفم ازاین همه تفرقه مه یاعث شده چهل دزدبغداد هنجنان بغارت اموال این مردم وسرزمینش ادامه دهند ????!!!!
مربیان فوتبال همیشه توصیه میکنند حمله کن چون بهترین راه دفاع است . مقامات فرقه تبهکار ” جمهوری دزدان ” معتقد هستند : طلبکار باش تا بدهکار نباشی سخنان ظریف در برنامه تلویزیونی و حالا خورشید :
وزیر امور خارجه ایران گفت: بعضیها که میگویند ما دریای خزر را به روسیه فروختیم، اتفاقا ما مانع شدیم آنها خزر را بین خودشان تقسیم کنند. ( آقا جدا خسته نباشی بدهکار هم شدیم )
به گزارش «تابناک»، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران صبح امروز (یکشنبه) همزمان با هفته دولت و در برنامه حالا خورشید به مجریگری رضا رشیدپور حضور یافت و به سؤالات مطرح شده پاسخ داد. تابناک یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
دریغ و درد زین همه کژی و کاستی!
– فرشاد مومنی رئیس موسسه دین و اقتصاد و استاد دانشگاه طباطبایی میگوید جای شگفتی دارد که حسن روحانی در بحبوحه مشکلات اقتصادی “یک دولت بدون اقتصاددان” تشکیل داده است.
در سال گذشته درآمد دولت از فروش نفت و گاز نزدیک به ۶۸ میلیارد دلار بوده و باید به مردم گزارش شود که “سرنوشت دلارها” چه شده است.!
دعا ی ظهور ولی فقیه مجاهد اعظم امام مسعود مرحوم مفقود طبسی (عج) برای آرامش روان سپنتا !
بارالهی! گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده ها کنار رفتند، و زمین تنگ شد، اما مسعود نیامد! در صیغه و طلاق تنها بر او اعتماد بوده و هست. الهی! بر مجاهد و خاندان مسعود درود فرست. هر زنده بگور نشده، اى … و اى … کفایت کند که برای صدام افلقی راپرت نویسی، و فرمان آتش دهی و یکجا ۵۵۰۰۰ مردم بی زبان را از این جهان مرخص و زنده بگور کنی. اى مولاى ما ، صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا که نه میلی مذهبی، نه مصدق السلطنه ای، نه کافر روسستانی چینی و نه سلطنتی پادشاهی و نه…و نه…را با ما میلی و اندک چشمکی هست! فریاد رس، مارا دریاب مرا دریاب…الهی! شکرا …
اگر قرار است در حکومت آینده هم اینبار برای مثال طرفداران ملی مذهبی و اصلاح طلب قبلی از کشور خارج شوند و اینبار اپوزیسیون دیگری به شکل دیگری شکل بگیرد، دیگر فرق آن با حکومت فعلی در چیست؟ تا کی باید این دور باطل استبداد تکرار شود؟
کسانی که داعیهدار طرفداری از احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند باید در انتخاب کلمات بسیار هشیار باشند! چون کلمات ضمیر انسانها را افشاء میکند.
در تاریخ کشور ایران، کسانی هستند که مرتکب جنایت و کشتن ایرانیان شدهاند. اینها باید از هر دسته و قماشی که هستند حساب پس دهند. این افراد را میتوان در میان سلطنت طلبان، ملی مذهبیها، چپها، مجاهدین، اصلاحطلب و اصولگرا و دیگر گروهها یافت. این افراد باید قطعاً به دادگاه کشیده شوند. اما حذف شمار زیادی از مردم ایران از کشورشان و آینده کشورشان بدلیل نوع تفکر آنها با هیچ معیار دمکراسیخواهی سر سازگاری ندارد.
برای من مشکل است که قبول کنم حکومت آینده ایران یک حکومت دمکراتی است که حاضر نخواهد شد صدای یک ملی – مذهبی را بشنود، صدای یک مجاهد را بشنود، صدای یک سلطنت طلب را بشنود و بهمین ترتیب… کسی که چنین ادعایی دارد، دمکراسی دغدغهی او نیست، او در فکر برکشیدن نحله فکری خود و رساندن دست طرفداران خود به قدرت است!!
متأسفانه ما مردم ایران مواضعمان دستکم برای خودمان روشن نیست. من نوعی که طرفدار یک حکومت جمهوری دمکرات هستم، با سلطنتطلب دمکرات هم کنار میآیم، با یک حکومت فدرال دمکرات هم کنار میآیم. زیرا در وهله اول کشور و آرامش و رفاه مردمم برایم ارجحیت دارد (برای من یک هموطن یهودی و یک بلوچ و یک بهایی و یا عرب به یک اندازه مهم هستند، چون واقعاً به ایرانی یکپارچه و دمکرات فکر میکنم!).
مشهد برای سرویس دهی به عراقیهای شهوت ران را جهاد فی سبیل الله برای حفظ تشیع می داند، سوریه از خوزستان و مدیترانه از خزر مهمتر هستند، از رضا پهلوی در مورد واقعه ۲۸ مرداد توضیح می خواهد، با مصدقی ها و استالینیستهای فرتوت معاشقه می کند، عشق بیمارگونه ایی به خالد مشعل و اسماعیل هنیه دارد، به لندن و صیغه های لندنی علاقه خاصی دارد، در بی بی سی و رادیوفردا حضور گسترده دارد، رانت خواران و دزدی را نتیجه ژن خوب می داند و فقر را نشانه ژن بد، هر چند انگلیسی بلد نیست اما در نیو یورک تایمز و واشنگتن پست و هافینگتون پست مقاله می نویسد، ایرانیان را از اعتراض می ترساند و می گوید سوریه ایی خواهید شد، ……
ظاهرا از نظر ولایت معاشان، اپوزیسیون آن است که در رسانه های برون مرزی مدام به ترامپ بد و بیراه می گوید، نگران فواحش آمریکایی است که با ترامپ رابطه داشتند، نگران کارتن خوابهای معتاد آمریکاست، از اسراییل نفرت دارد، یهود ستیز است، عکسهای آقازاده ها در اینستاگرام را نشانه وضعیت خوب ایرانیان می داند، دو بار اسکار توسط یککارگردان حکومتی را نشانه آزادی بیان در ایران و برتری فرهنگی نسبت به آمریکا می داند، سلیمانی قاتل برای او یک سالک راه حق است، تشیع وآخوندها را ضامن تمامیت ارضی می داند، کشتار کودکان سوری و یمنی را برای امنیت ایران ضروری می داند، فاحشگی در
اگر کف خیابان تشریف دارید لطفا سری به ساختمان انتهای خیابان الوند بزن ( حتما میتوانی داخل شوی ) و ببین این چهار هزار نفری که روزی سه شیفت کاری در حال لجن پراکنی و کنترل ایمیل ها و بد و بیراه گفتن بر علیه اپوزیسیون هستند وظیفه اشان دقیقا چیست ؟
ضمنا قاطی نکن و حمایت از رضا شاه ( ضد اخوند ) با حمایت از محمد رضا شاه و شاهزاده زمین تا اسمان تفاوت دارد ؟! حاضرم شما را در جایی در شهر تهران ملاقات کنم تا مشخص شود چه کسی کف خیابان است !!!
متاسفانه این یک واقعیت تلخ در بین مردم ما هست که برای رفاه خویش حاضر هستند که چند چهره باشند تا پول بیشتری از اینور و آنور حتی با همکاری با این رژیم بدست بیاورند، سندرم شعبان بی مخ (غلامی و چاکرت) و دایئ جان ناپولون (مشکلات تقصیر دیگران هست و نه از من) به وفور در ایرانیها دیده میشه، کافیست نگاهی بیندازیم به موج مسافران ایرانی از اروپا و آمریکا به سمت ایران و داستان سرایی آنها در مورد زندگی خود در غرب و متاسفانه با این خصوصیات انتظار دمکراسی را نیز دارند در صورتی که مردمی بس تک رو و خود خواه هستیم
به زنده به گور:
عزیزم آن کسی که باعث ایجاد تفرقه در اپوزیسیون شده خود شما هستی. شما از کفِ خیابان بی اطلاعی.
دوستان عزیز همه توجه کنند که موافقین جمهوری اسلامی جدیداً از کلیدواژه هایی استفاده می کنند که ظاهر زیبایی دارد اما باطنش سیاه و پلید است: «تفرقه بین اپوزوسیون» «اتحاد» «جمهوری» «شاه اللهی» «تکریمِ مصدق»….
برای من جالب است که آن چه در تظاهرات به گوش می رسد فقط حمایت از پهلوی ها است اما این مجاهدین به خودشان گرفته اند. اگر اپوزوسیون بخواهد برای خود اعتباری بخرد باید با شاهزاده پهلوی متحد شود. مجاهدین هیچ نفوذی در بدنه ی جامعه ندارند. این دوستانِ مجاهدی، آرزوهای خودشان را با واقعیت اشتباه گرفته اند.
پس نگران جریحه دار شدن احساسات رقیق، شفاف، معصومانه و پاک ” اپوزیسیون ” نباشید. اگر امثال مهاجرانی، فرخ نگهدار، بهنود، گنجی، سروش، محمد سمیعی، حمید دباشی، علیجانی، رمضانپور، سروش دباغ، فاظمه حقیقت جو اپوزیسون این خلافت شیعه هستند، پس رضا پهلوی، ارنستو ال چه گوارا، اسماعیل نوری علا بابی سندز و شیرین عبادی نلسون ماندلا است. اپوزیسون خلافت شیعه نه ولایت معاش است و نه استمرا طلب، بلکه ۸۰ میلیون جمعیت ایران است که قصد دارد این خلافت شیعه را به دارالخلا تاریخ بسپارد.
چند سالی است که در سایتهای خبری برون مرزی باب شده است که هر کسی، چه مقاله نویس و چه کامنت گزار، که به روشنفکران دینی، نو اندیشان دینی، استالینیستها، فاشیستها، ولایت معاشان، استمرار طلبان ، اصلاح طلبان وورژن جدید آنان یعنی تحول خواهان میگوید بالای چشمت ابروست، به وابستگی به ساواما وبسیج سایبری و یا سلطنت طلبی متهم می شود که قصد تفرقه در ” اپوزیسیون ” را دارد. کدام اپوزیسیون؟ اینها دارای قدرت عظیم تبلیغاتی در درون مرز و برون مرز هستند و مطمئن باشید از این انتقادات ککشان هم نمی گزد.
با برگزیت دوم، این اتحاد شوم مستحکم تر خواهد شد. برای پی بردن به نفوذ شیعیان ایرانی در بریتانیا وآمریکا ، به عنوان مثال ، کافیست فقط یکبار به بی بی سی فارسی گوش دهید. یا در دپارتمانهای علوم انسانی دانشگاه های معتبر آمریکا، اسامی ولایت معاشان را جستجو کنید. بنظر نمی رسد حتی ترامپ قادر باشد با این نفوذ مقابله نماید، گرفتاری هایش بیش از اینهاست.
ادامه مطلب،
بریتانیا از نظر جغرافیایی کشوری منزوی و جزیره ایی بود، که در زمان هنری هشتم با اولین برگزیت، از نظر مذهبی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی نیز خود را از اروپا جدا کرد و اتحادی عمیق را با جهان اسلام آغاز کرد. این معاشقه هرز آلود کماکان ادامه دارد. ازاین جهت است که کثیف ترین، مرتجعانه ترین، فاشیستی ترین و بنیادگرانه ترین انواع تشیع و تسنن را باید در بریتانیا جستجو کرد. ولایت معاشی و استمرار طلبی را باید از این منظر بررسی کرد ونه صرفا منافع شخصی عده ایی شارلاتان و فاشیست برون مرزی.
مقاله ایی روشنگرانه است. بنظر می رسد این قضیه فراتر از استمرار طلبی ، ولایت معاشی، منافع شخصی و فرصت طلبی است. شیعه های ایرانی حتی در قبل از پیروزی انقلاب، در قالب انجمنهای اسلامی، انجمنهای دانشجویی، اتاقهای بازرگانی و دیگر تشکلهای مدنی دارای پایگاه در غرب بودند. رابطه اینتلیجنسیای شیعه و سنی در جهان اسلام با محافل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشورهای آنگلوفون و بویژه بریتانیا و آمریکا ریشه در تاریخ دارد. در حالیکه قسمت اعظم اروپای قاره ایی توسط امپراتوریهای مختلف اسلامی همواره تهدید می شدند،
ننگ بر تمام این گروه های اجنبی و عراقی. جالبه حتی یک مقاله از این افراد مخصوصا اصلاحطلبان و ملی مذهبی ها در مورد فروش اعضای بدن و سرویسهای گسترده دختران ایرانی به عراقی ها نمی بینی. ولی در اکثر مقالاتشان همواره به شهر نو و پری بلنده اشاره می کنند. همین حالادر گویا نیوز خبری است که تنها در مشهد ۶۰۰۰ مسافرخانه فحشا برای عراقی ها دایر شده است. حساب کنید در شهرهای شمالی و تهران چه خبر است! تنها رسالت این گروه ها مبارزه دروغکی از اروپا با اسرائیل و امریکا است و در ادبیات این افراد چیزی به اسم مبارزه با استعمار بریتانیا و روسیه وجود ندارد.(نگاه کنید چند نفرشان از دریای کاسپین حمایت کردند)
ببینید فرومایگی چپ و راست نمی شناسد. هرچند کسانی چپ های پیشین را همکار رژیم می دانند اما در واقع ما یک مشکل فرهنگی قدیمی هم داریم که بسیاری از ایرانیان برای تامین منافع شخصی خود با سلطه گران همکاری می کنند. ظاهرا رژیم هم این روحیه را در بسیاری از ما سراغ دارد. جاسوسی برای ماندگاری رژیم تابع همین اصل کسب منفعت شخصی به قیمت تباهی زندگی دیگران است. فرصت طلبی یکی از صفات رفتاری نکوهیده است که در میان ما ایرانیان کم رواج ندارد.
کیهان محترم لندن :
جمعی که در این سایت بر علیه گروه های مخالف حکومت اسلامی تند ترین و بدترین پیامها را ارسال نموده و بنام دفاع از پادشاهی باعث تفرقه اپوزیسیون شده ، میتواند جز همین دارو دسته باشند مگر اینکه شما کاملا انها را شناخته و از هویت انها در پشت این اسامی اگاه باشید .
کارهایی که باعث جدایی و اختلاف بین اپوزیسیون شود سم مهلک بوده و این رفتار یا از سر نا اگاهی است و یا اینکه مامور است و معذور !!!!
مامورین اشاره شده در این مقاله و لشگر هزاران نفر ی مامورین سایبری ساواما و اطلاعات سپاه که در سه شیفت کاری مشغول رد و بدل کردن پیامها و کنترل و اجرای دستورات در طی شبانه هستند ( میدان ارژانتین خیابان الوند )متاسفانه بد جوری به جان مخالفین خود افتاده اند ؟!!!