با آغاز حمله ارتش سوریه به ادلب در شمال غربی این کشور و تشکیل نشست سران کشورهای ایران و روسیه و ترکیه در تهران، جنگ هفت ساله سوریه وارد مرحلهای سرنوشتساز میشود.
ادلب با حضور سه میلیون آواره و نزدیک به ۷۰ هزار جنگجویی که در ماههای گذشته آخرین سنگرهای خود را به این استان منتقل کردهاند، اکنون به محل برخورد منافع آمریکا و ترکیه از یک سو و سوریه و ایران از سوی دیگر تبدیل شده است. ترکیه و آمریکا از برخی گروههای مسلح حاضر در صحنه پشتیبانی میکنند و ایران و روسیه به عنوان پشتیبانان رژیم اسد خواستار نابودی کامل این نیروها هستند. اما ایران و روسیه تصور میکنند یک برگ برنده تازه در دست دارند: اختلافهای تازه آمریکا و ترکیه. شاید این اختلافها بتواند سبب شود که ترکیه سیاستی غیرقابل پیشبینی در پیش بگیرد.
روزنامه آلمانی دیتسایت در تحلیلی جامع به بررسی احتمالات گوناگون در جنگ ادلب پرداخته است. نویسندگان این گزارش تلاش کردهاند به ۵ پرسش محوری درباره وضعیت ادلب و آینده سوریه پاسخ بدهند.
بر اساس این گزارش در حالی که هنوز سرنوشت نبرد ادلب هنوز روشن نیست، ولی دست و پنجه نرم کردن قدرتهای ذینفع در منطقه بر سر نظم پس از جنگ آغاز شده است. در آغاز این گزارش پنج پرسش مهم چنین مطرح میشود:
–آیا جنگ هفت ساله سوریه به پایان میرسد؟
–اسد در آینده چگونه حکومت خواهد کرد؟
–آیا آوارگان میتوانند به زودی به خانه و کاشانهی ویرانهی خود بازگردند؟
–آیا داعش به راستی شکست خورده است؟
–چه کسی باید هزینه بازسازی سوریه را بپردازد؟
در آستانه پایان جنگ؟
در پاسخ نخستین پرسش چنین میخوانیم: جنگ به مرحله تعیین کنندهای رسیده، اما پایان نیافه است. بشار اسد که در گذشته بارها به آستانه سقوط رسیده بود، در قدرت باقیست، اما همه کشور را هنوز در کنترل خود ندارد. در استان ادلب شاید دشوارترین نبرد در پیش باشد.
در حال حاضر جنگندههای سوریه و روسیه با پخش اعلامیه از مردم میخواهند منطقه را تخلیه کنند، در حالی که حدود ۷۰ هزار شورشی تا بن دندان مسلح، خود را برای مقابله با حمله اسد آماده کردهاند. جنگ ادلب میتواند به یک مسلخ بزرگ تبدیل شده و بزرگترین سیل مهاجرت را در پی داشته باشد که پیامدهایش گریبان ترکیه و همچنین اروپا را میگیرد.
این گزارش در ادامه به عهدشکنی بشار اسد در برابر آتشبس ادلب اشاره میکند که یکی از چهار حوزه امن توافق شده میان روسیه و ایران و ترکیه بوده است.
دمشق و گروههای شورشی در بهار سال ۲۰۱۷ بر سر یک آتشبس و رساندن کمکهای انسانی به مردم ادلب و آوارگان پناه گرفته در این استان توافق کردند. ولی توافقی که قرار بود آغازگر مذاکرات سیاسی باشد، به یک تاکتیک جنگی تبدیل شد: اسد از آتشبس برای بمباران مناطق دیگر به بهانه مبارزه با تروریسم و وادار کردن شورشیان به تسلیم سوء استفاده کرد. بیشتر این شورشیان توانستند به ادلب عقبنشینی کنند، اما همراه با آنها، هزاران غیرنظامی نیز به این استان مهاجرت کردهاند.
در گزارش دیتسایت آمده است، برخلاف دیگر مراکز تجمع شورشیان، در ادلب واقعا فراکسیونهای جهادی حضور دارند و حدود ده هزار تن از شورشیان حاضر در ادلب به گروههای نزدیک به القاعده وابستهاند.
موقعیت ترکیه
بر اساس پیمان سال ۲۰۱۷ ترکیه بر آتشبس ادلب نظارت دارد. آنکارا با هدف پیشگیری از برخورد شورشیان و نیروهای اسد در این منطقه پستهای کنترل زیادی ایجاد کرده است. تحلیلگران دیتسایت بر این باورند که ترکیه در عین حال کوشیده است گروههای جهادی را وادار به عقبنشینی از منطقه کند، اما موفق نبوده است. اردوغان حمله اسد به ادلب را خط قرمز خود تعریف کرده چرا که بیمناک هجوم صدها هزار آواره جنگی به مرزهای ترکیه است که مدتهاست بسته شدهاند.
دیتسایت ادامه میدهد، ترکیه امیدوار بود که ولادیمیر پوتین بتواند رئیس جمهور سوریه را از این کار باز دارد، اما چنین به نظر نمیرسد. روسیه کشتیهای جنگی مجهز به موشکهای میانبرد خود را در مدیترانه مستقر کرده و لاوروف وزیر خارجه این کشور چند روز پیش به کشورهای غربی هشدار داد که مانع «عملیات ضد تروریستی» پیش رو در ادلب نشوند. آمریکا نیز تهدید کرده است که اگر رژیم اسد بار دیگر از گازهای سمی استفاده کند با عملیات نظامی پاسخ خواهد داد. ترامپ که نه اسد بلکه متحد او ایران را هدف گرفته است، نسبت به یک «حمله بیملاحظه به ادلب» هشدار داده است.
با سقوط ادلب آخرین سنگر مخالفان غیرنظامی نیز سقوط خواهد کرد. در بسیاری از شهرهای این استان شوراهای خودگردان انتخابی زیرساختهایی مثل بیمارستان، پلیس اصلاح شده، آتشنشانی و مدرسهها را اداره میکنند. این شوراها، به عنوان بدیل سیاسی دیکتاتوری و اسلامگرایی در تیررس ارتش اسد و همچنین اسلامگرایان رادیکال قرار دارند، اما تا کنون توانستهاند از خود دفاع کنند. بیشتر کمکهای مالی غرب و آلمان به این شوراهای خودگردان اکنون از بیم آن که گروههای جهادی به آن دسترسی یابند، قطع شده است. اما بنیادگرایان اکنون این امکان را دارند که شهرها و روستاهایی را که اقتصادشان به هم ریخته است، تحت کنترل بگیرند و فعالان مدنی آنها را از بین ببرند.
اسد چگونه حکومت خواهد کرد
بر پایه اطلاعات دیتسایت، روسیه در برابر کمکهای نظامی از حق ماندن در خاک روسیه برخوردار شده و میتواند هر تعداد واحد و تجهیزات نظامی که بخواهد بدون کنترل دولت سوریه وارد این کشور کند. رژیم ایران مایل است حضور نظامی خود را تثبیت کند و حزبالله لبنان ایجاد یک کریدور امن در خاک سوریه را حق خود میداند. در شمال، ترکیه از سال ۲۰۱۶ مناطق کردنشین را اشغال کرده و حاضر نخواهد بود این مناطق را بدون جنگ پس بدهد. آمریکا نیز ۲ هزار نظامی خود را در مناطق کردنشین شمال شرقی سوریه مستقر کرده که از کردها پشتیبانی میکنند. معلوم نیست که آمریکا این نیروها را از خاک سوریه خارج کند.
به نظر گزارشگران دیتسایت، دونالد ترامپ اهمیت چندانی برای سرنوشت کردها قائل نیست. مسئله اصلی او در حال حاضر عقبنشینی ایران از سوریه است. اما هرچه فشار واشنگتن بر حکومت ایران بیشتر شود، خطر حمله شبهنظامیان شیعی به نیروهای آمریکایی نیز بیشتر خواهد شد.
با توجه به همه این ملاحظات، اسد در زمینه تجدید دیکتاتوری متمرکز پیش از سال ۲۰۱۱ موفق نخواهد شد. قدرت او تنها در کرانههای مدیترانه از حلب تا دمشق باقی است. در این مناطق بسیاری از سوریها و بیش از همه اقلیت علوی که خاندان اسد به آن تعلق دارد، نسبت به او وفادار ماندهاند. شیعیان و مسیحیها نیز در شمار این وفاداران هستند، زیرا تنها رژیم اسد میتواند از آنان در برابر اکثریت سنی کشور حفاظت کند. با این همه اتحادی که موافق اسد است نیز شکستنی است. جنگسالاران علوی حوزههای اقتداری برای خودشان ایجاد کردهاند که در شرایط اضطراری از آن در برابر دمشق دفاع خواهند کرد.
آیا آوارگان جنگی باز خواهند گشت؟
در مقاله دیتسایت در اینباره میخوانیم که از میان ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار پناهجوی سوری تا کنون تنها حدود هزار تن از لبنان به سوریه بازگشتهاند. اما رژیم اسد از این موضوع استفاده تبلیغاتی میکند تا به غرب نشان بدهد که از هماکنون دوران پساجنگ فرا رسیده است.
روسیه هم با تبلیغ روی بازگشت پناهجویان میکوشد اروپا را به پرداخت کمک مالی برای بازگشت پناهجویان و آوارگان مجاب کند. اما نهاد کمک به پناهجویان در سازمان ملل شرایط سوریه را همچنان به شدت ناامن میداند. از نظر این نهاد، پیروزی اسد هم پایان خشونت نخواهد بود. در آستانه سال جاری میلادی، فهرستی از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نام به عنوان دشمنان رژیم کشف شد. بسیاری از این افراد پناهجویانی هستند که از سوریه گریختهاند.
آیا داعش شکست خورده است؟
پاسخ این پرسش مثبت نیست. بر اساس تازهترین گزارش سازمان ملل متحد هنوز ۳۰ هزار جنگجوی داعشی در سوریه و عراق حضور دارند. آنها اواخر ژوییه امسال به روستایی در نزدیکی سویده حمله کردند و بیش از ۲۰۰ نفر را کشتند. این حمله اندکی پس از تصرف منطقه به وسیله ارتش سوریه روی داد. شبهنظامیان محلی و نیروهای دولتی داعش را عقب راندند، اما چنین حوادثی میتواند باز هم تکرار شود.
رژیم اسد همواره خود را به عنوان تنها بدیل باثبات داعش معرفی کرده است. اما به نظر گزارشگران دیتسایت این بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و دمشق در واقع با آزاد کردن بسیاری از اعضای زندانی داعش به تقویت آنها کمک کرده است. او از این طریق توانست رزمندگان معتدل را لای منگنه ارتش و داعش قرار دهد.
به نوشته دیتسایت، از آنجا که داعش دیگر به روش سابق قابل استفاده نیست، میتوان انتظار داشت که پس از جنک علیه رژیم سوریه وارد عمل شود.
هزینه بازسازی را چه کسانی می پردازند؟
به گزارش بانک جهانی در سوریه یک سوم فضاهای مسکونی و نیمی از آموزشگاهها، بیمارستانها و کلینیکها ویران و اقتصاد کشور نابود شده است. آمار بیکاری جوانان ۸۰ درصد و هزینه بازسازی کشور بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود.
روسیه میکوشد اروپا را متقاعد کند که سرمایهگذاری در سوریه به نفع این قاره است زیرا با استقرار صلح، پناهجویانی که روانه اروپا شدهاند میتوانند به کشور خود باز گردند. اما به نظر گزارشگران دیتسایت با توجه به حمله رژیم اسد به ادلب، دیگر از صلح نمیتوان سخن گفت.
دمشق و مسکو، روی بحران پناهندگی و تسلیمپذیری اروپاییان حساب باز کردهاند، اما اروپا هر کمکی را مشروط به «انتقال قدرت سیاسی واقعی» میداند، چیزی که به نظر تحلیلگران روزنامه آلمانی دیتسایت ممکن نیست. آنها معتقدند با توجه به پشتیبانیهای نظامی، بشار اسد دلیلی برای دادن امتیاز ندارد.
*منبع: روزنامه دیتسایت
*نویسنده: Andrea Bohm و Lea Frehse
*ترجمه و تنظیم از جواد طالعی
اگر آمریکا ودیگر کشورهای مدعی دموکراسی و آزادی اجازه دهند بشار در ادلب خونریزی کند دیگر نباید توقع داشته باشند در تمام جهان کسی روی حرفشان مبنی بر حمایت از آزادی خواهان و اپوزیسیون رژیمهای دیکتاتوری حساب باز کنند.
در گیر کردن کشور و سرمایههای ملی در جهت منافع روسیه و اعراب روسی ، سکوت کرده و یا با پخش یک خبر دست کاری شده به منظور پرت کردن حواس مردم به طرف مقابل ( مثل ترکیه ، عراق ، آمریکا ، اسرأئیل) عملا به ملاها ی روسی خدمت میکنند . در عراق به شکل واضحی دنبال درگیر کردن ملاها هستند تا روسیه از این بازی کاملا روسی استفاده برده و عراق را که عاقلانه بین ملاها ی روسی و آمریکا ، آمریکا را انتخاب کرده لبریز از اغتشاش کنند تا آنها هم مثل اردوغان به روسیه باج دهند . خیانت آلمانیها در منطقه که از ترمپ عصبانی هستند به این بازی کمک میکند . این رسانهها در مورد کشتار کارگران و خبر نگاران توسط ارتگا و فروپاشی دومین کشور نفت خیز جهان ونزوئلا همین سیاست سانسور و سکوت را دنبال میکنند
در مورد هر خبر مشابه با بار هزار مرتبه منفیتر مثل سفرهای پوتین و نظامیان روسی به تهران و عقد قرار دادهای استعماری روسی و در گیر کردن کشور و سرمایههای ملی در جهت منافع روسیه و اعراب روسی ، سکوت کرده و یا با پخش یک خبر دست کاری شده به منظور پرت کردن حواس مردم به طرف مقابل ( مثل ترکیه ، عراق ، آمریکا ، اسرأئیل ، ..) عملا به خامنهی خدمت میکنند . در عراق به شکل واضحی دنبال درگیر کردن ملاها هستند مثل سوریه تا روسیه از این بازی استفاده برده و عراق را که عاقلانه بین ملاها ی روسی و آمریکا ، آمریکا را انتخاب کرده لبریز از اغتشاش کنند تا آنها هم مثل اردوغان به روسیه باج دهند .
صدها بیانیه ، مقاله از سوئ لشگر سایبری ژورنالیست مارکسیستهای روسی در رسانهها چاپ میشود . هزاران حدس و گمان و تئوری توطئه به آن اضافه می شود تا مغز هوادارن آنها و ملاها با آن شسته شود و به همه بگویند که دشمنی که خامنهای به آن متوهم است حقیقتا وجود دارد و ملت ایران که روسیه را دشمن اصلی میدانند و سوریه و اعراب مفت خور روسی دیگر را عامل کم بودها و دشمنیها میدانند اشتباه میکنند . این رسانههای مارکسیستی سوسیالیستی روسی با نقابهای قلّابی سلطنت طلب بختیاری روسی ، مصدقی تودهای ، سوسیالیست تروریست جنگلی اما در مورد هر خبر مشابه هزار مرتبه منفیتر مثل سفرهای پوتین به تهران و عقد قرار دادهای استعماری و در گیر کردن کشور در جهت منافع روسیه سکوت کرده
اگر آمریکا ، اسرأئل ، یا کشور هم پیمان با آنها در مورد ایران ، رابطه با ملاها ، عقد هر نوع قرار داد با ایران نفیا یا اثباتا حرفی بزند یا سیاستی اتخاذ کند ، همه رسانههای فارسی چه امریکایی ، چه انگلیسی ، چه آلمانی ، چه هلندی ، چه فرانسوی ، چه وابسته مستقیم به گروههای فدایی ، تودهای ، ملی مذهبی ، سلطنت طلب بختیاری ، همه به همان سبک شریعتمداری که نسخه تلقیح مصنو عی شده کیانوری طبری به او تحت عنوان حقه بازانه ماتریالیستی = مونیستی ، یگانه ، توحیدی و چپاندن آن به همه پیروان خمینی از راست تا چپ است ، با هم هماهنگ حمله میکنند . صدها بیانیه ، مقاله ، کامنت از سوئ لشگر سایبری ، ایدولوژیک ، ژورنالیست مارکسیستهای روسی در همه رسانهها چاپ میشود .
روسیه یک حکومت ورشکسته مافیایی که قدرت تولید ندارد فقط از راه گروگانگیری و جنایت میخواهد باج گیری کند