دولت تهران در تلاش است تا حمله مسلحانه دو روز پیش [۳۱ شهریور۹۷] به رژه نیروهای مسلح در اهواز را به «مسئلهای ملی» تبدیل کند و این هجوم را نه تنها به حکومت بلکه به تمام ملت ایران قلمداد نماید تا از آن برای متحد کرد صفوف از هم پاشیدهی خود که بر اثر تحریمهای اقتصادی به وجود آمده بهرهبرداری کند. این در حالیست که حکومت ایران از مشکلاتی بسیار بزرگتر از یک عملیات مسلحانه مانند آنچه در شهر اهواز رخ داد، رنج میبرد.
حادثه اهواز یک حمله تروریستی دیگر است که منطقه ما مانند صحرای سینای مصر، اردن، عراق، سعودی، تونس، لیبی وغیره پر از اقدامات مشابه آنست. همه این مناطق از پدیده «تروریسم» رنج میبرند، امام هجومی که برای رژیم تهران به مراتب از هجوم تروریستی اهواز خطرناکتر است و کل موجودیت جمهوری اسلامی را با خطر نابودی و سرنگونی مواجه کرده، تحریمها ومحاصره اقتصادی پیش روی حکومت ایران است که مرحله بسیار دردناک آن زمانی شروع خواهد شد که ممنوعیت خرید و فروش نفت و دلار با رژیم تهران اجرایی شود.
تحریمهای آینده [نیمه نوامبر ۲۰۱۸] چنان سنگین و سخت خواهند بود که رژیم ایران را در برابر مردم خود قرار خواهد داد. تحریمها اینبار مانند تحریمهای گذشته آمریکا و جامعه جهانی نخواهد بود که رژیم تهران بتواند بطور نسبی قشرهایی از مردم ایران را قانع کند که این تحریمها نتیجه توطئهای علیه اقتدار و توانایی اتمی آن است. در عین حال، اینبار تحریمها پس از دو خیزش مردمی سراغ رژیم تهران میآیند؛ خیزشی که زیر چتر جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ و در نتیجه اعتراض به تقلب در نتایج انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد و به خواسته سرنگونی نظام ارتقاء یافت و همچنین خیزشی که سال گذشته [دیماه ۹۶] در سراسر شهرهای ایران به علت سیاستهای غلط اقتصادی و سرکوبهای امنیتی مردم شاهد آن بودیم.
دولت حسن روحانی با صدای بلند ادعا کرده که پشت حمله تروریستی در اهواز کشورهای خلیج فارس، اسرائیل و آمریکا ایستادهاند و هدف آنها بیثبات کردن امنیت ایران است.
این ادعاها بیاساس و از روی عمد است چرا که هر کسی میداند چنین حملات تروریستی رژیم را تکان نخواهند داد؛ اما دولت ایران با این تبلیغات سیاسی که به راه انداخته میخواهد ۸۰ میلیون ایرانی را بترساند و به آنها وانمود کند که این «تروریسم» است که باعث مشکلات مردم ایران شده و نه سیاستهای غلط حکومت این کشور. رژیم تهران سابقه طولانی در گمراه کردن افکار عمومی مردم ایران دارد. این رژیم پنج سال پیش هنگامی که دخالتهای گسترده خود را در سوریه آغاز کرد، ادعا کرد برای دفاع از حرمین شیعیان در سوریه به سراغ جنگ رفته و دفاع از رژیم بشار اسد را به عنوان دفاع از امنیت و ثبات ایران توجیه کرد کما اینکه ادعا کرد که اگر جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، غزه ولبنان با داعش نجنگد، داعش به ایران خواهد رسید با این ادعا رژیم تهران در سطح گسترده وارد این نزاع و درگیریهای منطقهای شده ومیلیارها دلار هزینه کرد و شمار زیادی از جوانان ایران را به کشتن داد. ایرانیانی که خونشان برای دفاع از رژیمهای فاسد و دیکتاتور چون اسد در خارج از مرزهایشان ریخته شده است. این در حالی رخ داده که مردم ایران بیش از هر کس دیگری نیازمند این میلیاردها دلار بودهاند و کشورشان گریبانگیر شرایط بسیار بد معیشتی و اقتصادی است. ایرانیان با گذشت زمان از ادعاهای دروغین رژیم تهران آگاه شدند و با خیزش خود علیه سیاست هزینه کردن میلیاردها دلار برای حماس و حزب الله و اسد اعتراض کردند.
واما حمله مسلحانه اهواز برای رژیم تهران نباید غیرمنتظره و شگفتانگیز باشد و چنانکه نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد، اظهار داشته است: «رژیم ایران باید خود را در آینه ببیند»، یعنی اینکه خشونت در اهواز مصداق این حقیقت است که «خشونت، خشونت را بازتولید میکند».
رژیم ایران خود گروههای تروریستی در بحرین، یمن، عراق، سوریه، لبنان و غزه را بطور علنی حمایت مالی و تسلیحاتی میکند بنابراین طبیعی است که چنین سیاستی در خود ایران نیز منعکس شود. اگر رژیم جمهوری اسلامی در ادعای خود صادق باشد ابتدا باید خود دست از حمایت گروههای تروریستی در کشورهای دیگر بردارد. رژیم تهران تا این لحظه از تحویل تروریستهای القاعده اجتناب ورزیده است و با حمایت و تایید علنی از سازمانهای تروریستی بطور رسمی جامعه بینالمللی را به چالش میکشد. رژیمی که ادعای مخالفت با تروریسم را دارد، نام «خالد اسلامبولی» تروریستی که انورالسادات رئیس جمهوری فقید مصر را ترور کرد بر یکی از خیابانهای رسمی پایتخت خود نهاده است. علاوه بر این تروریستهای بسیار مشهور القاعده مانند «سیف العدل» که برجهای «الخُبر» در سعودی را منفجر کرده و صدها غیرنظامی آمریکایی را به قتل رسانده را در ایران پناه داده است. بدین ترتیب سرزنش دیگران در حمله تروریستی اهواز «فرار به جلو» برای شانهخالی کردن از بار سنگین مسئولیت است. مشکل اصلی ایران در تهران است؛ اصرار رژیم تهران بر ادامه ماجراجوییهای نظامی در منطقه، پشتیبانی از گروه های افراطی و تروریستی و دخالت در امور کشورهای دیگر مشکلات اصلی ایران هستند.
*منبع : شرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از: کیهان لندن
فارین پالیسی: آیا حمله اهواز رژیم ایران را از سقوط نجات داد؟
در گزارش فارین پالیسی آمده است: «همچنانکه در سراسر کشورهای جهان هم اتفاق افتاده است، حمله تروریستی در اهواز مردم کشور را به زیر پرچم ملیگرایی خود متحد کرده است. در طول دو دهه گذشته احساسات ملیگرایانه ایرانیها به علت مخالفت با ایدئولوژی اسلامگرایی رژیم حاکم بر ایران رشد کرده بود. این احساسات ملیگرایانه در سالهای اخیر نیز به علت دخالتهای حکومت در کشورهای عربی و حمایت از شبهنظامیان غیرایرانی نوعی احساسات ضدعربی را در میان ایرانیان برانگیخته است.
This is what I am talking about. This is also why I said Russia and some Terrorist Kurd Organizations with Kalashnikov were behind it.
وقتی چپ و راست ،اپوزسیون و روشنفکر فقط محکوم کردند. علت یابی نکردند و راه حل ندادند. به نوعی حکومت را تایید کردند و او نیز حق داشت آنرا به مساله ی ملی تبدیل کند
روزنامه والاستریت جورنال در گزارشی به نقل از مقامات غربی و افغان، ایران را متهم کرد که از طالبان افغانستان پشتیبانی مالی و نظامی میکند.
این گزارش ادعا میکند که تهران نه تنها به حمایت مالی و تسلیحاتی از طالبان روی آورده، بلکه شبهنظامیان وابسته به این گروه را آموزش میدهد.
در ابتدای گزارش از شخصی به نام عبدالله نام برده شده که یکی از فرماندهان طالبان است و او میگوید که هر زمان به تفنگ و مهمات نیاز داشته از ایران خواسته آن را تامین کند، «کشوری که به او ماهیانه ۵۸۰ دلار حقوق میدهد».
ا
اینها اگر دشمن تراشی نکنند قادر به سرکوب مردم برای تداومشان نخواهند بود…
خب اگه ما نباشیم داعش میاد، سوریه میشه، تجزیه میشه (یعنی ما خودمون می کنیم)
بله آخوند گرگی در لباس میش است و همزمان سنگسار می کند، و در سازمان های حقوق بشر عضو می شود.
همزمان زهرا کاظمی را میکشد و از مهرورزی و عطوفت می گوید
با قمه زنی خویش را خونین می کند تا خون بریزد
شما هنوز آخوند را که خدایش همانند شیطان، اهل تقیه و مکر و حیله است را نشناخته اید. آخوند، آنهایی را که کلام آخوند را نمی پرستند و در صندوق های نذری اشان پول نمی ریزند نه تنها تحریم می کند (اخراج و محرومیت از دانشگاه، شغل های پردرآمد، و شهرهای پررونق)، نه تنها تکفیر می کند (گمراه و کافر نامیدن بهایی ها، مشرک نامیدن زرتشتی ها، تکفیری نامیدن سنی ها، و آنهایی که دین آخوند چاق-کن را قبول ندارند) بلکه معدوم هم می کند بله می کشد و اعدام می کند.
اما در آخر در سازمان ملل از شیطانی بودن تحریم و تکفیر می گوید
در این واقعه هرچه که اسم آنرا (اعم از حمله صرف یا حمله تروریستی که باب طبع ج.ا است) بگذارید، چیزی که به نظر آمد فرار نیروهای نظام و سنگر گیری آنان حتی در جوی آب بود که زنان و کودکان و سایر تماشاچیان را در معرض حمله و مرگ قرار داد. تمام کشته گان و مصدومان، تماشاگران غافل این رژه منحوس بودند، چون برادران پاسدار و سایر ابواب جمعی ولایت به روایت تصاویر قبلا همه اسباب بازی های نظامی خود را ریخته و در رفته و در جوی آب و چاه و لوله فاضلاب برای حفظ جان سنگر گرفته اند.
واضح بود که رژیم از این حادثه برای سرکوب حداکثر بهره برداری را میکند. متاسفانه ترس بین المللی از تروریسم موجب شده چنین وقایعی مصادف شوند با نادیده گرفتن حقوق اساسی مردم. اینک دنیا از حول اینکه طرفدار تروریسم تلقی نشود در برابر هر جنایتی که ایران بکند سکوت خواهد کرد. نتیجه اینکه این ماجرا عین خواست رژیم بود، حال هر کس مجری آن بوده باشد.