لیلی گلستان، تهمینه میلانی را به یک دختربچه بیمنطق لجبار توصیف کرده و نوشته که «اگر شما هم از مردم معذرت میخواستید، مطمئن باشید که شأن هنرمندبودن، فعال مدنیبودن، فمینیستبودن و الگوی زنان معترض و آزادهبودنتان به این اندازه زیر سؤال نمیرفت!»
لیلی گلستان گالریدار و مترجم در یادداشتی که در روزنامه شرق منتشر شده، خطاب به تهمینه میلانی نوشته که واکنش وی نسبت به اتفاقات نمایشگاهاش شبیه «یک دختربچه بیمنطق لجباز» بوده و گالریدار بر مبنای عرف اقدام به لغو نمایشگاه کرده.
گلستان نوشته است، «اتفاقی که افتاده یعنی نمایشگاه پرحاشیه شما با آمدن چند دانشجوی هنر در روز افتتاح و اعتراض آنها و افشاشدن کپیبودن آثار شما در نمایشگاه و همه و همه، ماجرایی ناخوشایند در حیطه هنرهای تجسمی ما» است.
وی با یادآوری اینکه هرگز با ورود هنرمندان به عرصههای دیگر هنری مخالفتی نداشته، آن را «یک طرز فکر کاملا دیکتاتوری و مستبدانه» خوانده است.
لیلی گلستان مالک گالری گلستان نوشته است: «وقتی کیارستمی نازنین شروع به نشاندادن عکسهایش کرد، کلی از عکاسها اعتراض کردند که برو فیلمت را بساز به عکاسی چهکار داری!… و چه بیجا و بیمنطق بود این اعتراض و بعد وقتی شعر گفت و کتابهایی درباره منتخب اشعار سعدی و حافظ و مولانا ساخت، باز همین گلهمندی از سوی نویسندگان شد و باز باید بگویم چه بیجا و بیمنطق بود این گلایهها.»
وی آثار هنرمندانی چون کیارستمی، نیکی کریمی، رضا کیانیان، صابر ابر، شمسلنگرودی و داریوش مهرجویی در عرصههای دیگر هنری را ستوده و نوشته است که «هرگز این طرز فکر و این بخل و این حقارت را دوست نداشتهام.»
لیلی گلستان همچنین موضوع وقت ندادن گالری ایوان به هنرمندان جوان را نیز رد کرده و نوشته که «چون میدانم که در این مدت کوتاه گالریداری چندین و چند نمایشگاه خوب و خیلی خوب از جوانان بینام و نشان در این گالری دیدهام.»
دختر ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز مشهور ایرانی نوشته که «در واکنش به این نمایشگاه پیش از افشای کپیبرداری شما، میتوانستیم بگوییم نمایشگاه را دوست نداشتم یا نمایشگاه ضعیفی بود یا بیشتر حس تصویرگری داشت تا نقاشی یا… هرچه دیگر که این مجال پیش نیامد و این حرفها زده نشد.»
وی در ادامه از لغو این نمایشگاه توسط گالریدار حمایت کرد: «چون خیلی زود یعنی روز بعد از افتتاح، کپیکردن شما افشا شد. اینجا به هوش و ذکاوت گالریدار آفرین میگویم که در مصاحبهای از مخاطبان معذرت خواست و تعطیلی نمایشگاه را اعلام کرد. رک و راست بگویم که من هم دقیقا همین کار را میکردم (هرچند باید بگویم که حتما چنین نمایشگاهی در گالری گلستان جایی نمیداشت که کارش به اینجا برسد!)»
در ادامه این یادداشت، لیلی گلستان از واکنشهای متناقض تهمینه میلانی نسبت به کپیبرداری بودن یا نبودن برخی آثارش نوشته: «متأسفانه باید بگویم که هر چقدر واکنش مدیر گالری درست و بجا بود، واکنشهای شما دوست عزیز من اشتباه بود… اول گفتید کپی نیست. بعد گفتید الهام و تأثیر گرفته بودم. بعد خواندم که گفتهاید اصلا آن نقاش خارجی از من کپی کرده! بعد گفتید گالریدار بیجا کرده نمایشگاه من را تعطیل کرده. بعد گفتید شکایت میکنم. بعد اعلام کردید شکایت کردم و بعد را خدا داند…»
مالک گالری گلستان نوشته است: «حالا به عنوان خواهر بزرگتری که همیشه دوستتان داشته، میگویم که اگر شما هم از مردم معذرت میخواستید و میگفتید اشتباه کردم، مطمئن باشید که هم کار درستی کرده بودید و هم شأن هنرمندبودن، فعال مدنیبودن، فمینیستبودن، الگوی زنان معترض و آزادهبودن و تمام فعالیتهای هنری و مدنیتان به این اندازه زیر سؤال نمیرفت که بدجوری زیر سؤال رفته!»
لیلی گلستان در انتهای نوشته خود به موضوع شکایت میلانی از مالک گالری ایوان اشاره کرده و نوشته که «با شکایتکردن از گالریدار جز اینکه بگویند: «دست پیش را گرفته تا پس نیفتد»، اتفاق دیگری نباید بیفتد. گالریدار نادانسته کار کپی گذاشته و بنا بر عرف نباید این کار را میکرده، پس تا متوجه شده، بنا بر عرف، اقدام به تعطیلی نمایشگاه کرده که همانطور که گفتم، من هم اگر جای او بودم دقیقا همین کار را میکردم. به عنوان یک دوستدار، فقط میتوانم بگویم که واکنشهایتان، واکنشهای یک دختربچه بیمنطق لجباز بود که بدجوری من را به حیرت انداخت و از این حیرت بسیاربسیار متأسف هستم.»
تهمینه میلانی طی این سالها خیلی سعی کرده خود را طرفدار حقوق زنان جا بزند و فیلمهایی برای روایت رنجهای زنانه ساخته، ولی به نظر میرسد خیلی از این فیلمها، عمقی ندارند و سطحی با مسایل مربوط به زنان برخورد کرده اند.در برخی موارد هم شعارگونه هستند، نظیر فیلم نیمه پنهان.خانم میلانی بیشتر اهل سر و صدا و هارت و پورت هست تا کار جدی هنری.
وقتی سیستم مملکتی دیکتاتوری باشد آنهم از جنس جمهوری اسلامی
درشتگوئی و اعتراض بین مردم شایع میشود. مگر نه اینست در روز
چقدر تصادف رانندگی میشود و کار به زد و خورد میکشد. شکر خدا
این نا خوش خوئی در بین هنرمندان هم دارد رواج پیدا میکند. خانم گلستان
این اتفاقی که افتاده و در جرائد هم خبرشان آمده دوباره مطرح کرده اند که
یاد آور دعوا های خیابانی افراد کم حوصله و کم اعصاب است.