(+عکس) به دنبال خبر کار جدید «گروه تئاتر سام» با عنوان «اجاره روزانه» در ماه اکتبر و همچنین برنامههای جشنوارهی تئاتر انگلیسی- فارسی لندن پای صحبتهای سوسن فرخنیا مدیر «گروه تئاتر سام» و این جشنواره نشستیم.
-خانم سوسن فرخنیا، اول توضیحی بدهید درباره جشنوارهی تئاتر انگلیسی- فارسی که برخلاف چهار دوره قبلی که در شمال لندن بود، این بار در غرب لندن برگزار شد.
-برگزاری جشنواره اینبار در غرب لندن باعث جذب تعدادی از ایرانیان و فارسی زبانانی شد که ما در برنامههای قبلی خودمان در شمال لندن آنها را نمیدیدیم. درست است که ایرانیان در شمال لندن در سالهای اخیر بیشترین رشد جمعیتی را داشتهاند ولی در غرب لندن، بخصوص در «ایلینگ» هم جمعیت قابل توجهی از ایرانیان زندگی میکنند که ما تا حدی از آنها غافل بودهایم. تجربه بزرگ این بود که علاوه بر اطلاعرسانی از طریق آگهیهایِ مطبوعاتی، استفادهی وسیع از شبکههای اجتماعی و نیز به صورت شفاهی، برای جذب تماشاگران بالقوه به سالن نمایش ما باید اجراهای خودمان را در حد امکان به نزدیکی محل سکونت آنها ببریم تا آنها را بیشتر تشویق به دیدن تئاتر کنیم. ما به تجربه دیدهایم که دوری مسافت بر حضور تماشاگر تاثیر منفی میگذارد بخصوص با توجه به وضعیت کنونی اقتصادی در بریتانیا که باعث محدود شدن بودجههایِ فرهنگی خانوادهها شده است. ولی وقتی تماشاگران را در دو نقطهی شهر به جشنواره جلب کرده و علاقمند ساختیم، اگر سال بعد جشنوارده در مکانی دور از محل زندگی آنها هم برگزار شود احتمال حضور آنها قویست. به این ترتیب ما به صورت تدریجی و سیستماتیک تعداد تماشاگرانمان را افزایش میدهیم و آنها را وارد شبکه هموندان و علاقمندان جشنواره و نیز «گروه تئاتر سام» میکنیم.
اضافه کنم که این شیوهی عمل را در مورد نمایشهایِ خودمان- که خارج از چارچوب جشنواره اجرا میشوند- هم پیاده خواهیم کرد. برای نمونه نمایش «اجاره روزانه» قرار است در همین ماه اکتبر در سالن «واترمنز» در غرب لندن نزدیک «ایلینگ» و در ماه نوامبر در «آرتز دپو» در شمال لندن روی صحنه بیاید.
دیگر آنکه به این نتیجه رسیدهایم که در جشنوراهی دورهی بعدی حتماً باید از زیرنویس- و یا بهتر است در تئاتر بگوییم بالانویس- انگلیسی استفاده کنیم تا تماشاگران غیرفارسیزبان را هم به سالن بکشانیم. من راستش به اهمیت این موضوع واقف بوده و قبلا هم در بعضی از اجراهایمان از این وسیله استفاده کرده بودم ولی مشکلات مالی امسال باعث شد دیرتر به این موضوع بپردازیم که دیگر فرصت کافی برای عملی ساختن آن نبود. سال آینده حتماً.
– پاسخ شما نشان میدهد که یکی از موضوعات اصلی جلب تماشاگر بیشتر است که به نوبهی خود در ایجاد شبکه علاقمندان تئاتر فارسی و گسترش فرهنگ علاقه به تئاتر موثر است. ولی این فرهنگ چگونه در لندن باید گسترش پیدا کند؟ چه موانعی در برابر شکل گرفتن این فرهنگ و شبکهی علاقمندان نمایش وجود دارد؟
-البته افزایش تعداد تماشاگران یکی از مهمترین مسائل و مشغلههای ماست و باید از همهی امکانات موجود به صورت درست برای رسیدن به این هدف استفاده کنیم چون فکر میکنم چالش اصلی برای بقای یک تئاتر سالم و بیسانسور پیدا کردن مخاطب از جمله در میان مردم عادی و دور از فضای هنری و تئاتری است.
متاسفانه معنای واژهها به علت ناآگاهی در چند دهه اخیر تغییر کرده و به اشتباه معنای دیگری در ذهنِ تماشاگران، حتی تماشاگر علاقمند، ایجاد کرده. مثلا تئاتر کمدی از نمایش کمدی کاملاً متفاوت است. هر گونه حضور بر روی صحنه برای سرگرم کردن حتی با توسل به مضامین و شوخیهای مبتذل میتواند نمایش کمدی نامیده شود که ربطی به یک متن تئاترِ کمدی ندارد. آن دست اندر کاران تئاتر که کمدی را به عنوان تئاتر قبول ندارند و آن را برای جامعه مفید نمیدانند یا برخاسته از دیدگاههایِ سیاسی و مذهبیشان است و یا هنر تئاتر را نمیشناسد. یا وقتی میگویند فلان هنرمند یا نمایش سیاسی نیست و این نظر خودشان را در جامعه پخش میکنند این هم از سر ناآگاهی است. مگر میشود در دنیایِ امروز چیزی سیاسی نباشد؟! زندگی ما و حوزههای مختلف آن، از اخلاق و اجتماع و اقتصاد گرفته تا مسائلی مانند بهداشت و سلامتی به مسائل سیاست ربط دارد. اما میشود که هنرمندی سیاسی/ تشکیلاتی نباشد و وابستگی فکری به هیچیک از احزاب و تشکیلات سیاسی یا مذهبی نداشته باشد. روشن نبودن این مسائل، حتی برای دست اندر کاران تئاتر، باعث اعتشاش بیشتر تماشاگر در انتخاب نمایش میشود. من زمانی هم که در ایران نمایشنامهای را به زبان فارسی، چه به منظور روی صحنه بردن و یا بازی در آن، انتخاب میکردم برای پژوهش در مورد تجربهی سبکها و ژانرهایِ تئاتری بود. این ژانرهایی تئاتری، به شکل کنونی، مانند تراژدی ، ملودرام، کمدی بورلسک یا ودویل و غیره همگی از فرهنگ تئاتر غربی میآیند. برای من تجربه و دیدن امکان خوانش این ژانرها با زبان و فرهنگ مادری و همراه کردن تماشاگر در این تجربه همیشه چالشی لذتبخش بوده است. حال اگر این و یا آن تجربه موفق باشد و یا نباشد به نظر تماشاگران و استقبالشان بستگی دارد.
در مورد جذب تماشاگران و کمکاریهای رسانههای فارسی در لندن باید بگویم ما از رسانههای فارسیزبان در لندن یک گله قدیمی داریم که به نظر من از عدم شناخت کافی آنها از فواید ژورنالیسم مستقل سرچشمه میگیرد. فعلا به نظر میرسد در جّو کنونی برای یک هنرمند، ادیب و روزنامهنگار، مستقل بودن و امکانِ قضاوت عینی در مورد ارزشِ کار هنری انتخاب و چالشی دشوار است. البته استثنا هم وجود دارد، مانند کیهان لندن که همیشه از نظر اطلاعرسانی و حمایت از ما بسیار فعال بوده و همچنین گروه رسانهای بازار هفته لندن و پیک پارسی، با وجود اینکه هر دو از دیدگاههای شاید متفاوت گروه ما اطلاع دارند.
– نظر شما در مورد آوردن و اجرایِ نمایشهای تهیه شده در داخل کشور با امکانات بیشتر به خارج از کشور چیست؟
-من از اینکه دوستان هنرمند، بخصوص هنرپیشههایی که موفق به سفر به خارج میشوند و به امکان اجرایِ بیرون از خفقان حاکم در ایران را دست مییابند خوشحال هم میشوم. ولی فکر میکنم که تماشاگر این نوع کارها که بلیت میخرد تا هنرپیشه سریال محبوب خود در تلویزیون را روی صحنه ببیند با تماشاگری که بودجه فرهنگی خودش را برای دیدن و لذت بردن و نیز پشتیبانی از تئاتر برونمرزی خارج از جهنمِ سانسور صرف میکند کاملا متفاوت است.
متاسفانه تا زمانی که وضعیت در ایران همین است دیوارهایی ما، هنرمندان برونمرزی را از هنرمندان وطن جدا میکند. در عین حال، من خودم را در جایگاهی نمیبینم و یا این حق را به خود نمیدهم که دربارهی هنرمندی که تصمیم گرفته در زیر سانسور و آن وضعیت فاجعهبار کار کند قضاوت کنم.
-فکر نمیکنید یکی از راههایی که به رشد و گسترش فرهنگ تئاتر ایرانی کمک میکند این است که هنرمندان ما، دور از خودمرکزبینیها و خود شیفتگیها، هم خود به تماشایِ کارهای دیگران بنشینند وهم دوستان و علاقمندان خود را تشویق به دیدن آنها کنند؟ به این ترتیب، با افزایش تعداد تماشاگران و نقد و بررسی نمایشها، به تدریج کیفیت کارها ارتقا مییابد که به نوبهی خود به افزایش تعداد تماشاگران کمک میکند و به «اعتیاد» بیشتر به تئاتر منجر میشود.
-باید بگویم این نوع اعتیاد بسیار هم خوب است و مزایای زیادی دارد. ولی از شوخی گذشته، من هم با این نوع حمایت کاملاً موافقم و نه فقط خودم به تماشای کارهای دیگران میروم و دیگران را نیز تشویق میکنم بلکه اصرار دارم که حتماً بلیت هم تهیه کنیم تا باری از دوش دوستان کم شود. اضافه کنم برخلاف گذشته که مراکز بریتانیایی در حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری اقلیتها دست و دل بازتر بودند، امروزه حتی در صورت کمک مالی- آنهم مختصر و غیرقابل مقایسه با گذشته – بر روی درآمد گیشه بسیار تاکید میکنند و ما را تشویق میکنند که از همهی راهها برای جذب تماشاگر کمک بگیریم. اینها البته میخواهند که ما هرچه زودتر مستقل از کمکهای مالی آنها بشویم. درست هم میگویند و با شناختی که از جامعه ایرانی بریتانیا دارند میدانند در صورت تمایل، جمعیت ایرانی از چنان قدرت اقتصادی برخوردار است که از تمام فعالیتهای فرهنگی و هنری موجود در بین ایرانیان حمایت کند. ما بدین منظور هم یک وبسایت برای کمک مالی راهانداختهایم. امیدوارم ایرانیان و نیز غیرایرانیان به انجام کمک مالی تمایل پیدا کنند و از معافیتهایِ مالیاتی هم به نسبت کمک مالیشان برخوردار شوند.
– خانم فرخنیا، شنیدهایم که گفته میشود شما در انتخاب نمایشهای جشنواره معیارهای روشنی ندارید و در این میان رابطه جای ضابطه را گرفته است…
-اینهم از آن بیهودهگوییهاییست که هدفش فقط پایین آوردن ارزش کار یگ گروه فرهنگی/هنری مانند «گروه تئاتر سام» است که از سال ۲۰۰۰ جز ارائهی خدمت فرهنگی بر مبنای اصول و سیستم درست حرفهای به جامعه ایرانی برونمرز کار دیگری نکرده است.
ببینید، این جشنواره که من به عنوان مدیر و همکارانم که بدون هیچ چشمداشت مادی و واقعاً تنها برای برگزاری جشنواره زحمت میکشند، مفتخر هستیم که سابقهی ما در جذب هنرمندان باسابقه از بریتانیا، اروپا و آمریکا بسیار موثر بوده است. ما بر این باور هستیم که لازم است از نسلها، گروهها و دارندگان سبکهای مختلف به جشنواره دعوت کنیم. در عین حال هنرمندان سرشناس هم باید در جشنواره ما حضور داشته باشند تا مردم به آن جذب شوند. باید ایرج جنتی عطایی و پرویز صیاد، سودابه فرخنیا،هادی خرسندی و بهرخ بابایی حضور داشته باشند تا عمق فرهنگ برونمرزی ما و اعتبار جشنواره ما پایدار بماند. در عین حال من همواره تاکید داشتهام که جشنواره محل نمایش کارهای جوانانی است که جایی برای ارائه کارهایشان ندارند. معیارهای ما هم برای انتخاب نمایش روشن است. ما این معیارها را هر سال بطور روشن و شفاف از طریق شبکههای اجتماعی و وبسایت خودمان اعلام کردهایم. حال اگر کسی اینها را نخوانده و یا ندیده لطفاً دیگر نظر ندهد.
ما فقط امکان دعوت ۸ یا ۹ نمایش را داریم و از این تعداد واضح است که باید حداقل ۴ نمایش از لندن و بریتانیا باشد که شهر و کشور برگزارکننده است و ۴ نمایش دیگر از خارج از بریتانیا. ما حتما برای بزرگان تئاتر برونمرز که سالها زحمت کشیدهاند و تئاتر بیسانسور را زنده نگه داشتهاند وقتی برای اجرا کنار میگذاریم .جا دارد از همهی دوستان تئاتری که با خرج خودشان از آلمان و فرانسه به یاری و پشتیبانی از جشنواره لندن آمدهاند تشکر کنم. ما همه درخواستهای شرکت در جشنواره از هر کجای جهان را با دقت جواب دادهایم، البته با توجه به محدودیتهای مالی و اجرایی.
-لطفاً در مورد نمایش «اجاره روزانه» هم که قرار است اکتبر و نوامبر در لندن اجرا شود برای خوانندگان بگویید.
-من متن نمایش «اجاره روزانه» را بر اساس نمایشنامه «در اعماق» اثر ماکسیم گورگی بازنویسی کردهام یا نوشتهام. در این کار تجربی مانند کارهای دیگرم خواستهام ببینم چگونه میتوانم نوشتهای را که قصهاش و موقعیت جعرافیایاش برایم جالب بوده، با امکانات گروه تطبیق بدهم. نمایشنامه «در اعماق» در سال ۱۹۰۲ یعنی بیش از صد سال پیش نوشته شده و اجرایی دقیق از متن برای من حکم رفتن به موزه را دارد که دور از شیوهی کار من است. نتیجاً این اجرا کاملا امروزی شده و طوری کار شده که به فرهنگ خاصی تعلق نداشته باشد. بله، زبانش فارسی است ولی میتواند به هر زبان دیگری باشد و رویدادهای آن در هر جای دیگری غیر از ایران هم میتواند رُخ دهد زیرا هستهی اصلی داستان واقعیت تلخ فقر است. خُب، این نشاندهندهی جاودانه بودن نمایشنامه «در اعماق» است که تا به حال به زبانهای مختلف و در اقصی نقاط جهان اقتباس و بازنویسی شده است.
از علیرضا آبیز ممنونم که با دانش و تواناییش در زبان فارسی در ویراستاری این متن یار من بوده. همچنین سپاسگزارم از همه همکارانم، اروین صحافا، رویا جهانبین و عبدی بهرامانفر (مسئول صدا و بودجهیاب و آهنگساز) که فقط با عشق و بدون هیچ چشمداشت مالی در این تجربه همراه من هستند. امیدوارم تماشاگران از این نمایش لذت ببرند.