اختر قاسمی – شنبه گذشته ۲۶ اردیبهشت دهها تن از هنرپیشگان، نویسندگان و کارگردانان تئاتر خارج از کشور گرد هم آمدند تا با یاد فرهاد مجدآبادی، دومین نشست خود را برای شکل دادن به تشکل صنفی هنرمندان تئاتر برگزار کنند. اولین تجمع هنرمندان تئاتر به پیشنهاد و دعوت زندهیاد فرهاد مجدآبادی، هنرپیشه و کارگردان تئاتر سال گذشته در شهر کلن برگزار شد.
نشستِ امسال به پیشنهاد ستاره سهیلی و با همکاری کمال حسینی در فرانکفورت به منظور قدردانی از مجدآبادی برگزار شد. شرکتکنندگان ابتدا بر مزار مجدآبادی گرد آمدند و پس از گرامیداشت یاد وی، در سالنی که برای نشست در نظر گرفته شده بود جمع شدند.
در این گزارش تلاش من بر این است که روند این نشست را با گزیدهای از سخنان کارورزان تئاتر برای علاقهمندانی که در این جلسه حضور نداشتند تصویر کنم.
ستاره سهیلی و کمال حسینی برگزارکنندگان برنامه ریاست جلسه بحث و تبادل نظر را به حسین افصحی و بهرخ حسین بابایی که هر دو بازیگر و کارگردان تئاتر هستند، سپردند. ستاره سهیلی ویژهنامهای را که با تلاش وی به یاد فرهاد مجدآبادی منتشر شده بود معرفی کرد که برخی از اهالی تئاتر و هنر همچون بصیر نصیبی، بهرخ حسین بابایی، ایرج جنتی عطایی و دیگر هنرمندان در آن مطالبی به یاد فرهاد نوشته بودند. سپس یک گزارش ویدئویی از اولین نشست نمایش داده شد. آنگاه حسین افصحی اعلام کرد که نخست گفتگو و تبادل نظر انجام شده و در پایان پیشنویس اساسنامه خوانده و به بحث گذاشته میشود.
در ضمن پیام سودابه فرخ نیا خوانده شد که در آن به سرمایهگذاری اعضای خانواده تئاتر تا شکلگیری یک تشکل رسمی که بتواند با نهادهای دولتی و غیر دولتی کشورهای میزبان ارتباط برقرارکند تأکید شده بود. سوسن فرخنیا مبلغی را به عنوان حق عضویت ضمیمه پیاماش کرده بود. او در پیام خود خواهان برگزاری حداقل دو نشست در سال شد. سپس بهرخ حسین بابایی گزارش فعالیت اتحادیه کارورزان تئاتر در لندن را خواند.
در ادامه جلسه، به کسانی که مایل به سخن گفتن و پیشنهاد دادن بودند سه دقیقه وقت داده شد. ابتدا نیلوفر بیضایی کارگردان و نمایشنامهنویس ضمن ابراز خوشحالی از دیدار هنرورزان تئاتر گفت: اگر ما خواهان بهتر شدن وضعیت تئاتریها در خارج از کشور هستیم باید از سرمایه انسانی کمک بگیریم یعنی کسانی که در کشورهای مختلف قوانین را میشناسند باید اقدام کنند و برای درخواست بودجه تقاضا کنند چون تجربه نشان داده که با حق عضویت به جایی نخواهیم رسید.
سوسن فرخ نیا بازیگر و کارگردان تئاتر ضمن تایید حرفهای نیلوفر بیضایی گفت: از اینکه چنین جمعهایی وجود دارد خوشحالم و ما باید برای تشکلهای رسمی در کشورهای میزبان اقدام کنیم تا بتوانیم کمک مالی بگیریم.
پرویز برید کارگردان تئاتر همکاری خود را برای هر گونه حرکت در شکلگیری اتحادیه هنرورزان تئاتر اعلام کرد.
سپس کمال حسینی بازیگر و کارگردان تئاتر نظر خود را چنین بیان کرد: اگر از دل این نشست تولید نمایشی صورت نگیرد ثمره کاملی نخواهیم داشت. او در مخالفت با بحث نیلوفر بیضایی و سوسن فرخ نیا گفت ما نمیتوانیم در هر کشور به دنبال چنین کاری برویم و به جای این کار باید تولید مشترک داشته باشیم که در آمد حاصل شود. یعنی هر کدام در شهری که زندگی میکنیم شرایط را برای تماشاچی و تولید درآمد فراهم کنیم. او به این موضوع اشاره کرد که هر نمایش باید بازیگران از شهرهای مختلف اروپایی داشته باشد تا هر کدام بتوانند در شهر خود برای اجرای آن اقدام کنند. کمال حسینی گفت این سریعترین راهی است که میتوانیم موفق شویم. او از نویسندگان نمایشنامه خواست تا دست به کار شوند و نمایشنامه بنویسند.
سپس حسین دریانی بازیگر تئاتر در سخنانی گفت: ما اگر از ابتدا مشخص نکنیم که چه چیزی میخواهیم، پیش نخواهیم رفت. ما هنرمندان در تبعید هستیم و با کسانی که در دهههای فجر به عنوان نویسنده و کارگردان و بازیگر به روی صحنه میروند نمیتوانیم کار کنیم. آنها میتوانند جمع خود را داشته باشند و موفق هم خواهند شد چون بودجه خواهند گرفت. او در ادامه در انتقاد به همکاران خود گفت: چرا با همکاران خود تعارف میکنید و از آثار بد انتقاد نمیکنید؟ وقتی که تئاتری از همکاری میبینید که کیلویی کار کرده و بی ارزش است انتقاد کنید و با تعارف تعریف نکنید چون همین تئاترهای کیلویی است که تماشاچیان را از تئاتر دور میکند.
سپس در استراحتی کوتاه داریوش شیروانی نوازنده و کارگردان سینما با ویولون قطعهای زیبا اجرا کرد.
ابراهیم مکی از کاروزان قدیمی تئاتر با اشاره به صحبتهای حسین دریانی گفت: کسانی که در ایران مشغول به کار هنری هستند و یا کسانی که در مشاغل مختلف مشغول به کار هستند، به مملکتشان خدمت میکنند و نمیتوان گفت که به رژیم خدمت میکنند.
منوچهر نامور آزاد کارگردان تئاتر ازاینکه همه به این نتیجه رسیدهاند که باید با هم و در کنار هم بود ابراز شادمانی کرد گفت: طبیعی است که این طور ما قدرت بیشتری میگیریم و میتوانیم بهتر کار کنیم. او از تجارب خود در فرانسه و از عدم امکانات لازم برای برگزاری فستیوال تئاتر در آن کشور گفت. نامور آزاد از تشکل تئاتریها در فرانسه که ماهی یک بار جمع میشوند و تجارب خود را به یکدیگر منتقل میکنند صحبت کرد و گفت: ما همیشه همراه هم بودیم و بدون مشکل با هم همکاری کردیم.
مرضیه علی وردی با اجرای تئاتر به شکلی که کمال حسینی در زمینه همکاری هنرمندان کشورهای مختلف پیشنهاد کرده بود مخالفت کرد و گفت: این مشکلساز خواهد شد چون معلوم نیست چه کسی کارگردان و چه کسی باید بازیگر باشد. او گفت: طرح موفق این است که موضوعی انتخاب کنیم مانند عشق، نفرت، انقلاب و در هر کشوری همه در یک شب مانند جشنواره با یک موضوع مشخص آن هم در زمانی کم مثلا بیست دقیقه، کار کنند.
بهروز قنبر حسینی ضمن تایید صحبتهای نیلوفر بیضایی چنین گفت: ما باید در جمعهای کوچک برای تأمین بودجه تلاش کنیم. او با طرحی که کمال حسینی ارائه داد مخالفت کرد و گفت که تجربه نشان داده که چنین طرحهایی موفق نخواهند بود.
منوچهر رادین از بازیگران قدیمی تئاتر ضمن ابراز خوشحالی از حضور برخی تماشاگران در جمع کارورزان تئاتر، به تنوع جمع و تغییرات افراد در دورههای مختلف اشاره کرد و گفت: ما مانند همه اصناف دیگر باید با وجود گوناگونی همدیگر را تحمل کنیم.
بهرخ حسین بابایی در رابطه با کارهای ضعیف گفت: این یک واقعیت است و تئاتر درمان اجتماعی است و بهتر است که کار ضعیف بشود تا اینکه آلوده ناهنجاریهای اجتماع شوند.
بهرخ حسین بابایی در ادامه در رابطه با کارورزان تئاتر در ایران گفت: افرادی را میشناسم که با سرمایه بسیار کم تلاش میکنند و ما باید قدردان زحمات آنان باشیم.
حسین افصحی گفت: اینکه ما هر سال حرفهایی را تکرار کنیم که سال گذشته تکرار کردیم به جایی نخواهیم رسید. او از اینکه اغلب هنرمندان تئاتر پاسخی به متن اساسنامه ندادند انتقاد کرد و گفت ما میتوانیم سالی یک بار دور هم جمع شویم و فقط دیدار باشد و از حال و هوای همدیگر مطلع شویم و یا اینکه جمع شویم و تشکیلاتی درست کنیم همان طور که در جلسه قبل هم گفته شد. او گفت: ماباید امروز ساختن این تشکل را با اساسنامه آغاز میکردیم.
در وقت استراحت، مونا هنرمند جوان سنتور نواخت و حاضران با ترانهای وی را همراهی کردند. سپس گفتگو از سر گرفته شد.
علی کامرانی هنرپیشه قدیمی گفت: تئاتر هویت من است. همان گونه که هنگام ترانه نوشتن احساس هویت میکنم. او خطاب به کسانی که فکر کردند کسانی که در تئاتر ایران کار میکنند مورد سرزنش دیگر کسانی که به تئاتر تبعید معتقدند قرار میگیرند گفت: ما اگر خواهان چنین رفتاری بودیم در ایران میماندیم که هم کتک بزنیم و هم کتک بخوریم.
محسن سلماچی با نوشتهای رابطه احساسی خود را با تئاتر بیان کرد و گفت: به سالخوردگان تئاتر بیاندیشم و آنها را فراموش نکنیم. او به بی مرزی فرهنگ و هنر نیز در سخنان خود اشاره کرد.
بهرام الهی نصب هنرپیشه تئاتر به شکلگیری هر چه زودتر اتحادیه فعالان تئاتر اشاره کرد. حمید دانشور کارگردان و هنرپیشه تئاتر با طنز از لایک زدن به حرفهای همکارانش گفت که باعث خنده جمع شد. او گفت: کارها را در اختیار همدیگر بگذاریم. حمید دانشور از اینکه در اروپا اسامی تئاتریها مطرح است و نه نفس تئاتر ابراز تاسف کرد. او در مورد نقد تئاتر گفت: متاسفانه ما منتقد داریم ولی نقد تئاتر نداریم. وی به بی توجهی برخی رسانهها در ارتباط با نقد اشاره کرد و آنها را «گزارش» خواند. او از برخوردهای ناصادقانه برخی همکاران خود نیز انتقاد کرد و گفت: باید صداقت در بیان و نقد سازنده از همدیگر داشته باشیم.
نرگس وفادار از دیگر هنرمندان تئاتر گفت: توقع من جمع کوچکتر ولی حرفهای تری بود. او در مورد نقد تئاتر به این اشاره کرد که برخی حتی نمایش را ندیدند ولی در مورد آن نقد مینویسند.
اکبر کاشفسر مربی تئاتر و تعلیم تربیت گفت: به نظر من امکانات هست و باید مرزبندیها مانند «تئاتر تبعید» را کنار گذاشت تا دیگران و جوانان نسل جدید هم شرکت کنند.
کمال هوشیار کارگردان تئاتر در آلمان گفت: ما سالیانی در شهر ووپرتال با رقص تئاتر آلمانی به زبان آلمانی کار کردیم بدون اینکه هیچ بودجهای بگیریم و فرهنگ ایرانی را به این شکل ارائه دادیم بعد از ۱۵ سال ما را شناختند و به ما بودجه دادند. او گفت: نباید به اساسنامهها تکیه کرد بلکه باید با وجود اختلافها و تضادها بتوانیم با هم کار کنیم و نباید از روز اول مبنا را بر این بگذاریم که اول کمک بگیریم و بعد کار کنیم. او سخنان خود را چنین به پایان رساند: من، ما، برابر، دور از خشونت، توان تغییر را داریم.
سپس مجید فلاح زاده مدیر فستیوال تئاتر کلن در سخنان خود به تولید کار اشاره کرد و شیوهای را که دیگر همکارانش مانند سوسن فرخ نیا ارائه داده بودند غیررئالیستی خواند. فلاح زاده گفت: برای شکل گرفتن اتحادیه باید از افراد صرف نظر کرد و به فستیوالها اعتماد کرد و بر اساس فستیوالها حرکت کرد. گروهها و افراد دورهای هستند. به تئاتر باید به عنوان یک حرفه نگاه کرد و نه به عنوان ایدئولوژی . تئاتر حرفه است و این حرفه تخصص لازم دارد و ربطی به این موضوع که چه کسی ایران میرود و یا نمیرود ندارد بلکه به این ربط دارد که چه کاری را ارائه میدهند.
در پایان سه جوان نسل دوم که به تازگی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند سخن گفتند. سینا فیض اولین جوان حاضر در جلسه در مورد اینکه تئاتر به کجا خواهید رسید گفت: مشکل ما ادبیات نمایشی نیست. باید به دوستان جدید که زبان جدیدی را وارد ادبیات نمایشی کردند توجه کرد. او در باره نمایش و تئاتر و ذات این حرفه گفت: باید این حرفه بتواند تماشاچی را روی صندلی نگه دارد.
سارا دومین جوان این جمع گفت: شاید من با ۲۵ سال سن و ده سال سابقه کار از همه جوانتر باشم و فکر میکنم مسئله نگاه ما به کارهای تئاتر متفاوت باشد و ما اعتماد به یک سری دوستان داریم که فید بک آنها خوب بوده ست. او گفت: کاری که ما اینجا انجام میدهیم در درون ایران هم انعکاس دارد و دوستان ما توجه میکنند و ما نمیتوانیم بگوییم که فقط برای اینجا کار میکنیم. سارا گفت: من در تبعید نیستم ولی دوست دارم تئاتر کار کنم. دوست دارم کار عملی کنم و شعار ندهم. او گفت: کار کردن در ایران به معنی همکاری با جمهوری اسلامی نیست.
در اینجا حسین افصحی به این نکته اشاره کرد که: گویا تعریف اشتباهی از تئاتر تبعید ارائه میشود و برخی فکر میکنند که منظور از تئاتر تبعید این است که هر کسی که در ایران کار میکند با جمهوری اسلامی همکاری میکند. وی به همین دلیل خواست که در این مورد حتما گفتگو شود.
در پایان فروز فروغی سومین جوانِ هنرپیشه تئاتر گفت: من سه سال است که به خارج آمدم و از دوستان قدیمی خواهش میکنم که آغوششان را برای ما باز کنند و بگذارند آنهایی که از ایران میآیند پتانسیل خود را نشان بدهند. حتما خواهید دید که میتوانند کارهای خوبی ارائه کنند.
سخنان هر سه این جوانان با استقبال جمع مواجه شد.
بهرخ حسین بابایی و حسین افصحی هر دو به تلاش هنرمندان به ویژه هنرمندان تئاتر در خارج از کشور اشاره کردند و گفتند ما نباید بدبین باشیم و در خارج از کشور بخصوص هنرمندان تئاتر کارهای خیلی خوبی ارائه دادند و هیچ جمعی از هیچ ملیتی به اندازه ایرانیان فعال نبوده و کار نکرده است.
در ادامه نشست، اساسنامه توسط حسینی افصحی با این مضمون کلی خوانده شد:
اساسنامه کارورزان تئاتر ایران در تبعید. خانه کارورزان تئاتر ایران در تبعید نام تشکیلاتی است که قرار است به ثبت برسد. این تشکیلات غیر حزبی و مخصوص کارورزان تئاتر در تبعید است که ثبت آن در آلمان و مرکز آن در شهر کلن قرار دارد. این تشکل با حق عضویت اداره میشود. فعالیت آن زمینهسازی در تولید نمایش و تهیه امکانات و اجرا در اکثر کشورهای عضو است. تشکیل کمیتههای درون گروهی و امکانِ تأمین بودجه از کشورهای میزبان نیز از بندهای این اساسنامه است.
در گفتگویی که پس از جلسه با حسین افصحی داشتم او گفت این اساسنامه توسط هیئت دبیران موقت (فرهاد مجدآبادی، عباس سماکار، منوچهر نامور آزاد، کمال حسینی، فرشید آریان، علی کامرانی و حسین افصحی) که در جلسه اول انتخاب شده بودند تدوین شد. افصحی اضافه کرد البته دو عضو این هیئت فرشید آریان و عباس سماکار بعد از پایان جلسه اول دیگر هیچ وقت تماسی نگرفتند.
در پایان به سه موافق و سه مخالف اجازه صحبت داده شد. بر سر عنوان « تبعید» اختلاف نظر وجود داشت. نیلوفر بیضایی در این رابطه گفت: ما باید تلاش کنیم تا آثار نمایشی که در ایران اجازه نمایش ندارند را به روی صحنه ببریم و بر سر نام بحث نکنیم. همه جوانان حاضر در جلسه و اغلب کسانی که به ایران رفت و آمد داشتند، با مفهوم «تبعید» مشکل داشتند و خود را «تبعیدی» نمیدانستند. منوچهر رادین پیشنهاد داد که کسانی که با عنوان «تبعید» مخالفند میتوانند به اساسنامه رای ندهند و یا تشکل خود را به وجود بیاورند.
سینا فیض ضمن تشکر از همه کسانی که در طی سالیان گذشته در همه عرصهها تلاش کردند در این زمینه گفت: من کلمه تبعید را نمیفهمم و میخواهم بدانم آیا کسانی که مهاجرت کردند و عضو جامعه هنرمندان در ایران هستند و یا نمایشنامهشان در ایران منتشر میشود چه کار باید بکنند؟ ایا به معنای این است که با جمهوری اسلامی همصدا هستند؟ او با خواندن اشعاری از سیدعلی صالحی و احمد شاملو ادامه داد: همه اینها در ایران کار کردند و مشکلی هم برایشان به وجود نیامد. بهرخ در پاسخ به سینا گفت: ما از تلاش هنرمندان در ایران مطلع هستیم و این به معنای آن نیست که ما کار هنرمندان درون را نفی میکنیم. او افزود: هنرمندان ایرانی در ایران بیشتر در تبعید هستند تا ما در اینجا!
سرانجام قرار بر این شد که همه کسانی که در جلسه اول و دوم حضور داشتند پیشنهادات خود را برای تغییر اساسنامه تا پایان ماه ژوئن از طریق ایمیل به هیئت دبیران منتقل کنند که بعد از تبادل نظر برای هیئت موسس کارورزان تئاتر فرستاده شود تا به آن رای بدهند و سپس در جلسه مجمع عمومی با انتخاب هیئت دبیران میتوان اساسنامه را تغییر یا به آن رای داد.