صدها نفر از بازنشستگان کشوری صبح روز سهشنبه ۲۴ مهرماه در مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند. بازنشستگان معترض از سازمانهای مختلف دولتی و از شهرهای مختلف ایران در تجمع شرکت کردند.
بازنشستگان معترض با در دست داشتن پلاکارد و سر دادن شعار تلاش کردند توجه مسئولان را به مطالبات خود جلب کنند.
بازنشستگان مهمترین خواسته خود را «پایین بودن مستمریها نسبت به خط فقر» عنوان کرده و خواستار افزایش حقوق ماهیانه بازنشستگی خود شدهاند. اجرای همسانسازی، اجرای دقیق قانون مدیریت خدمات کشوری و برخورداری از بیمه تکمیلیِ با کیفیت، از دیگر مطالبات بازنشستگان کشوری است.
تعداد زیادی از حاضران در تجمع را آموزگاران بازنشسته تشکیل میدهند. آنها معتقدند مستمری دریافتیشان، هم به نسبت آموزگاران شاغل و هم به نسبت بازنشستگان دیگر ارگانهای دولتی، بسیار پایینتر است.
یکی از معلمان حاضر در تجمع امروز به خبرگزاری ایلنا گفته است: «از فقر و بیپولی به ستوه آمدهایم. دستمزدی که به عنوان مستمری بعد از ۳۰ سال تدریس و جهاد در راه تعلیم و تربیت دریافت میکنیم، ۱۰ روز از ماه را هم کفاف نمیدهد، بقیه ماه را چطور باید سر کنیم؟»
همزمان با بازنشستگان تهرانی در برخی استانهای دیگر از جمله اصفهان نیز بازنشستگان کشوری و آموزگاران بازنشسته تجمع اعتراضی برگزار کردهاند.
بازنشستگان کشوری و معلمان بازنشسته پیش از این نیز بارها مقابل نهادهای مسئول از جمله سازمان برنامه و بودجه و مجلس شورای اسلامی تجمع اعتراضی ترتیب دادهاند و خواستار برآورده شدن مطالبات خود شدهاند. تجمع امروز این بازنشستگان معترض بلافاصله پس از پایان اعتصاب دو روزه و سراسری آموزگاران ایران صورت گرفته است.
آنها در تجمع امروز شعارهایی از جمله «فریاد، فریاد، از این همه بیداد» و «خط فقر شش میلیون، حقوق ما دو میلیون» سر دادند:
همچنین متنی در شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی با امضای گروهی با عنوان «گروه اتحاد بازنشستگان ایران» منتشر شده که خواستههای بازنشستگان را مطرح کرده است. متن این پیام به شرح زیر است:
«روز اعتراض سراسری همه بازنشستگان نسبت به فقر، گرانی، بیکاری فرزندان، پایین بودن سطح دستمزدها، عدم تأمین اجتماعی و مرگ تدریجی در هیئت زندگی است. بازنشستگان ایران بار دیگر همصدا با هم خواستههای خود را با فریادی رسا اعلام میدارند.
ما خواهان موارد زیر میباشیم:
۱- اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری مصوبه سال ۱۳۸۶ و برون رفت از خط فقر مطلق با دریافت حقوق شش میلیون تومان برای یک خانواده چهار نفره، با تاکید بر افزایش سالانه حقوقها همپای نرخ تورم واقعی.
۲- درمان رایگان و بیمهای کارآمد به جای بیمه تکمیلی برای شاغلان و بازنشستگان.
۳- شفافسازی وضعیت صندوقهای بازنشستگی و برگرداندن سرمایههای اختلاسشده به صندوقها. همچنین برای نظارت بر صندوقها ضرورت دارد تا نمایندگان واقعی مزدبگیران شاغل و بازنشسته انتخاب شوند.
۴- ایجاد امنیت شغلی برای شاغلان از طریق لغو قردادهای موقت و وجود استخدام رسمی.
۵- حق آموزش رایگان برای همه کودکان و همچنین کودکان مهاجر و لغو خصوصیسازی مدارس.
۶- حق ایجاد و به رسمیت شناخته شدن هرگونه تشکل مستقل، تجمع، تحصن و اعتصاب، فارغ از شرایط امنیتی.
۷- آزادی بدون قید و شرط معلمان زندانی
در پایان اعلام میکنیم چنانچه به خواستههای ما پاسخ قابل قبولی داده نشود، به اعتراضات و تجمعات خود ادامه خواهیم داد.»
شاطر عباس حقیقت را میگوید که البته تلخ است .
اقای ناشناس گرامی که بسیار هم مودبانه مطلب مینویسید !؟ این مجموعه یک – د سال قبل هم تجمع نموده و پس از اضافهد شدن ۲۰ درصد به حقوقشان دیگر پیدایشان نشد تا امروز که برای گرفتن سهم بیشتر جمع شده اند .
باور کنید پس از همسان سازی و چند درصد اضافه شدن به حقوق این معترضین ، بساط این تجمعات جمع خواهد شد . هر کس فکر خودش است و نه ملت و کشور ! راننده ها هم با گرفتن سهمیه لاستیک و ……دیگر اعتراضی نخواهند داشت .
شاطر عباس سخنان بیهوده ات را پس بگیر و بجای این خزعبلات تفرقه افکن کلامی در حمایت زجر کشیدگان بگو اگر براستی جزء این مردمانی و الا باقیماندنت بر همین حرف و سخن نیت شیطانیت را برملا میکند که میخواهی بین این مردم بیچاره که بر علیه ظلم فریاد میزنند تفرقه بندازی.
معلم و غیر معلم باید ملا و سپاه را به دریا بریزن چون کشور به سمت سیاهی می رود و این تازیان جز زجر ایرانیان و دوام خویش و آشکار نشدن جنایاتشان چیزی نمی خواهند
شاطر عباس ، با وفا ، شاطر عباس زمان کودکی ما مهربان تر از تو بود .برادر ،خمینی جاهل قاتل همه را فریب داد ، من و ما و شما را که شاید نبودی و ندیدی .آن شارلاتان سر یک ملت را اول با پنبه برید و لی دریائی از خون از خود بجا گذاشت .ما همه قربانی اسلام پشمکی آغا ! در ضمن شاطر عباس ما هم یکی از فریب خورد گان بود ، با لشکر خمینی ،راهی فتح اورشلیم و شهر مقدس مکه شد ، بیچاره هیچوقت بر نگشت !
به قول قدیمی ها دنده هایتان نرم که بدتر از این نصیبتان شود ؟! بیشتر از این وضعیت و شرایط خراب حقتان است که میشناسم که بیشترتان چه ادمهایی هستید !
شما جماعت در طی سی – چهل سال گذشته کجا تشریف داشتید که بی صدا بودید ؟
چرا حتی یک کارمند در طی این سالها و اینروزها کوچکترین اعتراضی به وضعیت بد اقتصادیش نمیکند و منتظر نشسته است تا بازنشست شود ؟
ان کسانی که برای احقاق حق شما و کارگران و دیگر اقشار ضعیف سینه چاک می نمودند در سالهای دهه شصت به زیر خروارها خاک ارمیده اند و شما ان زمان نظاره گر و ساکت بودید و اگر نگویم جمعی از شما هم شعار اعدام باید گردد هم سر میدادید .
دیگر زنده ای وجود ندارد که بتواند کمکتان کند .