بامداد سهشنبه، ۲۴ مهرماه، گروه جیشالعدل به پایگاه «بدر۳» واقع در منطقه «ریگ ملک» در صفر مرزی لولکدان (۵۰ کیلومتری شهر میرجاوه) حمله کرد، ۱۲ بسیجی و پاسدار را ربود و طبق آخرین اطلاعات آنها را به خاک پاکستان منتقل کرد.
جیشالعدل در اطلاعیهای که در کانال تلگرامی «عدل نیوز» و «عدالت نیوز» منتشر شد عنوان کرد که ربودهشدگان ۷ نفر از ماموران وابسته به «ارگان تروریستی سپاه پاسداران» و ۵ نفر دیگر نیز از نیروهای یگان تکاوری نیروی انتظامی هستند.
در این اطلاعیه جیشالعدل به نیروهای خود لقب «رزمندگان عدالت و برابری» داده و مینویسد: «پس از پایشهای مستمر و آگاهی کامل از وضعیت و نقاط ضعف ماموران پایگاه با استفاده از غفلت نیروهای ولایت فقیه توانستهاند پس از غافلگیر و دستگیر کردن دو نگهبان، دیگر مزدوران را غافلگیر کرده و به اسارت خود در بیاورند.»
این گروه فهرستی از دهها قبضه انواع اسلحه و ادوات نظامی اعلام کرده که در این عملیات به دست آنها افتاده و تاکید شده «سازمان جیش العدل به ملت ستمدیده و تحت اسارت ایران نوید میدهد که دروازههای نصرت الهی برای رفع مظلومیت آنها و نجاتشان از شر فرقه ولایت فقیه گشوده شده است و انشاالله این خواست الهی- سرنگونی رژیم ولایت فقیه و رهایی ملت ایران- با اقدام شما هموطنان عزیز برای دگرگونی هر چه زودتر محقق خواهد شد.»
در مقابل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای علت این حمله را «خیانت و تبانی عامل یا عوامل نفوذی» عنوان کرده و مدعی شده است که «فریب و تطمیع» باعث شد این آدمربایی صورت بگیرد!
سنت دروغ و لاپوشانی
جمهوری اسلامی جیش العدل را یک گروه تروریستی میداند. پاسدار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در ویدئویی گفته اعضای این گروه باقیماندهی نیروهای عبدالمالک ریگی هستند و با دولت و ارتش پاکستان در این مورد تماس گرفته شده و همچنین تاکید کرد نیروهای نظامی جمهوری اسلامی آمادگی انجام هرگونه عملیات نظامی مشترک با ارتش پاکستان برای آزادسازی گروگانها را دارد.
جیشالعدل ادعای سپاه مبنی بر اینکه نیروها مسموم شده بودند را رد میکند. طرح ادعای مسموم شدن نیروها از آنجا برای سپاه مهم است که نشان دهد نیروها بیهوش بودند و حال طبیعی نداشتند و به همین علت بیدفاع بودند تا به این ترتیب ضعف آنها را لاپوشانی کند. مسموم کردن نیروها و حمله به آنها در بیهوشی از ارزش عملیات مهاجمین نیز میکاهد و به همین علت آنها نیز زیر بار این ادعای سپاه نمیروند.
تبلور انتقامجویی
در سالهای اخیر ضرباتی که جیشالعدل و دیگر گروههای مسلح مخالف جمهوری اسلامی در مرز استان سیستان و بلوچستان و پاکستان به سپاه، بسیج و نیروی انتظامی زدهاند بسیار بالاست. مسئولان جمهوری اسلامی طبق عادت با کمک رسانههای داخلی این قبیل حملات تروریستی را به آمریکا، اسراییل و عربستان نسبت میدهند. چنانکه بعد از حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز که ۳۱ شهریور ۹۷ صورت گرفت و طی آن ۲۹ نفر کشته و ۵۷ نفر زخمی شدند و همچنین در حوادث مشابه این ادعا تکرار شد.
انداختن تقصیر به گردن «دشمنان» این فرصت را به کارگزاران نظام میدهد که از یک شوک عمومی تلخ با مظلومنمایی و جریحهدار کردن احساسات شهروندان بهرهبرداری سیاسی کنند. در عین حال تجربه نشان میدهد که این قبیل وقایع در استانهایی تکرار میشود که اغلب از تبعیض مذهبی، اجتماعی و اقتصادی رنج میبرند و همواره صداهای فروخفته که سالیان دراز گرفتار انواع رنج و مشکلات و تبعیضات هستند، بستر مناسبی برای چنین عملیاتی به شمار میروند. هرچه این تبعیضها طولانیتر، عمیقتر و دامنهدارتر باشد هم آنهایی که به قصد انتقام و رساندن پیام خود به حکومت مرکزی اقدام میکنند خشونت بیشتری نشان میدهند و هم امکان سوء استفاده از موقعیت برای گروههای مسلح و تروریستی و تجزیهطلب و رقیبان منطقهای و دستهای خارجی بیشتر میشود.
بهرهبرداریهای امنیتی و سیاسی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فضاسازیهایی که پس از وقوع چنین عملیاتی صورت میگیرد بیشترین بهره را میبرد. نخستین فرصت، «بهرهبرداری امنیتی» است که با سرکوب فعالین قومی، مذهبی و سیاسی همراه است و تا مدتها مناطقی که این اتفاقات در آنجا به وقوع پیوسته پاتوق گردانهای سپاه و بسیج و پلیس میشود. پس از حادثه اخیر در میرجاوه نیز نیروهای امنیتی به حوزه علمیه «قلمویی» متعلق به اهل تسنن در شهرستان سیرک از مناطق بلوچنشین هرمزگان هجوم بردند و سه روحانی را بازداشت کردند. گزارشها حاکی از آن است که تعدادی از فعالین بلوچ در استان سیستان و بلوچستان نیز بازداشت شدهاند. پس از حمله مسلحانه به رژه نیروهای مسلح در اهواز نیز گروهی از فعالین عرب و اهل تسنن در استان خوزستان به ویژه در اهواز بازداشت شدند. در همین دوران با افزایش درگیریها در مرزهای غربی ایران و پس از حمله موشکی سپاه به مقر احزاب کرد ایرانی در کردستان عراق شماری از فعالین کرد دستگیر و روانه زندان شدند.
دومین فرصتی که عملیات مسلحانهی گروههای ضدرژیم در اختیار حکومت قرار میدهد «بهرهبرداری سیاسی و تبلغاتی» است. گرچه گروههای معاندِ جمهوری اسلامی مبارزه علیه تبعیض و بیعدالتی و فقر را به عنوان توجیه عملیات مسلحانه به کار میبرند و همچون جیشالعدل ادعا میکنند انتقام خون کشتهها و اعدامیان مظلوم توسط حکومت را میگیرند اما روش خشونتبار آنها نظیر گروگانگیری، ترور و حمله نظامی که مصداق تروریسم است در امتداد همان روشی است که خود جمهوری اسلامی چهل سال است در پیش گرفته و حاصل آن جز شکاف قومی و مذهبی و آسیبهای جانی و مالی و صدمات روحی از جمله به کسانی که هیچ نقشی در تصمیمگیریهای رژیم ندارند نبوده است. تکرار روشهای خشونتبار و جهادی برای رساندن صدای اعتراض به گوش سران رژیم از جمله به بهانهی آیات جهادی قرآن و روایات اسلامی در دنیای امروز مردود و محکوم است و به سران رژیم فرصت میدهد تا صدای اکثریت معترض جامعه را زیر اخبار مربوط به این قبیل جنایات خفه کند. چنانکه پس از عملیات تروریستی اهواز نیز حسن روحانی و محمدجوادظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی در جریان هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک (سپتامبر ۲۰۱۸) بر موج تبلیغاتی آن سوار شده و رژیمی را که خود صادرکننده تروریسم است به عنوان قربانی معرفی کردند.
از قصور تا خیانت
در عین حال نباید از عواملی همچون ضعف نظامی، قصور امنیتی و نفوذ اطلاعاتی در نیروهای مسلح و دستگاههای عریض و طویل اطلاعاتی جمهوری اسلامی که با بودجههای هنگفت تغذیه میشوند گذشت. با در نظر گرفتن صحت گزارشهای نهادهای رسمی رژیم مبنی بر نفوذ و مسموم کردن نیروهای مرزبان یا قصور نیروهای تأمین امنیت رژه نیروای مسلح در اهواز این ضعف سیستماتیک بیشتر آشکار میشود. چطور میتوان دسترسی نیروهای دشمن به حتی غذای نیروهای نظامی و مسموم کردن آن را در حساسترین مناطق مرزی توجیه کرد؟! یا در حادثهی تروریستی اهواز چهار مهاجم مسلح در چند متری جایگاه اصلی مراسم مستقر بودند و به اندازه ۱۵ دقیقه مهمات داشتند و شلیک میکردند! این اگر ضعف عمیق نیروهای امنیتی نیست، پس چیست؟!
«ترقهبازی»های بیارزش
در چنین حوادثی وزارتخانههای خارجه، کشور، اطلاعات و دفاع مسئولیت مستقیم دارند. اردیبهشت ۹۶، در حمله جیش العدل به پاسگاه میل ۱۰۰ از گروهان چاهندو، ۹ نفر از نیروهای مرزبانی کشته و یک نفر به گروگان گرفته شد. نتیجه تمهیدات دیپلماسی و تهدیدهای نظامی مقامهای سیاسی و سرداران پرادعای سپاه و ناجا چیست؟!
احمدرضا پوردستان جانشین وقت فرمانده کل ارتش ادعا کرد این عملیات به هیچ عنوان ارزش عملیاتی نداشته بلکه بیانگر ضعف کشور پاکستان است! در حمله مسلحانه به رژه نیروهای مسلح در اهواز و همچنین حمله داعش به مجلس شورای اسلامی و مقبره خمینی (خرداد ۹۶) نیز ادعا شد که این عملیات ارزش نظامی نداشته و حتی خامنهای آن را «ترقهبازی» نامید!
چرا همزمان با ادعاهای تهدیدآمیز تولید موشکهای بالستیک دوربُرد و میانبُرد، بستن تنگه هرمز، شلیک موشکهایی با شعارهای مرگ بر اسراییل و آمریکا، کمکی به حفظ امنیت مرزها و مقابله با حوادث تروریستی در داخل کشور نشده است؟ مگر قرار نبود نیروهای نظامی ایران در سوریه و عراق بجنگند تا در تهران و کرمانشاه نجنگند؟! برگزاری طرح همدلی سپاه و ارتش و نیروی انتظامی بجز تبلیغات پوچ چه نقشی در افزایش امنیت کشور داشت؟ چه میزان از اقدامات مسلحانه علیه رژیم ریشه در سیاستهای غلط داخلی و خارجی حکومت دارد؟ نظام وامانده ایران هیچ پاسخی برای این پرسشها ندارد! تا وقتی تامینکنندگان امنیت خود از عوامل عدم امنیت هستند و دست در دست گروههای تروریستی، یک پا در احزاب و جناحین سیاسی و بنگاههای اقتصادی و پولشویی و دلالی داشته باشند و یک پای دیگر در آشوبهای منطقهای، تأمین امنیت در کشور یک شوخیست. حاصل این وضعیت، ۹۵ کشته و زخمی و گروگان در کمتر از یک ماه در دو عملیات مسلحانه است.
حامد محمدی
هر چی میکشیم از ۳پا و پاسداران بی عار و بیسواد اونه!پاسدارها رو مرخص کنند و مرزها رو طبق قانون اساسی خود ج.ا تحویل ارتش بدن همه چیز درست میشه البته باید به همون میزانی که الآن سپاه بودجه میگیره به ارتش هم پول برسونن وگرنه که حمالی مفت حساب میشه