فِرد پروانه (+ویدئو) نیما فخرآرا ساکن لس آنجلس، یکی از سه آهنگساز موفق ایرانی است که در ساختن آهنگ برای فیلم و سریال و بازیهای ویدئویی فعالیت میکند. فخرآرا، موسیقی بازیهای کامپیوتری موفق و پربینندهای مانند «Detroit: Become Human» و «۱۹۷۹ Revolution: Black Friday» و همچنین فیلم «The Signal» را تهیه کرده است.
وبسایت کیهان لایف گفتگویی با نیما فخرآرا انجام داده است.
– همکاری تو با نوید خوانساری چگونه شکل گرفت و آیا از موفقیتی که بازی ویدئویی «۱۹۷۹ Revolution: Black Friday» کسب کرد شگفتزده نشدی؟
-من نوید را از زمان بازی «Grand Theft Auto» میشناختم و میخواستم برای مدتی با او همکاری کنم. بنابراین دو سال قبل از اینکه بازی منتشر شود او را دیدم و صحبت کردن با او در مورد پروژه را آغاز کردم. زمانی که پروژه به صورت کامل در حال پیشرفت و تکمیل بود ما همکاریمان را بیشتر کردیم تا در مورد موزیک بازی، که از اجزای اصلی داخل فیلم بود و تنها اثر واقعی است که در جهان میماند، مطمئن شویم که چطور باید باشد.
– جمهوری اسلامی بازی «۱۹۷۹ Revolution: Black Friday» را ممنوع و تو را به صدور حکم زندان تهدید کرده. آخرین باری که در ایران بودی چه زمانی بود و آیا در برنامههایت به این فکر هستی که ایرانیان را به حرفهی خود پیوند دهی؟
-من از ۱۵ سال پیش به ایران سفری نداشتهام. عاشق کشورم هستم و معتقدم مردم ایران نسبت به آنچه اکنون برایشان مهیا شده شایسته زندگی بهتری هستند. من دوست دارم به کشورم برگردم و آنجا را به همسر آمریکاییام معرفی کنم و بشناسانم و بچههای آیندهام بدانند من از کجا آمدهام؛ افسوس که این موضوع اکنون مقدور نیست.
همچنین آرزو دارم با اهل فن و صنعت ایرانی که فوقالعاده با استعداد هستند کار کنم. مدیران موفقی میشناسم که کارهای درخشان و شگفتانگیز تولید میکنند. اینکه بتوانم روزی با آنها کار کنم برایم لذتبخش و افتخارآمیز است. اما در هیچ پروژهای با آنها مشارکت نداشتهام.
– کجا به دنیا آمدی و بزرگ شدی؟ در چه رشتهای تحصیل کردی؟
-در تهران به دنیا آمدم و در سال ۱۹۹۶ به آمریکا مهاجرت کردم. پیش از آنکه به لس آنجلس برای حضور در مدرسه موسیقی و دنبال کردن کارهای هنریام بروم، اغلب تحصیلاتم در مریلند بود.
– تو با نوشتن موسیقی برای تعداد زیادی از فیلمها، بازیهای کامپیوتری و سریالهای تلویزیونی در حرفهات موفق هستی. کدامیک از این بخشها را ترجیح میدهی و چرا؟
-من خودم را یک روایتگر میدانم. پس هر رسانهای که یک داستان متقاعدکننده بگوید، هیجانانگیز است. به اندازه کافی خوششانس بودهام که بتوانم با راویان و همکاران فوقالعادهای کار کنم، و این امر، کار در رسانههای متعددی را برای من میسر کرده است.
– چند ساله بودی که اجرای موسیقی را شروع کردی و اولین سازی که استفاده کردی چه بود؟ هنگام آهنگسازی، اول به کدام ساز مراجعه میکنی؟
-من در پنج سالگی با سنتور شروع کردم. توسط استادان فوقالعادهای آموزش دیدم و نظم موسیقی کلاسیک ایرانی، تأثیر بسزایی در حرفهی من داشته است. وقتی در لسآنجلس به کلاس موسیقی برای فیلم و رسانه رفتم، باید یک ساز جدید یاد میگرفتم که بتوانم ثبت نام کنم، پس به خودم نواختن پیانو را یاد دادم. برای آهنگسازی به پیانو مراجعه میکنم، ولی هنوز از همهی سازهایی که در طول کارم با آنها آشنا شدهام، استفاده میکنم.
من حتی ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی را با استادانی مانند سعید ثابت، فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان آموزش دیدهام. طنین این سازها خیلی جالباند و من مدام از آنها استفاده میکنم اما نه به صورت سنتی متداول آن؛ رِنگهای این آلات به خوبی با سازهای غربی ترکیب میشوند اگر درست استفاده شوند یک هماهنگی ویژه به وجود میآورند که تا حدودی شناسهی کار من شده است.
– در حال حاضر مشغول چه کاری هستی و روی چه پروژهای کار میکنی؟
-روی فیلم مستندی دربارهی اراضی عمومی کار میکنم، همچنین فیلم «CRYPTO» با بازی لیام هِمزوُرت، کِرت راسل، و بو نَپ، به کارگردانی جان استالبرگ جونیور. خوشحالم که توانستم با نویسندههایی مثل دیوید فریجریو و کارلایل یوبنک در فیلم «Signal» کار کنم. این کار الان مثل این است که خانواده دوباره دور هم جمع شدهاند.
– تو از طریق «Zoo Creatives» و «Twitch Live Sessions» به موزیسینهای جوان کمک کردی تا در ساخت موسیقی متن فیلم و صنایع موسیقی، جایگاهی پیدا کنند. لطفاً در اینباره بیشتر توضیح بده و بگو چرا بازی کردن نقش یک مربی یا راهنما برایت اهمیت دارد؟
-خوشبختانه در صنعتی کار میکنم که ورود به آن و موفقیت در آن بسیار سخت است. من همیشه عاشق جبران این زحمات بودهام؛ به موزیسینها و آهنگسازان کمک کردم تا بتوانند شناخت بهتری در این رشته داشته باشند.
از طریق «Zoo Creatives» یک برنامهی کارآموزی ترتیب دادهام تا در آن دانشجویان جوان که به کلاس موسیقی میروند، این صنعت را بهتر بشناسند. «Twitch Live Sessions» بیشتر مثل کلاس حرفهای برای شنوندگان جهانی است. این جلسات شامل بررسی قطعات خاص از گذشته و نوشتن نشانههای جدید هستند که با توضیحات کامل در حین انجام کار همراه است.
– برای خوانندگان ما در ایران پیامی داری؟
-میدانم که هنرها، بطور کلی، خیلی سرکوب میشوند ولی هنر و ایجاد آن عمدتا وابسته به خود خالق اثر است. ما روز به روز شاهد این هستیم که به خاطر تکنولوژی، همه در ایران میتوانند بیننده داشته باشند. امیدوارم که این سرکوبها، ایجاد محدودیت برای این هنرها نکند بلکه باعث به چالش کشیدن قوانین بشود چرا که قوانین همیشه مستعد شکستاند.
*منبع: کیهان لایف (کیهان لندن به زبان انگلیسی)
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن