اختر قاسمی- خانم کشور آمیغ رواندرمانگر و مشاور روابط زناشویی و خانواده در هلند و عضو رسمی انجمن رواندرمانگران این کشور است. در گفتگویی که با وی داشتم پرسشهایی را درباره عرصه تخصصی ایشان مطرح کردم.
-خانم آمیغ، چند سال است که به عنوان رواندرمانگر در هلند کار میکنید؟
-حدود۱۷ سال است که در سازمانهای مختلف روانپزشکی هلند به عنوان رواندرمانگر کار میکنم. از ۵ سال پیش در کنار کار در سازمان روانپزشکی میانفرهنگی هلند، به عنوان رواندرمانگر مستقل در مطب شخصی خودم نیز به کار مشغولم.
-ممکن است توضیح بدهید که دقیقا رواندرمانگر به چه کسی میگویند؟
– در سیستم روانپزشکی هلند عنوان رواندرمانگر یک عنوان کلی است و شامل افرادی میشود که تحصیلات مطابق با استانداردهای سازمان روانپرشکی هلند را داشته و تخصص لازم را در تشخیص بیماریهای روحی و شیوههای مداوای آن داشته باشند. معمولا تحصیلات میبایست آکادمیک (بالاتر از لیسانس) باشد و شامل تخصصهایی میشود مانند روانپزشکی، روانشناسی، مددکاری اجتماعی- پزشکی، رواندرمانگری سیستماتیک، پرستارهای متخصص روانپزشکی.
-معمولا چه کسانی به رواندرمانگر مراجعه میکنند؟ در اینجا عمدتا از چه ملیتی هستند؟ و این مراجعه به چه شکلی است؟
-من در دو جا کار میکنم و مراجعه کنندگان در این دو جا کمی متفاوت هستند. سازمان روانپزشکی میانفرهنگی که در آن مشغول به کار هستم کلا مربوط به افراد خارجی (غیر هلند ی) است و بر همین اساس در آنجا ضمن به کار گرفتن اصول استاندارد روانپزشکی مسائل فرهنگی هم در نظر گرفته میشود، هم در تشخیص و هم در درمان.
افراد مراجعه کننده براساس تشخیص و نامه دکتر عمومی معرفی میشوند و کسانی هستند که به نوعی از اختلالات روحی- مشکلات شخصیتی و رفتاری آزار میبینند. هزینه درمان آنها را بیمه خودشان پرداخت میکند. مراجعه کنندگان از ملیتهای متفاوتی هستند: ترک، مراکشی، بلوک شرق، عرب و همین طور ایرانی .
در مطب شخصی خودم ملیت مراجعه کنندگان و دلایل و شیوه مراجعه آنها کمی متفاوتتر است. اینجا هم برخی از مراجعه کنندگان بنا بر معرفینامه دکتر عمومیشان و به خاطر اختلالات روحی (افسردگی ، ترس و اضطراب) مراجعه میکنند اما عده زیادتری به دلیل مشکلات زناشویی و خانوادگی مراجعه میکنند و عده ای هم مشکلی ندارند اما مایل هستند کیفیت زندگی فردی و یا زناشوییشان را بالا ببرند. ملیتها باز هم متفاوت است . خیلی از هلندیها برای مشکل زناشویی مراجعه میکنند ولی باز هم مراجعه کنندگان بیشتر ایرانی هستند و اغلب مشکلات زناشویی و یا خانوادگی دارند.
-لطفا در این زمنیه بیشتر توضیح بدهید که منطورتان از این که افراد برای بالا بردن کیفیت زندگیشان میآیند چیست؟
-بله، افرادی هستند که داوطلبانه و آگاهانه تصمیم میگیرند که یک رفتار و یا خصلتی را در خود تغییر دهند، از بین ببرند و یا بهتر کنند (مثل برخورد باخشم، بالا بردن اعتماد به نفس، بالا بردن قدرت تصمیمگیری، یادگیری تکنیکها و شیوه بهتر گفتگو) در مورد زندگی زناشویی هم برخی میخواهند رابطه نزدیکتر و عمیقتری با همسر و یا همراه زندگی خود ایجاد کنند یا عشق دوران گذشته را دوباره زنده کنند.
-ولی معمولا بیمهها به راحتی هزینه چنین مشاورههایی را نمیپردازند، این طور نیست؟ آیا بخش مرفه جامعه با این اهداف به شما مراجعه میکنند؟
-متقاضیان کشورهای اروپایی و ایرانیان ساکن اروپا و ایران معمولا افرادی هستند که به هر حال نگاهی آگاهانهتر به مسائل فردی و زناشویی دارند و حاضرند برای رسیدن به هدف خاصی نیرو و سرمایه صرف کنند و طبیعتا گروهی هستند که توان پرداخت هزینه را دارند.
در هلند اگرصحبت از مشکلات زناشویی باشد و همین طوردر کنار آن افسردگی، معمولا شرکتهای بیمه هزینه درمان را پرداخت میکنند. یا سازمانهای خاصی این کار را انجام میدهند. ولی زمانی که فرد بخواهد کیفیت زندگی فردی و یا زناشیویی خود را بالا ببرد دیگر صحبت از بیماری نیست که بیمه پرداخت کند. یک تصمیم آگاهانه است و معمولا افراد یا از طریق بیمه تکمیلی خود و یا شخصا پرداخت میکنند.
-خوب، اینکه فردی آگاهانه تصمیم بگیرد که از کمک یک متخصص استفاده کند برای بالا بردن کیفیت زندگی فردی یا زناشویی خود نیار به فرهنگ خاصی دارد. این نوع مراجعه کنندهها بیشتر ایرانی هستند یا هلندی؟
-در سالهای گذشته بیشتر هلندیها بودند ولی از سه یا چهار سال پیش ایرانیهای ساکن هلند و یا دیگر کشورهای اروپایی- خصوصا نسل دوم، بیشترین درخواست کنندگان هستند.
-آیا در ارتباط با مسائل و مشکلات زناشویی تفاوتی هست بین زوجهای هلندی و ایرانی؟
-هم بله و هم نه، برخی عوامل که در رابطه زناشویی عمل میکنند تقریبا عمومی هستند مثل عمل و عکسالعمل بین زوجها یا اختلاف سلیقه در برخورد با تربیت کودکان یا مراحل مختلف زندگی زناشویی و پیامدهای آن. اما در کنار آن مسائل فرهنگی، تاثیر تربیت کودکی و اجتماعی هم نقش خودش را بر زندگی زوجها، نوع انتخاب همسر، شیوه و زمان جدایی و همین طور چگونگی بهرهگیری از کمک متخصص دارد.
-چطور متوجه میشوید که کار رواندرمانگری تاثیرگذاربوده؟ آیا بعد از پایان دوره درمان ارتباط میگیرید؟
-زمانی که آغار به کار رواندرمانگری میکنیم در حقیقت یک همکاری با فرد یا زوج را شروع میکنیم. یک هدف را تعیین میکنیم و یک متد و یا شیوه خاصی را برای رسیدن به آن انتخاب میکنیم.
در طی مدت تراپی یا درمان چندین بار با مراجعه کننده ارزیابی میکنیم که پیشرفت وجود داشته یا نه و اگر بوده در چه حدی بوده. این کار هم از طریق گفتگو و هم ازطریق فرمهای ارزیابی است که مراجعه کنندگان پر میکنند (در مورد کسانی که بیمه هزینهشان را پرداخت میکند). بعضی وقتها هم افراد نظرشان را در سایت من انعکاس میدهند. اگر قسمت نظر دیگران را ملاحظه کنید میتوانید ببینید.
-چه توصیهای برای زوجهای ایرانی دارید؟
-خوشبختانه امروزه دیگر این فرهنگ خیلی کمتر رایج هست که مراجعه به رواندرمانگر و یا مشاوران زندگی زناشویی و خصوصی نقطه ضعف محسوب شود و یا این تصور را به وجود بیاورد که فرد حتما مشکل روحی و روانی دارد. خصوصا در مورد مسائل زناشویی. در سالهای اخیر عده زیادی از زوجهای ایرانی چه در کشورهای اروپایی و یا خودِ ایران به صورت حضوری، یا از طریق اسکایب یا مشاوره تلفنی برای حل مشکلات و یا بالابردن کیفیت زندگی زناشوییشان کمک میگیرند. درصد زیادی از این افراد را نسل دوم تشکیل میدهند. خیلیها قبل از اینکه بخواهند ازدواج کنند چندین جلسه برای مشاوره قبل از ازدواج نیرو میگذارند.
عدهای هم صرفا به این دلیل مراجعه میکنند که رابطهشان را به هم نزدیکتر کنند و بیشتر از هم و از زندگیشان لذت ببرند. موضوعی که خیلی وقتها باعث افسوس است این هست که برخی از زوجها خیلی دیر برای کمک مراجعه میکنند. زمانی میآیند که یکی از طرفین سالهاست خداحافظی عاطفی کرده و طرف دیگر تازه موضوع را جدی میگیرد. در چنین شرایطی من واقعا میتوانم بگویم: ای کاش چند سال زودتر میآمدید. توصیه من این هست که زنگ خطرها را از همان ابتدا جدی بگیرید و به موقع از تجربه یک متخصص استفاده کنید، و نگاهی آگاهانه به زندگی و رابطه زناشویی داشته باشید.
-با سپاس از اینکه وقت خود را در اختیار کیهان لندن گذاشتید.