آزاده کریمی؛ علی اشتیاق- مستند«آوازهای بی سرزمین» ساخته آیت نجفی فیلمساز مقیم آلمان درباره ممنوعیت آواز زنان در ایران است. این فیلم که تاکنون تور جشنوارهای گستردهای داشته است، در آخرین حضور بینالمللی خود، در یکی از بخشهای جنبی جشنواره کان به نمایش در آمد.
نجفی در «آوازهای بی سرزمین» تلاش گروه موسیقی به سرپرستی خواهرش «سارا نجفی» را برای اجرای کنسرتی با تکخوانی زنان به تصویر میکشد. از این دریچه تماشاگر با توجه به ممنوعیت آواز و ترانهخوانی زنان در ایران با این گروه موسیقی به کشف سدهای پیش روی موسیقی زنان دست میزند.
این مستند به تابوشکنی زنان آوازهخوان ایران از زمان قمرالملوک وزیری تاکنون و اوایل ریاست جمهوری حسن روحانی میپردازد و با نگاهی طنزآمیز ریشههای مذهبی منع آواز زنان را نشان میدهد.
سکانسهایی چون رفتن سارا به خانه یک روحانی برای پرسیدن دلایل مذهبی ممنوعیت صدای زنان و انتخاب اجباری پوشش چادر، یا شرح شیوه اجرای زنان روی صحنه برای اعضای خارجی گروه و ناباوری آنها، حضور و احضار مکرر سارا به وزارت ارشاد برای پاسخگویی به برخی شایعات، موقعیت متزلزل و پیشبینی ناپذیر موسیقی زنان را به خوبی نشان میدهد.
اگر چه این دنیا در ابتدا برای خوانندگان خارجی فیلم و همچنین تماشاگر غیر ایرانی خندهدار جلوه میکند ولی در نهایت شناسنامهای باورنکردنی از ایران امروز ارائه میدهد: سرزمینی همان قدر با غذاهای خوشمزه و مردمان خونگرم که سرشار از تناقض، بوروکراسی، سوء تفاهم و قوانین بدوی.
در بین همه قوانین جاری و ظاهرا تغییرناپذیر آنچه بیش از همه بی اهمیت جلوه میکند، آواز و ترانهخوانی زنان است. این فیلم در دو نسخه کوتاه و بلند ساخته شده که نسخه کوتاه آن از شبکه الجزیره پخش شد.
در دیداری به گفتگو با آیت نجفی مینشینم.
-چرا دو نسخه کوتاه و بلند از مستند «آوازهای بی سرزمین» ساختهاید؟
-میدانید که برای ساخت فیلم مستند، بدون پخش کننده تلویزیونی نمیتوانید بودجهای تهیه کنید. ما با یکی از شبکههای تلویزیونی فرانسه کار کردیم ولی شبکه کوچکی است، برای همین با شبکه الجزیره وارد مذاکره شدیم. آنها هم قوانین خودشان را دارند و در واقع ما مجبور بودیم به نسخه مورد نظر آنها تن بدهیم. دلیل اصلی تهیه دو نسخه از فیلم، صرفا برای این بود که بتوانیم از کشور آلمان بودجه بگیریم. در واقع از درد اجبار ساخته شد و من خیلی دل خوشی از نسخه کوتاه فیلم ندارم ولی خب تلویزیون الجزیره هم پیش از موعد فیلم را پخش کرد، در صورتی که همیشه نسخه تلویزیونی بعد از نمایش نسخه سینمایی پخش میشود.
-ابتدا تصمیم گرفتید کنسرتی با صدای زنان برگزار کنید یا اینکه فیلم از دل برگزاری این کنسرت ساخته شد؟
-جدا کردن این دو از هم خیلی سخت است. ایده این کار تلاش برای تکخوانی دوباره زنان روی صحنه بود. خیلی هم امیدوار نبودیم که انجام شود، ولی به هر حال فکر میکردیم این روند به خودی خود جذاب است. من همیشه دوست داشتم فیلمی درباره “قمرالملوک وزیری” بسازم و همچنان فکر میکنم او نه تنها برای دنیای موسیقی بلکه برای همه آرتیستها و روشنفکرها یک سمبل است. چون در دوره “قمرالملوک وزیری”، گروهی از روشنفکران دور هم جمع شدند و تلاش کردند تا یک سری از قوانین بدوی را بشکنند. ما بیشتر از دوران طلایی رضا شاه سخن میگوییم (که البته دوره مهمی هم بوده) ولی فراموش میکنیم که خیلی از پیشرفتهای مهم کمی قبلتر توسط خیلی از روشنفکران انجام شد. ۱۲ سال قبل از کشف حجاب، قمرالملوک وزیری روی صحنه بی حجاب آواز خوانده است و شعری از ایرج میرزا را که در وصف زیبایی موی زن بوده، اجرا کرده است. این اتفاق زمانی افتاده که در تهران، زنان با روبنده بیرون میرفتند یا مثلا در خیابان لالهزار مردان و زنان نمیتوانستند با هم راه بروند! در چنین اجتماعی یک دفعه در گراند هتل “قمر الملوک وزیری” بدون حجاب آواز میخواند و زن و مرد با هم به آوازش گوش میدهند. این به نظر من اتفاق خیلی مهمی است ولی متاسفانه ما ایرانیها خیلی نسبت به گذشته خودمان آگاه نیستیم. در حالی که توجه به این وقایع میتواند برای عبور از فضای خفقانآوری که در آن هستیم، راهگشا باشد. یکی از این مایههای افتخار و وقایع راهگشا همیشه برای من قمر و دوره حیات او بوده است.
اما در نهایت بنیان کار [فیلم] این طور شکل گرفت که سارا، خواهرم (آهنگسازهنآت) همزمان روی ساخت اولین قطعات موسیقیاش برای خواننده کار میکرد، طبیعتا به عنوان یک زن دوست داشت که این قطعات را یک زن بخواند. وقتی ما تبادل ایده کردیم، به این نتیجه رسیدیم که با هم کار کنیم و از انتشار آلبوم موسیقی منصرف شویم و کنسرت برگزار کنیم. هر چند انتشار آلبوم راحتتر است، چون بالاخره شما میتوانید ترفندهایی به کار ببرید و در اجرای زنده تقریبا باید تابوهای بیشتری را بشکند. ولی با این ایده که قمر هم کنسرت برگزار کرد و تابوشکنی کرد. یعنی من به جای اینکه فیلمی درباره قمر بسازم، راجع به زنان امروز بسازم که همان راه قمر را در پیش گرفتهاند. خیلی هم تلخ و تراژیک است ولی واقعیت است.
-آیا تاثیر سوژه بود که شما فیلمی درباره زنان ساختید یا اینکه قصد اصلی شما پرداختن به زندگی زنان ایران بود؟ به این معنی که اغلب شخصیتهای پررنگ فیلم زن هستند و مردها در حاشیه قرار گرفته و نقشی ندارند.
-این یک واقعیت است که زنان در جامعه ایران خیلی قوی هستند و خیلی تحسین برانگیز است که با وجود همه مشکلاتی که دارند، پیش میروند. البته نمیشود کلی صحبت کرد، چون حتی زنانی هم وجود دارند که خیلی بیشتر از حتی حاج آقای فیلم با استفاده از صدای زن مخالف هستند. ولی در فضای دانشگاهی، هنری و سینمای ایران زنان قدرتمندی وجود دارند. شخصیتی مثل رخشان بنی اعتماد را داریم یا در فضای موسیقی ایران چهرههای برجستهای داریم. این برای جامعه هنری ایران بخصوص مردان خیلی شرمآور است که خیلی راحت از کنار مشکلاتی که برای همکاران زنشان پیش میآید، میگذرند. زمانی که من در دانشگاه تحصیل میکردم، بیشتر اساتید و همکلاسیهایم زن بودند ولی در بازار کار، آنها با محدودیتهای بیشتری روبرو هستند. البته مشکلات برای مردهایی که نمیخواهند تن به جریان غالب بدهند هم وجود دارد، ولی به هر حال شما متوجه میشوید وقتی به عنوان یک مرد تا این حد با مشکل روبرویید، نتیجه میگیرید مشکلات زنان خیلی بیشتر از شماست. مثلا در فیلم ما، مردان خوانندهای بودند که دوست نداشتند آرام بخوانند تا صدای زنان بیشتر شنیده شود، برای همین ما مجبور شدیم از یک خواننده آماتور استفاده کنیم. طبیعتا کمبود صدای زن در موسیقی ایران و این عدم توازن، مسئلهای کاملا هنری است و نه سیاسی و اجتماعی. یک صدا در موسیقی ایران وجود ندارد. همان طور که در فیلم هم یکی از شخصیتها میگوید، حذف صدای زن در موسیقی همانند حذف مثلا رنگ قرمز در نقاشی است و اینکه همه نقاشان از استفاده رنگ قرمز منع شوند. این نشان میدهد که یک جایی از موسیقی و اجتماع ایران میلنگد. حتی حسن روحانی هم در یک سخنرانی عنوان کرد که عدم حضور زنان چقدر به ضرر اقتصاد و جامعه است ولی واقعیت امر این است که این قشر از جامعه سرکوب میشود.
-در شرایط کنونی موسیقی ایران، نه تنها تکخوانی بلکه همنوایی زنان با مردان هم ممنوع است. حتی برخی کنسرتهای خوانندگان مرد هم لغو میشود. با توجه به اینکه در فیلم شما هیجان و شور و شوق پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به نمایش در آمده، نگرش شما از شرایط کنونی چیست؟
-من اساسا خسته شدهام از اینکه به سیاستمداران نمره مثبت بدهم. در واقع اگر هم در دوران ریاست جمهوری روحانی اتفاق مثبتی افتاده که از نظر من کم بوده، وظیفۀ او به عنوان رئیس جمهور است. ولی چیزی را که من میخواستم در این فیلم نشان دهم، سیاستمداران تغییر نخواهند داد، اگر هم تعییر دهند فقط برای منافع خودشان است. کرامت و حق انسان و کرامت هنر باید توسط خود مردم و هنرمندان به دست بیاید. کار سختی است و تاوان دارد ولی اگر من بخواهم در دوران روحانی اتفاق مثبتی بیافتد، نمیافتد. اگر هم بیافتد، یک امتیاز است که رای بیشتری بگیرد. این اتفاق فقط مختص ایران نیست، و متاسفانه در دموکراسیهای غربی هم خلاصه شده تا در انتخابات بعدی پیروز شوند.
-ولی آنها پیش می روند…
-به دلیل حضور قدرتمند جامعه مدنی پیش میروند. وقتی در آلمان برای حقوق برابر زن و مرد در مجلس رایگیری کردند، صد در صد رای مثبت آورد. اما اینجا هم برابری حقوق زنان و مردان به طور کامل رعایت نمیشود و نشان میدهد که ما در دنیای ایدهآلی زندگی نمیکنیم. اما داستان ایران خیلی عقبتر از اینهاست و ما اندر خم یک کوچهایم. ما دوران خاتمی را هم تجربه کردیم که به هر حال از دولت روحانی حداقل در زمینه آزادی و فضای روشنفکری، دولت فرهنگیتری بود. ولی اتفاقی نیفتاد، چون جامعه روشنفکری و هنری انتظار داشت که همه اتفاقات توسط دولت رخ دهد، اگر هم میخواست که تغییر دهد، فشارهای بالادستیها مانع آن میشد. ما میدانیم که دولت در ایران، در جایگاه قدرتمندی نیست و قدرت در جای دیگری است که اتفاقا خطرناک هم هست.
-در این مستند از حمایت موزیسینهای سرشناس و شاخص ایران برخوردار نبودید؟ آیا برای برگزاری کنسرت زنان، هیچ کدام از هنرمندان موسیقی تلاش یا رایزنی برای اجرای تکخوانی زنان نکرد؟
-این داستان خیلی تلخ است، افراد زیادی با ما همکاری کردند ولی نیمه کاره رها کردند و رفتند. تهیه کنندگان کنسرت و موزیسینها حمایتی از ما نکردند. این جای سوال دارد که چرا یک آهنگساز باید همه کارهای اسپانسر و مدیر هنری را شخصا انجام دهد. نکته دیگر، خوانندگان مردی بودند که جا زدند و رفتند، چون فکر میکردند پروژه زنانه است. من یک منیّت و خودخواهی در این رفتار میدیدم، شخصا وقتی به عنوان تهیه کننده به من میگفتند اگر این فیلم را یک فیلمساز زن میساخت بهتر میبود، به من بر میخورد. ولی باید بگویم [خواهرم] سارا از طرف اساتید دانشگاه و همکارانش و گروه موسیقی واقعا حمایت معنوی شد.
ولی آنچه مدّ نظر شماست را سعی کردیم در انتخاب قطعات موسیقی لحاظ کنیم، یعنی گویی روحی از زمان قمرالملوک وزیری وجود دارد که این پروژه را ادامه میدهد. یا حتی قطعه انقلابی که انتخاب شد، تنها قطعهای است که در انقلاب ۵۷ حس زنانه دارد. در واقع ما قطعاتی را انتخاب کردیم که یا توسط زنان خوانده شدهاند یا به هر حال حس زنانهای دارند و از طرف مردانی چون نی داوود، شهریار، ایرج میرزا، عارف، حمایت شدهاند. اما در نهایت همه حمایتها، قمر است که ایستادگی میکند، به خاطر خواندن زندان میرود و تابوها را میشکند.