ادامه‌ی دو ژانر سرکوب؛ از یهودی‌ستیزی تا بهایی‌ستیزی

شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸


مرتضی اسماعیل‌پور – بر سرکوب سازمانیافته‌ی «دیگران» و هر آنکس که با ما تفاوت دارد و مانند ما فکر نمی‌کند، جز جنایت نام دیگری نمی‌توان گذاشت. فرقی نمی‌کند علیه چه کسانی و در کدام زمان و مکان اتفاق بیفتد.

ژانر اول: کمیته‌های ضدیهودی

عبارت «کریستال ناخت» در زبان آلمانی به معنای «شب بلورین» است اما معنای واقعی‌اش «شب شیشه‌های شکسته» است. «کریستال ناخت» شبی است که در آن عملیات خشونت‌بار ضدیهودی در تاریخ ۹ و ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ درست ۸۰ سال پیش توسط نژادپرستان اتفاق افتاد. این عملیات  ضدیهودی توسط واحدهای حمله گروه ضربتِ نازی‌ها و گروه جوانان هیلتری به تحریک مقامات حزب ناسیونال سوسیالیست صورت گرفت. در آن شب خونین و وحشتناک در آلمان و اتریش و منطقه‌ی آلمانی‌نشین در چکسلواکی ۹۱ یهودی کشته  و ۳۰ هزار تن دستگیر شدند.

برلین؛ ۱۹۳۳؛ مقدمات سرکوب و نابودی یهودیان از سال‌ها پیش آماده شده بود و «کریستال ناخت» نقطه‌ی اوج و عطف آن بود

دستور این حمله را یوزف گوبلز وزیر تبلیغات و یکی از بزرگترین تئوریستین‌های یهودی‌ستیز آلمان داد و راینهارد هایدریش در مقام رئیس پلیس امنیتی در تلگرامی فوری حاوی دستورات لازم  به مراکز فرماندهی و اداره‌های پلیس حکومتی و همچنین به رهبران گروه ضربت در محله‌های مختلف فرستاد. پس از اعلام دستور، واحدهای لباس‌شخصی به خانه‌ها و مغازه‌های یهودیان حمله و آنها را ویران کردند. پس از «کریستال ناخت» بود که دولت نازی آلمان این حملات را «واکنش خشم‌آلود عموم مردم» درمقابله با «جامعه جهانی یهود» عنوان کرد.

موج عملیات جنایتکارانه‌ی یهودی‌ستیزی در ۹ و ۱۰ نوامبر عمدتا در برلین و وین به دلیل تجمع بزرگ یهودیان صورت گرفت.

ابعاد حمله در «شب شیشه‌های شکسته» بسیار بالا بود و رژیم نازی برای اولین بار بود که این شمار از یهودیان را بازداشت می کرد. صدها تن از بازداشت شدگان به اردوگاه های بوخنوالد، زاکسن‌هاوزن، داخائو و دیگر اردوگاه‌های کار اجباری منتقل شدند که بیشتر آنها در این اردوگاه‌ها تحت فشار و رفتارهای وحشیانه جان خود را از دست دادند.

پس از این سرکوب بزرگ نیز حکومت آلمان با هدف محروم ساختن یهودیان از حقوق انسانی خود، قوانین سختگیرانه‌ای جهت امرارمعاش آنان برقرار کرد تا در زندگی روزانه خود دچار مشکل شوند. یهودیان دیگر حق استخدام در بخش دولتی را نداشتند و از داشتن شغل در بسیاری از بخش‌های خصوصی نیز محروم شدند. موج محرومیت یهودیان به قدری پیش رفت که دولت آلمان اقدام به اخراج کودکان یهودی از مدارس کرد و آموزش و پرورش آلمان اجازه تحصیل به کودکان یهودی را نداد و از سویی دیگر محدودیت یهودیان حقوقی مانند دریافت گواهینامه رانندگی و مالکیت اتومبیل شخصی را نیز در بر گرفت و یهودیان در برنامه های فرهنگی همچون سینما، کنسرت و یا تئاتر نیز به شدت محدود شدند.

تاریخ‌پژوهان معتقدند که عملیات وحشیانه‌ی «شب شیشه‌های شکسته» از بزرگترین عملیات مقامات «اس اس» بر مبنای سیاست‌های ضدیهودی رژیم هیتلری بود که تا حذف کامل یهودیان از مجامع عمومی و اجتماعی پیش رفت. دولت نازی آلمان نیز در کنار نابودی سازمانیافته‌ی یهودیان در اردوگاه‌ها، سیاست مهاجرت  یهودیان و خروج آنها از آلمان را دنبال می‌کرد تا سرزمینی بدون یهودیان باشد. ناگفته نماند که با این سیاست جنایتکارانه و ضدبشری، هم دولت نازی و هم وابستگانش صاحب مال و اموال یهودیانی شدند که به اردوگاه‌ها فرستاده و یا مجبور به ترک میهن خود می‌شدند.

ژانر دوم: کمیته‌های ضدبهایی

عبارت و مفهوم «بهایی‌ستیزی» در فرهنگ سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی طی سال‌های پس از انقلاب گسترش یافت. انقلاب اسلامی و تاسیس حکومت جمهوری اسلامی فصل دیگری از سرکوب خونین دگراندیشان مذهبی در ایران را گشود. به لحاظ کمیت و کیفیت رفتار این حکومت در مقایسه با تاریخ سرکوب دگراندیشان در تاریخ ایران بی‌سابقه بوده است. حکومت اسلامی در لایه‌های مختلف نظری، مکتبی و فرهنگی و اجتماعی، رویکردی متفاوت با ابعاد ایدئولوژیک داشته است که همین امر بحرانی عمیق در میان دگراندیشان مذهبی و سیاسی ایجاد کرد اما در میان بهاییان این بحران منجر به صدمات جبران‌ناپذیری شده است.

علاوه بر اینکه عقاید بهاییان در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است، علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی نیز در فتوای خود در مورد بهاییان می‌گوید «همه مومنین باید با حیله‌ها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیری کنند».

بازداشت دسته‌جمعی و ربودن سه جمع مدیریتی بهاییان و همچنین اعدام نزدیک به ۲۳۰ شهروند بهایی پس از انقلاب تا دهه ۶۰ نتیجه‌ی این تبعیض غیرانسانی و فرمان‌های ضدبهایی در ایران است.

مدیران پیشین جامعه بهایی

در دوم آذر ۱۳۵۷ در زمانی که ایران در آتش انقلاب می سوخت، آیت‌الله دستغیب نماینده خمینی در شیراز به اتفاق نزدیکان و گروه‌های تندرو اسلامی به محله‌ای در شیراز به نام سعدیه حمله کرده و خانه بهاییان آن منطقه را آتش زدند و از سویی دیگر تعدادی از بهاییان در این محله از جمله صفات‌الله فهندژ، استوار ارتش کشته شد. مهاجمین اسلامی علاوه بر آتش زدن خانه‌ها اقدام به غارت اموال و شکنجه بهاییان این منطقه کردند. آنها پس از آتش زدن محل زندگی بهاییان سوار بر کامیون به سمت کارخانه پپسی‌کولا حرکت کرده و این کارخانه را صرفا به دلیل سهامدار بودن یکی از بهاییان در آن به آتش کشیدند. آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری از جمله مراجع مسلمان بود که پیشتر نوشیدن پپسی را به همین دلیل حرام اعلام کرده بود! آتش زدن کارخانه پپسی‌کولا شهوت سرکوبگران را علیه بهاییان آرام نکرد و اقدام به آتش زدن منزل یک بهایی دیگر کرده و موجب کشته شدن یک بهایی شدند.

چند تن از زنان بهایی که اعدام شدند

مقصد بعدی سرکوب و کشتار بهاییان، دهکده کتا در استان بویراحمد بود. ایل سادات محمودی با حمله به منازل بهاییان و آتش کشیدن زمین و اموال بهاییان آنها را مجبور به مهاجرت کردند. این ایل به حمایت روحانیت شیعه اقدام به ریشه‌کن کردن درختان و آتش زدن آسیاب روستا کردند تا اهالی این روستا که بهایی بودند مجبور به فرار به اصفهان شدند و در نزدیکی اصفهان چادر زدند. هدف این حمله مسلمان کردن ۳۰۰ بهایی ساکن این روستا بود که در نتیجه آن تعدادی کشته و بسیاری زخمی شده و اموالشان به غارت رفت.

ضیاءالله حقیقت اولین بهایی بود که در اولین روزهای انقلاب در شهر جهرم کشته شد. او که عضو مدیریتی بهاییان شهر جهرم بود توسط یک موتورسوار به قتل رسید اما به دلیل جوّ ضدبهایی کسی قبول نکرد برای قتل این مرد بهایی در دادگاه شهادت بدهد. در همین سال دو بهایی به نام میرپرویز افنانی و پسرش خسرو افنانی با تبر توسط افراد ضدبهایی وابسته به نظام کشته و جنازه‌شان بیرون شهر رها می‌شود. پس از مدتی بهاییان شهر بوکان جنازه آنها را پیدا کرده و به خاک می‌سپارند. این پدر و پسر در حالی کشته شدند که منزلشان به آتش کشیده شد و اموالشان نیز به غارت رفت.

روستای حصار از روستاهای خراسان نیز در همان سال هدف بهایی‌ستیزی سازمانیافته توسط روحانیت مرتجع قرار گرفت. اهالی روستای حصار که بهاییان بسیاری را در میان خود جای داده بودند مورد حمله قرار می‌گیرند؛ خانه‌هایشان آتش زده می‌شود و اموالشان به غارت می‌رود. یکی از بهاییان به نام ابراهیم معنوی در سن ۶۷ سالگی به دلیل ضرب و جرح مهاجمان جانش را از دست می دهد. قتل و غارت ادامه پیدا می‌کند و محمدعزیزی یکی از کشاورزان اهالی خورموج نیز در سن ۷۰ سالگی به همین روش به قتل می‌رسد.

کشتار و غارت بهاییان تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است که یک نمونه‌ی آن کشته شدن فرهنگ امیری شهروند بهایی ساکن یزد است که سال گذشته توسط دو برادر با هدایت یک روحانی مرتجع صورت گرفت. این دو برادر بدون محاکمه و مجازات با قرار وثیقه آزاد هستند.

روح‌الله خمینی رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار رژیمی که پس از آن برپا شد به صراحت در گفتگو با روزنامه‌نگار «دیلی سان» که بعد در روزنامه نیویورک تایمز نیز منتشر شد، اندکی پس از انقلاب در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۵۷ می‌گوید: «بهاییان یک گروه سیاسی بوده و مضر هستند. آنها مورد قبول نیستند» و وقتی روزنامه‌نگار درخصوص آزادی مذهبی و بجا آوردن فرایض دینی نظرش را جویا می‌شود خمینی در جواب می‌گوید: «خیر!»

قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل ۱۴ صراحت دارد که تنها ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی اقلیت‌های شناخته شده در حدود قانون به شمار می‌روند که اجازه مراسم دینی خود را دارند. در اصل ۲۰ نیز حقوق برابر شهروندان را بر اساس «رعایت موازین اسلامی» معرفی می‌کند که در نطقه حقوق بهاییان را خفه می‌کند.

ممانعت از حق تحصیل بهاییان در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۶۷ در شورای عالی انقلاب فرهنگی رسمی و قانونی شد. تبصره ۳ این لایحه فراقانونی می‌گوید «اگر هویت بهایی فردی در طول تحصیل احراز شود آن فرد باید بلافاصله از دانشگاه اخراج شود»! طی سال‌های گذشته دانش‌آموزان بهایی نیز با مشکلات ثبت نام و تحصیل در مدارس ایران روبرو شده‌اند. به گفته سخنگویان جامعه جهانی بهایی تا کنون بیش از ۱۰۰ هزار شهروند بهایی طی سال‌های پس از انقلاب تا به امروز از تحصیل محروم مانده‌اند.

اشتغال بهاییان نیز همچون دیگر حقوق اجتماعی این گروه از شهروندان ایرانی دچار تبعیض است. حکومت ضمن محرومیت آنان از اشتغال در ادارات دولتی و نیمه‌دولتی در حوزه شرکت‌های خصوصی نیز نفوذ کرده و بارها مانع اشتغال آنان شده و حتی افرادی که در چارچوب مشاغل آزاد به ایجاد محل کسب اقدام کرده‌اند را نیز به اختناق اقتصادی کشانده است. مأموران مجوز کسب بهاییان را تمدید نمی‌کنند و یا محل کسب و کار آنها را پلمب می‌کنند. در سال‌های اخیر بیش از ۶۰۰ محل کسب بهایی در شهرهای مختلف ایران پلمب شده و بعضی از این اماکن طی ۵ سال اخیر همچنان پلمب مانده‌اند.

آنچه دو ژانر یهودی‌ستیزی و بهایی‌ستیزی را به یکدیگر ارتباط می‌دهد کشتار، سرکوب و محرومیت‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدنی است. پیروان یهودیت و بهاییت از سوی حکومت‌های وقت به شدت مورد حمله قرار گرفته و بسیاری جان خود را از دست داده و گروهی نیز که باقی ماندند همواره تحت شدیدترین آزار و اذیت‌ و محرومیت‌ها بوده‌اند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=136007

5 دیدگاه‌

  1. ناشناس

    مقاله هایی مثل این که تشابه رفتار فاشیست های آلمان نازی با یهودیان و برخی دیگر اقلیت را ها با متعصبین حاکم بر ایران نشان می دهد بسیار روشنگر و آگاهی بخش مردم می باشند. به نظر من هرچه بیشتر بنویسید بهتر است.

  2. امیر.ت3

    با وجود تمام آزار و اذییت های وحشیانه وغیر انسانی و تهمتهای ناجا واتهامات ساختگی و بی اساس , دیانت بهایی به لطف الهی ترویج وحیثیت ومقام جهانی یافته. درحاکیکه تنها موفقیت جاهلان اسلامی ,با تمام تلاشهایشان , جز بردن آبروی اسلام وپیامبر شریف نبوده. تا جاییکه الان در دنیا دینی وپیغمبری وجود ندارد که به اندازه اسلام و حضرت رسول (ص) مورد تمسخر جهان باشد و همه این به خاطراینکه می خوانند ولی نمیفهمند

    همانطورکه حضرت بهاالله می فرمایند

    ای جوهر غفلت
    دریغ که صد هزار لسان معنوی در لسانی ناطق و صد هزار معانی غیبی در لحنی ظاهر و لکن گوشی نه تا بشنود و قلبی نه تا حرفی بیابد

  3. امیر.ت2

    حضرت محمد (ص) درحدیثی میفرمایند “زمانی میرسد که ازاسلام جز اسم و از قرآن جز خواندن و نفهمیدن چیزی باقی نمیماند”.
    اگرمیفهمیدند یقینا درک میکردند که خداوند در قرآن مجید صریحا” می فرمایند که قومی را نابود نمکنند قبل از آنکه پیامبرانی بفرستد که اخطار دهند وهمچنین مکررا و با مثال فرموده اند که کشتار و آزار و اذیت پیامبرانش را با شدیدترین
    مجازات روبرو خواهد کرد.

    نگاهی به تاریخ دیانت بهایی و رفتارمسلمانان زمان با حضرت باب و حضرت بهاالله و مقایسه اوج قدرت امت اسلام قبل و افول آن بعد ازظهور دیانت بهایی گواه کلام الهی درقرآن است . همان طور که هیتلر آرزویش را بگور برد. بنابر قرآن و مطمئنا” همین هم سرنوشت رهبران بهایی ستیز خواهد شد. تردیدی در این نیست.

  4. میر.ت1

    عدالت و تدبیری بسیارآشکار و گرانمایه برای خردمندان و صاحبان هوش وگوش در این ماجرا.
    خوشبختانه یهودیها سرانجام پیروز و موفق و نازیها مغلوب و محو شدند تاریخ ادیان پر از چنین مثالهاست و ثابت کرده که ضالم همیشه مغلوب بوده و خواهد بو د. همان طورکه نور بر تارکی غلبه مییابد. بنابراین نظامهای حاکم درکشورهای اسلامی ,وبخصوص ایران, باید بفهمند که عدالتی در عالم خلقت وجود دارکه , اگرضلم کنند ,سرانجام نابودشان خواهد کرد. مثل نازیها.

  5. آنتی

    یهود ستیزی و بهایی ستیزی ریشه در اعماق وجود شیعیان ایران دارد و‌ قبل از انقلاب در بین مردم شهرنشین و به ویژه اهالی تهران نیز وجود داشت. نظام شیعه ففط باعث شد این نفرت مذهبی ، سیستماتیک و قانونمند و عریان گردد. حتی بخش اعظم برون مرز نشینان ناسیونالیست و شیعه نیز گرفتار این بیماری چندش آور هستند و معتقدند این دو دین باعث تضعیف تشیع و تمامیت ارضی کشورشان می شود و دلشان قنج می رود که دارالخلافه آنان را سرکوب می کند. مگر همین برون مرزنشینان ناسیونالیست و شیعه نیستند که سردار سلیمانی را به دلیل کشتن اعراب و سنیان سوری قهرمان ملی می دانند؟

Comments are closed.