طرح استیضاح مسعود سلطانیفر وزیر ورزش که روز ۳۰ آبان در مجلس مطرح شد قرار است در روزهای آینده با حضور خود وی مورد بررسیهای اولیه قرار گیرد.
موج استیضاح وزرای کابینه دوازدهم از تابستان با استیضاح و عزل علی ربیعی وزیر پیشین کار و پس از آن محمود کرباسیان وزیر پیشین اقتصاد آغاز شد.
عملکرد وزرا و مدیران عالیرتبه در دولت دوم حسن روحانی چنان ضعیف بوده که هر هفته نام وزیری برای استیضاح از سوی نمایندگان مجلس در کمیسیونهای مختلف مطرح میشود و دلیل همه آنها در بیلیاقتی و ناکارآمدیشان خلاصه میشود.
پس از خروج دونالد ترامپ از توافق اتمی (برجام) و بالاگرفتن مشکلات اقتصادی و فشارهای سیاسی روی ایران، طرح استیضاح عباس آخوندی وزیر پیشین کار، محمد شریعتمداری وزیر پیشین صنعت، محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش، رضا اردکانیان وزیر نیرو، محمود حجتی وزیر کشاورزی و حتی محمدجواد ظریف وزیر خارجه مطرح شد.
بعضی از وزرا مثل آخوندی و شریعتمداری بو بُردند اوضاع بر وقف مرادشان نیست و احتمال عزلشان زیاد است، عطای کابینه را به لقای آن بخشیدند و با پیشدستی استعفا دادند، برخی هم با مذاکره و لابی تلاش کردند امضاهای پای استیضاح از حد نصاب بیافتد.
سلطانیفر وزیر ورزش یکی از وزرایی است که لابی سنگین او و اطرافیاناش برای فرار از استیضاح علنی شده است.
مشکلات ورزش آینهی تمامنمای مشکلات کشور
محورهای استیضاح او تاخیر در واگذاری تیمهای استقلال (تاج) و پرسپولیس به بخش خصوصی، عدم توجه به رسالت وزارت ورزش در حوزه جوانان، عدم اجرای مصوبات مجلس در برنامه ششم، عدم تعادل پایدار توزیع امکانات ورزشی در مناطق کمتر توسعه یافته و بیعدالتی در تقسیم بودجه ورزشی به شهرستانها و استانهاست اما چه استیضاح سلطانیفر رأی بیاورد و چه نیاورد، بر کسی پوشیده نیست که مشکلات ورزش ایران فقط محدود به این موارد نیست و یکی از «اَبَربحران»هاست و از سوی دیگر اغلب این مشکلات مثل تمام بحرانهایی که دیگر وزارتخانهها با آن روبرو هستند به فساد سیستماتیک و سوء مدیریت و همچنین مسائل سیاسی داخلی و بینالمللی گره خورده است. به عنوان مثال اگر آوار پسلرزههای بحران در وزارت اقتصاد روی بانکها و موسسات مالی و بازار ارز و بورس خراب میشود، در وزارت ورزش این فدراسیونها و تیمهای ملی و باشگاهی به عنوان ستونها و پیکر ورزش کشور هستند که تَرک برمیدارند و به تدریج فرومیریزند.
تقریباً کلکسیون کاملی از مشکلات سیاسی و اقتصادی در کشور را که دستگاهها و نهادهای مختلف حکومتی درگیر آن هستند میشود در ورزش ایران نیز دید و اتفاقاً چون فضای ورزش نسبت به دیگر حوزهها کمتر امنیتی است رویدادهای مربوط به آن نیز بیشتر رسانهای میشود.
نمونههای غمانگیز و وحشتناک
اعتبار ورزش ایران به کُشتی است. در طول تاریخ ورزش کشور، هیچ رشتهای به اندازه کُشتی اعتبار و مدال برای ورزش ایران نداشته است. اما هفتههاست که رسول خادم رییس فدراسیون کشتی و همکاران او گروهی استعفا دادهاند.
دخالت سیاسیون و امنیتیها در کُشتی استقلال این فدراسیون را مانند دیگر رشتهها پایمال کرده است. فشار برای کشتی نگرفتن با حریفان اسراییلی در میادین جهانی اعتبار کشتی ایران را به شدت زیر سوال برده و جا را برای قهرمانی دیگر کشورها باز کرده و یکی از دلایل مهم استعفای خادم و همکارانش همین دخالتهاست.
فدراسیون فوتبال ایران که بزرگترین و پولدارترین فدراسیون کشور است گرفتار باندهایی شده که یک سرشان در قدرت و سر دیگرشان در کارتلهای اقتصادی و مافیایی فوتبال است. باندهایی که فوتبال ایران را در چنگ خود دارند حتی در تغییر و تعیین نتایج بازیها و صعود و سقوط تیمهای این رشته به ردهبندیها نقش بازی میکنند. روابط مالی آلودهی دلالها با مسئولان فدراسیون، نفوذ سیاسیون و امنیتیها در هیات مدیره باشگاهها، تبعیض، تبانی و حتی بازارگرمی جادوگرها و دعانویسها، عزل و نصبهای بودار، تجاوز و تعرض جنسی به پسربچهها در تیمهای پایه و رشوهگیری، تنها گوشهای از نیمهی تاریک و وحشتناک فوتبال در ایران است.
ورزش زنان؛ فدراسیونِ محدودیت
در بازار بلبشوی ورزش ایران، ورزش زنان همچون عرصههای دیگر اجتماعی در حاشیه قرار گرفته و صرفا ویترینی غیرضروری برای دستگاه حکومت و مدیریت کشور به شمار میرود. آمارها میگویند فقط ۴۰ درصد بودجه وزارتخانه ورزش و جوانان به ورزش زنان اختصاص یافته و آن را هم مردان تصمیم میگیرند که ورزش زنان در چه عرصههایی باید بودجه بگیرد یا نگیرد. در رشتههای ورزشی که زنان در ایران اجازه فعالیت دارند، نه مکان مناسبی برای ورزش وجود دارد، نه وسایل ورزشی لازم و نه حتی در سطوح بالاتر بودجهی شرکت در مسابقات بینالمللی و هزینههای سفر و اقامت ورزشکاران پرداخت میشود. از همین روست که قهرمانان ورزشی حتی هزینههای شرکت در مسابقات جهانی را در مواردی شخصا پرداخت میکنند و مدتها در انتظار تامین بودجه آن میمانند. یا در مسابقات داخلی، جوایز و سکههای قهرمانان ورزشی آنقدر پرداخت نمیشود تا مشمول مرور زمان شود.
اگر در ورزش مردانهی ایران، حرف از مافیا، ماشینهای بودجهخوار و غولهای چندسر امنیتی است، در حوزه ورزش زنان، صحبت بر سر بودن یا نبودن است. بودجهای و حمایتی در کار نیست ولی محدودیت، سنگاندازی و مانع هر چه بخواهید هست.
پس از انقلاب ۵۷، ورزش زنان به نقطه صفر خود رسید؛ قهرمانان ورزشی تا سالها از ورزش منع شدند. مسئله بر سر بدن زنان بود و هست، تابویی که حکومت جمهوری اسلامی از آن به شدت هراس دارد. حضور زنان در عرصههای ورزشی، ابتدا مستلزم پذیرش جسم آنان و سپس پرورش آن است. موضوعی که با حجاب در تناقضی تلخ قرار میگیرد. ورزشکاران زن مجبورند با حجاب در مسابقات شرکت کنند که گاه از سوی فدراسیونهای جهانی پذیرفته نمیشود و امید و آرزوها و سالها تلاش آنها بر سر حجاب از بین میرود. همین حجاب، در فدراسیونهای ورزشی ابزار فشار و ارعاب نیز به شمار میرود و در موقع نیاز ورزشکار را به حراست میکشد تا پاسخگو باشد.
موضوع حقوقی خروج زنان از کشور تنها با مجوز پدر و همسر را نیز باید بر مشکلات دیگر ورزش زنان اضافه کرد. با اینهمه، زنان در عرصههای داخلی و جهانی ورزشی بسیار فعال و مدالآور هستند تا جایی که نبود بودجه، عدم همکاری دستگاهها و محدودیتها و موانع، در برابر تلاشهای شخصی آنان سر فرود آورده و ورزش زنان پس از کمای سالهای بعد از انقلاب در دو دههی اخیر در حال رشد و پیشرفت است. این پیشرفتها اما چنانکه در ورزش مردان در بوق و کرنا میشود، در ورزش زنان بی سر و صدا و با چند مصاحبه جمع و جور میشود. حتی مسابقات زنان از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش نمیشود و در بخش خبر هم بدون انتشار تصویری از مسابقات، صرفا اخبار کوتاهی از ورزش زنان خوانده میشود. ورزش زنان حتی یک رسانه مستقل ندارد تا بطور اختصاصی اخبار آنان را پوشش دهد. رسانههای چاپی و اینترنتی نیز به ندرت تصویری از مسابقات ورزشی آنها منتشر میکنند.
کارت قرمز فیفا برای جمهوری اسلامی
جعفر پناهی در فیلم «آفساید» نشان داد که چطور دختران هوادار تیم ملی فوتبال برای تماشای بازی ایران و بحرین و ممنوعیت گذر از درهای بسته ورزشگاه آزادی، چهرهی خود را به صورت مردان در میآورند. ۱۱ سال از ساخت این فیلم میگذرد و زنان همچنان برای ورود به آزادی مجبورند خود را به شکل و شمایل مردانه در بیاورند!
ممنوعیت ورود زبان به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات، قانون نانوشتهای است که حکومت، دستگاه قضایی و ملایان مرتجع حوزوی از آن حمایت میکنند. آنها ورود زنان به ورزشگاهها را فسادبرانگیز و خلاف اصول اسلامی قلمداد میکنند حال آنکه با این حضور در تظاهرات حکومتی و نماز جمعه و در سخنرانی علی خامنهای که چندی پیش در ورزشگاه آزادی برگزار شد، هیچ مخالفتی ندارند!
با اینکه حسن روحانی از این ممنوعیت به عنوان تبلیغ انتخاباتی خود استفاده کرده اما بزرگترین موفقیت وی در این زمینه این بوده که برای فرار از مجازاتهای فیفا، اخیرا تعدادی زنان گزینشی اجازه یافتند تا برخی مسابقات را در ورزشگاه آزادی تماشا کنند. در حالی که بسیای از دوستداران فوتبال پشت دروازهها ماندند.
حالا فیفا جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داده و اعلام کرده که برای رفع ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها مهلت تعیین میکند. به گزارش رویترز، کمیته مشاوره حقوق بشری فیفا تأکید کرده که محدودیتهای جمهوری اسلامی علیه زنان برای تماشای مسابقات فوتبال، قوانین اخلاقی فیقا و ممنوعیت تبعیض جنسی را نقض میکند. عدم لغو این ممنوعیت، تبعات و مجازاتهایی چون تعلیق و اخراج فدراسیون فوتبال ایران را در پی دارد. به این ترتیب، این مشکل در محدودهی زنان باقی نمیماند و جمهوری اسلامی باید نگران تعلیق و اخراجی باشد که گریبان ورزش مردانهاش را نیز خواهد گرفت.
آزاده کریمی – حامد محمدی