اگر «گفتگو»های پیرامون سکولار دموکراسی ادامه یابد میتوان امیدوار بود که شاهد ایجاد جبهه متحدی باشیم که در آن دموکراسی خواهان سکولار رنگارنگ به فردای رنگارنگ ایران میاندیشند و در عمل ثابت میکنند که نه تنها «رنگارنگی» صفت واقعی هویت واقعی ایران است بلکه لازم است، با توسل به بی طرفی و رواداری بنیادین سکولار دموکراسی، از دل رنگارنگیهای قومی و مذهبی و فرهنگی مردم ایران به «وحدتی رنگین کمانی» رسید.
در آستانه برگزاری سومین «کنگره سالیانه سکولار دموکراتهای ایران» قرار گرفتهایم و من، به عنوان یکی از شرکت کنندگان در پایه گذاری این کنگره، و نیز عضوی از کمیته برگزاریاش، وظیفه خود میبینم که نکاتی چند را در مورد آن به اطلاع مخاطبان گرامیام برسانم تا بدانند که چرا و چگونه این راه را پیمودهایم و میخواهیم تا کجا برویم.
این کنگره خود حاصل تجربهای سه ساله نیز بوده است. سرگذشتاش با پایان یافتن شورها و هیجانات «جنبش سبز»، و حاصل شدن دستآوردهای تلخ و شیرین آن، آغاز شده و با این «تحلیل» زندگی آغاز کرده است که:
- جنبش سبز، و حرکتاش، از «الله اکبر» گفتنهای شبانه و «رأی من چه شد»های روزانه، به سوی محوریت یافتن «ایران» به جای «اسلام» در شعارهائی همچون «آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی»، و «جانم فدای ایران» نشان از کم رنگ شدن ایدئولوژیهای منسوب به اسلام شیعی و پر رنگ شدن تمایلاتی عرفی و دموکراسی سکولار در میان جوانان ایران بوده است. در طول تنها یک سال ۱۳۸۸ این جوانان توانستند اثر شعارهای مذهبی بازمانده از ایام انقلاب را از روح خود زدوده و به ریشههای سکولار ایرانی خود برسند.
- نمایش وسیع وجود این تمایلات راه را برای اندیشیدن به یک «آلترناتیو سکولار دموکرات» نیز گشوده است. اگر ملت جوان سال ایران از حکومت اسلامی به جان آمده است و جانشینی را برایش میجوید که در جمیع جهات با آن متفاوت باشد، باید به ایجاد این جانشین اندیشید و راههای رسیدن به آن را سبک- سنگین کرد.
- ایجاد آلترناتیوی برای حکومت مذهبیـ ایدئولوژیک کنونی نیازمند دو مؤلفه است: یکی هویت یافتن و مشخص شدن مختصات یک «جنبش سکولار دموکرات» و سپس کوشش برای ایجاد اتحادی وسیع بین کسان و نیروهائی که هویت خود را به مدد آن «مختصات» تعریف میکنند.
آنان که شش سال پیش با این تحلیل قدم در راه نهاده بودند نخست ناگزیر بودند تا راههای مختلفی را بپیمایند تا دریابند که چگونه میتوان به اهداف بالا رسید. آیا «نظر» بر «عمل» چیرگی دارد یا عمل است که نظر را به پختگی و صلابت میرساند؟ تجربه نشان داد که هیچ یک از دو روی چنین سکهای را نمیتوان بر دیگری اولویت داد. نظر و عمل اول و آخر ندارند بلکه در هر چرخش سکه یکی روی آمده و دیگری از نظر غایب میشود اما مهم چرخیدن مدام سکه و رفت و آمد دائم بین نظر و عمل است که میتواند راهگشا باشد.
بدین سان سفری سه ساله عاقبت در فروردین ۱۳۹۲ رهروان داوطلب سکولار دموکراسی را به این نتیجه رساند که «هویتیابی نیروهای سکولار دمکرات» و «تبدیل شدن آنها به یک واحد نیرومند سیاسی» تنها در دامن زدن به «گفتگو» است که میتواند متحقق شود؛ گفتگوئی که خود مشکلات عمدهای را پیش رو دارد؛ چرا که فضای سیاسی اپوزیسیون حکومت اسلامیاز بیماریهائی مزمن در رنج است؛ بیماریهائی همچون برتریطلبی، خودمحوربینی، ناسازگاری با دیگری، نارواداری، آویختن به مشکلاتی که حلشان در خارج کشور و پیش از فروپاشی حکومت اسلامیممکن نیست، و… به عبارت دیگر، باید کوشش میشد تا، بر فراز این «فضای ناممکن سازِ گفتگو»، گفتگوئی سازنده را در بین نیروهای بالقوه سکولار دموکراسی تمشیت داد، به شرط آنکه «تمشیت دهندگان» خود از آن مشکلات فاصله گرفته باشند و همچنین برای خود از این نمد کلاهی نخواهند.
«رسیدن به تعریف ماهوی سکولار دمکرات بودن» نخستین قدم در این راه پر پیچ و خم بود؛ چرا که تا تو ندانی که کیستی چگونه میتوانی دوست و دشمن، همراه تا مقصد و رفیق نیمه راه را از هم تشخیص دهی؟ کوششی چند ماهه توانست حدود ۲۵۰ تن از شخصیتها و کوشندگان سیاسی و روشنفکری ایرانی را به ارائه سندی رهنمون شود که اکنون با نام «پیمان نامه عصر نو» شناخته میشود؛ پیماننامهای که مآلاً میتواند حتی کمکی به نویسندگان «مقدمه قانون اساسی سکولار دموکرات ایران آینده» باشد.
قدم بعدی اما یافتن راه حلی برای ایجاد گفتگو بود؛ گفتگوئی که میباید بین کسانی برقرار باشد که به آن «پیماننامه» پایبند بوده و بکوشند، با وجود انبوهی از سوء تفاهمها، کجرویها و دشمنیهای موضعی، به سوی تبدیل جمع سکولار دموکراتهای ایرانی به یک نیروی سیاسی منسجم و کارآمد حرکت کنند. روشن بود که چنین گفتگوئی نمیتوانست خود در زیر سقف یک حزب یا تشکل، و یا بر حول محور یک شخصیت خاص سیاسی، انجام گیرد. هر تشکل و هر شخصیتی که بخواهد در فضای آشفته اپوزیسیون خود را به محور گردهمآئی تبدیل کند بیشتر دافعه ایجاد میکند تا جاذبه. این واقعیت بدیهی تنها به یک راه حل عملی اشاره میکرد: ایجاد زمینی «بی طرف» برای انجام گفتگوهائی که هیچ گونه فشار و ایجابی نخواهد آنها را به نتیجهای از پیش تعیین شده بکشاند.
راه حل حصول به «بی طرفی» نیز این گونه یافت شد که چند تنی داوطلب شوند تا، فارغ از مواضع سیاسی و گروهی خود، همت خویش را بر ایجاد یک «کمیته ای اجرائی» متمرکز کنند که اعضایش، علیرغم مأموریتشان در راستای ایجاد کنگرهای برای گفتگوی سیاسی، درگیر بحثهای سیاسی نشوند و فقط راههای ایجاد «زمین بی طرف برای انجام گفتگو» را مد نظر داشته باشند. در این مورد نیز چند تنی داوطلب شدند؛ کسانی آمدند و از نیمه راه برگشتند و کسانی هم وفادارانه بر این مقاصد پای فشردند. نام «زمین بی طرف گفتگو» شد «کنگرهء سالیانه سکولار دموکراتهای ایران» و، مطابق مفاد «پیمان نامه عصر نو»، هر کس که خود را «سکولار دموکرات» میدید صاحب این کنگره نیز میشد و میتوانست به گفتگو در این زمین «بی طرف» بنشیند. حتی میشد از مخالفان سکولار دموکراسی نیز دعوت کرد که در گفتگو شرکت کنند. زیرا فکر و نظری که در میدان چالشهای سخت آزموده نشود نه تنومند میشود و نه کارائی عملی مییابد.
اولین کنگره سکولار دموکراتهای ایران در واشنگتن، پایتخت ایالات متحده امریکا برگزار شد و علت انتخاب این شهر نیز تنها به «امکانات محلی» ایرانیان ساکن آن میشد که برخیشان اعلام داشته بود که میتوانند در این راه کمکرسان علاقمندان باشند. بخصوص آقای تقی مختار، مدیر و سردبیر نشریه «ایرانیان» که در این شهر منتشر میشود، و نویسنده ای است که هم از آغاز حرکت سکولار دموکراتها همراه و یاورشان شده، داوطلبانه به مدد کمیته برگزاری آمد.
برای خیلیها تصور اینکه عدهای که خود را سکولار دمکرات میدانند تنها برای انجام «گفتگو» به واشنگتن آمده باشند مشکل بود. اما کنگره ثابت کرد که جز انجام آن گفتگو، و البته در راستای تقویت مبانی هویتی سکولار دموکراسی، هدفی نداشته است. نه دستور کاری در میان بود و نه قرار بود قطعنامه ای صادر شود. تنها آشنائی با یکدیگر، هماندیشی و و صول به همدلی، و یافتن مقاصد مشترک و سپس، اگر شد، اندیشیدن به راه حلهای سکولار دموکرات برای آینده وطنی که اشغال کنندگاناش سکولار دموکراتها را به تبعیدی طولانی فرستاده بودند مطرح بود.
در طول همین رویاروئیها بود که سه تشکل سکولار دموکرات به وجود آمدند، بی آنکه هیچ یک ربطی به خود «کنگره» داشته باشند. نخستین آنها تشکلی شد که اکنون با نام «نهاد هماهنگی جنبش سکولار دموکراسی ایران» شناخته میشود و دارای سایت و صفحه فیس بوک اختصاصی خویش است و میخواهد هر آن امکانی را که دارد در اختیار شاخهها و شقوق آن جنبش سکولار دموکرات فراگیری قرار دهد که تعلق به همه دارد.
دومین نهادی که از دل گفتگوهای سال ۹۲ بیرون آمد و در دومین کنگره سکولار دموکراتهای ایرانی، که در شهر بوخوم آلمان برگزار شد، اعلام موجودیت کرد «پیوندسرای هنرمندان و نویسندگان سکولار دموکرات ایران» نام گرفت و نشان داد که سکولار دموکراسی صرفاً امری سیاسی نیست و ایرانیان سکولار دموکرات میتوانند بنا بر حرفه و کار و علاقه خود نیر دست به ایجاد تشکلات سکولار دموکرات خاص خود بزنند.
سومین نهاد نیز «مجمع سازمانهای سکولار دموکرات ایران» نام گرفت که به جای گرد آوردن شخصیتهای سکولار دموکرات همت خویش را در راستای گرد هم آوردن این گونه سازمانها متمرکز کرد.
سال گذشته، دومین کنگره سکولار دموکراتهای ایران در شهر بوخوم شاهد استقبال شخصیتهای مختلفی بود که اگرچه در گروهها و سازمانها و احزاب گوناگون متمرکز بودند اما میپذیرفتند که سکولار دموکراسی میتواند مؤلفهای فراجناحی و فراحزبی باشد که قابلیت ایجاد همکاریهای وسیعتر سیاسیـ اجتماعی را دارد و اگر «گفتگو»های پیرامون سکولار دموکراسی ادامه یابد میتوان امیدوار بود که شاهد ایجاد جبهه متحدی باشیم که در آن دموکراسی خواهان سکولار رنگارنگ به فردای رنگارنگ ایران میاندیشند و در عمل ثابت میکنند که نه تنها «رنگارنگی» صفت هویت واقعی ایران است بلکه لازم است با توسل به بی طرفی و رواداری بنیادین سکولار دموکراسی، از دل رنگارنگیهای قومیو مذهبی و فرهنگی مردم ایران به «وحدتی رنگین کمانی» رسید.
در بوخوم، و در حاشیه کنگرهء دوم، دوست قدیم و هنرمند چیره دست و تولید کننده خوش سلیقه برنامههای تلویزیونی، آقای سیروس ملکوتی، سلسله گفتگوهائی تلویزیونی را با شرکت کنندگان در کنگره برقرار کرد و از جمله دیدگاهشان را درباره نفس برگزاری این کنگرهها به پرسش کشید. یکی از پاسخ دهندگان به او نیز من بودم. گوهر پاسخ من به او، این بود که کنگره سکولارهای ایران، که اکنون امیدوارانه میرود تا به صورت یک حادثه سالیانه و یک سنت سیاسیـ اجتماعیـ فرهنگی درآید، محل برخوردها و ارائه نظرات مختلفی در کم و کاست یا ضرورت و گریزناپذیری استقرار یک حکومت سکولار دموکرات در ایران است. کمیته برگزاری کنگره با پخش مستقیم آنچه در جریان کنگره میگذرد (و این مهم در کنگره نخست به کوشش و همت دوست خوش فکرم، آقای سعید بهبهانی انجام شد) و قرار دادن ویدئوهای سخنرانیها و پرسش و پاسخها بر روی اینترنت همه امکانات شخصیتها و سازمانهای سیاسی را در برابر دید کنجکاو علاقمندان به آینده ایران قرار میدهد و، در عین حال، میدانی را فراهم میسازد تا هر گروه و شخصیت کوشنده بتواند توانائیها، تمایلات و مخالفتهایش را در راستای رسیدن به جبههای از سکولار دموکراتهای ایران، و تبدیل آن به یک نیروی جانشین سیاسی، در معرض دید ایرانیان قرار دهد.
امسال دوستداران سکولار دموکراسی در شهر فرانکفورت داوطلب برگزاری سومین کنگره شدهاند. کمیته برگزاری، که اداره امور و تهیه امکانات مالی و اجرائی انجام کنگره را بر عهده دارد، چند ماهی است که تلاش خود را برای هر چه بهتر برگزار شدن کنگره امسال آغاز کرده است. روند عنایت مالی به کمیته نیز از سال پیش کارآمدتر شده و دوستدارن سکولار دموکراسی با رغبت بیشتری به کمک کمیته آمدهاند.
اما آنچه کنگره امسال را از دو کنگره قبلی متفاوت میکند، تصمیم کمیته برگزاری برای «سامان دادن» هر چه بیشتر به گفتگوها است. در این راستا، کمیته یک «مضمون کلی» را برای کنگره امسال پیشنهاد کرده که به نظر میرسد اگر بر روی آن تمرکز شود کنگره با دستآورد عمدهای به کار جاری خود پایان خواهد داد. مضمون مزبور چنین است: «چرا سکولار دموکراتها هنوز متحد نشدهاند؟» از نظر اعضای کمیته این پرسشی کلیدی است که پاسخ به آن میتواند راهگشای اقدامات گسترده بعدی باشد. کنگره دارای چهار نشست سه تا چهار ساعته خواهد بود و در هر نشست یک سخنران مدعو و تا حد هشت سخنران داوطلب به ایراد سخنان کوتاه پرداخته و سپس مجلس مشورت و پرسش و پاسخ برقرار خواهد بود. هر نشست، در ارتباط با مضمون کلی کنگره، دارای یک عنوان خاص نیز هست، بدین شرح:
موضوع نشست اول: «موانع و ضرورت اتحاد نیروهای سکولار دموکرات در راستای ایجاد آلترناتیو». برای ایراد سخنرانی در این مورد از آقای دکتر حسن ماسالی دعوت شده است؛ مردی که پس از یک عمر شراکت در مبارزات دمکراسی خواهانه، اکنون به بازبینی گذشته و جمعبندی تجربیات خود نشسته و دست به انتشار مجموعهای از خاطرات و اسنادی زده است که همگی نمایانگر راه پر پیچ و خم طی شده هستند. این نشست را دکتر سیاوش عبقری اداره میکند که کولباری از تجربه سیاسی را در رهگذر متحد ساختن نیروهای سکولار دموکرات ایران با خود دارد. تا کنون چندین نفر از شرکت کنندگان برای ایراد سخنرانی در این نشست داوطلب شدهاند.
موضوع نشست دوم، «فعالیتها و قراردادهای خارجی حکومت اسلامیو وظیفه متحد اپوزیسیون سکولار دموکرات» است. برای ایراد سخنرانی در این مورد از آقای فرهنگ قاسمی دعوت شده و، از آنجا که کنگره امسال سکولار دموکراتها یک هفته پس از سر رسید انجام توافقات حکومت اسلامی با کشورهای پنج بعلاوه یک تشکیل میشود، نشست دوم کنگره میتواند حائز اهمیت خاصی باشد و آقای فرهنگ قاسمی، که از شخصیتهای بارز سیاسی جمهوریخواه و سکولار دموکرات ایران هستند میتوانند به مسئله حضور حکومت اسلامی به عنوان نماینده کشورمان در محافل بینالمللی پرداخته و اهمیت وجود یک تشکل وسیع سکولار دموکرات را برای مقابله با ناکارآمدیهای آن بررسی نمایند. اداره این نشست با آقای احمد تاج الدینی است که از حقوقدانان سکولار دموکرات ایران محسوب میشوند.
موضوع نشست سوم عبارت است از «مشکل عدم توجه به تفاوتهای مسائل اکنونی و اینجائی (خارج کشور) با مسائل فردائی و آنجائی (داخل کشور)» که فعلاً من داوطلب انجام سخنرانی در آن شدهام اما اگر در یک ماهی که تا برگزاری کنگره راه هست شخص دیگری برای انجام این سخنرانی اعلام آمادگی کند ترجیحام آن است که جای خود را به او بدهم. اداره این جلسه با آقای محسن ذاکری است که در تمام شش سال گذشته در راستای شناخت و توضیح و تبیین سکولار دموکراسی کوشا بوده و از چهرههای معتمد این راه محسوب میشود.
و بالاخره موضوع نشست چهارم چنین است: «حفظ تمامیت ارضی ایران همچون پیششرط استقرار سکولار دموکراسی در ایران». انجام سخنران اصلی این نشست را آقای کورش اعتمادی بر عهده گرفته است. به اعتقاد من، با توجه به وضعیت پر آشوب منطقه و نقش ویرانگری که حکومت اسلامیمسلط بر ایران در ایجاد نارضایتی میان اقوام ایرانی بازی کرده است و میکند، شنیدن سخنان یک متفکر و نویسنده جوان و تازهنفس ایرانی که در زمینه اداره کشورهای واجد جمعیتهای گوناگون مطالعاتی دارد بسیار جالب است. اداره جلسه نیز با نویسنده خوشفکر ایرانی، آقای اقبال اقبالی است که سال گذشته در کنگره بوخوم شرکت کرد و سپس به قافله رهروان راه سکولار دموکراسی پیوست.
اما مهمتر از همه این نکات، از نظر من، هدف اصلی نمیتواند جز نشان دادن حضور منسجم نیروهای سکولار دموکرات ایرانی، که نهاد آلترناتیو نیز عاقبت از دل آنها زاده خواهد شد، باشد. از این نظر، من به شخصه و تا تواناش را دارم، حضور در کنگرههای سالیانه سکولار دموکراتها را برای خود یک «فریضهء ملی» تلقی میکنم و، علیرغم مشکلات مختلفی که وجود دارد، میکوشم همچون سربازی در اردوگاه سکولار دموکراسی ایران آماده خدمت باشم. یکی از عللی که در سال گذشته و امسال محل برگزاری کنگره از امریکا به اروپا منتقل شد نیز چنین بوده است. سکولار دموکراتهای مقیم اروپا میتوانند با راحتی بیشتری، با آمدن به کنگره امسال، دلبستگی خود را به این جریان نشان داده، و اعتقاد خود را به اینکه تنها راه رسیدن به یک آلترناتیو سکولار دموکرات در برابر حکومت اسلامیشراکت در یک چنین نمایش منسجمیاست ثابت نمایند.
ما، در سومین کنگره سکولار دموکراتهای ایران، که در چهارم و پنجم ماه جولای پیش رو در شهر فرانکفورت برگزار میشود، تنها برای شنیدن چند سخنرانی و شرکت در چند پرسش و پاسخ شرکت نمیکنیم. هدف ما آن است که قطعهای تکمیل کننده در پازلی دلگشا باشیم که میتواند تصویری از ایران سکولار دموکرات آینده را در پیش چشم مردم ایران و جهان به نمایش بگذارد.
کسی ما را به شرکت در این «تظاهر دل گرم کننده» دعوت نمیکند؛ کسی خرج سفر و اقامت ما را نمیدهد؛ ما به خرج جیبهای کوچک خود و به شوق برساختن نیروئی که هدفی جز ساختن ایران آزاد و آباد آینده ندارد، رنج سفر را بر خود هموار میکنیم و میرویم تا، دست در دست هم، به وطن رنج کشیدهمان بگوئیم که فرزنداناش، با همه سختیهای ناشی از تبعید و غربت، نه او را و نه دلاوران زندانی و تبعیدیاش و نه جوانان در رنج روزانهاش را فراموش نکردهاند. در واقع، در برابر عظمت سختیهائی که بر وطنمان روا میشود، شرکت در کنگره سکولار دموکراتهای ایران انجام وظیفه کوچکی است که خوشبختانه میتواند ثمرات بزرگ داشته باشد.
http://www.puyeshgaraan.com/NoorialaWorks.htm