کیهان آنلاین – ۳۰ امرداد ۹۳ – ممکن است گذرنامههای جمهوری اسلامی از نظر صدور ویزا و مدت آن و نیز مدت اعتبار اجازه اقامت اتباع کشورهای دیگر در ایران دارای اشکالاتی باشد، اما به اعتقاد من، اشکال اصلی جای دیگریست.
سفر به ایران برای بیگانگان و به ویژه برای ایرانیان مقیم خارج، همراه با امنیت و تضمین بازگشت از آنجا نیست. کسی که به ایران جمهوری اسلامی مسافرت میکند، اطمینان ندارد که سفر او بازگشتی هم به دنبال داشته باشد و آیا به موقع به برنامههای پیشبینی شدهاش برسد یا خیر؟
این امر، تقریبا بدون استثنا، شامل ایرانیان مقیم خارج، خبرنگاران، توریستها و به طور کلی گروههای دیگرهم میشود. اکنون به لیست ایرانیان زندانی اگر نگاهی بکنید ملاحظه میفرمایید که تعدادی از ایرانیان مقیم خارج که به قصد دیدار با عزیزان خود به زادگاهشان سفرکردهاند، به علل گوناگون و صرفا به بهانه یک اتهام واهی، که در راس آنها جاسوسی برای بیگانگان قرار دارد، مدتهاست در زندانهای ایران محبوس شدهاند. جالب اینکه اگر اینها پشتیبان خارجی داشته باشند، پس از مدتی، حتا بدون محاکمه آزاد میشوند یا با سپردن وثیقهای که میدانند بلاوصول خواهد بود و این خود منبع درآمدی برای قوه قضاییه شده است، آزاد شده و ایران را ترک میکنند. اما کسانی که دستشان به جایی بند نیست، متاسفانه مدتها در زندان میمانند، مانند امید کوکبی، و یا حتا اعدام میشوند، مانند خانم بهرامی که او را به بهانه شرکت در تظاهرات سال ۸۸ دستگیر کرده و به جرم حمل وفروش مواد مخدر، اعدام کردند!
حدود شش میلیون ایرانی کم و بیش در خارج به سر میبرند و بسیاری از آنها از نظر مالی مرفه هستند. مسافرت و بازدید آنان از ایران، همیشه میتواند هم از نظر ارزی و هم از نظر معنوی برای کشور بسیار مفید باشد. ایرانیان همیشه علاقمند به بازدید از وطن خود هستند. به ویژه دوست دارند که فرزندان خود را به ایران برده و آنان را با زادگاه خویش آشنا سازند و چه بسا همین امر و خاطراتی که برای این فرزندان از این سفرها باقی میماند، انگیزهای بسیار قوی برای آنان باشد که پس از پایان تحصیلات و مدتی کارکردن و کسب تجربه در خارج، به ایران برگشته و گوشهای از کارها را به دست گیرند. در ضمن این مسافرتها سبب تقویت زبان فارسی آنها نیز میشود. در کنار آن، مقداری ارز نیز توسط این توریستهای ایرانی عاید خزانه دولت میشود.
راستی جمهوری اسلامی چرا از ایرانیان مقیم خارج این اندازه وحشت دارد؟ چرا فکر میکند پارهای از ایرانیان مقیم خارج عامل بیگانگان هستند و برای آنها جاسوسی میکنند؟ بسیاری از کسانی که اکنون مملکت را میگردانند، یا میگرداندند، خودشان در دوره حکومت پیشین در کشورهای دیگر زندگی میکردند. آیا آنها هم در آن هنگام علیه ایران و منافع آن برای سازمانهای اطلاعاتی خارجی جاسوسی میکردند؟ حال چگونه است که ما را به این جرم بسیار سنگین متهم میسازند؟ امیدوارم مساله هر کسی از ظن خود شد یار من، یا کافر همه را به کیش خود پندارد، دراین مورد صادق نباشد!
اصولا چرا صدور اجازه بازگشت یا “اجازه خروج” ایرانیان مقیم خارج، مانند سابق، به نمایندگیهای جمهوری اسلامی در خارج سپرده نمیشود که ایرانیان با خیال راحت به مملکت خود سفر کرده و با خیال آسوده و بدون دغدغه به کشور محل اقامت خود برگردند؟
به نظر من ممنوعالخروجی برای ایرانیان مقیم خارج که به صورت دیو وحشتناکی درآمده است، باید به کلی برداشته شود. اگر این امر، به این صورت هم امکان پذیر نیست، میتوان اسامی ایرانیان ممنوعالخروج مقیم خارج را به نمایندگیها فرستاد تا هر ایرانی پیش از سفر به ایران، با یک تلفن یا ای میل، از ممنوعالخروج نبودن خود اطمینان یابد. البته اگر سوء نیت وقصد آزار ایرانیان در ذهن مسئولین حکومت ایران نباشد و در این زمینه حسن نیت در بین باشد، و قصد جلب ایرانیان مقیم خارج، هدف باشد، این راهکار، بسیاری از مشکلات را در این مورد حل خواهد کرد.
لزومی به یاد آوری نیست، اما باز تاکید میکنم، ما خارج نشینان ایرانی، زادگاه خود را بسیار دوست داریم. به فرهنگ خود حتا گاه بیش از مردم داخل علاقمندیم و دلسوز و در حفظ و نگاهداری آن بسیار کوشا هستیم. ما جشن نوروز، چهارشنبه سوری، جشن مهرگان، شب یلدا و… را به طور جدی پاس میداریم و آنها را با چنگ و دندان تا کنون حفظ کردهایم. کلاسهای ویژه تدریس شاهنامه و شاهنامهخوانی، در طول این مدت از غربتنشینی، هرگز تعطیل نشده است. دوشادوش آن کلاسهای ادب و فرهنگ فارسی، به ویژه تفسیر و تحلیل دیوان حافظ و شبهای شعر در شهرهای گوناگون، هیچگاه تعطیل نشده است. طبیعی است که دیدار از ایران و بازدید از نقاطی که بسیاری از خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی ما در آنجا گذشته، بسیار برایمان لذتبخش و خاطرهآفرین است. اما فراموش نکنیم و این واقعیت را بپذیریم که بخشی از ما ایرانیان برونمرز، از حکومت فعلی و بخشی از اقدامات از جمله جنایتکارانه این رژیم علیه ایران و ایرانیان، بسیارناراضی هستیم. به ویژه عداوت و عناد با فرهنگ باستانی، عدم حفاظت از آثار باستانی، بی توجهی بسیار به تاریخ پیش از اسلام و… اما مخالف بودن یا نارضایتی از حکومت کنونی ایران، هیچ گاه دلیل موجهی برای محروم ساختن ایرانیان مقیم خارج از سفر به میهنشان نباید باشد. کسانی که مخالف حکومت فعلی هستند و در خارج زندگی میکنند، اغلب از کسانی که در مصدرامور کشور میباشند، به مراتب ایران دوستتر هستند. چه کسی گفته که ایرانی مخالف رژیم فعلی که مقیم خارج است، ایران را کمتر از کسی دوست دارد که سرمایه ایران را سالهاست با تصدی کارهای دیوانی، به غارت برده و به خارج فرستاده و بعد هم با انواع حقهها و ترفندها از مملکت فرار کرده است؟!
در کنار این موضوع باید به مساله دیگری هم اشاره کنم. بهتراست مسئولان، ایرانیانی را که به داخل سفر میکنند، آزاد گذاشته و از نظر اطلاعاتی و امنیتی، مزاحم آنها نشوند. من دراینجا بارها به کسانی برخوردهام که درسفر دو سه هفتهای خود به ایران، ماهها از صدور اجازه خروج به آنان به بهانههای بیمورد و بیهوده و بستن اتهامهای گزاف خود داری کرده و در نهایت به آنان پیشنهاد همکاری و خبررسانی از حال و روزگار ایرانیان خارج کردهاند. یا پس از مقداری آزار و اذیت و سرکیسه کردن آنها، دست آخر به آنها گفتهاند، بهتر است مقداری از سرمایه خود را به ایران انتقال داده و در داخل سرمایهگذاری کنند.
مشکل دیگرمساله نظام وظیفه فرزندان ماست که مانند شمشیر داموکلس بالای سر خانوادههای ایرانی دارای فرزندان پسر آویخته است. این جوانان که اغلب در خارج به دنیا آمده و گذرنامه کشور مقیم را نیز دارند، چرا باید در کشوری که هرگز آن را ندیده و هرگز از نعمات و خدمات آن بهرهای نبردهاند، و شاید ثروت و املاک موروثی آنان نیز براثر این انقلاب و انقلابیون دو آتشه به یغما رفته باشد، مشمول خدمت سربازی بشوند؟ این جوانان، کسانی هستند که ممکن است پس از یک سفر دو سه هفتهای به ایران، دیگر هرگز تا پایان عمر گذرشان به کشور نیفتد که البته گفتنش هم تاسفبار است. یکی از عقلای قوم توضیح دهد که این جوانان به چه مناسبت و به خاطر کدام خدماتی که جمهوری اسلامی در حق آنان کرده، یا امتیازاتی که به آنان اعطاء نموده، باید به نظام وظیفه بروند و یکی دو سال از عمر خود را تلف کنند، یا با صرف مبالغ گزاف و هدر دادن وقت بسیار و تحمل دردسرهای فراوان، با خریدن “نظام وظیفه اجباری” از شرّ چنین مزاحمتهایی خود و خانواده خویش را خلاص کنند؟ واقعا به دیوانگی میماند این داوری و چنین انتظاراتی از جوانان مشمول مقیم خارج.
سخن پایانی آنکه از ایرانیان مقیم خارج وحشت نداشته باشید. جمهوری اسلامی بعد از سی و هفت سال باید این اندازه اعتماد به نفس پیدا کرده باشد که از ریسمان سیاه و سفید، دچار وحشت نشود. کشوری که داعیه دست و پنجه نرم کردن با اسرائیل و انگلیس و آمریکا را دارد و تکیه کلامش مرتب “محو” اسرائیل و شکست دادن این یا آن کشور قدرتمند است، به چه مناسبت از عدهای ایرانی مقیم خارج که اغلب نیز به سنین بازنشستگی رسیدهاند، وحشت باید داشته باشد؟
به اعتقاد من قوه قضائیه با هماهنگی وزارت اطلاعات و سایر ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی، و حتا شاید با تضمین بیت رهبری، میبایستی اطلاعیهای صادر کند که هیچ ایرانی مقیم خارج در سفر به ایران هرگز ممنوعالخروج نخواهد شد و همان طور که پیشنهاد کردم، اجازه خروج آنان بهتر است توسط نمایندگیهای جمهوری اسلامی در خارج صادر شود تا به این ترتیب ایرانیان عازم سفر به ایران، هیچ گونه نگرانی به دل راه ندهند. در این اطلاعیه میبایستی تاکید شود چنانچه هر یک از ایرانیان، مرتکب «جرمی» هم در سابق شده باشد که در این سفر مسئولین آن را «کشف» کرده باشند (زیرا اگر قبلا میدانستند، طبعا نام آنان جزو لیست ممنوعالخروجهای نمایندگیها ثبت شده بود) اخطاریهای به آنها داده خواهد شد تا در تاریخ معینی که خود آنها تعیین میکنند و زمان آن، دیرتر از یک سال نخواهد بود، به ایران بازگشته و خود را به دادگاه معرفی کنند. طبیعی است کسانی هم از بیم مجازات، یا تهدید به مجازات، دیگر پای به ایران نخواهند گذاشت و سفر دیگری در کار نخواهد بود که البته دود آن باز هم به چشم مملکت خواهد رفت و زیان مادی و معنوی آن گریبانگیر ایران خواهد شد. به طور کلی این ترس از ممنوعالخروج شدن به هنگام سفر به ایران، متاسفانه دکان دو نبشی شده است برای بسیاری از کارچاقکنها و دلّالها و واسطهها، که ایرانیان مقیم خارج را به هنگام سفر به ایران حسابی بدوشند و از آنها گوشبُری کنند و ایرانیان مقیم خارج را بیش از پیش نسبت به اوضاع و احوال جمهوری اسلامی بدبین سازند. راستی تا کی با ایجاد خوف و وحشت میتوان حکومت کرد؟