دیماه سال ۹۶ فصل تازهای از خیزش مردم ایران علیه استبداد سیاسی- مذهبی است. جناحین نظام تلاش کردند نارضایتیها و اعتراضات مردم در آذر و دی ۹۶ را باز هم در چارچوب نظام تعبیر و تفسیر کنند: اصلاحطلبان با انکار همه اعتراضات و تجمعاتی که از ماهها قبل در گوشه و کنار کشور از سوی مالباختگان و کارگران و کارمندان جریان داشت، آن را توطئهای از سوی جناح رقیب و اصولگرایان علیه خود معرفی کردند و اصولگرایان آن را به ناتوانیهایی دولت روحانی و حامیان اصلاحطلباش در پاسخ به مطالبات مردم قلمداد نمودند.
بریدن از نظام
اما یک مشکل بزرگ برای داغ شدن تنور این فریب دوجانبه و مشترک از سوی جناحین رژیم وجود داشت. معترضان بلندتر از آنکه شنیده نشود هم شعارهای مانده از جنبش سبز ۸۸ را سردادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه»؛ و هم شعارهای بیبدیل خود را بر آن افزودند: «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»!
موضوع دیگر بر سر «رأی من کجاست» و «انتخاب بین بد و بدتر» نیست! بر سر بود و نبود است؛ بر سر چشمانداز تیره و تاری که با انبوه مشکلات و آسیبهای گستردهی اقتصادی و اجتماعی هیچ خط روشنی از آن ترسیم نمیتوان کرد.
پیوستن به چهره شاخص اپوزیسیون
تعیین تکلیف با نظام و جناحیناش اما همه قضیه نبود. بر چنین بستر سنگلاخی که خود نظام چون سدّ سکندر در برابر حل هر مشکلی ایستاده است، خواست و تمایلات معترضان نیز بیش از پیش روشن شد: گذار از شرایط موجود و نظام جمهوری اسلامی! آنها نه تنها این خواست روشن را در شعارهای متنوع و بیبدیل به نمایش گذاشتند بلکه اعلام کردند که چه میخواهند.
سالها بود که حتی مقامات و چهرههای وابسته به نظام نیز درباره توجه مردم نسبت به پهلویها هشدار میدادند. از جمله نسلهای جوان، با وجود بمباران تبلیغاتی از سوی نهادهای ریز و درشت جمهوری اسلامی، در مورد دوران قبل از انقلاب کنجکاوی و علاقه نشان میدادند. عبارت «نور به قبرش ببارد» از نخستین کنایههای عامیانه بود که در سالهای گذشته در کوچه و خیابان شنیده میشد. این عبارت بیش از هر چیز بیانگر مقایسهی شرایط نابسامان امروز، به ویژه از نظر اقتصادی، با دوران پیش از انقلاب ۵۷ است. دورانی که به عنوان عصر رشد و شکوفایی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده است. دورانی که با همهی فراز و نشیبهایش به بسیاری از آرمانهای «آزادی و تجدد» در زمینهی حقوق و مطالبات فردی و اجتماعی پاسخ داده بود. انقلاب ۵۷ و نظام برآمده از آن، این رشد و شکوفایی را دچار سکتهی تاریخی، عقبگرد جبرانناپذیر و مرگ مغزی کرد.
حال، در آستانهی چهلمین سالگرد روی کار آمدن حکومت اسلامی، جامعه به دنبال راهی برای پشت سر نهادن شرایط موجود است و آن را در ایدههای «آزادی و تجدد» بر بستر تغییرات عظیم اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم به ویژه در زمینهی تکنولوژی ارتباطات و دستاوردهای حقوقی شهروندان و جوامع مدرن جستجو میکند. در این رهگذر چه کسی بهتر از چهرهای که خانوادهاش این راه را آغاز نمود؟! چه کسی بهتر از شخصیتی که در تمام سالهای گذشته جز دفاع از حق و حقوق مردم و تشویق آنها به عبور از جمهوری اسلامی با ابزار مدرن از جمله نافرمانی مدنی، اعتراضات مسالمتآمیز و اعتصابات، نکرده است؟! چهرهای که هیچ حق و حقوق ویژهای برای خود قائل نیست، خود را مانند همه شهروندان صاحب یک رأی میداند، آزادی را بر «شاهزادگی» و «پادشاهی» مقدم میشمارد، و رسالت خود را، به گفتهی خودش، اگر رسالتی داشته باشد، تلاش برای رسیدن به مرحلهای میداند که مردم ایران آزادانه «حق انتخاب» داشته باشند! چهرهای که نه در حکومت خاندان خود نقشی داشته و نه به نظام جمهوری اسلامی آلوده است!
معترضان و مخالفان از خیزش دیماه ۹۶ به اینسو، به صراحت انقلاب ۵۷ را به پرسش میکشند و تمایل خود را به شاهزاده رضا پهلوی ابراز میکنند؛ نه برای حکومت بر آنها، بلکه برای همراهی و پشتیبانی و استفادهی مطلوب از موقعیت تاریخی و ایدههای دمکراتیک وی جهت عبور از نظام جمهوری اسلامی و رسیدن به شرایطی که ایرانیان «حق انتخاب» داشته باشند.
پیوند تاریخی و فرهنگی
در عین حال، تاریخ هر سرنوشتی که برای رضا پهلوی در سر داشته باشد، در شرایط فعلی، وی را به حلقهی اتصال و پیوند اجتماعی تبدیل کرده است: پیوند شرایط گسسته و نابسامان امروز با گذشتهای که چنین ذلیل و بیهویت نبود! شعارهای مردم نیز اعلام انزجار از ساختاریست که «قانون» را به «شریعت»، «رئیس کشور» را به «ولی فقیه»، «ملت» را به «امت»، «میهن» را به «مذهب» و «شهروند» را به «گوسپند» کاهش داده است. اگر در اعتراضات مردم شنیده میشود: «کشور که شاه نداره، حساب کتاب نداره»، کنایه از این تبدیل قرون وسطایی و عقبگرد تاریخی است. اگر شنیده میشود: «ای شاه ایران برگرد به ایران» کنایه از آمادگی و ضرورت برای عبور از این دوران ذلّت و ورشکستگی همهجانبه است.
پیوند نسلها و نگرانی اسلامگرایان و چپهای سنتی
شاهزاده رضا پهلوی همچنین تا کنون نشان داده است که میتواند پلی بین نسلهای مختلف کشور و چون چتری فراگیر پشتیبان مطالبات آنها باشد. از این نظر رضا پهلوی که سالهای آخر دههی پنجاه عمر خود را پشت سر میگذارد، تنها یک سیاستمدار با آرمانها و انگیزههای انسانی نیست بلکه شخصیتی است که میتوان برای تحقق آشتی ملی و اتحاد فراگیر و همگرایی پایدار بر وی تکیه کرد.
حملاتی که علیه او و خانوادهاش صورت میگیرد از سوی همان نیروهای سنتی است که آنها نیز پیوندی تاریخی و هویتی میان خود دارند: ارتجاع سرخ و سیاه! مذهبیونی که ممکن است عنوان «ملّی» را هم یدک بکشند اما کینهشان علیه پهلویها چه بسا ناخودآگاه در «مشروعهخواهان» انقلاب مشروطه ریشه دارد؛ و چپهای سنتی که هنوز گام به قرن بیست و یکم نگذاشتهاند و مخالفتشان بیش از آنکه مستدل و صاحب ایده و اندیشه باشد، هراس از انکار تاریخچهی ناکام و خرابکار احزاب و گروههایی است که به آن تعلق داشتهاند. همه این اسلامگرایان و «چپ»ها حاضرند جمهوری اسلامی بماند اما پهلوی نباشد! چنانکه بسیاری از تشکلهای ناپایدار آنها زیر عنوان «اتحاد» فلان و بهمان نه در اثبات موجودیت خود بلکه در انکار و رد پهلویها و طرفداران پادشاهی شکل گرفت. این گروههای مذهبی و اسلامگرا و چپ سنتی همواره نقش چوب لای چرخ را بازی کردهاند؛ همواره فقط غُر زدهاند؛ همواره رکابسواری کردهاند؛ و حتی وقتی خود را به عنوان «خندق» به جمهوری اسلامی عرضه کردند، باز هم از سوی نظام رانده شدهاند! آنها در تمام سالهای گذشته نیرو از دست دادهاند و بجای اینکه به بررسی شکستهای خود بپردازند و خود را نوسازی کنند تا نقشی در این گذار ناگزیر و همچنین آیندهی ایران داشته باشند، تلاش بیهوده میکنند تا «دیگران» نیرو نگیرند!
پریشانی مخالفان رضا پهلوی و طرفدارانش از آن رو بیشتر میشود که آنچه مطرح میکند برگرفته از واقعیات جامعه است. اگرچه وی سالها پیش از «زمان انتخاب» و «امروز فقط اتحاد» و ضرورت «گذار از جمهوری اسلامی» سخن گفت، اما زمان لازم بود تا جامعه نیز این تجربه را خودش کسب کند.
این مجموعه است که نه «پهلویها» بلکه روند تاریخ را به خطر امنیتی برای جمهوری اسلامی تبدیل کرده و رهبرش هشدار میدهد «جوانان مراقب باشند» وگرنه دشمن «زهر خود را خواهد ریخت»! حال آنکه نه پهلویها و نه فقط شاهزاده رضا بلکه مردم در برابر رژیم کنونی قرار گرفتهاند!
حامد محمدی، الاهه بقراط
درود
زنده باد شاهزاده ی عزیز، بشخصه از بچگی از وقتی که دنیای اطرافم رو شناختم هر وقت تصویر شاه رو توی تلوزیون میدیدم با اینکه نمیدونستم کیه اما فکر نمیکردم اصلا ایرانی باشه هیچ شناختی ازش نداشتم از کسی هم نپرسیدم ایشون کیه که انقدر خوشتیپه و اصلا صد سال جلوتره از چیزایی که هر روز میدیدم! با اینحال همیشه دوست داشتم تصویرشو ببینم و هر سال دوران ۲۲ بهمن رو دوست داشتم برای اینکه تصویر شاهو زیاد نشان میادادن با سرودایی که خداییش قشنگ بود کاری نداریم برای جمهوری اسلامی بود! واسم خیلی درکش مشکله ملتی که زمان شاه زندگی کردن چطور عاشقش نشدن!!
بنظر می رسد بین برخی ایرانیان و بویژه خارج نشینان خلط مبحثی در مورد براندازی جیم الف به رهبری آقای رضا پهلوی و سلطنت ایشان پس از سرنگونی رژیم وجود دارد، در صورتیکه این دو لزوما یکی نیستند. جمهوری خواهان نباید از رهبری ایشان وحشت کنند و با اختلاف افکنی، روند مبارزه مردم را به دوگانه سلطنت- جمهوریت منحرف نمایند. آینده نظام سیاسی پس از براندازی رژیم مشخص خواهد شد و همه طیفهای اپوزسیون اگر ریگی در کفش ندارند باید با ایشان در جهت سرنگونی همکاری نمایند. آقای رضا پهلوی هم باید تعارفات و نزاکت سیاسی را به کناری گذارد و همچون رضا شاه، قاطعانه تر پا به عرصه مبارزه نهاده و از ناسزاگویی استمرار طلبان و اپوزوسیون نماها نگران نباشد.
ملتی که ۱۴۰۰ در خواب است و باز در ۴۰ سال گذشته همان اشتباه ۱۴۰۰را دوباره تکرار کرد . دو راه بیشترندارد یا من و تو باید بیدار شویم یا همه چیز نابود خواهد شد.گروه های مخالف جمهوری اسلامی جز به منافع خودشان به چیز دیگری فکر نمیکنند وگرنه جمهوری اسلامی خیلی وقت پیش از بین رفته بود.داریوش همایون گفت ایران باید از ۳ جهان خارج شود. اول جهان سوم . دوم جهان خاورمیانه و سوم و از همه مهمتر جهان اسلام.اگر ریشه درختی خراب باد شما هر چقدر هم که سم پاشی کنی میوه خوبی بدست نمیاری. باید از ریشه کند و نهال جدیدی کاشت.من و تو باید عوض شیم و ریشهای اسلام را خشک و از بین ببریم. وگرنه من همان ادم خواهم بود فرق نمیکنه که در کجا زندگی کنم (ایرانیان خارج از ایران )
«همه این اسلامگرایان و «چپ»ها حاضرند جمهوری اسلامی بماند اما پهلوی نباشد!»وقتی آن آخوند وزیر اطلاعات اعلام خطر کرد،ازچپ و راست و مذهبی وملی به میدان مخالفت با شاه زاده پهلوی پریدند.ازآن شیر خر خورد وزیر ارشاد«عطا اللاه مهاجرانی»،یا آقای ..دامادابوالحسن بنی صدر،که به گفته،م.ن.سخن،جز دامادی بنی صدر، چیزی درخور و یا اثری و نوشته ای برای جامعه ایرانی عرضه نکرده است.
این یکی را باش که سالها از شعارهای چهل سال قبل عقب است؛ حمید تقوایی کمونیست، برای دلسردی و ایجاد شکاف بین مخالفین حکومت؛ راهکار انقلابی هم ارائه داد:منحل کردن نیروهای سه گانه ارتش و فرستادنشان به خانه.هیچ عقل برتری و یا ژن برتری، به این راهکار ابتکاری نمی تواند برسد جز مداحان کاستروی کوبایی.
به هر طرف از خاورمیانه خیره شوی زوال امریکا را به عینه خواهی دید زوال غرب با جلیقه زردها نطفه اش بسته و دیر یا زود کشورهای اروپایی که از رعییت ارباب خود امریکا دایم دستور می گیرند صدای زایمان هایشان گوش شرق را پر خواهد کرد
ایران از مدیترانه تا باالمندب و دریای سرخ و مرزهای رژیم اشغالگر صیهونیسم به زبان فارسی حرف های خود را می زند زیرا ارباب اروپایی ها ناگزیر در خلیج فارس چندی ست به زبان فارسی با غیورمندان ایرانی حرف می زند .
شعار «کشور که شاه نداره٫ حساب کتاب نداره» و «ای شاه ایران برگرد به ایران» و یا «ولیعهد کجایی به داده ما بیایی» دقیقاً همینطور که گفته شده اند باید خوانده شود و منظور هموطنان همان بازگشت پادشاهی پهلوی میباشد و نه چیزی کمتر..! آخرین ترفند های دشمنان پادشاهی این است که مجلس موسسان نوع نظام را مشخص کنند و نه رای مستقیم مردم؛ چرا که کاملاً واضح است که نظام ایرانی الاصل اکثریت بالای سه چهارمی خواهد آورد
خوشبختانه از دی ماه ۹۶ تا امروز مردم چندبار حکومت ولایت فقیه را غافلگیر کردند و حکومت هم به خاطر ته کشیدن ایدئولوژی ظالمانه اش و اقلیت شدن گدایان ولایت ، هر حرکتی که کرده یک گل به خودی بوده .نکته ی جالب روز ۹ دی بود که رهبر حقیر هر سال با نهایت بلاهت به فکر خود مردم را تحقیر می کرد و در سال ۹۶ مردم کاری کردند که رهبر حقیر از آینده ی خود و دودمانش به رعشه های دفاع مقدسی افتاده .رهبر حقیر به نابودی ات سلام کن .از تو و دودمانت همان می ماند که از ظالمانی چون هیتلر و استالین و چنگیز ماند
مخالف پادشاهی موروثی هستم با سپاس
مردم ایران خدمات رفاه و امنیت در دوران پهـلوى را هـرگز فراموش نخواهـند کرد
درود بر رضا شاه دوم
کاربر گرامی ما هم همانند شما معتقدیم که حکومت جنایتکار خمینی – خامنه ای باید گورش را گم کند ،
اما چگونه ؟
شما میدانید در طی این چهل سال چه تعداد از مخالفین حکومت ملاها بدست این جانیان کشته شده اند ؟ امثال شما که احتمالا در طی این سالها بالای گود نشسته ایدو در خارج تشریف داشته اید ، چه کرده اید که اینگونه به دیگران تهمت میزنید ؟
کاربر گرامی بهترین راه برای نجات کشور و رهایی مردم گرفتار ایران از زیر حکومت جنایت و غارت ملاها نه دل بستن به امثال ترامپ ، بلکه اتحاد بین همه مخالفین حکومت اخوندی است و بس و بقیه حرفها قصه و وقت تلف کردن است !
شما سهم خود را برای این اتحاد ایفا کنید که بزرگترین خدمت به مردم و مبارزه بر علیه ملاها ست .
این دیدگاه جنابعالی است و برای خودتان محترم است و بس !
اینکه مردم سر کار نباشند و همانند چهل سال گذشته بلاتکلیف و خودشیفته و اگاه بدان ان تفسیر شما نمی چسبد .مردم را بی جهت به کشتن ندهید و خودتان از بالای گود رجز خوانی نکنید اقای مدعی العموم !
بسیاری از مردم داخل کشور معتقدند که در باطن امریکا هیچوقت راضی به سرنگونی حکومت ملاها نبوده و در واقع دوستان شفیق یکدیگر بوده اند .
وجود حکومت شیعی در منطقه به نفع سیاستهای امریکاست و انها باعث ترس و نگرانی اعراب سنی منطقه گردیده و بدین سبب بیش از چهار دهه است که سیل ارسال اسلحه به منطقه هیچگاه قطع نشده و روز بروز بیشتر شده است .
نیاز به نفت ارزان و دپوی اسلحه غرب در منطقه خلیج فارس بهترین چیزی است که یک رئیس جمهور غربی در پی ان است که سالهاست بدان دست یافته اند .
اکثر ما داخلی ها زمانی امیدوار به نابودی و سرنگونی حکومت ولایت وقیح جمهوری اخوندی خواهیم شد که مخالفین با هم متحد و صف واحدی را تشکیل دهند . وگرنه بقیه موارد سر کاری و باد هواست ؟!!!
بیشتر «دیدگاه»های شما خیلی زیرکانه به نفع جمهوری جنایتکار اسلامی هست! با تخم یأس و ناامیدی بین مردم که ول معطلید و رژیم خیلی حواسش هست و خیلی زرنگه و…
خوانندگان و کیهان لندن عزیز حواسشان به این نوع نظرات باشه.
اصلاحطلب و اصولگرا و جمهوری اسلامی، دیگه تمومه ماجرا! هر چی هم که دیدار بکنید و آمریکا فرش قرمز هم زیر پای این آدمخورها پهن بکنه، باید برن آقای «ضدانقلاب»!
بعضی از سایتهای داخلی به نقل از روزنامه الحریده کویت نوشته اند :
با میانجیگری عمانی ها و اروپایی ها مقامات ایران و امریکا بطور سری در یک هتل در لندن دیدار کرده اند .
ایرانیان در ازای همکاریشان خواستار رفع و یا تعلیق تحریم ها ی اقتصادی شده اند و تهدید کرده اند که اگر واشنگتن معافیت تحریمی برخی کشور ها را تمدید نکند انها از دیدار ها عقب نشینی خواهند کرد و ۱۲ درخواست امریکا و ۸ درخواست ایرانیها وجود دارد و میتوان بدون اعلام رسمی برخی از این درخواست ها را اجرا کرد تا ترامپ و روحانی با دردسرهای داخلی روبرو نشوند !
در عالم سیاست این موارد بعید نیست و ما شاید دنبال نخود سیاه باشیم ؟!!!!
اینجا دور افتاده ترین نقطه ایران در جنوب کشور است کارگری بعد از نوشتن جاوید شاه بر همه ستونها شعار کارگر زندانی آزاد باید گردد را میدهد قبل توجه کسانی که هنوز پنبه در گوش دارند و این شعار را ندیده اند:
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=172199
حزب همیشه خائن توده پریشان است , دزد های میلیاردی انهم به دلار پریشان هستند , چریک های آدمکش سابق و کشور ویران کن پریشانند , شرکای رژیم و ملا ها در ساختن پاساژ های لوکس مصرفی که اکثرا از ان سوی مرز میاند و لابی رژیم کثیف هستند پریشانند , مفت خور های روسی و چینی پریشانند , تروریست هاو آدمکشان لبنانی و سوری پریشانند , اما مردم تحت ستم ایران با اکثریت قا طع خواهان پادشاهی پهلوی هستند و شخص شاهزاده . زنده و جاوید باد سلسله پهلوی
سپاس فراوان داریم از نویسنده ی گرامی که بسیارخوب حق مطلب را ادا نموده است تقریبا دربیشتر اقشارجامعه گرایش به شاهزاده رضاپهلوی وجود دارد واکنون بعدازخواب چهل ساله دوباره مردم ایران به زحمات پادشاهان سلسله پهلوی پی برده اند