سال ۲۰۱۹ برای رژیم ولایت فقیه که هماکنون میان چالشهای بزرگ محاصره شده است، سالی سرنوشتساز خواهد بود. جمهوری اسلامی سال ۲۰۱۸ را در شرایطی سپری کرد که کشور شاهد بحرانهای سیاسی و اقتصادی عمدهای بوده است. این بحرانها به مثابه زلزلهای اجتماعی، چهره نظام را در سطح داخلی و خارجی دگرگون ساخت. تحولات و دگرگونی سال ۲۰۱۸ باعث شده که اغلب کارشناسان در امور ایران سال جدید را نه تنها سالی سرنوشت ساز بدانند بلکه آن را نقطه عطفی در کارنامه رژیم اسلامی تحت رهبری آیتالله علی خامنهای به شمار بیاورند.
به نظر میرسد که سرنوشت پرونده اتمی و تفاهم ایران و کشورهای اروپایی در باره توافق اتمی که در حال تلاش برای یافتن راه حلی جهت دور زدن تحریمهای آمریکا علیه تهران هستند، از مهمترین مسائل جمهوری اسلامی در شش ماه اول سال ۲۰۱۹ خواهد بود.
سرنوشت برنامه هستهای و مسیری که رژیم جمهوری اسلامی برای رویارویی با جامعه بینالمللی انتخاب کرده به یکی از دغدغههای اصلی مردم ایران تبدیل شده است. مسئله توافق هستهای و تحریمها با وضع معیشتی مردم گره خورده است بهخصوص پس از خروج آمریکا از این توافق و تهدید ترامپ که گفته بود، « شدیدترین تحریمهای تاریخ» را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال خواهد کرد. به همین منظور ترامپ شرایط ۱۲گانهای را برای بازگشت به میز مذاکره با ایران تعیین کرد که تطبیق هر کدام از آنها در شرایط کنونی برای رژیم تهران بسیار دشوار به نظر میرسد. نشانههای تاثیر منفی تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران که از ابتدای ماه نوامبر ۲۰۱۸ به اجرا درآمد، در نیمه اول سال ۲۰۱۹، خود را بر اقتصاد ایران نشان خواهد داد. فشار اقتصادی ناشی از تحریمها باعث خواهد شد تا تهران مواضع روشنتری در قبال اقدامات کشورهای اروپایی برای دستیابی به کانالهای مالی در پیش بگیرد.
از سوی دیگر به موازات اقدامات دولت آمریکا علیه ایران احتمال بروز رویارویی نظامی میان واشنگتن و تهران زیادتر شده است .ایالات متحده تلاش میکند که صادرات نفت ایران را در کمتر از شش ماه پس از آغاز تحریمها به صفر برگرداند و در مقابل تهران میکوشد تا از شرایط افزایش قیمت نفت استفاده کند و فروش را حداقل به ۷۰۰ هزار بشکه در روز رسانده و این را تا زمان پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ حفظ کند.
همچنین ایران و اتحادیه اروپا به مرحله فعال کردن یک مکانیسم مالی بجای دلار نزدیک میشوند تا بتوانند تجارت نفت با ایران را پیش ببرند. اما ترس از مجازاتها و تحریمهای ایالات متحده آمریکا که هر لحظه میتواند تمام توافقها و برنامههای اروپاییان با ایران را واژگون کند، مانند شبحی ترسناک بر روند تلاشها برای فعال کردن این مکانیسم سایه افکنده است. علاوه بر این، ایران امیدوار است که با امضای موافقتنامههای همکاری راهبردی با هند، چین، پاکستان، روسیه، ترکیه و عراق، تاثیر تحریمهای آمریکا را کاهش دهد.
تهران چندین بار تهدید کرد که چنانچه اروپا به تعهدات خود پایبند نباشد و به خواستههای اقتصادیش پاسخ ندهد، ایران به غنی سازی اورانیوم و خروج از معاهده هستهای اقدام خواهد کرد.اگر چه ایران بطور مکرر این تهدیدها را عنوان کرده است اما به احتمال زیاد تهران به آنچه یک پیشرفت سیاسی تلقی میکند، قانع میشود و از مواجهه با سناریوی نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که پس از امضای توافق هستهای امضا شد، اجتناب خواهد ورزید. رژیم ایران نمیخواهد که با ارتکاب یک اشتباه کوچک مجبور به تحمل تطبیق قطعنامههای پیش از توافق هستهای از جمله بند ۷ ماده ۴۱ شود.
از جهتی دیگر انتظار میرود که حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران، در جنگی سخت در چندین جبهه داخلی که مهمترین آن وضعیت وخیم اقتصادی و بحران افزایش تورم است روبرو خواهد شد. اوضاع بد معیشتی مردم ایران باعث افزایش انتقادها از عملکرد دولت از سوی مخالفان و موافقان خواهد شد؛ این انتقادها تحت تاثیر فضای انتخابات پارلمانی آینده و در مسیر گرایشهای سیاسی داخل رژیم با هدف به دست آوردن نسبت بیشتری از کرسیهای پارلمان قرار خواهد گرفت. این تحولات در حالیست که کاهش روند نزولی ارزش پول ایران در برابر دلار (آوریل- اکتبر ۲۰۱۸ ) و افزایش قیمتهای ارز خارجی مانند دلار و یورو همچنان سرسامآور است. پس انتظار میرود روحانی به یک سری اقدامات اقتصادی دست بزند تا شاید آرامش به بازارهای ایران بازگردد.
از سوی دیگر، روحانی به دلیل عدم تحقق وعدههای انتخاباتی که به متحدان اصلاحطلب خود داده بود، در برابر فشارهای بیشتری قرار گرفته است. اصلاحطلبان معتقدند که به دلیل حمایت از روحانی در برابر خطر باخت کامل در انتخابات مجلس سال ۲۰۲۰ قرار دارند. از سوی دیگر نیروهای تندرو خواهان به حاشیه راندن همه نیروهاییاند که خواهان انعطافپذیری در رابطه با کشورهای غربی و تغییر سیاست خارجی ایران هستند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که به گفته بسیاری از ناظران سیاسی این کشور در ضعیفترین دوران حاکمیت خود بسر میبرد، برای حفظ تعادل بین ارگانهای رقیب در داخل رژیم که به دو اردوگاه اصلی نیروهای محافظهکارانی که زیر چتر سپاه پاسداران از یکسو و نزدیکان دولت روحانی از سوی دیگر تقسیم شدهاند، تلاش میکند. رقابتهای انتخاباتی آینده و تنش بین احزاب سیاسی داخلی رژیم بر سر قدرت و درگیری بر سر موضوع تایید یا رد صلاحیتها نیز بیشتر خواهد شد بهخصوص آنکه در سالهای گذشته به دلیل رویدادهای مهم داخلی و خارجی ایران حساسیتهای ویژهای در رابطه با انتخابات و نامزدهای آن به وجود آمده است.
یکی دیگر از مهمترین دلایل افزایش حساسیتهای سیاسی در سال ۲۰۱۹ احتمال مرگ رهبر کنونی جمهوری اسلامی آیت الله خامنهای و درگیری نیروهای مخفی در میان ستونهای نظام است که مطمئنا با مرگ خامنهای نزاع بر سر جانشینی وی بیشتر خواهد شد.
پس اجرای انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی و اعلام نتایج و تقسیم وزارتخانهها بین جناحهای رژیم و انتخاب رئیس پارلمان، و آنگاه شکل و شمایل رئیس جمهوری که قرار است بجای روحانی گزینش شود، مشخص خواهد شد. انتخابات پارلمانی آینده جمهوری اسلامی عملا به مثابه یک رفراندم بر سر مشروعیت رژیم ایران خواهد بود.
یک روز قبل از شروع سال ۲۰۱۸، ایران شاهد بزرگترین موج اعتراضات مردمی شد که در طول عمر ۴۰ سالهی رژیم بینظیر بود. این اعتراضها علیه سوء مدیریت و بدتر شدن شرایط زندگی آغاز شد. تظاهرات ابتدا در شهر مشهد شکل گرفت و سپس دامنهی آن به تمام استانهای ایران گسترش یافت. پدیدهی جدیدی که در تظاهرات سال ۲۰۱۸ برجسته بود این است که معترضان اغلب از مردم طبقه متوسط و تنگدست بودند؛ این دو طبقه پس از انقلاب در ایران از حامیان رژیم به شمار میرفتند. در حال حاضر اعتراضات مردمی و اعتصابهای کارگری در بسیاری از شهرهای ایران آغاز شده و مراکز مطالعاتی در رابطه با امور ایران پیشبینی میکنند که اعتراضات با تغییر سقف خواستههای اجتماعی و سیاسی معترضان در سال ۲۰۱۹ گسترش خواهد یافت.
در سال ۲۰۱۸ پس از حمله داعش به رژه سپاه در اهواز و ربوده شدن تعدادی از مرزبانان ایران در مرز استان سیستان و بلوچستان در نزدیکی مرز پاکستان به دست «جیش العدل»، مقوله «ایران جزیره ثبات» که چندین بار توسط فرماندهان سپاه پاسداران از جمله قاسم سلیمانی فرمانده نیروی سپاه قدس بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با مباهات مطرح میشد، رنگ باخت و رژیم جمهوری اسلامی نشان داد که حتی از نظر امنیت و استحکام که پس از وقایع بهار عربی و ایجاد آشوب و درگیری داخلی در برخی کشورهای عربی از آن به عنوان امتیاز نام میبرد نیز موفق نبوده است.
و اما در باره سیاست منطقهای رژیم ایران، احتمالا جمهوری اسلامی همچنان در حفظ آنچه که آن را به عنوان یک تغییر در تعادل قدرت در خاورمیانه، به ویژه در غرب آسیا میداند به دخالت در کشورهای عراق، سوریه و لبنان تلاش کرده و در توسعه گفتمان ایدئولوژیک خود و کمک به شبهنظامیان وابستهاش در منطقه ادامه خواهد داد.
جهتگیری ایران در توافق هستهای و سیاست منطقهای تاثیر مستقیمی بر رفتار سپاه پاسداران در سطوح خارجی و داخلی خواهد داشت. سپاه پاسداران برنامه موشکی را برای به دست آوردن امتیازات بیشتر از دولت برای نقش اقتصادی بزرگتر در زمان تحریمها به کار خواهد گرفت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مثابه ارگان قدرتمند اقتصادی و تسلیحاتی با هماهنگی با دیگر سرویسهای اطلاعاتی، فضای ایران را بیشتر به سوی امنیتی شدن سوق خواهد داد. دولت کنونی ایالات متحده آمریکا برای انتقال قدرت در ایران و خروج تندروها از معادله سیاسی این کشور بیشتر بر روی جنبشهای مردمی مخالف رژیم در مناطق مختلف ایران حساب میکند.
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده: عادل السالمی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
و این نکته بسیار مهمه که ترامپ میتونه روی نیروهای ناراضی مردمی در ایران حساب کنه چون تعدادشون خیلی زیاده. فقط با کمی حمایت از یک رهبر محبوب مثل شاهزاده رضا پهلوی به راحتی میتونه از این نیروی عظیم برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی استفاده کنه؛ اون هم بدون این که در جامعه جهانی به دخالت در امور ایران متهم بشه. جمهوروی اسلامی توان مقابله با یک استادیوم فوتبال رو هم نداره چه برسه مقابله با خیل عظیم مردم