«حراج تهران» پدیده جدیدی در عرصه هنر و اقتصاد ایران شده است. سالهاست که در ایران زندگی بخشی از مردم با عناصری همراه شده است که به باور برخی از کارشناسان «رشد بیمارگونه سرمایهداری» است و به باور برخی «بیرون آمدن لایههای خاموش سرمایهداری».
هرچه هست ورود پولهای هنگفتی است که از اتومبیلهای پورشه و لامبورگینی تا موبایلها و ساعتهای لوکس را در اختیار قشر اندک و تازه به دوران رسیدهای از جامعه قرار میدهد. حالا این پولهای بادآورده عرصه فرهنگ و هنر را نیز در انحصار خود گرفته است.
«حراج تهران» که از سال ۱۳۹۱ آغاز به کار کرده اهداف خود را «پاسخگویی به توجه روزافزون به هنر مدرن و معاصر ایران، تقویت بازار داخلی هنر و زمینهسازی برای بازار جهانی» اعلام کرده است.
این حراجی مدعی است برای رسیدن به اهداف خود «با همکاری گسترده میان گالریها و مجموعهداران» در تلاش است تا بهترین مسیر برای انتخاب یک اثر هنری را مهیا سازد.
جمعه دوم تیرماه ۱۳۹۱ تهران صاحب اولین حراج خود شد تا سالن زرین هتل ۲۷ طبقه پارسیان آزادی شاهد چکشِ حراج زدن رضا کیانیان هنرمند ایرانی بر آثار هنری باشد. اما نه در معنایی که به طور معمول از «حراج» و «ارزانی» و «ارزان شدن« میشناسیم بلکه برعکس: به مزایده گذاشتن آثار هنری است! هر که پولش بیش، بُردش بیشتر!
۲ میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان برای ۷۲ اثر هنری لبخند رضایت را به روی لبان صاحبان حراج تهران نشاند. در اولین دور این حراج تابلوی بینامی از سهراب سپهری به قیمت ۱۹۰ میلیون تومان رکورددار شد و «ذکر تصویریالله» اثر سیدمحمد احصایی ۱۲۰ میلیون تومان و مجسمهای کوچک از پرویز تناولی، با عنوان «دیوار و سه هیچ» با ۱۱۶ میلیون تومان بیشترین فروشها را داشتند.
در این دوره از حراج تهران آثاری از آیدین آغداشلو، عباس کیارسمتی، پرویز کلانتری و مسعود عربشاهی نیز به حراج گذاشته شد.
علیرضا سمیعآذر مدیر «حراج تهران» که پیشتر ریاست گروه پژوهش هنر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و مدیر موزه هنرهای معاصر تهران بر عهده داشته بر این باور است که «حراج جای کشف هنرمند نیست، بلکه کشف هنرمند باید در گالریها صورت پذیرد. حراج در واقع در نقطه نهایی معرفی هنرمند قرار دارد نه آغاز آن».
او در توضیح دلالیل شکلگیری حراج تهران گفته است که این حراج «در راستای مقتضیات مارکت هنر داخل کشور شکل گرفته است برخلاف حراج کریستیز که مارکتی بینالمللی را برای هنر ایران فراهم می کند. در واقع حراج تهران در وضعیت فعلی به مارکت هنر داخل کشور و حراج کریستیز به مارکت بینالمللی هنر توجه دارد و شاید در آینده این دو حراج در ابعاد بینالمللی بتوانند رقیب هم باشند».
دومین حراج تهران در ۷ تیرماه ۱۳۹۲ برگزار شد و بازهم رضا کیانیان که برای مدیریت جلسه حراج پیشتر به دوبی رفته بود تا شیوه اجرای حراج کریستی را از نزدیک ببیند، این بار برای ۸۲ اثر هنری بالای ۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان پول جمع کرد.
در حراج دوم نیز سهراب سپهری با یکی دیگر از نقاشیهای بینامش پیشتاز حراج بود. تابلوی بدون عنوان سهراب را با اینکه بین ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان برآورد کرده بودند اما ۷۰۰ میلیون تومان به فروش رسید. مجسمه «هیچ» پرویز تناولی نیز ۵۰۰ میلیون تومان به فروش رفت تا دومین اثر ارزشمند دومین حراج تهران باشد و سومین اثر گران قیمت این حراج را هم مجددا یکی دیگر از بیعنوانهای سهراب سپهری با ۵۶۰ میلیون تومان فروش به خود اختصاص داد.
تابلوی ۷۰۰ میلیون تومانی را بانک پاسارگاد خریداری کرد تا آن را در کنار بیش از ۱۴۰ اثر دیگر به موزه هنرهای تجسمی بانک پاسارگاد منتقل کند.
اما حالا پس از اجرای دو حراج موفق، انتقادات آغاز میشود. کیهان ِ شریعتمداری با اشاره به اینکه «برگزاری حراج تهران با مدیریت علیرضا سمیع آذر (از کارگزاران فرهنگی دولت خاتمی) با انتقادات شدید اهالی هنر مواجه شده است» به سراغ حمید عجمی رفته که بر این باور است «به هنر مثل همه جنبههای زندگی گند میزنند، آلودهاش میکنند، آلوده به کثافتکاری، دلالی، یک شبه میلیاردر شدن، با بیحیثیت کردن تابلوهای سهراب سپهری هر آنچه پشت صحنه میگذشت را دارند عیان میکنند».
در حالی که رضا کیانیان در پاسخ به این انتقادات برگزاری حراج تهران را «امیدبخش» دانسته و گفته است: «در ایران عدهای سرمایهدار هستند و نمیخواهند سوار تورم شوند. اکثر سرمایهداران ما در ایران سکه، دلار یا زمین میخرند و سود این کار از جیب طبقات پایین خارج میشود؛ اما با این کار سرمایهداران آموزش میبینند که اثر هنری بخرند و به این ترتیب هم روحیه آنها تلطیف میشود و هم یاد میگیرند که اثر هنری چیست».
بدون تعارف باید گفت اگر حراجیهای هنری در هر کشوری جای سرمایهداران هنردوست باشد، در «حراج تهران» قطعا این طور نیست! حراج تهران جای نه سرمایهداران هنردوست (کدام سرمایهداران؟!) بلکه محل تجمع و چشم و همچشمی بازیگران و ورزشکاران و حتی مقامات مسئول و تازه به دوران رسیدههای جمهوری اسلامی است.
در سومین «حراج تهران» که ۹ خرداد ۱۳۹۳ برگزار شد، علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد، مجید ملانوروزی مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی، احمد مسجدجامعی رئیس وقت شورای شهر تهران، سیدمحمد بهشتی و مرتضی کاظمی مشاور اقتصاد فرهنگ و هنر وزیر ارشاد نیز حضور داشتند.
در حراج امسال نیز سهراب سپهری که حالا دیگر فقط به شعرهایش شهره نیست باز رکورد شب ۱۳ میلیاردی حراج تهران را شکست. دو نقاشی او یکی به ارزش ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون و دیگر ۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان به فروش رفت.
ضربه چوب رضا کیانیان برای نقاشی رضا درخشانی رقم ۶۰۰ میلیون تومان را نشان داد تا به گفته سمیع آذر، این هنرمند رکورد بینالمللی خود را بشکند و به فروش بیشتری در حراج تهران دست یابد.
به گفته مدیران حراج تهران، نقاشی سهراب سپهری توسط یک خریدار تلفنی از کانادا بود. یکی از ۸ مشتری تلفنی که همه آنها در خارج از ایران نیستند و نمیخواستند شناخته شوند و از همین رو از راه تلفن در این حراجی شرکت کردند.
یکی از سخنگویان حراج تهران به روزنامه گاردین چاپ لندن گفته است: «به دلیل اعمال تحریمها، ارتباط سیستم بانکی ایران با دنیای خارج قطع شده است، اما این امر مانع از شرکت خریداران خارجی در حراجی آثار هنری تهران نشد و آنها نمایندگانی را از سوی خود در تهران راهی حراجی کرده بودند».
چهارمین حراج تهران در حالی برگزار شد که در سه نوبت پیش تمام آثار ارائه شده به فروش رسیده بود، موضوعی که حتی در حراجیهای بینالمللی کمتر دیده میشود. حالا هم قیمتها و هم برگزاری سالیانه این حراج است که خبر را برای رسانههای غیر ایرانی نیز جذاب کرده است.
فایننشال تایمز در گزارشی به برگزاری این حراج در شرایط تحریم پرداخته و نوشته است: «در حالی که تأثیر تحریمهای بینالمللی به روی اقتصاد ایران ادامه دارد، شاید بازار هنر اولین بخشی باشد که نشانههایی از انجام یک توافق هستهای را نمایان کرده است». البته این ادعای «تایمز مالی« در حالیست که «حراج تهران» چهارمین سال خود را پشت سر گذاشت و تحریم در سالهای پیش نیز عین همین تأثیرات را داشت.
لیلی گلستان به فایننشال تایمز گفته است که استقبال مردم از این حراجها نشانه «اعتماد آنها به پیشرفتها در کشور و همچنین بالا رفتن سطح امید» است. در ادامه این گزارش آمده است: «صاحبان گالریها در ایران میگویند که فروش با رشد بسیاری زیادی نسبت به سال گذشته روبرو بوده است. دلایل این رشد سیاستهای حسن روحانی به عنوان یک رئیس جمهور فرهنگدوست است که به عقب رانده شدن سیاستهای سختگیرانه فرهنگی در دولت گذشته انجامیده است و از سوی دیگر مذاکرات اتمی نیز به روی این موضوع تاثیر گذاشته است».
اما خشایار گرامی یک سرمایهدار جوان ایرانی که نگاهی دیگر به هنر ایرانی دارد به فایننشال تایمز گفته است: «در حالی که قیمت مسکن در ۱۵ سال گذشته ۲۵ برابر و طلا ۴۵ برابر شده است اما ارزش آثار هنری ۲۵۰ برابر شده است». او با اینکه بازار هنری ایران را همچنان «سنتی» میداند اما آینده روشنی برای پیشرفت این عرصه تصور میکند.
آنچه گرامی میگوید در چهارمین حراج تهران به روشنی دیده میشود. حراجی که با فروش ۲ میلیارد تومان در سال ۹۱ آغاز به کار کرد حالا در ۸ خرداد ۱۳۹۴، بیست و یک میلیارد تومان به دست میآورد. ۷۳ اثر هنری موجود در در اولین حراج اینک به ۱۲۶ اثر افزایش پیدا کرده و بناست به زودی حراجی مستقل برای آثار کلاسیک برگزار شود. آثاری که این بار در حاشیه حراج ۹۴ از کمالالملک و شاگردانش به فروش رفت به زودی برای خود جایگاهی جداگانه از نقاشیهای سهراب سپهری، آیدین آغداشلو، بهمن محصص، منوچهر یکتایی و مجسمههای پرویز تناولی و دیگران خواهد داشت.
حراج تهران که به گفته برگزارکنندگان آن «ابتکاری است فرهنگی- اقتصادی در پاسخ به استقبال فزاینده از آفرینشهای هنری» حالا به یک موضوع مهم در درجه اول اقتصادی و بعد شاید هنری تبدیل شده است. موضوعی که در آینده بیشتر از آن شنیده خواهد شد.
در پایان باید به شگفتی حراج ۹۴ تهران اشاره کرد. باز هم سهراب سپهری و باز هم یک نقاشی بینام دیگر اما این بار با برآورد قیمت ۱۲۰۰ تا ۱۶۰۰ میلیون تومان نهایتا به ارزش ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به فروش رفت. شاعر و نقاشی که در آخرین ماههای حیات خود نمیدانست هزینه مداوای بیماری خود را از کجا به دست بیاورد و عرضه تابلوهایش به کسانی که میتوانستند آنها را خریداری کنند، از جمله در خارج از کشور، در دورانی که در لندن به سر میبرد، حاصلی برایش نداشت!