گزارش ویژه؛ پرس و جو درباره رفتارهای فرهنگی مردم

- یک شهروند دانشگاهی:‌ مردمی‌که می‌نشینند فیلم کره‌ای می‌بینند مسلم است به سینما نمی‌روند؛ حتی برای تماشای فیلم‌های کمدی. چون کمدی فیلم‌ها کلامی‌ است، باید از عبارات مصطلح بین جوان‌ها با خبر باشید تا به این فیلم‌ها بخندید! خیلی از افراد مسن متوجه این اصطلاحات نمی‌شوند.
- یک جوان خوزستانی: آبادان قبل از انقلاب ۱۳ سینما داشت الان سه سینما دارد که آنهم سئانس بعد از ظهر است؛ یا اندیمشک تا چند سال پیش دو سه تا سینما داشت الان یک سالن چندمنظوره دارد که بعد از ظهرها فیلم نمایش می‌دهند. سایر شهرها مثل بهبهان، ایذه، شوش و خرمشهر، گتوند، شوشتر و مسجدسلیمان یا سینما‌هایشان تعطیل شده یا به سالن چندمنظوره تغییر پیدا کرده‌اند.
- یک خانم دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی:‌همین دیروز رفتم گوشت بخرم، کیلویی ۱۰۵هزار تومان! من با حقوق دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان می‌بینم خرید مواد غذایی مهمتر است تا خرید بلیت کنسرت!
- یک خانم جوان روزنامه‌نگار سابق حوزه اقتصاد:‌ روزنامه هم نمی‌خوانم. اخبار هم گوش نمی‌کنم و تا دلت بخواهد در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذرانم. آدم‌های دور و بر من هم نه اهل کنسرت و تئاترند و نه ورزش؛ اگر دانشجو باشند فقط کتاب درسی می‌خوانند و بیشتر وقتشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند. ورزش کردنشان هم در حد زنگ ورزش مدرسه‌شان است!

چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۳ ژانویه ۲۰۱۹


فیروزه رمضان زاده – نتایج طرح آمارگیری مرکز آمار ایران از فرهنگ رفتاری ۶۰ میلیون و ۳۴۱ هزار و ۴۶ شهروند  ایرانی بالای ۱۵ سال، بیانگر عدم تمایل درصد زیادی از شهروندان ایران به کتابخوانی، تماشای فیلم و تئاتر است‌.  از مجموع این تعداد شهروند، ۴۸ میلیون نفر در طول یک سال مورد مطالعه، حتی یکبار هم به سینما نرفته‌اند و ۵۱ میلیون نفر هم هرگز تئاتری تماشا نکرده‌اند.

در مدت زمان مورد بررسی همچنین ۱۹ میلیون نفر به هیچ موسیقی گوش نداده‌اند و بیش از ۲۲ میلیون نفر هم، کتاب غیردرسی نخوانده‌اند.

آمارهای مرکز آمار نشان می‌دهد که نزدیک به ۳۲ میلیون نفر از ۶۰ میلیون نفر افراد مورد پرسش، عضو شبکه‌های اجتماعی هستند و روزانه ۱ ساعت و ۴ دقیقه در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذرانند.

مردم ایران اوقات خود را چگونه می‌گذرانند؟ از کدام الگوی رفتاری پیروی می‌کنند؟

برای بررسی بیشتر این داده‌های آماری به میان تعدادی از شهروندان ساکن در ایران رفتم و از  آنها در مورد سرانه مطالعه کتاب، رفتن به سینما و تئاتر، ورزش کردن و وقت گذراندن در شبکه‌های اجتماعی پرسیدم.

یک دانش آموخته جامعه‌شناسی به کیهان لندن می‌گوید‌: «کتاب و خواندن اخبار و  نه صرفا در روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در برنامه‌ی هر روزه من است. برای سینما و تئاتر و کنسرت برنامه منظمی ندارم که بخواهم بگویم مثلا هفتگی یا ماهانه یا… بستگی دارد به اینکه فیلم‌های سینما و یا موضوع و کیفیت و… تئاترهای روی صحنه رفته و کنسرت‌ها چگونه باشد.»

یکی از فعالان دانشجویی و زندانیان سابق سیاسی می‌گوید که مثل بقیه زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی سپری می‌کند‌: «به سینما بیشتر از تئاتر و کنسرت می‌روم. امسال یکبار به سینما و یکبار به تئاتر رفتم. روزنامه را بیشتر از کتاب می‌خوانم. منظورم روزنامه کاغذی است نه وبسایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی. با توجه به اینکه از محل کارم اخراج شدم برای ورزش کردن نسبت به گذشته وقت بیشتری دارم. کنسرت هم معمولا بلیت‌اش گران است و پولش را ندارم.»

یک جوان خوزستانی که به خاطر شغل پدرش در سینما به این هنر علاقمند شده  وارد بحث می‌شود‌ و می‌گوید: «در همین محله ما تعداد کمی از مردم به تماشای سینما،  تئاتر و کنسرت می‌روند. مثلا آبادان قبل از انقلاب ۱۳ سینما داشت الان سه سینما دارد که آنهم سئانس بعد از ظهر است؛ اندیمشک تا چند سال پیش دو سه تا سینما داشت الان یک سالن چندمنظوره دارد که بعد از ظهرها فیلم نمایش می‌دهند. سایر شهرها مثل بهبهان، ایذه، شوش و خرمشهر، گتوند، شوشتر و مسجدسلیمان یا سینما‌هایشان تعطیل شده یا به سالن چندمنظوره تغییر پیدا کرده‌اند… تئاتر هم اجرا می‌شود ولی قشر خاصی می‌روند. کنسرت موسیقی بجز اهواز و آبادان در شهرهای دیگر برگزار نمی‌شود؛ در حد اجرای موسیقی محلی خودشان است.»

کارمند یک شرکت خصوصی اهل اورمیه هم به کیهان لندن می‌گوید‌: «من هم این آمار را دیدم و نمی‌دانم تا چه‌اندازه رقم‌های اعلام شده صحیح هستند. چون در طی این سال‌ها سازمان آمار آنچه ارائه کرده با واقعیت‌ها چندان همخوانی ندارد. اما در مورد سوال شما من به سینما، تئاتر و کنسرت نمی‌روم و کسانی را که می‌شناسم هیچکدام وقت چنین کارهایی را ندارند. اما کتاب می‌خوانم، هر روز ورزش می‌کنم. از طریق شبکه‌های اجتماعی با دوستانم در ارتباط هستم و عضو چند گروه در این شبکه‌ها هستم. زمانی را هم برای آنها می‌گذارم ولی طوری برنامه‌ریزی کردم که زیاد وقتم را نگیرد و اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشم بیشتر می‌روم به طبیعت اطراف اورمیه.»

خانم جوانی که از روزنامه‌نگاران سابق حوزه اقتصادی است و چند سالی است از مطبوعات فاصله گرفته، به گفته‌ی خودش دیگر نه خبری می‌خواند و نه اخبار را دنبال می‌کند. این خانم جوان می‌گوید‌: «امسال به تئاتر، سینما و کنسرت نرفتم اما یک کتاب خواندم. روزنامه هم نمی‌خوانم. اخبار هم گوش نمی‌کنم و تا دلت بخواهد در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذرانم. آدم‌های دور و بر من هم نه اهل کنسرت و تئاترند و نه ورزش؛ اگر دانشجو باشند فقط کتاب درسی می‌خوانند و بیشتر وقتشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند. ورزش کردنشان هم در حد زنگ ورزش مدرسه‌شان است.»

یک خانم ۵۰ساله هم از  دغدغه‌های اقتصادی و گرانی مواد غذایی می‌گوید. او که دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی است بجز کتاب‌های درسی چند سالیست کتاب دیگری مطالعه نمی‌کند‌: «به خاطر دیسک کمرم نمی‌توانم ورزش کنم. یکبار خواستم در یک سالن، ورزشی مناسب با دیسک کمرم انجام دهم  برای هشت جلسه،۲۰۰هزارتومان می‌خواستند منصرف شدم و به همان پیاده‌روی قناعت کردم.»

این خانم از طریق کانال‌های تلگرامی‌مقالات مربوط به رشته تحصیلی‌اش را دنبال می‌کند‌: «روزنامه نمی‌خوانم چون روزنامه‌های اینها را قبول ندارم. از طریق شبکه‌های اجتماعی اخبار را دنبال می‌کنم. دو سالیست به سینما نرفته‌ام. بچه‌هایم فیلم‌های خوب خارجی یا ایرانی با موضوعات اجتماعی می‌گیرند در خانه می‌بینیم. تئاتر دوست ندارم. کنسرت هم تا دو سال قبل می‌رفتم به خاطر اینکه پسرم برگزارکننده کنسرت بود الان به خاطر اینکه به صرفه نیست و این کار را ول کرده به کنسرت نمی‌رویم. بلیت کنسرت بالای صد هزار تومان و بعضی وقت‌ها در بازار سیاه گرانتر است. واقعا با این اوضاع اقتصادی نمی‌توانیم به کنسرت برویم.»

وی ادامه می‌دهد: «همین دیروز رفتم گوشت بخرم کیلویی ۱۰۵هزار تومان، من با حقوق دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان می‌بینم خرید مواد غذایی مهمتر است تا خرید بلیت کنسرت. الان به خاطر مسائل مالی خیلی از کارهایی که دوست دارم را حذف کرده‌ام. همینکه بتوانم زندگیم را بچرخانم و کتاب‌های دانشگاهی خودم را بخرم، شاهکار کرده‌ام. با این هزینه‌ها به هیچ تفریحی حتی مسافرت دو روزه شمال هم دیگر نمی‌توانیم برویم.»

در میان صحبت‌های مردم درباره‌ی فعالیت‌های فرهنگی‌شان، یک شهروند دانشگاهی به زبان خودمانی و ساده به بررسی علل عدم تمایل مردم به کتابخوانی و رفتن به سینما و تئاتر  می‌پردازد‌: «بخشی زیادی از مردم، وضعیت اقتصادی بسیار بدی دارند ساعت‌های کار زیاد شده، از زمانی که تاکسی‌های آنلاین راه افتاده خیلی‌ها ساعت کاریشان بالای ۱۷-۱۸ ساعت است. طرف بعد از پایان کار در  محل کارش تازه می‌رود با ماشین، موتور و وانت‌اش کار می‌کند!»

او ادامه می‌دهد‌: «بخشی از پرمخاطب‌ترین سریال‌ها در ایران سریال‌های کره‌ای هستند که با شمشیر در هوا می‌چرخند. آدم‌هایی که این سریال‌ها را دنبال می‌کنند مسلما علاقه‌ای به سینما رفتن ندارند. این درحالیست که مردم ما قبل از انقلاب، سینمارو بودند با انبوهی از فیلم‌های وسترن و فارسی با صحنه‌های سکسی و زد و خورد، سلیقه مردم این بوده ولی حکومت سعی کرد این سلیقه‌ها را تغییر دهد.در طول این سال‌ها، سریال‌هایی ساخت مثل آیینه عبرت؛ از آنطرف، سینمای ما  می‌خواهد یک سینمای عمیق را نشان دهد. بهترین فیلم‌های ما انتها و جمع‌بندی ندارد؛ مردمی‌که می‌نشینند فیلم کره‌ای می‌بینند مسلم است به سینما نمی‌روند؛ حتی برای تماشای فیلم‌های کمدی. چون کمدی فیلم‌ها کلامی‌است، باید از عبارات مصطلح بین جوان‌ها با خبر باشید تا به این فیلم‌ها بخندید، خیلی از افراد مسن متوجه این اصطلاحات نمی‌شوند.»

این فرد دانشگاهی معتقد است‌: «بسیاری از سلیقه‌هایی که قبل از انقلاب در حوزه کتاب پرورش یافته بودند، علاقمندان نویسندگان پرمخاطبی بودند مثل غلامحسین ساعدی، ر.اعتمادی یا نسرین ثامنی بعد یکهو انقلاب شد و بسیاری از  نویسندگان که محبوب مردم بودند کتاب‌هایشان ممنوع شد و دیگر منتشر نشد. در این میان ترجمه زیاد شد؛ در شرایط سانسور و بگیر و ببند کتاب‌های ممنوعه اما دیگر مردم حوصله کتاب خواندن نداشتند.»

به نظر این استاد دانشگاه «مشکل گرانی و وضعیت اقتصادی در مورد کتاب، زیاد مطرح نیست. اساسا مردم کتاب‌دوست نداریم. کسانی که کتاب‌دوست باشند، پولش جور شود می‌روند می‌خرند ولی بقیه اصلا دوست ندارند برای کتاب هزینه کنند.»

یک خانم دانشجوی کارشناسی ارشد بر خلاف این استاد دانشگاه معتقد است گران بودن قیمت کتاب در کاهش سرانه مطالعه کتاب موثر است‌: «کتاب خیلی گران است. من دوست دارم کتاب مال خودم باشد و بخوانم. دوست ندارم از کتابخانه بگیرم. خیلی‌ها همین فکر را می‌کنند، ولی، فشارهای اقتصادی مهمترین عامل است. خانواده‌ها نمی‌توانند هزینه‌های روزانه زندگی‌شان را تامین کنند، چه برسد به کنسرت و کتاب و سینما!»

یک خانم میانسال مذهبی که بجز قرآن و «مفاتیح الجنان» کتاب دیگری در عمرش نخوانده نیز به بحث ما می‌پیوندد‌: «الان جوان‌های ما بیشتر وقتشان را در اینترنت می‌گذرانند، چه میدانم تلگرام، اینستاگرام، شبکه‌های اجتماعی. اینترنت تمام وقت همه را گرفته، قشر جوان ما اهل کتاب نیستند، نمی‌خوانند، همه‌اش دنبال این هستند که به خاطر سن و سالشان تفریحات دیگر داشته باشند. دوست دختر، دوست پسر بگیرند. پارک بروند، قدم بزنند…»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=143796

7 دیدگاه‌

  1. ناشناس

    چرا عده ای دیواری کوتاه تر از مذهب پیدا نمی کنند و فورا به اعتقادات مذهبی مردم حمله می کنند این جزو حقوق اولیه بشر است که هر کسی اعتقاد به مذهب و بزرگان آن مذهب داشته باشد و به آنها احترام بگذارد

  2. بشر

    ناشناس گرامی،
    بنظرم معطوف و‌منوط‌ کردن همه عوامل تاثیرگذار در نیکبختی و پیشرفت ویا فلاکت و واپس ماندگی ملتها به حکومتها بیانگر همه حقیقت نیست. نوع حکومت و رابطه اش با مردم متاثر از فرهنگ است که آن نیز از عوامل زیست محیطی، اقلیمی، تاریخی، جغرافیایی و بطور خلاصه تکاملی متاثر است. یک حکومت تمامیت خواه و یا دموکراتیک نه تصادفی بوجود می آید و نه در خلا شکل می گیرد. ضمنا اسلام و حمله اعراب همه ماجرا نیست. باید مشخص شود چرا همه فرزانگان، ادیبان، دانشمندان و شعرای نامدار تاریخ ایران در قرون نهم تا چهاردهم میلادی زیسته اند و قبل و بعد از این دوره، با برهوت معرفتی و سترونی قوای ذهنی مواجه هستیم.

  3. ناشناس

    ۳- ۴۰ سال همه نوع جنایت با ایران و ایرانیان انجام داده اند و هنوز نیز چنین میکنند. هیچ حامعه ای را اینچنین ایستا و بی تفاوت نمی بینیم. درستی،راستی،عشق ورزی و همدردی یادگرفتنی است و از کودکی شروع میشود. از اینرو باید سخت تلاش کرد که به دموکراسی رسید و به کودکان ویژگی های زیبای انسانی را آموزش داد. به کودکان آموزش داد که از جهل و جهالت همواره دوری کنند و عشق به بشریت هدف آنان شود.

  4. ناشناس

    ۲- با مردم کاری کردند که بجای همه اینها ثروتش خرج حر مهای افسانه ای مردگان متجاوزان ۱۴۰۰ سل قبل شود و افراد جامعه برای درمان خود باید رو بسوی این حرم ها آورند و برای درد و رنجهای خود با ندبه و زاری از مردگان متجاوزها به کشور خود درخواست مرحمت و یاری کنند. همسایه شان شبها گرسنه میخوابد،کودکان از فقر از گرسنگی از بی دارویی می میرند و مردم میروند و برای کشته شدن متجاوزان ۱۴۰۰ سال قبل سینه میزنند و جامه میدرند.

  5. ناشناس

    ۱- دوست محترم بشر: دوست داشتن انسانهای دیگر، احترام گذاشتن به زندگی دیگر موجودات ،اهمیت بسیار به محیط زیست ،درست و راستگو بودن و هوشیار زندگی کردن همه باید از دوران کودکی آموزش داده شود. اما وقتی ایرانیان ۱۴۰۰ سال تحت سیطره آن دین بیابانی و قوانین ضد بشری آن ،تحت ستم حکومت های استبدادی زندگی کرده اند بمرور زمان خوی و خصلت متجاوزان به سرزمین خود و را پیدا کرده اند یا مستبد شده اند. ببینید که برای فلان حرم در مشهد هزاران میلیارد خرج شده است. مبلغی که میتوانست اساس ساخت بهترین دانشگاهها با برجسته ترین استادان باشد. مبلغی که باعث رشد پزشکی ،رفاه و بهداشت گسترده برای شهروندان جامعه میشد.

  6. بشر

    گزارشی بسیار جالب که بیانگر واقعیات است. اکثریت فعالان برون مرزی،‌چه استمرار طلب و‌چه انحلال طلب، با وجود برخورداری از آزادی و جریان آزاد اطلاعات نیز وضعیت چندان بهتری ندارند. یا زبان رسمی کشور محل اقامت خود را نمی دانند و از دانش روز بی بهره و یا معلومات آنان محدود به کتابهای تالیفی و یا ترجمه ایی در دهه های دور و یا سایتهای فارسی زبان می باشد، بگونه ایکه بنظر می رسد که مغزشان همچون فسیل یک انسان نئاندرتال در زمان حبس شده اند. ( کاپیتال مارکس، کتابهای هربرت مارکوزه، تشیع علوی و صفوی، کتابهای عامیانه نژاد پرستانه، انواع و اقسام تئوری های توطئه، مصدقنامه های گوناگون، …)

  7. ریرا

    روان مردم ایران از هم پاشیده. وقتی آخوندها را بجای روانشناس و مشاور قالب میکنیم و تلویزیون را در اختیارشان قرار می دهیم بهتر از این نمیشود: آخوندی که هیچ فهمی از روان آدمی ندارد و فقط تلاش میکنید با شوخی و خوشمزگی مسائل مهم جامعه را حل و فصل کند. ناشایسته سالاری در ایران موج میزند. به ظریف نگاه کنید. چه چیزی در چنته دارد به جز یک جفت سر آستین که برای خودنمایی به دست میکند؟

    دریغ‌ست ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود

Comments are closed.