فرار از مقوله تضادها

شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۶ ژانویه ۲۰۱۹


فرد صابری – جناب مهدی خلجی مقاله بسیار شیوا و دلپذیر از وضعیت جامعه ایران در مصاف با حکومت اسلامی ارائه داده‌اند. مقاله با وجود پرداختن به ترفندهای حکومت، ساختار و چیدمان و پایه‌های اقتصادی این حکومت را توضیح نمی‌دهد بلکه با واژگان جدیدی که جناب خلجی بطور حتم در خارج از تحلیل‌های سیاسی کلاسیک به دست آورده‌اند مانند «حکومت‌های دوبنی»  به مقابله با حکومت اسلامی پرداخته‌اند. البته اگر قبول کنیم که جمهوری اسلامی قبل از پیدایش خویش به طراحی و مهندسی ساخت و ساز حکومت «دوبنی» و یا امثال آن دانش و تبحر داشته و یا مروری هرچند سطحی به ساختارهای حکومتی در دیگر نقاط جهان داشته است، بی‌شک و صد‌البته می‌توان دستاورد فعلی جمهوری اسلامی را منطبق با حکومت‌هایی مانند سایر حکومت‌های اقتدارگرای کشورهای منظومه اتحاد شوروی و یا برخی کشورهای آمریکای لاتین به حساب آورد.

اما اگر چنین نباشد چه باید کرد؟ در اینجا لازمه تحلیل و درک جامعه در تضاد با حکومت، تحلیل لنین نیست، تحلیل طبقاتی است. انقلابی حادث شده است به هر دلیلی که از حوصله این نوشتار خارج است؛ و طبقه یا افراد یا نمایندگان یا همپالکان زمینداران یا شیفتگان زمین و املاک و مستغلات به حکومت دست یافته‌اند. این گروه که به ملایان مشهورند در مقام حکومتی قرار دارند. بطور بسیار ساده و مستقل از خواست ما و یا خواست مردم ایران و یا مردم دیگر جهان، کسب قدرت سیاسی فرهنگ و تربیت و مذهب و علایق و تصورات و رویاهای دیگر مردم خارج از حکومت را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند.

فرهنگ را نمی‌شود وراثتی یا اکتسابی یا خریداری شده به دست آورد، بلکه نوع فعالیت اقتصادی و تولیدی و محیط اجتماعی که اینگونه تولید و فعالیت‌های وابسته به چنین تولیدی را ممکن می‌گرداند، فرهنگ و فعالیت فکری و اندیشه‌پردازی را نیز شکل می‌دهد. دانشمند فیزیک هسته‌ای چه بسا با تولید سلاح هسته‌ای مخالفت نماید ولی هرگز با امتیازات و رانت‌های برآمده از این دانش و ویژگی‌های آن مخالف نیست. به همین سادگی نیز باید دولت و حکومت را ارزیابی نمود. دولت و حکومت «دو بنی» نیستند، بلکه اولی ابزار دومی است. دولت و حکومت هیچگونه تولید و ثمره اقتصادی ندارند. به طریق اولی، تاثیر فرهنگی بر جامعه به غیر از فساد و تبهکاری نیز نخواهند داشت. در مقابل مردم چه می‌کنند؟ آنها مستقیم با کار و کوشش خود کسب و کار یکدیگر را یاری می‌دهند. لذا فرهنگ و اندیشه و تفکرات خود را تکامل می‌بخشند و به یکدیگر منتقل می‌کنند. بالاتر اینکه تنفر و بیزاری از مدعیان وقیح و مفتخوار را اجتماعی و فراگیر می‌کنند.

در اینجا بی‌پناهی و غریبی و عدم حمایت همنوعان و هموطنان حرف اول را نمی‌زند. حتی فاکتور ترس و وحشت از سرکوب نیز معنی ندارد. حرف اول را همان درک و احساس غریب بودن در موطن خود و بیگانگی مفرط با رئیس به اصطلاح جمهور و رهبر مثلا انقلاب است که تعیین می‌کند. رای دادن یا رای ندادن و انتخابات زائد و پرطمطراق که بود و نبود آن بهانه و سوژه‌ای بیش برای مباحث سیاسی مردم نیست، اگر هم در ابتدا امید و آرزویی را آبیاری می‌کرد، امروز خود ابزار تضاد و پرده‌برداری از خشم مردم گشته است. تظاهرات و پیاده‌روی‌ها نیز اگر تا بارگاه ملکوت صواب بر آن بیارایند، مردم به حرام دنیوی باورمندند.

پس چرا انقلاب صورت نمی‌گیرد؟ جواب این است که انقلاب پدیده‌ای مکانیکی و مصنوعی نیست. کسانی که مقولات کودتا و یورش خارجی را با «انقلاب» مخلوط می‌کنند، تکامل پروسه و رشد و مهیا شدن شرایط انقلاب را باور ندارند. انقلاب اجتناب‌ناپذیر است، همانگونه که تولد و مرگ اجتناب‌ناپذیر است. اما برای یک انقلابی، صبر کردن و مهیاسازی بستر کودک نوزاد به مراتب بیشتر از جنسیت نوزاد اهمیت دارد. به محض ایجاد شرایط، انقلاب حادث می‌شود، و برای جلوگیری از آن باید پذیرای انقلابی سهمگین‌تر بود. لنین و مائو و بسیاری دیگر زائیده و مخلوق لحظات و روزهای انقلاب بودند، اگرچه در کتب و روایات و رساله‌ها آنان را موجد و بانی انقلاب معرفی کرده‌اند. هیچکس نیز نمی‌پرسد که چرا آنها زودتر و یا دیرتر به این معجزه دست نزدند!

در نهایت اینکه دلیل اتکا نکردن حکومت اسلامی ایران به سرکوب خشک و خالی  را نیز باید به تیزهوشی و بیداری ملت ایران در اولین روزهای سال انقلاب نسبت داد. ملت با اولین کلاهبرداری خمینی خود را برای حفظ حکومت انتخابی آماده کرد. هرچند به استثناء اسم «انتخابات» چیزی عاید ملت نشد، اما فقها نیز تا کنون در حسرت «خلافت اسلامی» می‌سوزند. یعنی طوق لعنت را به گردن گرفته‌اند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=144299