فیروزه رمضانزاده – ۱۰ روز پس از صدور حکم ممنوع شدن گرداندن سگها در پارکهای لواسانات تهران، حسین رحیمی، فرمانده نیروی انتظامیتهران بزرگ در ۹ بهمنماه ۹۷ با بیان اینکه «مکانهای عمومی جای سگگردانی و رفت و آمد حیوانات نیست» هشدار داد: «حمل سگ در درون خودروها ممنوع است و در صورت مشاهده این موضوع، برخورد جدی پلیس با حاملان سگ در خودروها انجام میشود.»
در ماه گذشته یک دختربچه در پارک دریاچه لواسان مورد حمله یک سگ قرار گرفت و به شدت مجروح شد. انتشار این اخبار با واکنش بسیاری از کاربران ایرانی دوستدار حیوانات از جمله صاحبان سگهای خانگی در شبکههای مجازی روبرو شده است.
کاربران ایرانی دوستدار حیوانات، با گذاشتن هشتگهایی مثل «#سگ_نجس_نیست»، «#نه_به_حبس_خانگی_سگها» و «#نه_به_حیوانآزاری» به این موضوع واکنش نشان دادهاند، از جمله کتایون ریاحی بازیگر سینما در صفحه اینستاگراماش با انتشار عکسی از خود و سگ خانگیاش نوشته است: «کره زمین متعلق به همه مخلوقات خداوند است، این موجودات بیگناه نه اختلاس کردهاند، نه احتکار، نه دزدی، فقط سرشار از عشق هستند.»
این نخستین بار نیست که طرح برخورد با سگها و صاحبان آنها در اماکن عمومی در قالب طرح موسوم به امنیت اجتماعی در تهران و شهرهای بزرگ ایران اجرا میشود. از فروردین ۱۳۹۰ برای سگگردانی در شهرها، معامله و نگهداری این حیوانات در خانه، مجازات حبس، شلاق و جریمههای نقدی تعیین شده است.
در این گزارش میدانی کیهان لندن به میان تعدادی از شهروندان ایرانی رفتهایم و نظر آنها را در مورد نگهداری و گرداندن سگ، این حیوان به اصطلاح «نجس» جویا شدهایم.
یک مربی سگ که برای آموزش سگهای نیروی انتظامی تهران با آنها همکاری میکند معتقد است: «این داستان هم تقصیر خودمان هست هم تقصیر دولت. دولت نمیتواند ساماندهی کند و داستانهای مذهبی را درباره سگ که هیچ پایه اساسی ندارد از ذهن مردم پاک کند، از طرف دیگر ما هم اینقدر خودخواه هستیم که سگ آدمگیر را بیرون میبریم بدون اینکه قدرت کنترل آنها را داشته باشیم. نهایتا داستان به اینجا ختم میشود.»
یک خانم جوان ساکن تهران هم که تاکید میکند اسمی از او برده نشود معتقد است: «طرح ممنوعیت سگگردانی، طرح موثری نیست، طرحی کاملا یکطرفه به قاضی رفته، این طرح، تنها از نگاه کسانی که سگ ندارند و شرایط داشتن سگ و سایر جوانبش را نمیدانند، دقیقا مثل این است که فردی فرزند نداشته باشد و بیاید برای فرزند شما تصمیم بگیرد و بگوید باید بچهات رو چون ممکن است دیگران را اذیت کند صبح تا شب در خانه نگهداری!»
او به دیدگاه برخی که معتقد به نجس بودن سگها هستند چنین اشاره میکند: «ایران یک کشور اسلامیست و افراد معتقد به امور مذهبی اسلام با کفش در منازلشان راه نمیروند بنابراین اگر سگی بطور مثال بیرون در پارکی یا فضای سبزی اجابت مزاج کند به فرض، شخصی گذر کند و سهوا روی آن پا بگذارد نجاست وارد منزل خود نخواهد کرد! چون هیچکسی باتوجه به این همه آلودگی موجود در سطح شهر با کفش وارد منزل خودش نمیشود. ضمن اینکه اگر سگ، حیوان مضری بود هیچ وقت در قرآن درباره سگ اصحاب کهف نقل نمیشد! به خاطر بسیاری از شرایط، تعداد زیادی از مردم هستند که تنها زندگی میکنند و تنها مونسشان سگها هستند این درست نیست که مونس این افراد را به یه نوعی از آنها بگیریم و شرایط را برایشان سختتر کنیم، چون کسی که سگ دارد سگش را خیلی دوست داره و حاضر نخواهد بود به هیچ قیمتی سگش را اذیت کنند و بیرون نبردن سگها هم یکنوع اذیت برای سگها و صاحبان سگها محسوب میشود، بنابراین حتما صاحبان سگها راه حلی برای این مشکل پیدا خواهند کرد! اگر سگ با اتومبیل حمل نشود پس با چی باید حمل شود؟ با قاطر یا الاغ؟!»
یک شهروند ساکن مهرشهر کرج که سالهاست از یک سگ چوپان آلمانی در خانه و باغ خود نگهداری میکند میگوید: «معمولا گیری که پلیسها میدهند با رشوه حل میشود، چون پلیس پولپرست، کم نداریم چه در این مورد، چه موارد دیگر. من در سالهای گذشته به چشم خودم دیدم سگهایی را که از مردم میگرفتند در بازار میفروختند. چندین بار به خودم از طرف پلیس پیشنهاد شده.»
از او در مورد مبالغ رشوه میپرسم، جواب میدهد: «رشوه معمولا چیز ثابتی نیست که نرخ معینی داشته باشد، در شهرهای بزرگ، معمولا به همین صورت هست.»
این شهروند در مورد طرح اخیر ممنوعیت گرداندن سگ در تهران معتقد است: «ممکن است تا حدودی سگگردانی در شهر کمتر بشود ولی اینکه از بین برود غیرممکن است چون همه جای شهر، پلیس آمادهباش نیست که سگها را جمع کند!»
یک مربی پرورش سگ و صاحب پانسیون اهل شمال ایران هم به بحث ما میپیوندد: «اگر پیجم را ببینید تازه داشتم دورهمیهایی راه میانداختم که کمی فرهنگسازی بشود و دید مردم یککم عوض شود نسبت به این فرشتهها، حالا از شانس ما این اتفاق افتاد و الان گیر میدهند همه جا. شما خارج هستید؛ رفتید و راحت شدید، در ایران واقعاّ اهمیت نمیدهند به حیوانات. مخصوصا به سگ، حداقل میتوانند یک محوطه یا پارکی تو هر شهر اختصاص بدهند به کسانی که سگ دارند؛ برایشان کاری ندارد ولی نمیخواهند.»
در ادامه با یک دختر دانشجوی اصفهانی ساکن تهران همصحبت میشوم: «به نظر من در مناطق مختلف فرق میکند، شمال تهران اصلاً موثر نیست، فقط آدمها را اذیت میکنند و یک محدودیت به محدودیتهای دیگر اضافه میشود. من به عنوان صاحب سگ اصلاّ به این طرحها توجه نمیکنم. البته جایی هم که میبرمش نه کسی را اذیت میکند و نه به کسی آسیب میزند.»
این شهروند اصفهانی ادامه میدهد: : «من یک سگ فانتزی دارم از نژاد شیتزو تریر، این دسته از سگها در حال انقراض بودند و به دست انسان پرورش داده شدند، نمیتوانند در طبیعت رها بشوند. ناگفته نماند در این وضعیت افسردگی آدمها، بهترین هدیه، بهترین دوست و بهترین دکتر همین موجودات کوچک خداوند هستند. این را واقعا حس کردم و کسانی که سگ دارند متوجه میشوند من چه میگویم. روزهایی بوده که وقتی غم داشتم با گریههام گریه کرده با شادیم شادی. دوست بیریا و مهربان من است.»
از او میپرسم آیا تا حال ماموران نیروی انتظامیبا خودش و سگاش برخوردی داشتند؟ با خنده میگوید: «خیر، چون جاهایی میبرمش که مامور نیست، فقط یک روز موقع رانندگی، یک مامور راهنمایی و رانندگی بهم گفت چرا سگ تو ماشینت داری؟ منم انقدر خندوندمش که با جینا بازی کرد.»
یک دامپزشک شاغل در یکی از کلینیکهای حیوانات در کرج به این بحث ملحق میشود: «یکسری حیوانات طبیعتشان این هست که با آدمها زندگی میکنند. این طرح آنقدر احمقانه ست که مثلاً بگوییم کلاغها و گنجشکها و گربهها از ۵ کیلومتری به تهران نزدیک نشوند چون قانون این هست که در خیابانها تردد نکنند. از یک طرف دیگر ما در تهران بیمارستان دامپزشکی و دهها کلینیک ارائه کننده خدمات دامپزشکی داریم که قانونی و با مجوز دولتی فعالیت میکنند. کسی که سگش مریض میشود چطوری حیوانش را ببرد به دامپزشکی یا کلینیک؟ آیا باید تونل زیرزمینی بزند؟! پیاده که نمیتواند ببرد. داخل ماشین هم که قانون اجازه نمیدهد؛ حق طبیعی حیوانات این است که از فضای باز استفاده کنند. حالا میگوییم قانون اجازه نمیدهد. چکار باید بکنند؟ حیوان خود را کجا ببرند که آفتاب بخورد؟ بیابان ببرند؟ چکار کنند؟ اینها اول باید به این سوالات جواب بدهند. با این شرایط، تکلیف کلینیکهای دامپزشکی چه میشود؟ صاحبان سگها حیوان خود را چطور به این مراکز ببرند؟ فکر نمیکنم خودشان هم پاسخی برای این سوالات داشته باشند، شهروندان شاید بتوانند از قوانین تبعیت کنند ولی به غریزه حیوان نمیتوان قانون راتحمیل کرد.»
یکی از ساکنان اکباتان هم که از ممنوعیتهای جدید گلایه دارد میگوید: «دیروز این خبر را خواندم و خیلی ناراحت شدم، البته در اکباتان کسی کاری ندارد اینجا بیشتر ساکنان سگ دارند ولی هر بار که این تصمیمها را میگیرند بد جوری اذیت میکنند، سگها را میگیرند و میبرند. چند سال پیش شاهد بودم یک سگ را از صاحبش گرفتند، نمیدانید آن خانم چقدر گریه کرد ولی سگش را به او پس ندادند!»
این شهروند معتقد است: «من فکر نمیکنم این طرح تاثیری داشته باشد، البته یک مدتی جواب میدهد خوشبتانه اینجا در اکباتان مشکلی برای گرداندن سگم ندارم ولی برای دکتر بردنش مجبورم با یک باکس ببرمش.»
این خانم با اشاره به سگاش میگوید: «من و بچههام خیلی به «مخمل» وابسته هستیم٫ از ترس اینکه به دست مامورها نیفتد تا حد امکان بیرون نمیبریمش، اگر یک روزی این اتفاق بیفتد من واقعاً دیوانه میشوم.»
یک جوان فروشنده کتاب در یکی از کتابفروشیهای خیابان انقلاب تهران نظر متفاوتی دارد؛ او که چند سال است از یک گربه ایرانی نگهداری میکند معتقد است: «با وضعیت فعلی کشور، این طرح هم به زودی میرود جزو طرحهای فراموش شده. مردم برای گوشت یخی توی صف هستند، امروز دغدغه حاکمان کشور ساکت کردن گرسنگان است. ضمن اینکه مسئله حیوانات خانگی از شکل سنتیاش خارج و به شکل غربی و مدرن نزدیک شده. یعنی زمانی حیوانات یا در جوامع روستایی کنار آدمها زندگی میکردند، یا به شکل حیوان خانگی (پت) که به قشر خاصی محدود بود. امروز با تغییر کلی جامعه، زندگی مجردی یا تنهایی در شهرها و به خصوص در تهران به شدت رواج داره. در چنین مدل زندگی حیوانات خانگی نقش پررنگی دارند و نقش همدم افراد و حتی اعضای خانواده را بازی میکنند. با وجود تبلیغات منفی شدید رسانههای حکومتی به ویژه رادیو و تلویزیون، برای حذف سگها و گربهها از زندگی ایرانیان بسیار دیر شده! ولی این پدیدهای است که در شهرهای بزرگ رواج پیدا کرده، تحت تاثیر فرهنگ غالب تهران، یعنی در شهرهای بزرگ این مدل «زندگی با حیوانات» خیلی زیاد شده.»
این جوان با خنده به صحبتهای خود ادامه میدهد: «من گاهی میروم شب خانه یکی از دوستانم میمانم. فرداش با کلی جای چنگ گربه و کلی مو روی لباسهام برمیگردم خانه.»
یکی از اهالی بجنورد به بحث ما ملحق میشود؛ او که خودش و پدر و مادرش نیز از طرفداران حیوانات هستند سالهاست در خانه خود از گربههای بیسرپرست نگهداری میکند. میگوید: «مادرم به صورت نرمال ۶ یا ۷ گربه دارد. بعضی وقتها هم ۱۰تا میشوند. چند وقت پیش یکی از همسایهها رفته بود از مادرم شکایت کرده بود گفته بود گربههای شما میپرند روی ماشین ما و ماشین ما را خراب میکنند.»
او اضافه میکند: «مادرم میگوید مردم خیلی بدتر شدهاند نسبت به قبل. با حیوانات خیلی بد رفتار میکنند. همین خاله من تا چند سال پیش در روستا زندگی میکرد، بعد که وضع پسرش خوب شد آمد شهر. ولی خودش را گم کرد! میآمد خانه مادرم و میگفت موی گربهها کثیفه میچسبد به لباس من. نمازم باطل میشود! اخرین بار به مادرم گفته بود هر وقت گربههات را بیرون کردی میام خانهات! مادرم هم به او گفته بود من هیچ وقت آنچه را بهش اعتقاد دارم به خاطر کسی عوض نمیکنم. این گربهها مثل بچههای من هستند. هر وقت تو توانستی بچههایت را از خانه بیرون کنی، من هم گربههام را بیرون میکنم.»
تصمیم گیرى و اجرا در جمهورى اسلامى در همه ابعاد روندى بسیار نادرست دارد. متمولاً بر مبناى نظر شخص و یا گروهى خاص است.
در همین لس آنجلس سگ به من حمله کرد. سگ ها را به دلیل یک اشتباه جمع نمى کنند.
من با محدود ساختن سگ ها مخالفم.
من حتى با داشتن سگ خانگى بگونه اى که سگ را از داشتن زندگى طبیعى اش محروم کنند، مخالفم.
بعضى صاحبان سگ خانگى، خیال مى کنند این حیوان اسباب بازى است.
این را خودخواهى انسان مى دانم.
سگ خانگى حیوان نازنینى است که به کمک انسان براى حیاتش نیاز دارد.
سگ گله را چوپان مى فهمد.
امثال خمینى قرآن را هم نمى فهمند.
نوشتاری از صادق هدایت :آنچه اسلام به ایران داد:
ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند وبجاش فقرو پشیمانی ومرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف واطاعت از الله غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است. چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوس ناله است چونکه همه اَش با ندبه و زوزه و پرستش اموات سرو کار دارند. عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند ، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده است۰