(+ویدئو) «لبخند یک کودک چقدر ارزش دارد؟» به نظر سوزی ویمر، مبتکر و پایهگذار سازمان «دلقکهای بدون مرز»، بیش از «یک دنیا». او به این دلیل و برای کاهش رنج کودکان سراسر جهان، به کشورهای جنگزده، مناطق بحرانی یا نواحیای که در اثر فاجعههای طبیعی آسیب دیدهاند، سفر میکند و با اجرای برنامههای شعبدهبازی، تردستی و حرکات آکروباتیک، لحظاتی سرشار از شادی و خنده برای آنان به ارمغان میآورد.
«المپیک» امید و پویایی
یکی از ایستگاههای سفر «دلقکهای بدون مرز» در ژانویه سال ۲۰۱۷، برخی از مراکز یاریرسانی سه شهر تهران، کرمان و مشهد در ایران بود. در این سفر، والتر اشتفن، مستندساز آلمانی، این گروه را همراهی کرده و از فعالیتهای هنری آنان فیلمی با عنوان «شادی در ایران» (Joy in Iran) ساخته است. بخشی از برنامههای متنوع این گروه که از جمله در «خانهی زنان معتاد سابق» در تهران، در یک مجتمع کودکان بیسرپرست در تربت جام، در مدرسهای ویژهی «کودکان کار و خیابان»، در بیمارستان کودکان سرطانی و در سه اقامتگاه پناهجویان افغان، اجرا شده در این مستند به نمایش در میآید. سوزی ویمر (دلقک هَپ) آندرآس شوک (دلقک هِپ) و مونیکا زینگل (دلقک هُپ)، از بازیگران اصلی این برنامهی فرحبخش هستند که «المپیک» عنوان دارد. گروه با اجرای این نمایش، مفاهیمی چون امید، تحرک، نشاط و همکاری را به تماشاگران خُرد و بزرگسال خود میآموزد.
ساختار فیلم
«شادی در ایران»، دومین کار والتر اشتفن دربارهی «دلقکهای بدون مرز» است که در آن شیوهی «مشارکتی یا مستقیم» مستندسازی را به کار برده است. نخستین فیلم او با عنوان «شادی خوشآمدی (Happy Welcome)» که دستمایهی آن نیز فعالیتهای هنری گروه در یکی از اقامتگاههای پناهجویان در آلمان بوده، بر اساس موازین همین روش تهیه شده است.
فیلم «شادی در ایران»، از نظر ساختاری بده و بستانی است میان کارگردان در پشت دوربین و سوزی ویمر، به عنوان رییس هیئت اجرایی گروه و (بعدتر) رضا عابدینی، به عنوان تنها عضو ایرانی آن، در برابر دوربین. هدف این داد و ستد تصویری و کلامی، معرفی برنامهها و فلسفهی تشکیل گروه، همچنین چگونگی اجرای نمایشهای تعیینشده در ایران و واکنش کودکان و بزرگسالانی است که آن بازیها را دیدهاند. افزودنِ تکه فیلمهایی از اجراها به عنوان شواهدی از گذشته، در هر دو فیلم، وجه واقعی بودن آنها را تقویت میکند. خط روایتی مستند، هم با صداهایی خارج از تصویر و هم با صداهای سر صحنه تکمیل میشود. سوزی ویمر در مقابل دوربین، از جمله هدف گروه را «با صداقت با زندگی روبرو شدن و شادی را با دیگران تقسیم کردن» عنوان میکند و میگوید: «شادی ابزاری است که همه، همیشه در اختیار دارند. بهخصوص در مواقع سخت و شرایط ناامیدکننده باید به یاد آورد که از این ابزار میشود استفاده کرد.» مصاحبه با ویمر، در آلمان فیلمبرداری شده است.
شرایط اجرا
مقایسهی دو فیلم «شادی خوشآمدی» و «شادی در ایران»، نمایانگر محدودیتهای اجرایی بسیاری است که در ایران به گروه تحمیل شده است. «دلقکهای بدون مرز» ولی توانستهاند با برخوردی خلاقانه، ضمن رعایت این محدودیتهای اجباری، به جلوههای مضحک و خندهدار نمایش «المپیک» بیافزایند. ویمر دربارهی شرایط فعالیتهای هنری گروه در فیلم میگوید: «ما میبایست موقع اجرا سر و گردنمان را میپوشاندیم و لباسی به تن میکردیم که پستیها و بلندیهای بدن را نشان ندهد.»
به همین دلیل دلقکهای زن در فیلم، همیشه با سرپوشی مقنعهوار و دامنهای بلند و چیندار یا روپوشهای رنگین و گشاد روی صحنه ظاهر میشوند. از آن گذشته، تماس میان بازیگران زن و مرد نیز هنگام بازی ممنوع بوده است. به همین دلیل دلقک هَپ (سوزی ویمر) همیشه با انبری بلند آستین کت دلقک هِپ (آندرآس شوک) را میگیرد یا در صحنهای که قرار است سوزی سر بر روی قلب دلقک مرد بگذارد و ضربان شدید ناشی از هیجان و اضطراب آن را اندازه بگیرد، ابتدا با موچین، قلبی پارچهای از جیب هِپ بیرون میآورد و با تکان دادن آن، تپش شدید قلب او را به نمایش میگذارد. این صحنه یکی از شادترین نماهای فیلم است و تماشاچیان بزرگ و کوچک را به خنده میاندازد.
اجراهای موفق
بطور کلی اجرای نمایش پر تحرک، مضحک و سرشار از طنز «المپیک» که با موسیقیای آهنگین همراه است، در اغلب مراکز نیکوکاری ایران با استقبال زیادی روبرو شده است. بنا به روایت تصویری «شادی در ایران»، به ویژه حرکات آکروباتیک و بازی با توپهای رنگی، توجه کودکان را بیش از دیگر تردستیها و شعبدهبازیها جلب میکرد تا جایی که برخی از بینندگان خردسال خود به جمع دلقکها میپیوستند و با خنده و سرور به بازی با آنها ادامه میدادند.
البته واکنش همهی کودکان بیمار در برخی از بخشها یکسان نبود. در فیلم به عنوان مثال، کودکی مبتلا به سرطان که سرُم به سر دارد، از دیدن دلقکها وحشت کرد و به گریه افتاد. والتر اشتفن با ثبت چنین نماهایی، به باورپذیری مستند خود افزوده است.
اعضای گروه و تامین هزینه
«شادی در ایران» فیلمی صمیمی و بیادعاست که میکوشد اثرات شفابخش انتقال نیروی نشاط و سرزندگی را به تصویر بکشد و زوایای پنهان انساندوستی و عشقِ به همنوع را در برابر دوربین عریان سازد. ناگفته پیداست که این مهم بدون بازی، همت و تلاش اعضای گروه که پیامآوران بیتکلف مهر و ُسُرورند، ممکن نبود. اشتفن از این رو فیلم خود را با معرفی اعضای گروه که بدون ماسک و لباس دلقکی در برابر دوربین قرار میگیرند، آغاز میکند: سوزی ویمر بازیگر و طراح رقص، مبتکر و برنامهریز سفر به ایران نیز بوده است. آندرآس شوک که در آلمان در رشتهی موسیقی تدریس میکند و از پانزده سالگی با گروههای مختلف موزیک همکاری داشته، مسئول بخش موزیک برنامهها است. رسالهی فارغالتحصیلی شوک درباره «نشاط نزد سالمندان» بوده است. مونیکا زینگل که سفر به ایران تجربهی اول اوست، دارای دکترای آموزش و پرورش از آلمان است. او همکاری خود را با گروه «دلقکهای بدون مرز ـ شاخه آلمان» از سال ۲۰۱۲ پس از گذراندن دورهی موفقیتآمیز کارآموزی دلقکی آغاز کرده است.
در جریان سفر به مراکز خیریهی ایران، راهنمای گروه، رضا عابدینی، نیز به جمع دلقکها میپیوندد و پس از فراگیری شگردها و تمرین حرکات مضحک و تهیهی لباس دلقکی، خود به عنوان یکی از اعضای گروه به روی صحنه میرود. او در فیلم میگوید که به «شغل جدید دلقکی» ادامه خواهد داد، هر چند که هیچ یک از افراد گروه برای بازی و سفر خود دستمزدی دریافت نمیکنند.
بخش بزرگی از هزینههای فیلم «شادی در ایران»، در چارچوب کارزار «کراودفاندینگ» («تأمین مالی جمعی» Crowdfunding) تامین شده است. این فیلم از ژانویه ۲۰۱۹ در آلمان اکران عمومی شده است.