نظام جمهوری اسلامی ایران ۱۲ تا ۲۲ بهمن را دهه فجر نامگذاری کرده است. در این دهه نمایشهای چندشآور حکومتی به اوج خود رسیده و تعدادی نیز به نام هنر و هنرمند در جشنوارههای فیلم و تئاتر برای حکومت بازارگرمی میکنند. این دهه اما در واقع «دهه زجر» مردم ایران است که از سالها پیش نیز با همین عنوان از سوی جامعه از آن نام برده میشود. چهره برجسته این روزها خمینی است. او یک فریبکار زیرک بود. همچون صدر اسلام و پیامبر اسلام، خمینی دو چهره دارد: قبل از تصاحب قدرت و پس از تصاحب قدرت.
خمینی بنیانگذار نظامی شد که امروز و پس از مرگش با همان روش به حکومت ادامه می دهد: ظاهری فریبنده و مسالمتجو و باطنی خشن، سرکوبگر، جنگطلب و جنایتکار.
متاسفانه مردم ایران در سال ۱۳۵۷ قادر یا مایل نبودند چهره واقعی خمینی را ببینند. مردم امروز ایران اما، حقیقت خمینی و وارثان او را شناخته و خوشبختانه نمیخواهند به ادامهی آن تن در دهند.
نگاهی به دو چهره خمینی قبل و پس از تصاحب قدرت کمک میکند تا ساختار امروزین دروغ و جنایت نظامی که او معمار و بنیانگذارش بود نیز بهتر درک شده و هشداری باشد برای این موضوع که حمایت از هر چهره و حزب سیاسی باید به دور از تقدسسازی و پیروی احساساتی صورت گیرد. جای پیروی کورکارانه را باید خِرد و پُرسشگری و نگاه علمی و انتقادی بگیرد تا از تکرار خمینیهای دیگر جلوگیری شود.
دروغهای خمینی قبل از تصاحب قدرت
نقل قولهایی از مصاحبهها یا سخنرانیهای خمینی قبل از رسیدن به قدرت در نوفل لوشاتو- پاریس
ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم. (سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، ۱۹ مهر ۱۳۵۷).
در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز دارای حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود. (مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، ۱ آبان ۱۳۵۷)
در جمهوری اسلامی زنها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود. (مصاحبه با هفته نامه گاردین، نوفل لوشاتو۱۶ نوامبر ۱۹۷۸)
در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حُجره تدریس خود در قم برخواهم گشت. (مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، ۵ آبان ۱۳۵۷)
در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاه تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریانهای مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاههای قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد. (سخنرانی برای گروهی از دانشجویان ایرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، ۸ آبان ۱۳۵۷)
در حکومت اسلامی رادیو، تلویزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت. (مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، ۲ نوامبر ۱۹۷۸)
برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند. (کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، ۹ نوامبر ۱۹۷۸)
در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقید خود آزاد خواهند بود. (مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، ۱۰ نوامبر ۱۹۷۸)
دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت. (مصاحبه با تلویزیون ان بی سی ، نوفل لوشاتو ۱۱ نوامبر ۱۹۷۸)
من نمیخواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمیخواهم حکومت یا قدرت را به دست بگیرم. (مصاحبه با تلویزیون اتریش، نوفل لوشاتو، ۱۶ نوامبر ۱۹۷۸)
نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمیدهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم. (مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، ۱۷ نوامبر ۱۹۷۸)
پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت. (مصاحبه با روزنامه لوموند، نوفل لوشاتو، ۹ ژانویه ۱۹۷۹)
سه نمونه از چهره واقعی خمینی پس از تصاحب قدرت
تحسین و تشویق کشتار مخالفین: از «دَم شمشیر گذراندن» ۷۰۰ نفر در یک روز
اگر انقلابی بودیم تمام احزاب را ممنوع اعلام می کردیم. یک حزب و اون [هم] حزبالله. من اعلام می کنم به این قشرهای فاسد [معترضین و مخالفین نظام] در سرتاسر ایران اگر سر جای خودشان ننشینند ما بطور انقلابی با اونها عمل میکنیم. مولای ما امیرالمومنین، اون مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان،… با مستکبرین و با کسانی که توطئه میکنند شمشیر را میکشید و [چنانچه نقل میکنند] ۷۰۰ نفر را در یک روز میکشت، از یهود بنی قُریظه که از نسل اسرائیل بودند و اینها [اسرائیل] از نسل آنها باید باشند، از دَم شمشیر گذراند.»
با الهام و با ایمان به همین سخنان فوق بود که خمینی به راحتی دستور کشتار مخالفینش را صادر کرد.
دستور خمینی در سال ۶۷ در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی اسیر: «سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید.»
نامه احمد و جواب نامه توسط خمینی / مربوط به قتل عام تابستان ۶۷
متن نامه خمینی
«بسم الله الرحمن الرحیم
از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگویند از روى حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، و با توجه به محارببودن آنها و جنگهاى کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهاى حزب بعث عراق و نیز جاسوسى آنان براى صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشکیل نظام جمهورى اسلامى تا کنون، کسانى که در زندانهاى سراسر کشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى کرده و مىکنند محارب و محکوم به اعدام مىباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با راى اکثریت آقایان حجهالاسلام نیرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى (دادستان تهران) و نمایندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهاى مراکز استان کشور راى اکثریت آقایان قاضى شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشى است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامى است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانى که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعى کنند [اشداء على الکفار] باشند. تردید در مسائل قضائى اسلام انقلابى نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.
روحالله الموسوى الخمینی»
در پشت نامه بالا، احمد پسر خمینی نوشته است:
«پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلى در مورد حکم اخیر حضرتعالى درباره منافقین ابهاماتى داشتهاند که تلفنى در سه سوال مطرح کردند:
۱- آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بودهاند و محاکمه شدهاند و محکوم به اعدام گشتهاند ولى تغییر موضع ندادهاند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است، یا آنهایى که حتى محاکمه هم نشدهاند محکوم به اعدامند؟
۲- آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شدهاند و مقدارى از زندانشان را هم کشیدهاند ولى بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
۳- در مورد رسیدگى به وضع منافقین آیا پروندههاى منافقینى که در شهرستانهایى که خود استقلال قضائى دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلا عمل کنند؟
فرزند شما، احمد»
زیر این نامه خمینی نوشته است:
«بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگى به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى»
کندن پوست زنان و مردانی که با هم در دریا شنا میکنند
دیدگاههای صریح خمینی در مورد آزادی فردی و اجتماعی مردم از جمله شنای مختلط زنان و مردان با هم:
«اسلام نمیگذارد که لخت بروند در این دریاها شنا کنند، پوستشون رو میکند. زنها لخت برند اونجا [کنار دریا] و لخت بیاند اینجا تو شهرها، کارهایی که زمان طاغوت [محمد رضا شاه پهلوی] میشد. همچین کاری اگر بِشد، مردم پوستشون رو میکنند.[با این جمله خمینی مردم را تحریک به کشتن زنان و مردانی میکند که در کنار دریا با هم به شنا بروند. این یعنی نفرتپراکنی و با توجه به اینکه او مرجع تقلید بسیاری از شیعیان بود، گفتههای او برای پیروانش حکم فتوا داشته که بیتوجه به هر قانون دیگری خود را موظف به اجرای چنین دستوری میبینند.]
https://youtu.be/f25DRCSaRM4
مخالفت خمینی با آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و اعتراض مخالفین
خمینی از خود انتقاد میکند که آن مقدار که باید انقلابی نبوده و باید در برخورد با مخالفین نظامش خشنتر عمل میکرد. سخنرانی خمینی در رابطه با مخالفین و معترضین در عمل خط دادن و فرمان دادن به دولت و نهادهای حکومتی بود. پس از آن بود که سرکوب رسمی و غیررسمی و یا کشتن و به قول خمینی «درو کردن» مخالفین به اشکال مختلف انجام میشد. برپا کردن چوبههای دار در میادین شهر نیز با الهام از همین سخنان خمینی است که به تدریج شروع شد و گسترش پیدا کرد.
«اگر بطور انقلابی عمل کرده بودیم؛ قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم، و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد [مخالف، معترض] را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم، و حزبهای فاسد [مخالف و معترض] را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به سزای اعمالشان رسونده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمیآمد.»
*گردآوری و تنظیم: حنیف حیدرنژاد
خمینی ترجمان جنون و جفا بود. بیرحمی تا چه حد؟ خدایا چرا این بلا باید در دوره ما نازل شود؟ به کدامین گناه خاکستر شدیم؟ از طرف نسل دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی