نظامهای بستهی سیاسی و اقتصادی، چه مذهبی و چه ایدئولوژیک، محکوم به سقوط و فروپاشیاند. گمان نمیرود کسی در این موضوع تردید داشته باشد مگر زمامداران این نوع نظامها که خود را سرنوشت محتوم کشورها میشمارند.
در مورد انقلاب اسلامی در ایران و نظام مبتنی بر استبداد مذهبی، در طول چهل سال گذشته بسیار گفته و نوشته شده. برای تدوین و تبیین تاریخی آن سند و مدرک کم نیست با اینهمه تاریخ معمولا نه در زمان رویدادهای جاری بلکه در آینده نگاشته میشود؛ هنگامی که گذشت زمان، هیاهوی حال را از آن دور کرده باشد.
در این چهل سال اتفاقات بسیاری در ایران و جهان افتاد. فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» و محو شدن بلوک شرق که در صدر این رویدادها قرار دارد، «جنگ سرد» یا «رقابت» را از دوقطبی به چندقطبی تبدیل کرد. جمهوری اسلامی فکر میکرد میتواند در این رقابت، یک قطب باشد آنهم از طریق برتریجویی و جاهطلبیهای اسلامی- شیعی. اما نهایتا دوستانش در سراسر جهان به چند گروه تروریستی که همگی مزدبگیر خودش هستند کاهش پیدا کرد به اضافه چند کشور کوچک که آنها هم دوست هر دولتی هستند که بیشتر بپردازد. روسیه و چین را قطعا نمیتوان دوست حکومت ایران به حساب آورد. اختلاف آنها با اروپا و آمریکا بر سر مواردیست که قابل تفاهم و توافقاند.
در عرصهی تکنولوژی ارتباطات نیز انقلابی عظیم روی داده که مهمترین تأثیرش شکستن انحصار رسانههای بزرگ و تقویت جریانهای مختلف خبررسانی در برابر جریانات اصلی و همچنین دولتها، اعم از دمکراتیک و غیردمکراتیک، است. شکل دادن افکار عمومی نهتنها از انحصار حکومتها و رسانههای وابسته و غیروابسته خارج شده، بلکه سیاست و رسانه برای همراهی با جامعه باید به «سوشیال مدیا» مراجعه کنند! از سوی دیگر رابطهی سیاستمداران و رسانهها نیز دستخوش تغییرات مؤثر شده. اگر تا چند سال پیش رسانهها باید وقت میگرفتند تا نظر آنها را درباره مسائل مختلف بپرسند، در سالهای اخیر، دولتها نهتنها خودشان خبررسانی میکنند بلکه میتوانند مستقیم با جامعه وارد گفتگو شوند و حتی بر شاخصهای اقتصادی تأثیر بگذارند!
همه اینها برای ما ایرانیان چه آموزشی دارد؟!
آنچه باید گفته شود، چهل سال آزگار گفته شده! نسلهای تازهای که به میدان آمدهاند، نیاز به تکرار گفتههای چهاردههی گذشته ندارند. حضور آنها نیز بیتردید متأثر از همین گفتههاست. از همین رو میبایست یک گام به سوی تعیین تکلیف بر میداشتند: ایران را پس میگیریم و میسازیم! موجی که همراه با نشر آگاهی و شبکهسازی در داخل و خارج کشور به راه افتاده، یک گام سرنوشتساز برای پس گرفتن ایران و به سوی آینده است. این گام از شناخت و بیان واقعیات فراتر رفته و امید عینی میآفریند. این یک نقطهی عطف در دوران سرنوشتساز کنونی است.
الاهه بقراط
یک فلسفه ی زیر خاکی مال ۱۴۰۰ سال پیش، با زندگی امروز مطابقت ندارد.
اسلام، اگر هم خوب باشد، برای قبیلهٔ ی قریش در بیابانهای عربستان ۱۴۰۰ سال پیش خوب است نه دنیای امروز…
مقاله کوتاه و ارزشمندى است.
بیان وضع موجود و مقایسه آن با گذشته و تعیین راه آینده مهم است.
ما نیازمندیم چرایى ها را بدانیم و هر بخش از نیازمندى خود را از نظر اهمیت کمى و کیفى درجه بندى کنیم.
درود بر خانم بقراط
از حرفهـاى تکرارى و بدون نتیجه خسته شدیم
از دیدن صادق بدکلام که مثل بازجوى هـاى قدیم (ابراهـیم یزدى )حرف مفت میزند
از بچه اخوندى که میگوید کوروش هـمان قریش است
از چریک بازهـا و شاعران اخوند صفت و امدن مسیحى از قم ووووو
چرا این فرهـیختگان و نخبه گان به جاى ایراد گرفتن راه حلى ندارن براى برون رفت از ج نکبت اسلامى ووووووو
۴٠ سال دیگر ؟!؟!؟
از سال ۵۹ که با حماقت عمام افتادیم تو طولانی ترین جنگ قرن ۲۰ ام دنیا تا همین امروز همیشه و همه وقت ما ملت عامی باید در این برهه حساس حماسه سازی میکردیم و آقایون بالا رو خون ما سوار بنز و پورشه هاشون تو لواسون و نیاورون برامون دعا و طلب موفقیت!!!دیگه ایندفعه هراتفاقی بیفته این رژیم و جیره خوارانش تنها هستند و خبری از حمایت توده مردم نخواهد بود
…دارند می فروشند همهء ایران را،
ایران را نتوان پس گرفت مگر اینکه مـــــلا را خلع لباس و در مسجد کرد، ایران را نتوان پس گرفت مگر اینکه مذهب تشیع دیگر مذهب رسمی کشور نباشد. زیانهای سیاسی، قرهنگی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و روانی بودن این انگل ها در ایران نه تنها در این ۴۰ ساله بوده بلکه بیش از ۷۰۰ سال است. سه صفت را ماکیاولی برای حاکم بر شمرده است؛ فریب، حیله و ظلم. ملایان صفات بسیار زشت تری هم دارند. شناخت مـــلا:
من نمی گویم که تمام ملایان خائن، کثیف، دزد، بی وطن، انگل، زنباره، لواط کار، دروغگو و جنایت کار و سر بر هستند اما اگر شخصی را با این صفات دیدید، مطمئن باشید که ملا است و از او دوری کنید!