الوند سعادتی – امروز دشمن مشترک همه طیفهای اپوزیسیون، نظام دیکتاتور و تبهکار جمهوری اسلامی است که بیش از چهل سال، بسیاری از حقوق مسلم مردم ایران را پایمال کرده و جز کسانی که سر در آخور این رژیم پلید دارند، کسی معتقد نیست که جمهوری اسلامی اقدام مثبتی برای مردم و منافع ملی کشور، انجام داده است.
در این شرایط که مهمترین دغدغه مردم ایران، فروپاشی نظام و آزادی از ظلم نظام حاکم است، ائتلاف و اتحاد گروههای مختلف مخالف جمهوری اسلامی، اصلیترین استراتژی مبارزه ارزیابی میشود؛ با این وجود، همچون همیشه، خودخواهی و تکروی برخی گروهها، یا بهتر است بگوییم، برخی افراد، به مثابه چوبی است که لای چرخ مبارزه سخت و نفسگیر با این رژیم فاسد گذاشته میشود.
چنانکه با انتشار اخبار جلسه اخیر شبکه «ایرانیاران» با حضور مجازی آقایان شاهزاده رضا پهلوی و حشمت طبرزدی، دبیرکل «جبهه دمکراتیک ایران» برای همگان مشخص است، هدف این جلسه، ایجاد ائتلافی فراگیر از جریانهای متنوع اپوزیسیون بود؛ اما با کارشکنی آقای طبرزدی، باز هم گام نهایی به تعویق افتاد و از شتاب اقدامات برنامهریزی شده، میانمدت و بلندمدت شاهزاده و همراهان او جلوگیری کرد. ترمزی که بیشباهت به حرکات جمهوری اسلامی در مقابل اپوزیسیون، طی چهل سال گذشته نیست.
برای فهم بهتر این مسئله، باید به تفاوت بین مسئولیت داشتن و مسئولیت پذیرفتن توجه کرد. راهاندازی و تأسیس بسیاری از جریانهای موجود در اپوزیسیون، خود یعنی مسئولیت و دغدغه داشتن؛ اما پذیرفتن مسئولیت یعنی وقت گذاشتن و در جریان جزئیات و ریز به ریز مسائل قرار گرفتن و دخالت کردن که شاهزاده از آن ابا دارند زیرا در این صورت، چه کسی همچون ایشان میتواند از اعتبار شاهزادگی خود مایه گذاشته و با تواضع و فروتنی، با دولتمردان و سیاستمداران دنیا ارتباط برقرار کند؟ چه کسی میتواند صدای ملت ستمدیده زیر چکمه استبداد فرقه حاکم را به گوش سران کشورهای خارجی برساند و درخواست یاری کند؟ یا چه کسی میتواند گروههای مختلف اپوزیسیون را که هر کدام برای خود تفکرات و آرمانهایی دارند با مشروطهخواهان، متحد و همصدا کند؟ اگر آقای طبرزدی یا هر فرد دیگری میتواند این وظایف خطیر را بر عهده بگیرد، راه باز است و جاده دراز. ایفای نقشهای «الهامبخش، نمادین و تشویقآمیز” همچون نقشی که شاهزاده در حال اجرای آن هستند، از کسی که سابقه تملق او در باب کردن لقب پرطمطراق «امام» به خامنهای در تاریخ ثبت شده، ساخته نیست؛ ای بسا امثال همین بادکردنها و چاپلوسیها حاکمان ستمگر را به توهم انداخته و آنها را به افرادی توتالیتر و غیرپاسخگو مبدل کرده است. موفقیتهای نمادین و شورآفرین شاهزاده، با وبلاگنویسی به دست نیامده، باید با سران دولتهای قدرتمند به گفتگو نشست و آنها را برای حمایت مادی و معنوی از حرکت اپوزیسیون علیه فرقه تبهکار اقناع کرد. باید مرتباً از این جلسه به آن جلسه رفت و تلاش کرد تا بتوان همه جریانها را مجاب کرد که فقط به یک چیز فکر کنند؛ یعنی آزادی مردم ایران. اگر هواداران شاهزاده ایشان را شخصیتی ملی میخوانند، به این خاطر است و گرنه شاهزاده هرگز خود را نماد ملی نمیدانند و هیچگاه خود را در جایگاه راهنما و مرشد قرار ندادهاند؛ چرا که از این منشِ مرید و مریدبازانه مرسوم در جمهوری اسلامی به شدت متنفر هستند؛ اما برای کسی که هنوز حساسیت دوره گذار را نمیتواند درک کند و همچون کودکان، بهانههای صد من یک غاز برای همکاری و حضور در ائتلاف میآورد، بعید است جز با همین روش بشود کاری جلو برود.
روشن است که «نماد پادشاهی» بودن برای شخص شاهزاده و هواداران ایشان، جای افتخار دارد؛ اما ازخودگذشتگی شاهزاده در عبور از عزت شاهانه را به حساب بیمسئولیتی گذاشتن، خیلی گستاخانه و دور از شرافت است. مگر شاهزاده بارها اعلام نکردهاند که دغدغه حکومت و رسیدن به قدرت را ندارند؟ اینکه ایشان را مجبور کنند که بگویند کاندیدای پادشاهی و هیچ پستی در آینده نخواهند بود، بسیار اهانتآمیز و دور از شأن والای خاندان پهلوی است. مگر از ایشان جز صداقت و شفافیت دیده شده؟
جالب است که از شفافیت سخن میگویند، اما آن را فدای اخلاق میکنند. آیا تا کنون سابقه داشته که جلسات خصوصی و درون سازمانی شاهزاده با گروههای مختلفی که مورد تأیید ایشان است، اینچنین رسانهای شود؟ چرا که گاهی خبر یک جلسه ساده، میتواند مایه برداشت نادرست مخاطبان و سوء استفاده مخالفان، بهخصوص جمهوری اسلامی شود؛ کمااینکه بارها چنین شده است. از آقای طبرزدی که از تذکر اخلاقی شاهزاده ناراحت شده، این سؤال قابل طرح است که آیا این کار، اخلاقی است که پشت آقای واحدیان را که از طرف ایشان به عنوان عضو رسانهای در جلسه اخیر حضور داشته، خالی و ایشان را دعوت شده از طرف خانم آزاد معرفی کند؟ مشخص است که خانم آزاد به عنوان مسئول هماهنگی جلسه، از همه افراد دعوت کرده است؛ ولی چرا آقای طبرزدی حاضر به شفافیت در خصوص نسبت آقای واحدیان با خود نیست و اقدام ایشان در رسانهایکردن جلسه را بدون هماهنگی با شخص خود جلوه میدهد؟
مطمئناً بازی کودکانهای که آقای طبرزدی خود را از آن مبرّا میداند، قابل انتساب به شاهزاده نیست، بلکه خود ایشان است که با پافشاری بر نادیدهگرفتن نقش مؤثر شاهزاده در روند فعلی حرکت اپوزیسیون، انگیزههای شخصی خود را در این ماجرا دخیل کرده و حالا اعلام میکند که این بازی برای او تمام شده است.
ادامه کامنت قبلی:
“پروژه دوگانه نقب زنی و تخریب اپوزیسیون از طرف اطلاعات رژیم” لینک http://iranesabz.se/?p=37625
هرچند من دو بخش این یادداشت را در سایت شخصی خود «ایران سبز» درج کردم ام، ولی با این وجود از نشریه محترم کیهان درخواست می نمایم که در صورت مناسب دادن محتوا و شکل متن، محض روشنگری آنها را در کیهان درج نماید
با احترام
حبیب تبریزیان
حیرت انگیز است که در صحبت از «اپوزیسیون» کسی عیار و میزان ظرفیت مدعیان اپوزیسیون و وزن مخصوص اجتماعی آن مدعیان اپوزیسیون را در نظر نمی گیرد و دم از اپوزیسیون میزند. آیا برای اپوزیسیون شدن داشتن یک یا چند کامپیوتر و یک وبلاگ، کافیست؟
به شخص شاهزاده هم ایراد هستکه چگونه بدام ارتباط با افراد و جریانهایی میافتد که از میزان پایگاهی آنها خبر ندارد و پشتوانه میلیونی خود را در یک سیاه بازی سایبری با موسسات کلاهبرداری سیاسی* مخلوط میکند و این قابل اغماض نیست!
در این زمینه مطالعه«پروژه دوگانه نقب زنی و تخریب اپوزیسیون از طرف اطلاعات رژیم» توصیه مینمایم.
*shell company
چرا همه شاهزاده مى خواهند ولى نمى خواهند؟
این تضاد از چه روست؟
طبر زدى اکبر گنجى و سازگارا و زیبا کلام وووووو
مهـره هـاى سوخته اى که مردم انهـا را مى شناسند
در خیبانهـا مردم روبروى دشمن خاندان پهـلوى را صدا زدند ولى انگار گوش شنوایى نیست ؟!؟!؟