روشنک آسترکی – در ماههای گذشته دهها خبر درباره ورود مهاجران غیرقانونی ایرانی به بریتانیا با قایق و از طریق سواحل فرانسه منتشر شده است.
افزایش تعداد مهاجرانی که با این شیوه خود را برای اعلام درخواست پناهندگی به بریتانیا میرسانند به ویژه در پاییز گذشته موجب شد مقامات دولتی و پلیس در بریتانیا بارها نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و حتی برخی رسانههای این کشور نیز به دنبال کشف راز و رمز چگونگی رسیدن ایرانیان به سواحل فرانسه و سپس سفر با قایق به مقصد بریتانیا شدند.
گزارشها حاکی از آنست که بسیاری از این پناهجویان از صربستان به عنوان کشور واسطه استفاده کردهاند؛ کشوری در شرق اروپا که چگونگی رسیدن به سواحل فرانسه از آنجا به عنوان معمایی بزرگ برای بسیاری باقی مانده است.
میودراگ چاکیچ، مدیر اجرایی سازمان راس (Refugee Aid Serbia) که در بلگراد به مسائل پناهجویان رسیدگی و بر مهاجرت از طریق بالکان را نظارت می کند، نوامبر سال ۲۰۱۸ در گفتگو با بیبیسی گفته بود شمار پناهجویان ایرانی که متقاضی ورود به بریتانیا هستند از ماه اوت ۲۰۱۷ که ویزای صربستان برای اتباع ایرانی لغو شد افزایش یافته است.
میودراگ چاکیچ اما گفته بود نتوانسته توضیحی پیدا کند که ایرانیان چگونه مسیر صربستان تا سواحل فرانسه را طی میکنند و تنها به دلیل حضور هزاران ایرانیِ خواستار رسیدن به بریتانیا که با لغو ویزا میان صربستان و ایران، راهی این کشور اروپایی شدهاند به این جمعبندی رسیده است.
دیگر گزارشها نیز تنها به داشتن مدارک جعلی از سوی پناهجویان اشاره کرده است. کیهان لندن پس از مدتها تلاش توانست با تعدادی از پناهجویانی که انگلستان را مقصد نهایی خود تعیین کردهاند ارتباط گرفته و با آنها گفتگو کند.
همانطور که میودراگ چالیچ گفته است در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ صربستان «دروازهی طلایی» برای ایرانیانی به شمار میرفت که خواستار رسیدن به اروپای غربی و بریتانیا بودند. برداشته شدن ویزای توریستی و اخذ ویزای ورود در مرز هوایی سیلی از ایرانیان را راهی بلگراد کرد.
پلیس صربستان تخمین میزند که در این مدت دستکم ۱۲ هزار ایرانی به این کشور آمدهاند اما هیچگاه از بلیت برگشت خود استفاده نکرده و به ایران بازنگشتهاند. با توجه به اتخاذ سیاستهای سختگیرانه از سوی اتحادیه اروپا برای کنترل مرزهای زمینی در دو سال گذشته، بسیاری از این پناهجویان در پشت مرزهای مجارستان و کرواسی و حتی بوسنی و هرزگوین ماندند و نتوانستند به صورت زمینی به سمت غرب قاره اروپا حرکت کنند.
اما مسیری که صدها ایرانی را طی ماههای گذشته به بریتانیا و غرب اروپا رسانده است و معمایی برای بسیاری به شمار میرود کمی پیچیده و در عین حال دور از ذهن است!
دروازه طلایی ورود به اروپا
پناهجویان ایرانی تا سپتامبر ۲۰۱۸ از تهران تا بلگراد را بدون هیچ مشکلی و با خرید یک بلیت هواپیمای رفت و برگشت میان این دو شهر و رزرو هتل طی میکردند. هر چند این مسیر تا سپتامبر بدون مشکل طی میشد و حالا هم اخذ ویزای توریستی صربستان از سفارت این کشور در تهران چندان دشوار نیست اما برای هر نفر هزینهای حدود ۸ میلیون تومان در بر دارد که شامل هزینه بلیت هواپیما، سه روز اقامت در هتل سه ستاره و خورد و خوراک است.
اما مسیر اصلی سفر از صربستان آغاز میشود. این پناهجویان از جنوب صربستان توسط قاچاقچی وارد مقدونیه و با عبور از مقدونیه به یونان میروند. یونان مبدأ سفر دیگری با مدارک جعلی به مقصد کشورهای اروپایی از جمله هلند، اتریش، فرانسه و آلمان به شمار میرود. آن دسته از پناهندگان که خواستار رسیدن به بریتانیا هستند با رساندن خود به فرانسه، به بندر کاله در فرانسه رفته و آنجا باید خود را با قایق به سواحل بریتانیا برسانند.
هر چند عبور از این چند کشور راحت به نظر میرسد اما هم هزینهای بین ۶۰۰۰ تا ۱۰ هزار یورو برای هر پناهجو در بر دارد و هم حوادث و بدشانسیهایی در این مسیر انتظارشان را میکشد. به گفته پناهجویان هزینه برای افرادی که سیاسی یا چهرههای معروف و شناخته شده هستند بیشتر است.
پناهجویان در این مسیر با دو نفر در بلگراد و یونان هماهنگی انجام میدهند و بین دو تا سه قاچاقبر دست به دست میشوند. آنها خودشان هم نمیدانند این افراد اعضای یک شبکه واحد قاچاق انسان هستند یا شبکههای مختلفی که با هم همکاری میکنند. آنها حق پرسیدن پرسش اضافی ندارند.
تحمل ریسک و خطر، تنها به امید آینده بهتر
پیدا کردن پناهجویان و گفتگو با آنها چندان راحت نیست. آنها معمولا در این مسیر دست کم سه چهار بار شماره تماس خود را عوض میکنند و به دلیل مسائل امنیتی و پیدا نشدن هیچ مشکلی در روند پرونده پناهندگی از دادن اطلاعات خودداری میکنند.
در این میان اما سه پناهجو به شرط استفاده از نام مستعار و محفوظ ماندن اطلاعات تماسشان حاضر شدند گفتگویی کوتاه با کیهان لندن انجام دهند.
یکی از پناهجویان که مردی مجرد و ۲۹ ساله است و میخواهد با نام مستعار «شهاب» خطابش کنم در ایران دانشجوی کارشناسی ارشد بوده اما میگوید با توجه به شرایط بد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هیچ آیندهای برای خودش در ایران متصور نبوده و تصمیم گرفته راهی خارج از کشور شود.
او مردادماه ۱۳۹۷ تهران را به مقصد بلگراد ترک کرده اما هماهنگیهای سفر و توافق با قاچاقبر را از تهران انجام داده است: «از اردیبهشت داشتم برنامهریزی میکردم. قاچاقبر خواسته بود تا بلگراد را با مسئولیت خودم سفر کنم و هیچ دخالتی در برنامهریزی نداشت. اما تاریخ بلیت و اطلاعات هتل را از من گرفته بود. وقتی رسیدم بلگراد با رابط تماس گرفتم. به من گفت باید دو روز صبر کنم. تا دو روز بعد که راهی مقدونیه شدیم رابط را ندیدم. جایی در مرکز شهر آدرس داده بود و از آنجا آدرس دیگری داد و در نهایت در یکی از محلههای حومه بلگراد ملاقاتش کردم. یک خانواده ایرانی هم بودند. یک زن و شوهر، یک بچه چهار- پنج ساله و یک بچه یکی دو ساله. ما سوار یک اتومبیل شدیم و ما را به جنوب صربستان بردند و در مسیری خاکی نزدیک یک روستا پیاده شدیم. یک نفر آنجا ما را از راننده تحویل گرفت و حدود یک ساعت و نیم یا دو ساعت پیاده روی کردیم و از مرز مقدونیه عبور کردیم و در جاده دیگری اتومبیل دیگری ما را تحویل گرفت. اتومبیل تا مرز یونان ما را رساند که یک ساعت و اندی حدوداً طول کشید و بعد هم به ما گفتند از مرز عبور کنید و آنطرف با رابط دیگری تماس بگیرید. ما از مرز رد شدیم. در مقدونیه اول کمی سوال و جواب کردند و بعد که گفتیم میخواهیم یونان پناهنده شویم گفتند میتوانید بروید؛ و ما به گیت یونان گفتیم میخواهیم برویم پناهنده شویم و آنها هم ما را راه دادند. برخلاف تصور، عبور از مرز یونان و مقدونیه اصلا مشکلی نداشت.»
دو پناهجوی دیگری که با کیهان لندن گفتگو کردند نیز همین تجربه مشترک را داشتند و با همین شیوه از بلگراد تا یونان آمده بودند و در آتن بخش دیگری از سفر را باید آغاز کنند.
هر بخش از این سفر به اصطلاح «گِیم» گفته میشود و هر بخش هزینه خودش را دارد. قاچاقبرها برای عبور دادن پناهندگان از صربستان تا یونان معمولا ۷۰۰ یورو برای هر نفر میگیرند. در یونان آیدی کارت اروپایی یا پاسپورت اروپایی برای پناهجویان «جور» میکنند که هزینه آن از ۲۰۰۰ تا حتی ۳۵۰۰ یورو برای هر نفر است. پناهجویان با داشتن این آیدی کارت که واقعی است و جعل نشده، با پرواز از یکی از فرودگاههای یونان به سمت کشورهای اسکاندیناوی، آلمان، اتریش، فرانسه و هلند پرواز میکنند. برای آن دسته از پناهجویان که مقصد نهایی بریتانیا است کار دشوارتر، عبور از یکی از بنادر غرب فرانسه به سوی سواحل انگلستان است.
یکی از پناهجویان که به همراه دخترش راهی این سفر پر خطر شده و از مشهد تا آتن خود را رسانده است میگوید پیادهروی آنها در مرز صربستان- مقدونیه ۶ ساعت طول کشیده و استرس زیادی کشیده است: «ما را با یک ون تا نزدیکی مرز مقدونیه آوردند. ما از ایران نمیدانستیم قرار است به چه صورتی تا یونان برویم. گفته بودند زمینی عبورتان میدهیم و هیچ توضیح بیشتری ندادند. ما در بلگراد شنیدیم که این مسیر یکی دو ساعت طول میکشد اما زمانی که راهی شدیم نزدیک ۶ ساعت پیاده راه رفتیم. یک گروه ۷ نفره بودیم. من و دختر ۱۶ سالهام، یک زن و شوهر ایرانی و ۳ پسر افغانستانی. مرد قاچاقبر هیچ توضیحی نمیداد و با پرخاش از ما میخواست صحبت نکنیم. هوا داشت تاریک میشد و من به شدت وحشت کرده بودم بطوری که از آن آقای ایرانی که با همسرش همراه ما بودند خواستم اگر اتفاقی برای من افتاد از دخترم مراقبت کنند. آخر هم نفهمیدیم چرا پیادهروی ما برای عبور از مرز اینقدر طولانی شد اما خوشبختانه تا الان که در آتن هستیم سالم رسیدهایم.»
این خانم که در ایران خانهدار بوده علت سفرش را ساختن آیندهای بهتر برای دخترش عنوان میکند. او در پاسخ به این پرسش که آیا نگران نبوده و نیست که تا رسیدن به مقصد خطری دخترش را تهدید کند و آیا این شیوه سفر و پناهنده شدن ارزش خطر داشته است میگوید ایران هم خطرات زیادی وجود داشته و هر بار که دخترش در راه مدرسه رفت و آمد میکرده همین نگرانیها را داشته است. این مادر و دختر از آبان سال ۱۳۹۷ تا کنون در آتن هستند. مشکلی که آنها با آن روبرویند عبور کردن دختر از مرز است و قاچاقبر گفته برای عبور دختر باید منتظر روزهای شلوغتری باشند و پیشنهاد کرده تا گرمتر شدن هوا و افزایش توریست در یونان صبر کنند که فرودگاهها شلوغتر و عبور از مرز راحتتر شود.
این خانم مرد دیگری را معرفی میکند که به تازگی به آتن رسیده است. او از شمال ایران آمده و کارمند بخش دولتی بوده و حالا در انتظار «گِیم» زدن به فرانسه است تا راهی بریتانیا شود. این مرد نیز به سختی تن به گفتگو میدهد. میگوید یک فرزند دبستانی در ایران دارد و اول میخواهد خودش به بریتانیا برسد تا سپس دختر و همسرش را به آنجا بیاورد. او نیز میگوید به دنبال آینده بهتر برای فرزندش راهی این مسیر شده است.
این مرد اما متفاوت از دو پناهجوی دیگر پس از برداشته شدن ویزای توریستی صربستان مجبور شده مسیر دیگری را برای ورود به یونان پیدا کند: «برنامهریزی من برای خروج از ایران برای اوایل پاییز بود اما یک دفعه اعلام شد ویزای صربستان برداشته شده؛ چون خودم را از کار بازخرید کرده بودم و راهم را شروع کرده بودم دل را به دریا زدم و راهی ترکیه شدم. از ایران توانسته بودم شماره دو سه نفر در استانبول را بگیرم. با آنها تماس گرفتم اما چون معرف نداشتم به من اعتماد نمیکردند و جواب سر بالا میدادند تا اینکه با یک ایرانی در استانبول آشنا شدم و وقتی فهمید راهی یونان هستم گفت یک نفر را میشناسد که به من کمک میکند. قاچاقبر من و ۱۳-۱۴ نفر دیگر که بیشتر به نظر عراقی یا سوری بودند و دو سه افغانستانی با قایق به یونان رساند و ۴۰۰۰ یورو از من گرفت. نمیدانم از بقیه چقدر گرفته بود اما بعد فهمیدم ریسک بزرگی کردم چون شنیدهام که پلیس ترکیه پناهجویان را با تیر میزند. الان منتظر آیدی کارت هستم تا به فرانسه و بعد بریتانیا بروم.»
چرا بریتانیا؟
شهاب اما خوششانس بوده و الان در آلمان است. او میگوید اگر قیافهات طوری باشد که سریع برایت کارت و یا پاسپورت پیدا شود ممکن است طی یک هفته از یونان گیم بزنی به مقصد اصلی. با این وجود به گفته شهاب صدها یا شاید هزارها ایرانی در یونان به امید پیدا کردن راهی برای رسیدن به کشوری در اروپای مرکزی یا غربی انتظار میکشند. بسیاری از این پناهجویان پولشان ته کشیده و دیگر قادر به تأمین پول نیستند. شهاب میگوید شرایط زندگی پناهجویی در یونان آنقدر اسفناک است که بسیاری از این آدمها با اینکه رسماً بیخانمان هستند حاضر نیستند در یونان درخواست پناهندگی بدهند و با همان کورسوی امید که روزی راهی کشوری بهتر شوند در یونان روز را شب میکنند. به گفته شهاب در مقابل این اکثریت بیپول یک اقلیتی هستند که مشکل خاصی ندارند و برایشان از ایران پول میفرستند و چندان در عذاب نیستند. شهاب معتقد است بدشانسها آن دستهای هستند که چهرههای خاص دارند و پیدا کردن آیدی یا پاسپورت برایشان خیلی سخت است.
شهاب هم مانند بسیاری از پناهجویان ایران را به مقصد بریتانیا ترک کرده اما حالا چند هفتهای است در آلمان درخواست پناهندگی کرده و تصمیم دارد در آلمان بماند. او درباره علت تغییر تصمیماش به کیهان لندن میگوید: «تا بندر کاله هم رفتم. تعداد زیادی پناهجو آنجا بودند که دنبال راهی برای رسیدن به بریتانیا بودند. از آفریقایی تا عراقی و سوریهای و ایرانی اما واقعا به ریسکآش نمیارزید. اغلب این پناهجویان یا پولی ندارند که برای قایق بپردازند یا اینکه باید قایق بدزدند و با قایق دزدی راهی دریایی شوند که معلوم نیست چه موقع آرام است و چه موقع توفانی میشود. من آنجا وقتی دیدم پاهایم روی خاک اروپاست متوجه شدم دلایل قبلیام برای رفتن به بریتانیا دیگر چندان اهمیتی ندارد. دو سه روزی فکر کردم و در نهایت تصمیم گرفتم به آلمان بیایم و اینجا درخواست پناهندگی بدهم. دو روز بعد از اینکه رسیدم آلمان یک ایرانی که در کاله با او آشنا شده بودم خبر داد یک قایق با هشت پناهجو غرق شده و نمیدانست آیا پلیس دریایی انگلستان توانسته کسی را نجات بدهد یا نه.»
در این میان یکی از پرسشهای اساسی اینست که چرا این پناهجویان با وجود امکان راحتتر برای درخواست پناهندگی در یکی از کشورهای اروپایی اصرار دارند خود را به بریتانیا برسانند؟
شهاب در اینباره میگوید، «بریتانیا در دوره پناهجویی تا جواب بگیری شرایط بهتری دارد. مثلا کمپ اجباری ندارد و خانه اجاره میکنید. از طرف دیگه معمولا ما ایرانیها زبان انگلیسی را در مدرسه و دانشگاه خواندهایم و حتی اگر مسلط نباشیم اما زبان غریبی برایمان نیست و سریعتر مشکل زبان حل میشود.»
اما اینها تنها دلایل انتخاب بریتانیا برای مقصد نهایی پناهجویان نیست. آنها بازار کار در بریتانیا را بهتر از کشورهای اروپایی ارزیابی میکنند. پناهجویانی که با کیهان لندن گفتگو کردند هر سه بر این باور بودند که پیدا کردن کار در بریتانیا راحتتر است و سطح دستمزدها بالاتر. یکی از آنها میگوید درست است که زندگی با «پوند» که گرانترین ارز جهان است سختتر است اما در عوض درآمد پوندی و پسانداز کردن آن هم خیلی اهمیت دارد.
شهاب میگوید دختری را میشناسد که در آتن او را ملاقات کرده و یک روز پیش از او به فرانسه گیم زده و به بریتانیا رسیده است اما حالا دیگر آن دختر در دسترس نیست. شهاب میگوید یک قانون نانوشته میان پناهجویانی که این شیوه گیم زدن را از تهران تا بریتانیا یا اروپا انتخاب کردند و من با آنها ملاقات داشتم وجود داشت که در هر کشور سیم کارت موبایلشان را عوض کنند. حتی در آتن بعد از آنکه آیدی کارت یا پاسپورت را از قاچاقبر میگرفتیم باید در حضور خودش شماره تماسش را پاک میکردیم که ردی از او در تلفنمان نماند.
پناهجویان هم وقتی به مقصد نهایی میرسند معمولا موبایلشان را ریست میکنند چون ترس آن را دارند که در روند معرفی و بررسی درخواست پناهندگی، کشف مسیری که از تهران تا اروپا یا بریتانیا آمدهاند و ساز و کار طی شدن این مسیر برای پرونده (case) آنها مشکلی ایجاد کند.
ایران تمام شدنی است و از سرمایه ملی باید برای پیشرفت کشور استفاده شود٬ عصبانی شده باید میفهمیدیم که بزودی خبری خواهد شد…….
وبعدا بی بی سی تصویر امام را در ماه کشف کردو تا حالا که حزب اله به دفتر بی بی سی بیروت در سال نو میلادی ۲۰۱۵ گل سرخ میفرستد و مجری تلویزیون بیبیسی فارسی در برنامه که درباره قتلهای زنجیرهای بود، به فرج سرکوهی، نویسنده مخالف جمهوری اسلامی میگوید که سیستمهای امنیتی در هیچ کجای جهان «علیه السلام» نیستند و «چرا جمهوری اسلامی نباید آدم بکشد!؟».
۴۰ سال گذشته و مردم ایران و منطقه در این مدت تاوان سخت و دردناکی راپس داده اند….
حکومت اسلامی عنوان کتاب خمینی بود که همان حکومت مشروعه شیخ نوری ضد جریان مشروطه خواهی در۱۴۰ سال پیش و کودتای ضد مصدق کاشانی و چماقداران فداییان اسلام بود.
بعدا برای فریب مردم در رفراندم ٬ کلمه حکومت را حذف و جمهوری را جایگزین کردند…..
که همه طبق قانون اساسی شان همان حکومت ولایت مطلق فقیه میباشد که در پاریس مورد تایید کارتر و شرکا قرار گرفته بود تا جزیره ثبات خاور میانه و شمال افریقا را به میدان حنگ و ترور تبدیل نمایند……
انموقع که خبرنگار بی بی سی در اخرین مصاحبه شاه ، از سخن شاه بر ادامه افزایش قیمت نفت و اینکه نفت
در یادداشت رایشه آمده است: «وقتی رئیس جمهور که خودش مسیحی است، به کسانی تهنیت میگوید که ۴۰ سال است نام خدا را آلوده کردهاند و افرادی را آزار میدهند که چیزی جز حقوق بشر نمیخواهند، نه تنها خشم، بلکه احساس شرم برانگیخته میشود!
وزیر سابق ایالت براندنبورگ در ستون نویسنده مهمان در روزنامه “ولت” نوشته است: «برای اولین مرتبه به خاطر رئیس جمهوری کشورم شرمنده شدهام.»
اشتفان رایشه که پیشتر در حزب سوسیال دمکرات فعالیت داشته و اینک کشیش کلیسای پروتستان است، خواستار عدم دعوت فرانک والتر اشتاینمایر به کنگره سالانه این کلیسا شده است.رایشه مینویسد: «بهتر است از اشتاین مایر دعوت نشود ولی اگر او آمد، خوب است همگی پلاکاردی با این مضمون به دست بگیریم: به اسم من نه…»
کنگره کلیسای پروتستان آلمان در ماه ژوئن در شهر دورتموند برگزار میشود و رئیس جمهور به طور سنتی جزء مدعوین این کنگره است.
چقدر نادانى و یا گستاخى مى خواهند هنوز از جمهورى اسلامى دفاع کردن!
عبداکریم سروش را مى گویم.
در تایید کلام «تیرداد» عزیز:
کتابی هست به نام «سفرنامه برادران امیدوار» که سفر دور دنیای دو برادر را با موتور سیکلت در زمان قبل از شورش ۵۷ شرح میدهد. اندو در زمان اون خدا بیامرزد با پاسپورت ایرانیشان بدون هیچ مشکلی به کشورهای زیادی سفر کردند و از طریق فروش گزارشها و عکسها به روزنامههای غربی خرج زندگیشان را درمیآورند. یک گزارش جالب در آن اینست که در تایلند شاهزاده خانم جوان آن کشور عاشق یکی از آن دو میشود و. ….
چه بزرگ بودند ایرانیان در زمان پهلوی های بزرگ و چه زبون شدند ایرانیان در دوران اشغال ایران توسط فرقه تبهکار!
زمان اون خدا بیامرز، ایرونیها از تهران تا لندن را با پاسپورت ایرونی میرفتند. با موتورسیکلت میتونستند تمام اروپا را بگردند. با اتوبوس ایران پیما از تهران به اروپا میرفتند.
زمان اون خدا بیامرز، ایران فقط یک پناهنده سیاسی خارج از کشور داشت.
از دولتی سر حکومت آخوندها، ده درصد از ملت از مملکت فرار کردهاند.
ضرر فرار مغزها از ضرر هشت سال جنگ هم بیشتر هست