ژرفای سقوط استعفای ظریف

جمعه ۱۰ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۰۱ مارس ۲۰۱۹


فرد صابری – خلاصه‌ی «مخمل»، انتر در «انتری که لوطی‌اش مرده بود»، داستانِ مشهورِ صادق چوبک، اینگونه است که بعد از آنکه در یک روز بسیار گرم و پر از انتظار لوطی و معرکه‌گیر خویش را که چند پک تریاک جیره‌ی روزانه به ازای خوش‌رقصی‌های وی نثارش می‌کند مُرده در پای درخت می‌بیند، در حالی ‌که زنجیرِ لوطی هنوز بر گردن اوست، سر به بیابان می‌گذارد و دچارِ حوادثی می‌گردد که به ناچار راه رفته را به عقب برگشته و به محل اولیه و درختِ خشک و بی‌برگی که صاحبش در پای آن در کام مرگ فرو رفته باز می‌گردد.

استعفای محمدجواد ظریف که در تمامِ طول خدمت خود در محضرِ «بیتِ رهبری» بطور اصولی و در وزارت خارجه جمهوری اسلامی به صورت نمادین در محافل رسانه‌ای حضور یافته، این داستان و اثر نابِ هنری صادق چوبک را جانی تازه و شفاف می‌بخشد. چه کسی می‌تواند ادعا کند که زنجیر بر گردنِ مخمل یک چیزست و هدایت و ارائه طریقِ راه در دیپلماسی کلان مملکت چیز دیگر؟

روحانی و ظریف در برجام با خلسه‌ی افیونیِ مرحمت خامنه‌ای، به لودگی و نیشخند‌های تا بناگوش و اطوارهای تهوع‌آور پرداختند و رقمی قریب به یک میلیارد دلار را در کاسه‌ی معرکه‌گیری لوطی خود (خامنه‌ای) فراهم کردند تا وی بتواند حسن نصرالله لبنانی را در کنار خویش ممنون و سعادتمند ببیند و در پایان روز با یک جمله «زحمت کشیدید» و یا با گفتنِ مسئولین ما متعهد هستند و زحمت می‌کشند با خماریِ بیمارگونه، تحسین و تمجیدِ رهبری را از آنها بزداید.

همانگونه که قهرمان داستان «انتری که لوطی‌اش مرده بود»، یعنی مخمل، حاضر بود با انگیزه‌ی یک پک تریاک به خوش‌رقصی‌های خویش حدتِ بیشتری ببخشد، ظریف و روحانی نیز به دروغ‌ها و فریبکاری‌های خویش شدت بخشیدند تا جایی‌ که وقتی مجری تلویزیون از ظریف می‌پرسد که چرا چنین وضعی از نظر موقعیت جهانی برای ما پیش آمده او پاسخ می‌دهد «چون خود ما انتخاب کردیم!» در مصاحبه‌ای دیگر و در تنگنای کامل بی‌محابا می‌گوید «در جمهوری اسلامی زندانیِ عقیدتی وجود ندارد!» و در کنفرانس مطبوعاتی بعد از برجام در جواب زیباکلام ادعا می‌کند «نفسِ برجام مهم است!»

حال این نفس بسیار مهم برجام از رویا به واقعیت تبدیل شده. کشوری ازهم‌گسیخته که فقط صدا و سیمای نظام اسلامی با پخش برنامه‌های تبلیغاتی و کذب و همچنین به تصویر کشیدن صحنه‌های غیرواقعی و نیست در جهان نقش اساسی وزارت امور خارجه و ریاست جمهوری و تعلقات عقیدتی مردم کشوری به نام ایران را به تنهایی بازی می‌کند.

حال اوضاع منطقه را در کجای این معادله قرار دهیم؟ منطقه‌ای که ساکنان آن در کنفرانس ورشو به چنان دستآوردهایی در مواجهه با نظام ولایت فقیه نائل شده‌اند که حتی وزیر امور خارجه‌ی آمریکا اعتراف می‌کند این گردهمایی سران منطقه است. یعنی  آنها دیگر در برخورد با رژیم اسلامی ایران حرف‌شنوی از ما ندارند. آیا این یک اظهار نظر ساده است؟

هرگز! همگان به چشم دیدند که حتی اتحادیه اروپا بقچه‌ی خویش را بست و در شرم‌الشیخ به دستبوسی سرانِ منطقه شتافت و به بهانه‌ی همکاری در راستای جلوگیری از هجوم پناهندگان به سوی کشورهای اتحادیه اروپا ناگهان دلخوری و همصدایی خود را با سران کشورهای اروپایی از تحرکات ایران ابراز نمود. محمدجواد ظریف هنوز استعفا نداده بود که ورشو اتفاق افتاد و چنین توفانی جهانی برخاست. اما او از یک دعوت بی‌مقدار در حضور بشار اسدِ ناقابل به فریاد و شِکوه پرداخت و استعفا کرد.

این شارلاتانیسم را در چه حوزه‌ای باید نگریست؟ احتمالا در حوزه‌ی شتر و پنبه دانه! که با گذشت روزها عمر خامنه‌ای نیز رو به پایان است و مسئله‌ی جانشینی او برای سوداگران قدرت در مرکز قدرت از اهمیت بسزایی برخوردارست .اینجاست که سپاه با روحانی و ظریف و هر مشاطه‌گرِ دیگری شوخی ندارد. خیز برداشتن برای کسبِ رهبری به شدت عقوبت دارد.

اما سرمست بودن روحانی از حمایتِ نداشته‌ی چند عمامه‌ به سر ساده‌لوح و به تبع آن کیسه دوختن ظریف به اتکای حمایتِ اتحادیه اروپا باید در نطفه خفه می‌گردید، که انجام گرفت. خشمِ بی‌بی‌سی فارسی در این رابطه که فریاد زد «جناحِ اصولگرا– ضد غرب– بار دیگر دشمنیِ خویش را نشان داد» از همه گویاتر بود. خیر، ظریف نیز مانند «مخمل» به میخ طویله و درختی که لوطی‌اش پای آن آرمیده بود بازگشت. فقط زخم چنگال‌های عقاب در لحظه‌ای که استمنا می‌کرد بر بدنش ماند تا ژرفای سقوطش بیش از پیش هویدا گردد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=148163

4 دیدگاه‌

  1. امان بیداربخت

    آقای صابری، بسیار تمثیل بجا و زیبایی را آوردید. این “انتر ها ” که لوطی شان مرده است کارشان به جنون کشیده شده. اما جنونشان با خوش رقصی شان هنوز توام است و ناز های “فندقی” کرده و استعفا میدهند تا شاید باز هم دل تماشاچیان خود را از رفتنشان دلسوز کنند. گول خنده ها و ترفند های این ” ضحاکان ماردوش ” را نباید خورد. پایان کارشان بروشنی پیداست. ایران به زودی زود بعد از هزار و چهار صد سال نکبت این ضحاکان آزاد خواهد شد و فرهنگ ضد انسانی شان برای همیشه بگور خواهد رفت.

  2. آشنا

    ظریف دیگر با آن خنده های برنامه ریزی شده با جان کری دیگر وجود خارجی ندارد و بهتر است فکری بحال خودش بکند

  3. فری

    این ظریف با آن گردن کلفتی و آن شکم برآمده از مفت خوری باید از خودش شرم کند ،با آنهمه اراجیفی که میگوید در واقع همان انتری است که با لوطیش روحانی دور یر درگاه انتر بزرگ خامنه ایی میگردد و بجای اینکه خنده بر لبان تماشاگران بیاورد اشک شرم و درماندگی بر چشمانشان مینشاند،البته باعث تفریح و تمسخر مردم دنیا میشود و ما ایرانیان خارج از کشور باید بجای ایشان شرم کنیم و خجالت بکشیم.متاسفانه.

  4. ارکیان

    نوشته ای بسیار پرمعنی با تمثیلی بجا از نویسنده توانای ایران صادق هدایت!
    دیگر خنده های مشمئز کننده همراه با دروغ های سریالی ظریف و روحانی در میان طرفداران ریزه خوارشان بی اعتبار شده است! هر روز که میگذرد تعداد بیشتری از گماشتگان و مزدوران حکومت به ناتوانی کامل رژیم در بهبود اوضاع و فروپاشی نظام اهریمنی ملایان مطمئن میشوند!

Comments are closed.