عباس عبدی مخالف «جوانگرایی» و موافق «شایسته‌سالاری» است!

- عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته است: آیا با آمدن جوانان در مدیریت‌های عالی کشور مشکلات حل خواهد شد؟ پاسخ کوتاه بنده خیر است. حتی معتقدم بدتر هم می‌شود.
- عبدی می‌گوید آوردن دستوری تعدادی جوان در مدیریت‌های کشور نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه بدتر هم می‌کند. زیرا جوانان رانتی و یا متوهمان دارای ژن خوب وارد میدان می‌شوند.

شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۰۲ مارس ۲۰۱۹


عباس عبدی از فعالان اصلاح‌طلب جمهوری اسلامی می‌گوید با جوانگرایی مخالف است. وی خواستار مقابله با جوانگرایی شده است.

عباس عبدی

عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته است «آیا با آمدن جوانان در مدیریت‌های عالی کشور مشکلات حل خواهد شد؟ پاسخ کوتاه بنده خیر است. حتی معتقدم بدتر هم می‌شود.»

عباس عبدی با بیان اینکه جوانگرایی امروز به «دغدغه‌ای جدی» تبدیل شده نوشته «کافی است میانگین سن وزرا را پس از انقلاب بررسی کنیم تا چند ویژگی را در آن ببینیم.»

او سپس بر شمردن این نکات از دید خود پرداخته و آورده است «بازه سنی وزرا در ایران (حداقل و حداکثر) تا پیش از دولت اخیر و حضور یک وزیر جوان به نسبت کم است در حالی که در کشور‌های پیشرفته این بازه بسیار زیاد است. این به آن معنا است که در ایران یک گروه سنی محدود متولی امور هستند.»

عباس عبدی دومین نکته را اینطور شرح داده که «میانگین سنی وزرا در ایران خیلی بالاست و جزو چند کشور با میانگین سنی بالا قرار دارد و بالاخره نکته سوم این است که میانگین سنی وزرا در ۳۰ سال گذشته به نسبت روند افزایشی داشته است. این به آن معناست مجموعه‌ای که ابتدای انقلاب در مصدر کار قرار گرفته‌اند به مرور زمان جای خود را محکم کرده و همچنان به مدیریت خود ادامه می‌دهند.»

او این نکات را به عنوان مقدمه ارزیابی کرده و سپس نوشته است که «آیا با آمدن جوانان در مدیریت‌های عالی کشور این مشکل حل خواهد شد؟ پاسخ کوتاه بنده خیر است. حتی معتقدم بدتر هم می‌شود؛ چرا؟ اجازه دهید به نمونه دیگری اشاره کنم؛ چند سال پیش یکی از خانم‌های استاد قدیمی دانشگاه در سخنان خود تبعیض مدیریتی علیه زنان حتی در دانشگاه را شرح می‌داد و خواهان رفع این تبعیض بود. بنده اصل ماجرا را پذیرفتم ولی گفتم با مدیر شدن تعدادی از زنان مشکل حل نمی‌شود، زیرا در این میان تبعیض مهمتری وجود دارد که حقوق مردان شایسته بیشتر از زنان تضییع می‌شود.»

عبدی  در ادامه نوشته معتقد است که «مدیران فعلی اگرچه اکثریت قاطع‌شان از مردان هستند، ولی لزوما از مردان شایسته نیستند، لذا حق مردان شایسته تضییع شده است و گمان نکنید که اگر چند خانم را به مدیریت‌ها منصوب کردند، از میان شایسته‌ترین زنان خواهد بود. در حقیقت در این صورت نیز زنان شایسته‌تر به حاشیه رانده می‌شوند.»

این فعال اصلاح‌طلب در ادامه آورده است که «هر چند به ظاهر و لحاظ آماری میان مدیران از حیث جنسیت تبعیض کمتر می‌شود یا از میان می‌رود ولی مشکل اصلی و مهمتر همچنان بر جای خود باقی خواهد ماند. باید از نظام شایسته‌سالار دفاع کنیم زیرا اگر انتخاب مدیران بر شایسته‌سالاری استوار باشد. در این صورت تمایز بر اساس جنسیت و سن دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت، چون زنان و جوانان نیز به سهم و نسبت خودشان مدیران شایسته خواهند داشت. درباره جوانان نیز همینطور است؛ در کشور‌های پیشرفته چنین نیست که جوانان را بیشتر انتخاب کنند.

در آنجا افراد شایسته‌تر و کارآمدتر به صورت طبیعی بالا می‌آیند چه جوان باشند چه میانسال و چه پیر. ولی چرا جوانان بیشتر رشد می‌کنند؟ این پدیده علت خاص خود را دارد. از دهه پایانی قرن بیستم، یعنی از حدود ۳۰ سال پیش که با رشد کامپیوتر و فن‌آوری دیجیتال مواجه هستیم، فضا برای آموزش و یادگیری جوانان و نیز خلاقیت آنان بیشتر شد.

افراد میانسال و پیر از این فناوری عقب افتادند. این فناوری به نوعی تناسب بیشتری با افراد کم سن و سال دارد. در گذشته کمتر موردی دیده می‌شد که جوانانی مانند مدیران فیس‌بوک یا گوگل و… بتوانند با سرعت به مدارج بالا برسند. ولی اکنون دوره مناسب برای نقش‌آفرینی این افراد است.»

این روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب در ادامه نتیجه‌گیری کرده است که «آوردن دستوری تعدادی جوان در مدیریت‌های کشور نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه بدتر هم می‌کند. زیرا جوانان رانتی و یا متوهمان دارای ژن خوب و … وارد میدان می‌شوند که بر اساس رقابت و شایستگی بالا نیامده‌اند، بلکه صرفا بر اساس وابستگی و فقط به دلیل سن کمتر آمده‌اند و صلاحیت‌های آنان در سیستم موجود به طور قطع کمتر از پدران‌شان است.»

او سپس ایده مورد نظر خود را به این شکل شرح داده که «تنها راه‌ حل این است که بحث جوان و میانسال و پیر را کنار بگذاریم. تعدادی از جوانان نیز فریب این جریان را خورده‌اند و گمان دارند اگر جوانی در مصدر کار قرار گیرد جوانگرایی شده و جوانگرایی مطلوب است. باید با جوانگرایی مخالفت کرد، همچنان که با هر «گرایی» دیگر جز صلاحیت و شایستگی باید مخالفت کرد.»

این یادداشت عباس عبدی به عنوان یک فعال مستمر سیاسی- اطلاعاتی از یکسو نشان می‌دهد که او به شدت تحت تأثیر تجربه و عملکرد شخصی خود و دیگر دوستان انقلابی‌اش از ۴۰ سال پیش تا کنون است؛ عباس عبدی در ۲۲ سالگی از انقلابیون و مخالفان رژیم پهلوی بوده و در همان سن به همراه دیگر دانشجویان «پیرو خط امام» از جمله نیلوفر (معصومه) ابتکار، سعید حجاریان، محسن میردامادی و ابراهیم اصغرزاده از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته و کارمندان این سفارت را به گروگان گرفتند و بحرانی تاریخی را در مناسبات خارجی ایران به وجود آوردند که هنوز ادامه دارد.

جالب اینجاست همه ۲۵ جوان انقلابی که جزو تیم اصلی گروگانگیری از سفارت آمریکا بودند بلافاصله پس از انقلاب در پست و مقام‌های ویژه در نهادهای حکومتی به کار گرفته شدند و ۴۰ سال است که بر مسند قدرت و رانت تکیه زده‌اند. اکنون عباس عبدی که خودش در ۴۰ سال گذشته، در سنین مختلف، مسئولیت‌هایی در رده‌های بالای وزارت اطلاعات و قوه قضاییه و روزنامه‌نگاری و فعالیت سیاسی و… را داشته، حالا با گرفتن پُز منتقد می‌گوید «مجموعه‌ای که ابتدای انقلاب در مصدر کار قرار گرفته‌اند به مرور زمان جای خود را محکم کرده و همچنان به مدیریت خود ادامه می‌دهند!»

عباس عبدی همچنین در این یادداشت نشان داده به باور او جوانگرایی در نظام جمهوری اسلامی به معنای تقسیم پست و مقام میان آقازاده‌ها و «ژن‌های خوب» است و حالا وی خواهان مقابله با این روند است!

عباس عبدی هر چند درست دریافته است که آقازاده‌هایی که پدران انقلابی‌شان سال‌ها بی‌کفایتی از خود نشان داده‌اند حالا نمی‌توانند با تکیه بر پول و قدرت پدر مدیران و مملکت‌داران خوبی باشند، اما توضیح نداده است که چرا نظامی که ۴۰ سال با امثال او و دیگر والدینِ این «ژن‌های خوب» تشکیل شد حالا باید پس از ۴ دهه به چنین وضعیتی رسیده باشد که تنها «خودی»ها و فرزندانشان می‌توانند در امور اجرایی کشور فعالیت کنند؟

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=148347

یک دیدگاه

  1. بشر

    بنظرم با این سخنان ، عباس عبدی یا خود را لوس کرده و یا خود را به کوچه علی چپ زده است. در خلافت شیعه، شایستگی و لیاقت نه بر اساس کاردانی و کار آمدی، که بر اساس التزام عملی به ولی فقیه و درجه ایمان او به شیعه ایسم تعریف می گردد که البته این معیار با رانتخواری و فساد و وقاحت و بی شرمی هم منافاتی ندارد. هدف وسیله را توجیه می کند. آقازاده ها هم نشان داده اند که پلشتی ژن پلشت آنها چندین برابر پلشتی ژن پلشت پدرانشان است. وقتی ژن پلشت با ایمان مذهبی مخلوط می شود، نتیجه همین فلاکت و نکبت و گند و عفونت و لجن است که هست.

Comments are closed.