ترکیه از جمله کشورهایی است که جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمهای آمریکا روی سیستم مالی و بانکی آن حساب ویژهای باز کرده است.
پیش از توافق اتمی تعدادی از بانکهای کشور ترکیه با چراغ سبز برخی وزیران و مقامهای سیاسی ارشد این کشور کانالهایی را برای رژیم ایران باز گذاشتند تا با تحریمها مقابله کند. افرادی مثل رضا ضراب و بابک زنجانی و مهمت هاکان آتیلا معاون سابق بانک خلق ترکیه (هالک بانک) دانهدرشتهایی بودند که جمهوری اسلامی برای پولشویی روی آنها حساب کرده و پاتوقشان در ترکیه بود.
حالا در شرایطی که «فشار حداکثری» روی حکومت ایران به محور سیاست کاخ سفید تبدیل شده است، بسیاری تحلیلگران بر این نظرند که روابط تهران و آنکارا به ویژه در زمینه تجاری باید زیر ذرهبین قرار بگیرد.
اندیشکده آمریکایی «بروکینگز» در مقالهای با عنوان «ایران و ترکیه چهل سال پس از انقلاب: مصلحتاندیشی و همگرایی» به قلم کمال کیرشجی به بررسی فراز و نشیبهای روابط دو کشور در چهل سال گذشته پرداخته است. در این مقاله بخشهایی از منافع مشترک و همچنین تضادها و رقابتها میان تهران و آنکارا مورد بررسی قرار گرفته که نشان میدهد باید نسبت به روابط دو رژیم بسیار حساس بود چون بخشی از مسیرها و پُلهای دور زدن تحریم از طریق ترکیه همچنان باز است.
در مقدمه این مقاله آمده، خروج محمدرضاشاه پهلوی از ایران در سال ۱۹۷۹ و پیروزی انقلاب اسلامی که با بازگشت آیتالله روحالله خمینی در ایران همراه شد احساسات متفاوتی را در ترکیه برانگیخت.
در ابتدای انقلاب بسیاری در ترکیه تحولات آن مقطع در ایران را واکنشی به فشارها و نقض حقوق بشر میدانستند که ادعا میشد توسط شاه صورت گرفته. اما با گذر زمان پس از آنکه ماهیت مذهبی انقلاب ایران برای همه آشکار شد و ایران با تمام شرکای غربی خود قطع ارتباط کرد نگرانیها در ترکیه سکولار بالا گرفت که شاید ایران باعث تحریم اسلامگراها و ملیگراهای کُرد شود.
پس از مدتی ترکیه آموخت چگونه با رژیم جدید ایران همزیستی کند و طی این چهل سال دو کشور روابط پر فراز و نشیبی داشتهاند.
قرارداد قصرشیرین در سال ۱۶۳۹ میان دولت حکومت صفویه و امپراتوری عثمانی که باعث پایان بخشیدن به سلسله جنگهای سرزمینی میان دو طرف شد سیاستی را بین دو کشور برقرار کرد که بجای جنگ افروزی در صلح با یکدیگر بسر ببرند.
پس از انقلاب اسلامی در ایران، سنت میانهروی بین دو کشور به مصلحتاندیشی تبدیل شد و باعث ایجاد تعادل بین دو حکومت از دو قطب مخالف گشت. دو شاخه بسیار متفاوت از اسلام در ایران و ترکیه جریان دارد اما از آنجا که در سالهای اخیر مؤلفههای سکولاریسم و دموکراسی در ترکیه ضعیف شده درجاتی از همپوشانی میان دو رژیم در مورد اسلام سیاسی برقرار شده است.
انقلاب اسلامی در شرایطی به وقوع پیوست که در دوران شاه روابط ایران و ترکیه ضعیف بود. سیاست ترکیه برای میزبانی مخالفان شاه مثل آیتالله خمینی در زمان تبعید او و همچنین حمایت فعال شاه از جداییطلبی کُردها در عراق در دهه ۷۰ میلادی روابط دو کشور را دچار تنش کرده بود. به همین دلیل ترکیه در مراحل اول از انقلاب اسلامی در ایران استقبال کرد و موضع ضدآمریکایی که انقلابیون داشتند در بین مردم ترکیه نیز طرفدارانی یافت.
نویسنده در ادامه آورده است که دولت چپگرای بولنت اجویت از خروج ایران از پیمان سنتو بسیار استقبال کرد و روابط اقتصادی گستردهای را با تهران آغاز نمود. اجویت در سال ۷۹ وزیر خارجه خود را به ایران فرستاد و خمینی از او استقبال خوبی به عمل آورد ولی ماهعسل این دو کشور خیلی زود تمام شد. تغییر دولت ترکیه پس از کودتا در سال ۱۹۸۰ فضا را بطور کلی تغییر داد. ارتش ترکیه رژیم ایران را که بطور روزافزون مذهبی میشد تهدیدی علیه امنیت ملی ترکیه و تهدیدی علیه سکولاریسم میدانست و این در حالی بود که تهران، رژیم وقت ترکیه را «خدمتگزار شیطان» میخواند که انقلاب اسلامی در ایران را دستکم میگیرد.
تهدید ترکیه از جانب انقلاب اسلامی در ایران و همچنین بیاعتمادی عمیق این کشور به جمهوری اسلامی در دهه ۹۰ میلادی بسیار بالا گرفت و ادامه یافت. بطور مثال ایران مداوم ترکیه را محکوم میکرد که در مقابل زنان محجبه برای داشتن مشاغل مهم و تحصیلات عالی مانعتراشی میکند و در مقابل، ترکیه نیز حکومت تهران را برای اعمال فشار در مورد حجاب اجباری به عنوان یک پسرفت و دوری از مدرنیته زیر سوال میبرد.
روابط نزدیک اسرائیل و ترکیه بهخصوص در زمینه نظامی با خشم حکومت ایران همراه بود. همانطور که ایران ملیگرایی ترکیه را منبع تنش با اقلیت آذری میدانست و در جواب، ترکیه هم ایران را متهم میکرد که از پ.ک.ک حمایت میکند. و یا اینکه جمهوری اسلامی در سالمرگ آتاتورک پرچم خود را نیمهافراشته نمیکرد گرچه ایک اقدام نمادین بود اما به وضوح نشان میداد طرفین تا چه اندازه با هم اختلاف دارند. آنکارا بطور مرتب تهران را به حمایت از گروههای اسلامگرای تندرو در ترکیه و ترور تعدادی از دگراندیشان سکولار ترکیه متهم میکرد.
با سلطه حزب «عدالت و توسعه» (AKP) در ترکیه در سال ۲۰۰۲ تعارض ایدئولوژیک میان ترکیه و ایران کاهش یافت و بجای آن رقابت بر سر تاثیرگذاری منطقهای میان آنها مثل یک گسل نمایان پدیدار شد. رقابت آنها بر سر عراق پس از سقوط صدام حسین متمرکز شده بود. جایی که تهران در آن به تقویت رهبران شیعه پرداخت تا بر اقلیت سنی جامعه سیطره پیدا کند. ترکیه اما ترجیح میداد بین جامعه سنی و شیعه عراق صلح و ثبات برقرار شود.
رقابت ایران و ترکیه در جریان بهار عربی شدت گرفت. ابتدا به نظر میرسید جریان بهار عربی در جهت منافع ترکیه است اما به تدریج ورق برگشت و دیگر ترکیه دست بالا را نداشت بهخصوص در سوریه که رقابت تهران و آنکارا به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم خورد و حکومت ایران دست بالا را در سوریه گرفت و رژیم دمشق قدرت بیشتری پیدا کرد.
درگیریهای سوریه چهرهی فرقهگرای رژیمهای ایران و ترکیه را نمایان کرد. هر کدام از این دو کشور از مسلح کردن گروههای سنی و شیعه به دنبال منافع خود بودهاند. اما با وجود تمام تنشها میان ایران و ترکیه یک مصلحتاندیشی واضح در روابط دو کشور پدیدار شد که اثر خود را در تجارت و روابط دیپلماتیک طرفین در ضدیت با فشارها و تحریمها خود را نشان میداد.
به اعتقاد نویسنده مقاله، دو فاکتور مشوق برای گسترش روابط دوجانبه تجاری میان ترکیه و ایران پس از انقلاب اسلامی وجود داشت. در سپتامبر ۱۹۸۰ که جنگ ایران و عراق شروع شد آنکارا تصمیم گرفت توسعهگرایی بر مبنای صادرات را محور سیاست خود قرار دهد. ترکیه در جنگ ایران و عراق بیطرف بود. آن زمان بین تهران و آنکارا نفت و کالا تهاتر میشد. این استراتژی سبب شد که ایران در آن زمان به کامیونهای ترکیه که از کشورشان به عراق کالا حمل میکردند حمله نکند و همچنین خط لوله نفت عراق به ترکیه نیز را که از جیهان میگذرد هدف قرار ندادند. پس از پایان جنگ روابط تجاری میان طرفین کمتر شد تا بار دیگر در سال ۱۹۹۶ که پس از قرارداد صادرات گاز طبیعی از ایران به ترکیه از سر گرفته شد.
ایران مهمترین تامین کننده نفت خام ترکیه بوده و میلیونها دلار صادرات به این کشور داشته است. ترکیه نیز ویزا را برای شهروندان ایران برداشت و سالانه هزاران توریست ایرانی به ترکیه سفر میکنند که در سال ۲۰۱۷ به رقمی معادل ۲٫۵ میلیون نفر رسید.
علاقه ترکیه به صادرات و سرمایهگذاری در ایران نشان میدهد این کشور همواره مخالف تحریمها علیه جمهوری اسلامی بوده است. ترکیه برای پیوستن به تحریمهای ایران مقاومت کرد و حتی وقتی روابطشان در دهه ۹۰ میلادی در بدترین حالت ممکن بود باز هم آنکار به تحریمها نپیوست.
در ادامه این مقاله با اشاره به بازداشت مدیران بانکی در ترکیه و انتقال کامیون طلا آمده، ترکیه بسیار حیاتی در دور زدن تحریمها توسط رژیم ایران در دولت باراک اوباما داشت که جریمههای سنگینی برای ترکیه به همراه آورد. توافق اتمی سال ۲۰۱۵ که مثل مُسکّن عمل کرد تمایل ترکیه به گسترش روابط تجاری با ایران را بیشتر کرد اما همه اینها پیش از خروج آمریکا از توافق اتمی در ماه مه سال ۲۰۱۸ بود.
پس از انقلاب اسلامی در ایران در بیشتر دورهها روابط ایران و ترکیه عمدتا به مصلحتاندیشی گرایش داشته و دو کشور را تشویق کرده کانالهای دیپلماتیک را حتی زمانی که روابط آنها پر تنش بود باز نگه دارند. مهمترین مشکل میان روابط ایران و پ.ک.ک نیز سرانجام در سال ۲۰۰۸ وقتی دو کشور تصمیم گرفتند ضد پ.ک.ک با یکدیگر همکاری کنند برطرف شد. دو طرف تصمیم گرفتند برای ضربه زدن به پژاک نیز همکاری کنند. اخیراً نیز آنکارا و تهران عملیات مشترکی در کردستان عراق علیه پ.ک.ک آغاز کردند.
از وقتی ترکیه و گروههای اپوزیسیون همپیمان این کشور در سوریه قدرتشان را از دست دادند ایران و ترکیه به همراه روسیه همکاری برای کنترل روابط گروههای شبه نظامی سوریه در ادلیب را آغاز کردند تا آتشبس در آن مناطق را برقرار نمایند. برخلاف تمام تنشها، آتشبس اجرا شد و بحران مهاجرت از سوریه به ترکیه کاهش یافت. این در حالیست که شرایط هنوز سخت بود و پایان گرفتن درگیریهای مرزی دور به نظر میرسید.
در سال ۲۰۱۰ ترکیه به همراه برزیل تلاش دیپلماتیک خود را برای بهبود روابط آمریکا و ایران برای حل مسائل اتمی آغاز کرد. اما استقرار سیستمهای رادار ناتو در ترکیه در سال ۲۰۱۱ به تنشها میان ایران و ترکیه دامن زد. بحران میان دو کشور با تلاشهای ترکیه برای آرام کردن ایران بود که کمتر شد.
همگرایی
در بخش دوم مقاله از زاویهای دیگر به روابط دو کشور پرداخته شده است و نویسنده عنوان کرده، مصلحتاندیشی به ایران و ترکیه آموخت با وجود رژیمهایی با دو قطب متفاوت با هم همزیستی داشته باشند و این همزیستی باعث شد در سالهای اخیر سطوحی از همگرایی نیز در پیش بگیرند. مسیر همگرایی میان دو کشور بسیار کُند پیش رفت اما تا سال ۲۰۰۲ که احمد نجدت سزر رئیس جمهوری سکولار ترکیه نه تنها به ایران سفر کرد و به استانهای آذریزبان رفت بلکه در مورد ایدئولوژی آتاتورک هم سخنرانی کرد که در ضدیت با خط مشی جمهوری اسلامی ایران بود. روابط برادرانه و رو به رشد ایران و ترکیه با قدرت گرفتن حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه گسترش یافت و در سال ۲۰۰۹ به اوج خود رسید. عبدالله گُل از اولین رهبران جهان بود که با وجود اعتراضات خیابانی در ایران پیروزی مجدد احمدینژاد را تبریک گفت.
برخلاف یک دهه پیش، آنکارا در مقابل اعتراض مردم و سرکوب معترضان در ایران سکوت کرد. همگرایی میان طرفین خود را در سیاست مشترک علیه اسرائیل و حمایت از فلسطین نیز نشان داد. آنکارا در مقابل موضعگیریهای احمدینژاد علیه اسرائیل و انکار هولوکاست نیز ساکت ماند.
رجب طیب اردوغان به بهانههای مختلف دیدارهای بسیاری از ایران داشته و ریشههای اسلامی اردوغان و همچنین بیاشتیاقی او به سکولاریسم سبب شد تا گرایش بیشتری به ماهیت مذهبی رژیم ایران داشته باشد و همچنین با رویکرد ضدغربی که در سیاست خارجی خود پیش گرفته، همگرایی دولت ترکیه با نظام ایران بیشتر شده است.
نتیجه
کمال کیرشچی نویسنده این مقاله در پایان نتیجه میگیرد، انقلاب اسلامی ایران تأثیرات قابل ملاحظهای بر روابط دو کشور داشت اما ایران و ترکیه بر اساس مصلحتاندیشی روابط میان خود را توسعه دادهاند که پیشینه تاریخی نیز در این مورد نقش بسزایی دارد. در نتیجه این مصلحتاندیشیها میزانی از همگرایی هم شکل گرفته که در اداره امور داخلی و سیاست خارجی این دو کشور خود را نشان میدهد.
به هر حال میراث سکولاریسم ترکیه حتی در ضعیفترین حالت خود و همچنین روابط تجاری خوب ترکیه با غربیها بخشی از همگرایی میان ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار میدهد. از سوی دیگر تفاوتهای قومی میان دو کشور سبب بروز مشکلاتی نیز میشود.
فارغ از میزان همگرایی میان حکومتهای ایران و ترکیه، رقابت میان دو کشور در یک جغرافیای بیثبات و پر تنش احتمالاً باقی خواهد ماند. همچنین این واقعیت را که روابط اقتصادی و همکاریهای تجاری میان این دو کشور خوب است نباید دستکم گرفت.
*منبع: اندیشکده بروکینگز
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
چرا ملاها با پاکستان و عربستان مقایسه نمی شوند ؟کشورهای اسیای مرکزی چی? این چه اصرارای است که اردوغان را با خمینی مقایسه کنید ؟ دوستی و روابط عالی رفسنجانی با عربستان و پاکستان و الجزایر را چه گونه تفسیر روسی میکنید ؟ همه این تفسیر ها دشمنی با لیبرال دموکراسی است چه در کره جنوبی ،اوکراین و کانادا وفرانسه و ژاپن باشد و چه نوع الوده به مذهب ارودغانی و بازرگان . چرا دنباله رو اندونزی نیستیم ما ؟ کانادا و ژاپن و کره جنوبی پیش کش
ترکیه را شاید بشود با دولت بر امده از نهضت ازادی که فورا توسط رفسنجانی ـ کیانوری و شرکای بعثی روسی انها سرنگون شد مقایسه کرد ، حجاب اختیاری ، برگزاری انتخابات ازاد ، امریکا انجا پایگاه دارد ، وضع اقتصادی ان علیرغم فشارهای پرزیدنت ترامپ ، المان بسیار بهتر از ملاها و مادورو و نیکاراگوا و ویتنام و کوبا و .. است . عضو گروه ۲۰ است ، نفت هم ندارد . پر از تروریست است ، تروریست های کرد و عرب و روس مارکسیست! در سرکوب انها مثل ملاها وا سد ازاد نیست . ارتش سکولار نه با او که مواظب اوست و هر لحظه می تواند کودتا کند بر عکس سپاه و ارتش ونزوئلا !حتی ازادی مشروبات و پورن و کلوپ و هر انچه در ملاها و عربستان و پاکستان ممنوع است .
بلند اجویت چپ گرا ( سوسیالیست هوادار شوروی ) با ملا ها خوب بود . یک حقیقت که کمتر روشنفکر و روزنامه نگار و فعال سیاسی به ان اشاره میکند یا حاضر است اصلا در باره ان حرف بزند . مقایسه ترکیه اسلامی اردوغان با ملاهای روسی مقایسه روسیه و چین است کاملا بی مورد و کاملا اشتباه و غرض الود. ترکیه انتخبات دارد ، با اسرائیل هنوز رابطه دارد . عضو ناتو است و سر بزنگاه های جدی میرود سراغ امریکا ، در هیچ کشوری به جز سوریه که هم مرز ان است دخالت نمیکند ، اولش داوود اوغلو بهترین دوست اسد بود و به او نصیحت کرد مثل ملاها و مادورو و اورتگا فورا مردم را به گلوله نبندد. اما اسد گوشش به صدای فاشیسم روسی عادت داشت و بکش و نابود کن تا به اخر .