سیل سراسری ۹۸ همچنان ادامه دارد و پس از نقاط اوج خود در گلستان و لرستان، به استان خوزستان رسیده.
زمینههای ایجاد و گسترش این سیل نه در بارندگیهای شدید، که همواره و همه جا ممکن است پیش بیاید، بلکه در بیدانشی و عدم کارشناسی سیستم حاکم و چهار دهه سوء مدیریت و سودجویی از سوی کسانی فراهم شده که از یکسو ایران را سفرهی غارت و چپاول برای خود و وابستگان خویش دیدهاند و از سوی دیگر قرار گرفتن در «مقام» و «مسئولیت» را نه جایگاهی برای خدمتگزاری به ملت و مملکت بلکه در هدف همان غارت به کار گرفتهاند.
امروز کمتر کسی را در ایران مییابید که تمایلی به مشارکت در کارهای دولتی، از شورای روستاها و شهرها گرفته تا مقامات بالاتر داشته باشد و به این دلیل نباشد که میتواند از این راه به فک و فامیل خود برای اشتغال و کسب و کار کمک کند! این «پدیده» حاکی از یک بیماری مزمن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است! بیماری بدخیمی که «مقام» و «مسئولیت» را نه در خدمت «خیر همگانی» و «خدمتگزاری» به جامعه، بلکه راهی برای تأمین سود فردی و خانوادگی میداند. ا
ین بیماری بیانگر این است که نه تنها مناسبات سیاسی بلکه چرخهی اقتصاد نیز به شدت معیوب است که شهروندان نمیتوانند به کسب و کار عادی بپردازند. وقتی انحصارطلبان سیاسی و اقتصادی تمامی منابع کشور را در اختیار فقط کسانی قرار میدهند که به نوعی در حلقهی حکومت قرار داشته باشند، آنگاه هر کسی برای یافتن جایی در آن تلاش میکند بدون آنکه الزاما به حکومت وفادار باشد یا شایستهی مقام و مسئولیتی باشد که به وی سپرده میشود! تنازع بقای اجتماعی در حکومتهای توتالیتر راهی برای مردم نمیگذارد بطوری که ناهنجاری در جامعه مرتب بازتولید میشود و جمهوری اسلامی در این زمینه رکورددار حکومتهای مشابه است.
سیل اخیر یک بار دیگر بیمسئولیتی مقامات جمهوری اسلامی را در برابر فاجعهای به نمایش گذاشت که مقامات و مسئولان پیشین در چهل سال گذشته بستر آن را با نادانی، عدم کارشناسی و سودجویی و غارت بیرحمانهی منابع کشور فراهم آوردند. گزارشهایی که از سوی رسانههای وابسته به نظام نیز منتشر میشود، بیانگر تکرار این چرخهی تخریب است که گروههای مافیایی حاکم مسبب آن هستند. درحال حاضر نیز آنها فقط منتظرند که طبیعت آرام گیرد و «اخبار» سیل و مردمانی که هستی خود را از دست دادهاند زیر گل و لای بحرانهای تازه به فراموشی سپرده شوند تا فاجعهای دیگر… در چنین شرایطی، فقط خود مردم میتوانند به داد خود برسند تا بر این تکرارِ ویرانگر نقطهی پایان بگذارند.
الاهه بقراط