(+عکس، ویدئو) عکسى از شش رهبر عرب از نشست ٢٠١٠ در شبکههاى اجتماعى دست به دست میچرخد که روی هر کدام ضربدر قرمز کشیده شده است. چهار نفر اول از چپ به راست در طى بهار عربى ٢٠١١ از حکومت بر افتادند: رییس جمهور تونس زین العابدین بن على، على عبدالله صالح از یمن، معمر قذافى رهبر لیبى و حسنى مبارک رییس جمهور مصر. دو نفر سمت راست عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر و عمر البشیر در سودان کمى بیشتر دوام آوردند. اما ظاهرا روز پایانی آنها نیز بالاخره رسید.
در سال ٢٠١١، هر چیزى به نظر ناممکن میرسید. دیکتاتور تونس سقوط کرد و به دنبال آن دیکتاتور مصر. اعتراضات در بحرین بالا گرفت، و همچنین در لیبى و سوریه و یمن؛ در این سه تاى آخرى جنگ نیز به سرعت در پى آن آمد. چهار کشور شاهد دولتهاى جدیدى در کشورشان شدند، اما تغییرات هدفمند تنها در تونس اتفاق افتاد.
در سال ٢٠١١، در سودان و الجزایر، تعدادى به خیابانها آمدند و تقاضاى تغییر داشتند. اما در هر دو مورد، تظاهرات محدود بود و در سودان تظاهرات سرکوب شد.
اینبار اما معترضان از سالهاى گذشته، از تجربیات خود و کشورهاى همسایه و منطقه درس آموختند. اگرچه هنوز زود است و تغییرات بسیاری ممکن است رخ دهد، اما تلاشهاى آنها فعلا نتیجه داده: بوتفلیقه استعفا داد و عمر البشیر به وسیلهى نیروهاى نظامى سودان از قدرت به زیر کشیده شد.
نکاتى که تفاوت اعتراضات اخیر با جنبشهای سال ۲۰۱۱ را نشان میدهند از این قرارند:
۱.گیرایى و جذابیت گستردهتر
سالهای متمادی، فعالیت علیه دولت سودان، بر عهدهى نیروهاى سنتى سیاسى و نیروهاى شورشى بود که یک ائتلاف مدام متغیر را تشکیل داده بودند. در سال ٢٠١١، آنهایى که آتش اعتراضات عمومى علیه البشیر را به راه انداختند بیشتر جوانان فعال و دانشجویان بودند. قلمرو آنها عمدتا دانشگاه و دانشگاهیان و محلات طبقات متوسط رو به بالا بود. اگرچه تلاشهاى آنها عمرش کوتاه بود و در طى تنها چند هفته شکست خورد، و معترضان دستگیر، شکنجه و تبعید شدند، اما اعتراضات دوباره در سال ٢٠١٢ و ٢٠١٣ از سر گرفته شد.
اینبار «انجمنهای صنفی سودان»، به عنوان یک اتحادیهى مستقل، رهبرى اعتراضات را بر عهده گرفت. اگرچه این اتحادیه متشکل از فعالانى از گروههاى مختلف سیاسى بود، اما در ظاهر و حیطهى فعالیت خود سعى بر بىطرفی و بدنهى غیرایدئولوژیک داشت و همین یک راه اساسى برای به تحرک درآوردن تودهى مردم بود که همزمان اهمیت تاریخى نقش اتحادیههاى صنفی سودان در سیاست را دوباره برجسته کرد. این اتحادیه به تقویت همبستگی خارج از صفوف خود نیز میپردازد. سارا عبدالجلیل سخنگوى این اتحادیه میگوید: «ما اهمیت اتحاد را یاد گرفتهایم.»
زنان جوان سودانى نیز نقش حیاتى ایفا کردهاند و بسیارى از آنها عنوان «کانداکا» [کنداکی یا قنداقه ملکه قوم نوبی در شمال سودان] ملکهى کهن سودانى گرفتهاند. از یکسو شرکت آنها نشاندهندهى تغییر ترکیب جمعیت است، اما از سوی دیگر نیز تلاش عموم مردم در رد کردن این تصور فراگیر است که زنان تنها نقشى فرمانبردار در جامعهى سودان دارند. تصویر علا صلاح فعال زن سوادنی که در حال آوازخوانى است نماد این جنبش شده است.
معترضان همچنین از جنبشهاى ملى گرایانهى تاریخ کشورشان نیز الهام گرفتهاند. براى مردم الجزایر این بدین معنى بود که به اعتراضات دموکراسىخواهانهى ١٩٨٨ و جنبشهاى مقاومت ضداستعمار نگاه کنند و در سودان تظاهرکنندگان به مقاومت مدنى ١٩۶۴ و قیام دانشجویان در برابر دولت نظامى اشاره مىکنند و همچنین جنبشهاى مشابه در سال ١٩٨۵ که به حاکمیت نظامى پایان داد.
۲.متحد و یکپارچه ماندن
زمانى که اعتراضات در ابتدا شکل گرفتند، دولت سودان اول فعالان دانشجویى دانشگاه دارفور را متهم به ترویج خشونت و وابستگى آنها به اسراییل کرد. معترضان به شدت این اتهامات را رد کردند چرا که میدانستند این یک شیوهى قدیمى و رنگباخته است که با استفاده از قومگرایى میخواهد توجه افکار عمومی را از مشکلات اصلى دور نگهدارد. «تو نژادپرست متکبر، ما همه دارفوریم» شعار معترضان در خارطوم پایتخت سودان شد، شهرى که شهروندانش براى مدتهاى مدید به مردمى که از مناطق درگیر مناقشات آمده بودند با تحقیر نگاه میکردند.
درواقع معترضان در سودان صرف نظر وابستگی یا عدم وابستگی به گروههای سیاسى، مردمانی از گروههای مختلف و با پیشینههاى متفاوت بودند. اولین نشانههاى دور جدید اعتراضات، در اواخر سال گذشته، در خارج از شهر خارطوم در شهر عطبره در استان نیل که اتفاقا بطور سنتى از البشیر پشتیبانى میکرد زمانی شروع شد که دانشآموزان دبیرستانى دیدند که قیمت نان سه برابر شده است. شهرها و روستاهاى دیگر نیز خیلی زود به آنان پیوستند.
عبدالرحمان منصور فعال حقوق بشر که یکی از رهبران جوان اعتراضات سال ۲۰۱۱ بود میگوید: «وقتی مخالفت و اعتراضات خارج از مرکز و پایتخت شکل میگیرد، نشاندهندهى این است که مردم صبرشان از سیستم لبریز شده است.»
۳.شم و ذکاوت دیجیتال
در الجزیره و سودان نیز مانند اعتراضات در بهار عربى، اپلیکیشنهاى ارتباطی و شبکههاى اجتماعى مانند فیسبوک، واتس اپ، و توییتر براى فعالان مهم بودند. هشام یزه نویسنده الجزایرى میگوید: «ظهور نسلى که از نظر سیاسى و تکنولوژى آگاه هست و از این ابزار براى فعالیتهاى هماهنگ و برنامهریزى شده استفاده میکند به معترضان الجزایر کمک کرده است.» اینبار اما در مقایسه با اعتراضات سالهای گذشته، تفاوت در این بود که آنها راههاى حفظ امنیت دیجیتال و عبور از محدودیتهاى تحمیلى دولت را تشخیص داده بودند.
سارا عبدالجلیل سخنگوی انجمنهای صنفی سودان میگوید: «پیام را بخوان و پاک کن؛ از وىپىان استفاده کن تا شما را ردیابى نکنند. ما درس عبرت گرفتیم و از فعالان جوان آموختیم که چگونه در فضاى اینترنت فعالیت کنیم و همزمان امن بمانیم.»
۴.به نظامیان اعتماد نکنید!
برای آنکه از آن نوع سناریوهایى که در مصر اتفاق افتاد دورى شود، معترضان در سودان و الجزیره نسبت به وعدههاى نظامیان هوشیار بودند. با وجود برکنارى بوتفلیقه در الجزایر، تظاهرات همچنان ادامه یافت همانطور که در سودان نیز پس از البشیر تظاهرات ادامه دارد. سارا عبدالجلیل در ادامه میگوید «سازماندهندگان اعتراضات برنامهاى براى تشکیل یک دولت غیرنظامى دارند که شامل همهى نیروهاى سیاسى میشود از جمله نظامیان، اما آنها رهبر نخواهند بود.»
معترضان این ادعا را که سودان به خاطر وسعت، موقعیت و فراوانى نیروهاى شورشى وشبهنظامى به سوریهاى دیگر تبدیل خواهد شد رد کردهاند و مصرّانه معتقدند که آنها وارد یک رویارویى با نظامیان، مانند آنچه در سوریه روی داد، نخواهند شد. آنها به شدت بر صلحآمیز بودن اعتراضات تأکید میکنند و همزمان معترضان را تشویق به حضور بیشتر و گستردهتر در خیابان میکنند تا از سرنوشتی مشابه کشتار ٢٠١٣ در میدان رابعه مصر توسط نظامیان که طی آن بیش از صدها نفر کشته شدند، جلوگیرى شود. یکى از شعارهاى اصلى معترضان سودان در اعتراضات اخیر «صلحآمیز، صلحآمیز» بوده است.
اگرچه معترضان در هر دو کشور الجزایر و سودان بر تکرار ناکامی به مثابه ویژگى بومى کشور خود تأکید کردهاند و هیچ خوش ندارند که آنها را به ماجرای «پان عربیسم» نسبت دهند، اما در رویدادهای موازی، درسهایی نیز [از «بهار عربی»] آموخته شده است.
به گفتهی منصور، یک فعال مصری، بسیاری جنبشهای مدنی در الجزایر و سودان را «بهار عربی متأخر» نامیدهاند. وی میگوید: «آنها نتایج آنچه در نخستین موج بهار عربى اتفاق افتاد، دریافتهاند.»
*منبع: وبسایت آتلانتیک
*ترجمه و تنظیم: شیما بزرگی
نخیر از «بیداری اسلامی» و انقلاب ایران بوده