جوانى روز جمعه این هفته به پلیس اطلاع داد، هنگامى که قصد داشته پدرش را در گورستانى دفن کند، صداى ناله فردى را از داخل قبر مىشنود و وقتى به درون آن نگاه مىکند مرد دست و پا بستهاى را مىبیند که به سختى نفس مىکشیده، به پلیس و اورژانس تلفن مىکند، آنها مرد را با دست و پاى بسته و سر و صورت خونین از داخل گودال بیرون مىآورند و به بیمارستان منتقل مىکنند.
او در توضیح اینکه چگونه به این وضع دچار شده مىگوید: از محل کارم به خانه باز مىگشتم، در کنار خیابان منتظر ماشین مسافرکش ایستاده بودم که اتومبیلى در کنارم ترمز کرد. ماشین بجز راننده دو سرنشین دیگر هم داشت. فکر کردم آنها هم مسافرند. روى صندلى عقب نشستم. بعد از دقایقى یکى از آنها با تهدید چاقو خواست هر چه پول دارم همراه با کارت اعتبارىام را به او بدهم. ولى مقاومت کردم و آنها دست و پایم را بستند و کتکم زدند. ۴٠٠ هزار تومان پول نقدم را برداشتند، شماره رمز کارتم را هم گرفتند، با کارت من از چند مغازه پارچهفروشى، ابزارفروشى و طلافروشى خرید کردند. سپس به طرف بیرون شهر به راه افتادند، پس از مدتى مرا دست و پا بسته در گودالى در یک قبرستان انداختند تا آنکه خانواده شخصى که فوت شده بود براى انجام مراسم خاکسپارى به آنجا آمدند و با بدن نیمه جان من در قبر پدرشان روبرو شدند.
دوربینهاى مداربسته گورستان ردى از دزدان خشن نشان نداد. اما در ادامه تحقیقات معلوم شد شخصى تلفن قربانى را در شهریار خریده است. پلیس پسر جوانى که تلفن را خریده بود شناسایى کرد. او گفت: تلفن را از دزد با سابقهاى خریده است. سارق دستگیر شد.
وى به ماموران گفت: مدتها کار هر روز ما این بود که جلوى کسانى که منتظر تاکسى یا مسافرکش بودند توقف مىکردیم و بعد با تهدید، پول و کارت اعتبارى آنها را با شماره رمز آن مىگرفتیم و در بیرون شهر از ماشین بیرونشان مىانداختیم.