سه تن از اعضای شبکه فرشگرد که طی بیانیهای در شهریور ۹۷ اعلام موجودیت کرد با انتشار توضیحاتی که متن آن امروز، ۲۶ آوریل ۲۰۱۹، به کیهان لندن نیز ارسال شده، کنارهگیری خود را از این شبکه اعلام کردهاند.
فرشگرد که پس از اعلام موجودیت از جمله به دلیل تکیه بر میراث پهلویها و پشتیبانی از شاهزاده رضا پهلوی و همچنین عملکرد شبکهای مورد استقبال قرار گرفت، فعالیت خود را بر روی آگاهیرسانی و تبلیغات روشنگرانه درباره شرایط موجود و ضرورت گذار از آن متمرکز کرده است.
حالا عبدالرضا احمدی، امیریحیی آیتاللهی و دامون گلریز کنارهگیری خود را از فرشگرد را اعلام کرده و در توضیحات خود برای این شبکه «آرزوی کامیابی» کردهاند. متن کامل توضیحات جداشدگان از فرشگرد را در ادامه میخوانید.
هممیهنان آزادیخواه،
این نامه توضیح دلایل کنارهگیری جمعی ما از فرشگرد است.
تز ناب فرشگرد نه یک پروژه یک روزه و محدود به امضاکنندگان بیانیه آن، که فرآورده چندین سال آزمون و بحث و نیازشناسی فضای سیاست ایران در غربت بوده است. پس از افت و خیزهایی در جوف چند گروه که هرگز حتی به مرحله اعلام عمومی هم نرسید، نتیجه نهایی و هماوازی گفتمانی چهل نفر از نسل جوانتر ایران آن بود که در برابر جمهوری اسلامی نیازمند شبکهای نوآیین در سیاستایم که مخاطره پشتیبانی صریح از تجددگرایی آغاز مشروطه تا پایان پادشاهی پهلوی را به جان بخرد و مرزهای خود را با اتحاد ایدئولوژیکِ منجر به فروپاشی ایران در سال ۵۷ روشن کند.
زایش این شبکه رخدادی ارزشمند، کامیاب و تاریخی بود اگر که تنها همین یک دستاورد را داشت تا نشان دهد چگونه گرانمایهشدگان این دههها ناگهان به قبیلهگرایی دهه پنجاه شمسی بازمیگردند. فرشگرد با نگاه به تلاش پیشینیان خود، هدیه نسل ما به تاریخ معاصری بود که عسرت هممیهنانش با غریو «ایران را پس میگیریم» از سوی اتحادیه بزرگ حامی نظام اسلامی در غرب نادیده گرفته میشد و با همه فراز و فرودهایی که دارد، همچنان میکوشد تا پژواک فریاد ناشنیده هممیهنانش باشد.
شبکه کنونی تنها یک گلچین از چهرههای نسلی است که در دوزخی چشم به جهان گشودند که پادافره دههها انکار و سپس تقدیس جهل و جنون بوده است. آنانی که فرشگرد را تشکیل دادند با دستان خالی و ایمان به فردای منهای خمینیسم، نهایت جد و جهد خود را در این ماهها انجام دادهاند تا رویای ایران آزاد، با شکوه و آباد را در حد توان خود شتاب بخشند و در کنار پدران و مادران خود رهایی ایران را از بندهای تاریخیاش جشن بگیرند. راز بقای ایران در طول تاریخ بشریت در احساس مسئولیتی نهفته است که در هر فراز، شمار اندکی با فداکاری و جانفشانی در پاسداری از ایران از خود نشان دادند و اکثریتی را همراه خود کردند. ازینرو، در راه تحقق رویای ایران آزاد و سرافراز، بیگمان شاهد زایش گروهها و شبکههای متعددی در آینده خواهیم بود. تلاش تا امروز ما با فرشگرد و پس از آن قدمی در همین راه بوده و خواهد بود.
با اینهمه، امضاکنندگان این نامه دستاندرکار کنشهاییاند که همراستا با رویکرد شبکه فرشگرد با تمام تکثر درونش نیست.
کوششهای ما در آینده دربرگیرنده طرحهایی در سپهر نظری و عملی جهت تغییر ذهنیت اروپایی در قبال ایران، استفاده بهینه از شبکههای اجتماعی جهت پیوند سازنده با رسانههای سراسری، گشودن امکان همارز ساختن افق فهم مشترک میان مخالفان نظام کنونی با سیاستورزان اروپایی و طرحهایی در راستای رایزنیهای هدفمند با سیاستمداران نوظهور اتحادیه اروپا در ماههای آینده خواهد بود. تمرکز بر تمامی این امور بخت چندانی جهت ماندن ما در فرشگرد باقی نگذاشت و جدایی را به امری ناگزیر مبدل ساخت. چهبسا رویکرد ما در آینده با تلاش دوستانمان در شبکه فعلی تفاوتهایی داشته باشد اما آرمان ما همچنان یکیست. ما برای فرشگرد آرزوی کامیابی میکنیم و در تحقق رویای رهایی از کابوس چهلساله به سهم و سبک خود با آنان همپیکار و همراهیم.
با آرزوی سربلندی ایران،
عبدالرضا احمدی، زندانی سیاسی سابق و پژوهشگر اقتصاد
امیریحیی آیتاللهی، پژوهشگر مطالعات ایران و فلسفه سیاسی
دامون گلریز، پژوهشگر مطالعات صلح و مدرس مدرسه عالی لاهه
اتفاقا چه حرکت خوبی.
اولا خودشان خبر را داده اند. یعنی شفاف عمل کرده و جلوی حدس و گمان و شایعه را گرفته اند.
دوما، در میان تصمیم گیران اروپا به اینگونه فعالیت ها خیلی نیاز هست.
سوما، وظایف دیگری بعهده گرفتند ولی ارتباط شان با بقیه قطع نشده. وقت هر کسی محدود است، باید حداکثر بازدهی رو داشته باشه.
در ضمن ادبیات آنها و آقای پرهام متناسب با زمینه و موضوع و موقعیت است. مطمئنا وقت صحبت با مردم عادی متناسب با آنها صحبت میکنند.
آی کیهانیان!
چرا روش پسندیده انتشار دیدگاه های خوانندگان خود را تغییر داده اید؟ گویا سنت، آسیاب به نوبت است، دیگر اعتباری ندارد !؟ هر کسی که نخست کامنت نوشت، باید هماره در آغاز بماند و نه بر عکس! کیهان ما، زنده باشید!
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست – رهروی باید جهانسوزی نه خامی بیغمی. ایران را فردی مانند رضاشاه بزرگ باید نجات دهد
حمایت موقتی اروپا از ایران به پایبند بودن ایران به برجام و توقف غنی سازی کمک کرده
در حقیقت حمایت لفظی اروپا کمک به جنبش ایران وبه ظررحکومت تمام شده
امریکا و اروپا به این نقشه واقف بودند واکنون ایران هم متوجه شده
استفاده ازکلماتی مثل تزناب٬جوف٬پادافره٬تقدیس جهل٬سپهر نظری ۰۰۰۰۰۰۰ در یک روزنامه عمومی نشان بی ادبی بی حرمتی و بی سوادی
این آقایان هست
اگر شما ۳ نفر عقیده خود را نتوانید ساده بیان کنید و یا بخواهید خواننده را اغفال کنید چطور میخواهید فردا سخنگوی ملتی باشید
با سعدى حکیم آشنا نیستید؟
با منشات قائم مقام فراهانى چطور؟
همه چیز براى همگان نیست.
شاعرانه و لفظ قلم صحبت کردن یکی از ره ها برای پوشاندن محتوا است. این سنت ناپسند از شریعتی آغاز شد و گویا تمامی ندارد. روشنفکر باسواد نیازی به اینطور حرف زدن ندارد. نمونه دیگرش رامین پرهام که من حرفهایش را اصلا نمیفهمم
چرا این اهدافی که برشمردین با بودن در فرشگرد قابل دستیابی نیست ؟لطفن بدون لفظ قلم پاسخ دهید.
ما در ” فرشگرد ” نه از برای شوکت و نام آمده بوده بودیم!
نخست با سپاس و قدر دانی بسیار که _ اقلا ایران را پس گرفتید _ ! و ثابت کردید که قادر به دیالوگ بوده و تحمل یکدیگر را داشتید، کامیاب شدید!
۵ نفر دیگر هم جدا بشن برای ” رایزنی هدفمند سیاستمداران نو ظهور ” آمریکای جنوبی و ۷ نفر دیگه هم برای ظهور امام سید مجتبی و ۵ نفردیگه …و دلم داره برای ایران و شاهزاده فداکارش …
حتما خاطر کسی نیست و من هم متاسفانه کامنت خود را در هنگام تشکیل این گروه ندارم که نوشتم اگر این گروه یکدست و کامل پشتیبان پادشاهی و شخص شاهزاده هستند باید از ان حمایت کرد نه اینکه با هدف وارد شده و بعد برای ضربه زدن به شاهزاده از ان جدا شوند . اینها مهم نیستند چون به اعتبار شاهزاده مهم شدند با رفتنشان هم اعتبار خود را از دست دادند .ما عشق چشم و آبروی اینها نبودیم که به اعتبار پادشاهی و شخص شاهزاده از اینها همه جا حمایت میکردیم و هیچ کدام از اینها را نمیشناختیم .
تلخى را درمان چربى دانسته اند و از این رو بادمجان و زیتون رازبراى رفع چربى خوب مى دانتد. اما تلخى به مزاج انسان سازگار نیست و از این رو زیتون را با نمک و سرکه آلوده مى کنند و بادمجان را با روغن سرخ مى کنند و با نمک مى آمیزنند. این چنین خاصیت تلخى را با از بین بردن طعم آن، از بین مى برند.
اما تلخى هایى هستند که نه تنها درمان نیست بلکه زهر است.
یکى از این تلخى ها جدایى است.
و مولانا درد این تلخى را با بیانى شیوا گفته است:
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیرم مرد و زن نالیده اند.
چه متن پیچیده و نامفهومی ساده حرف زدن
هنر مردان و زنان سیاست باید باشد
نگاه ما به شاهزاده است، نه فرشگرد. البته اگر کاری کنند قدردانشان هستیم. یک مشکل اصلی همه مخالفین رژیم اینه که از ایران کاملاً بی خبرند. این رو میشه از تحلیلهاشون فهمید. ایران داره به یک جهنم بزرگ تبدیل میشه. مردم دارن به انتها میرسن اونوقت تحلیلگرها فقط ترامپ رو میبینن. اگر به قدرت و خشم مردم ایمان بیارید دیگه شاید نیازی به ترامپ نباشه. حیف که ما تحلیلگر خارج نشین نداریم. ایران نشین ها هم که مزدورن.من دارم این رو به چشم میبینم که تحلیلگران و روشنفکران از جامعه عقب موندن.
این انشعاب مانند همه انشعاب های سیاسی ایران جز ضربه زدن به آرزوهای مردم و جز منهدم کردن کل سازمان ، که با چه سختی پس از نزدیک به چهل سال بوجود آمده بود نتیجه دیگری نخواهد داشت. آیا این انشعاب توسط جمهوری اسلامی برنامه ریزی قبلی شده است ؟ آیا ندانم کاری و خودخواهی دلیل آن بوده ؟ و یا تنبلی و خستگی ؟ هرچه بوده کاری بزیان ملت ایران بمانند استعفاهای ناجوانمردانه شوراهای مشروطیت میباشد . و بدون شک این طرح کل فرشگرد را نشانه گرفته است
کیهان چطوری متوجه هدف این سه نفر شده با خواندن این متن فرستاده شده؟ لطفن توضیح از طرف کیهان
من که کلا سر از کار اینها درنیاورده ام
اما به عنوان یک توصیه دوستانه از طرف کسی که هم سن و سال شماست:
ادعای مدرن بودن یا اندیشه مدرن و متفاوت داشتن البته خوب چیزی است ولی مخاطب حد اثر آنرا با اولین نوشته هر کس متوجه میشود . آنجا که اندیشه براستی مدرن باشد نوشته ساده و بدون پیچیدگی کلامی و موضوعی و قابل فهم برای همه خواهد بود.زبان و به تبع آن نوشته دریچه اندیشه است به بهترین وجه ممکن.
اپوزیسیون های برون مرزی وقتی گرد هم می آیند و با صدور یک بیانیه آتشین وتب آلوده تشکیل محفل های خود را اعلام می کنند که نه تنها در جهان واقعی بلکه حتی در جهان مجازی نیز از مشخصات و مختصات و شناسنامه و ثبت رسمی برخوردار نیستند،بیشتر مضحکه و اقدام انحرافی و سوپاپ اطمینان هستند و برای جنگ زرگری آنان با محفل های استمرار طلب در رسانه های برون مرزی، دیگر کسی تره هم خرد نمی کند. این یکی هنوز در دوران طفولیت است که دچار انشعاب و انشقاق ساختاری و لابد ایدئولوژیک شد. ده درویش در گلیمی بخسبند، چهل فرشگردی در محفلی نگنجند !!!!