مجید محمدی – معمولا وقتی به نقطهی اصلاحناپذیری جمهوری اسلامی میرسیم و این گزاره را تبیین و تحکیم میکنیم که جامعهی ایران بدون رفتن جمهوری اسلامی به سر و سامان نمیرسد منتقدان هنجاری (و نه صرفا توصیفی) این گزارهها به شما خواهند گفت که براندازی ممکن نیست چون اپوزیسیون جمهوری اسلامی پراکنده است و مردم آلترناتیوی نمیبینند و شور انقلابی وجود ندارد و نهادهای سرکوب قدرتمندند. حداقل به صورت جزئی، این موضوع به صورت شکایت از اپوزیسیون مدام مطرح میشود و مخالفان نیز بدان پاسخی ندارند چون نیازی برای گرد هم آمدن نمیبینند. آنها میدانند از خارج نمیتوان رژیم را ساقط کرد اما کمتر این نکته را به زبان میآورند.
این نوع انتظار از آنجا نشأت میگیرد که تنها یک روش براندازی در ذهن بسیاری از موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی وجود دارد: وجود یک رهبر یا هستهی رهبری در خارج که اعتراضات را سازماندهی و مدیریت کند و انقلاب راه بیندازد. در نمونهی قبلی این نوع براندازی در سال ۵۷ پرهیز از خشونت جایی نداشت و شرکتکنندگان همه خشونت را تقدیس میکردند اما پس از سرکوبهای دههی شصت به براندازی بدون خشونت یا اصلاحات رسیدند. این مدل که از انقلاب سال ۵۷ الهام گرفته (با اضافه شدن خشونتپرهیزی در برابر رژیمی که سراسر خشونت است) تنها یکی از مدلهاست. در کشورهایی که رژیمهای سیاسی سرنگون شدهاند مدلهای بسیار متنوعی به چشم میخورد که توجه به آنها میتواند آموزنده باشد.
تجربه بینالمللی براندازی و مورد ایران
چهار مدل کلی برای براندازی یک رژیم سیاسی تجربه شده است:
۱) کودتای نظامی در داخل؛ این مدل در ایران با وجود سپاه پاسداران غیرممکن است. ارتش نیز توسط دستبوسان خامنهای و مداحان سپاه اداره میشود. کسانی که امید دارند سپاه کودتا کند توجه نمیکنند که سپاه کشور را در اختیار دارد و مجلس و دولت گوش به فرمان و تدارکاتچی آن هستند. در این شرایط چه نیازی به برکناری آنها توسط سپاه وجود دارد؟! حتی اگر سپاه قدرت را به تمام در دست گیرد و روحانیت را حذف کند (تصوری بیاساس) باز سپاه از مبانی ایدئولوژیک نظام دست برنخواهد داشت و پوستهی مذهبی نظام را حفظ خواهد کرد.
۲) حمله و اشغال خارجی؛ این موضوع در باب ایران متحقق نخواهد شد چون اولا ایران کشوری بسیار بزرگ است که کنترل آن بعد از اشغال بسیار دشوار است و ثانیا تجربهی عراق و افغانستان به دولتهای غربی نشان داد که با حملهی نظامی و اشغال میتوانند رژیمهای خاورمیانه را براندازند اما تامین امنیت بعد از آن دشوار است و سیر حوادث را نمیتوانند جهت دهند. تجربهی ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی دوم که پس از براندازی رژیمهایی دمکراتیک و با اقتصاد بازار حاکم شود در خاورمیانه قابل تصور نیست؛ کسانی که از اشغال ایران سخن میگویند میخواهند مردم را از ناامنی و براندازی بترسانند و تنها خیالپردازی میکنند.
۳) جنگ داخلی؛ به این معنا که مخالفان بخشی از کشور را در اختیار بگیرند و آنقدر بر رژیم حاکم در مرکز فشار بیاورند تا آن را سرنگون سازند. این روش کمونیستها در برخی از کشورها مثل ویتنام بوده است. این روش در سوریه شکست خورد چون رژیمهای اقتدارگرا به یکدیگر کمک میکنند تا سرپا بمانند؛ این روش در ایران نیز با تمرکز منابع در دست قدرت مرکزی و امکان یاری گرفتن رژیم از روسیه و حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق معلوم نیست جواب دهد.
۴) انقلاب سیاسی؛ حتی در انقلابهایی که رهبر یا برخی از رهبران آن در خارج کشور حضور داشتهاند حرکت در داخل برای براندازی تعیینکننده بوده است. در مورد ایران بعد از پایان عمر رهبران کاریزماتیک دیگر تصور اینکه مردم در داخل منتظر رهنمودهای فرد یا افرادی در خارج باشند بسیار دشوار است. در عین حال وجود اپوزیسیون در خارج کشور برای تغییر رژیمها هیچ ضرورتی ندارد گرچه کمککننده است. مردم مصر بدون اپوزیسیون خارج کشور مبارک را برکنار کردند. در کشورهای اروپای شرقی که رژیمهای سیاسی کمونیستی و در کشورهای آمریکای جنوبی که رژیمهای نظامی برافتادند اپوزیسیونی در خارج کشور وجود نداشت تا حرکتها را هدایت کند. انقلابهای سیاسی فرمهای بسیار متنوعی دارند و رهبران آنها طیفهایی از رهبران نهادهای مدنی (مثل سندیکاهای کارگری) تا فعالان سیاسی را شامل میشوند.
فاعل تغییر تنها مردم ایرانند
تا کنون معترضان به رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور باید متوجه شده باشند که نه احزاب و گروههای سیاسی ایرانی مقیم خارج، نه روشنفکران ایرانی مقیم خارج، نه رسانههای بینالمللی، نه دولتهای غربی و نه نهادهای مدنی و مجامع بینالمللی هیچیک نمیتوانند در براندازی رژیم نقش کلیدی داشته باشند چون هر یک برنامههای خاص خود را در باب ایران دارند.
– احزاب و گروههای سیاسی خارج کشور در پی آنند که روزی «مردم ایران بدانها رجوع کنند و فوج فوج از آنها خواهش کنند قدم رنجه کرده و رهبری حکومت آنها را پذیرا شوند»، رخدادی که هرگز اتفاق نخواهد افتاد چون کسانی که رژیمی را بر میاندازند حکومت را تقدیم دیگری نمیکنند؛ اکثر روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی در خارج کشور نیز یا با ایدهی جمهوری اسلامی کنار آمده و اگر مبلّغ نظام نباشند سکوت میکنند تا به راحتی بتوانند به داخل سفر کنند؛ مخالفان جدی جمهوری اسلامی در میان آنها به شدت در اقلیت هستند.
– رسانههای غربی به دنبال بهرهبرداری خبری خود از رویدادها هستند و دلشان برای دمکراسی و آزادی در ایران نمیتپد همچنان که در این چهل سال نتپیده است؛ رسانههای غربی عمدتا در دست چپهاست که با زبان ضدامپریالیستی/ ضداسرائیلی و شعارهای چپگرایانهی جمهوری اسلامی همراهی دارند.
– دولتهای غربی به دنبال منافع خود هستند و با هر دولتی که این منافع را تامین کنند یا تا حدی تامین کند کار میکنند.
–نهادهای مدنی و مجامع بینالمللی نیز ماموریتهای محدودی دارند که تغییر رژیم یکی از آنها نیست.
بر همین اساس است که تنها مردم ایران در داخل کشور میتوانند خود را از شرّ رژیم خلاصی بخشند و نباید امیدی به خارج برای براندازی رژیم داشته باشند.
بهترین فرصت بینالمللی برای براندازی
نداشتن امید به براندازی در میان استمرارطلبان و چپهای آمریکایی و اروپایی و نقش عوامل بینالمللی در تغییر یک رژیم سیاسی دو موضوع کاملا مجزا هستند. عوامل خارجی رژیم جمهوری اسلامی را بر نمیاندازند و کاری در این زمینه نمیکنند اما آنها میتوانند این براندازی را کند یا تسریع کنند، در کاهش یا افزایش خسارات انسانی نقش داشته باشند و در مساعد ساختن محیط برای براندازی یا عدم براندازی تاثیر بگذارند.
در دوران اوباما شرایط براندازی حداقل از سوی دولت آمریکا نه تنها مساعد نمیشد بلکه بنا بر تداوم رژیم بود. چپهای آمریکایی اصولا با اسلامگرایی مشکل بنیادی ندارند و تلاش دارند با آنها در یک جبهه قرار گیرند. اما در دوران ترامپ سیاست این دولت نامساعد ساختن شرایط برای تداوم رژیم و پیشبرد سیاستهای آن است. دولتهای اروپایی نیز در این زمینه منفعل هستند. از این جهت شرایط بینالمللی برای براندازی رژیم در سال ۹۸ بسیار مساعد است.
مساعد بودن فضای داخلی
سه عامل در فضای داخلی امروز برای موفقیت یک جنبش براندازی تسهیل کنندهاند:
۱) نارضایی اکثریت مردم ایران از رژیم موجود به دلیل فساد، ناکارآمدی و اتلاف؛ رژیم در تامین نیازهای اولیهی مردم (غذا، پوشاک، مسکن و بهداست و درمان و آموزش عمومی) ناتوان است؛هیچکس با نگاه به روندهای موجود نمیتواند امیدی به بهبود شرایط با تداوم رژیم موجود و سیاستهایش داشته باشد.
۲) تغییر بنیادی در فضای گفتمانی و رفتاری نه تنها عموم مردم بلکه طرفداران رژیم که با وجود بهرهمندی از مزایای آن انتظارات دیگری از زندگی دارند (آزادیهای فردی، شادی، بهرهمندی از آنچه تحت امتیازات موجود به دست آوردهاند، سفر راحت به کشورهای غربی، و ثبات سیاسی و اقتصادی)؛ از نسل جدید تقریبا ایدئولوژیزدایی شده است بطوری که حتی نزدیکان روحانیون و سپاهیان و بسیجیان (پایگاه اجتماعی رژیم) فقط برای زندگی بهتر به رژیم چسبیدهاند و اگر آلترنانیو آن چشمانداز بهتری ارائه کند (البه با هزینهی اندک و بدون تخریب و خونریزی) ممکن است بدان روی خوش نشان دهند. موج ساسی مانکن در مدارس این روند ایدئولوژیزدایی را نشان میدهد. این قشر تلاشی برای تغییر نمیکند اما با هرگونه تغییر بلافاصله خود را هماهنگ میکند چون با همین روش در چارچوب نظام عمل کرده است. ریاکاری در میان نسل جدید «خودیها» نهادینه شده است.
۳) کاهش امکانات رژیم در تعمیر و نگهداری ماشین سرکوب در شرایط تحریمها.
اما مردم ایران به دنبال انقلابی از جنس سال ۵۷ نیستند. آنها هزینههای چنین انقلابی را دیده یا در مورد آن خوانده و شنیدهاند. آنها همچنین به قساوت پاسداران و روحانیون برای حفظ نظام باور دارند. این البته به معنای پایان براندازی نیست. براندازی جمهوری اسلامی به بیداری و کنش میلیونها نفر نیاز دارد تا همهی کسانی که رویای دیگری دارند در چند روز گرد هم آمده و رژیم را مجبور به رفتن کنند. قصاب ترین رژیمها در دنیای امروز نمیتوانند میلیون نفر در خیابان را به رگبار ببندند.
نقش مخالفان جمهوری اسلامی در خارج کشور
در شرایطی که میلیونها ایرانی در کف خیابان بنشینند و خواستار استعفای رهبر، رفراندوم تغییر نظام و انتخابات آزاد شوند اپوزیسیون خارج از کشور سه نقش فعال را میتواند برعهده بگیرد:
۱) دیدار با مقامات کشورهای دمکراتیک و نهادهای مدنی برای درخواست پشتیبانی از معترضان و توقف هرگونه ارتباط با مقامات رژیم.
۲) انعکاس صدای ایرانیان در رسانههای بینالمللی.
۳) برگزاری گردهمایی و تظاهرات در همهی نقاطی که ایرانیان حضور دارند برای تقویت روحیهی براندازان در ایران.
هیچ یک از اینها نقش کلیدی و اولیه را در براندازی ایفا نمیکنند بلکه جنبهی پشتیبانی دارند. بنابر این از مخالفان رژیم در خارج نه باید انتظار رهبری براندازی داشت و نه آنها را برای تداوم رژیم ملامت کرد. البته مخالفان رژیم در خارج کشور در شرایط بعد از سقوط رژیم میتوانند هماند دیگر شهروندان در کشورشان نقش بازی کنند.
راه بدون خشونت
پس از تجربهی انقلاب، جنگ و سرکوبهای خشونتبار جمهوری اسلامی، انقلاب خشونتبار در ایران طرفداران زیادی ندارد گرچه گروههایی از مردم از سپاهیان و روحانیون به شدت عصبانی هستند. مردم همچنین فرایند طولانی برای براندازی را نمیپسندند. آنها براندازی سریع و آسان و کمهزینه را میخواهند. اگر شرایطی به وجود بیاید که حکومت به سرعت کنار برود خشونت آن به حداقل خواهد رسید و بخشهای بیشتری از مردم آشکارا خواستار سقوط رژیم خواهند شد. هرچه بر اندازی سریعتر انجام گیرد هواخواه و مشارکت کنندهی بیشتری پیدا میکند. این امر ممکن نمیشود مگر با حضور دهها میلیونی ایرانیان در عرصه خیابان و ماندن آنها در این عرصه تا رهبر جمهوری اسلامی استعفا دهد و یک حکومت انتقالی انتخابات سراسری آزاد برگزار کند.
با ماندن ده تا بیست میلیون نفر در خیابانها و تقاضای سقوط رژیم نه تنها همهی نهادها، رسانهها و دولتهای غربی که تا کنون از رفرم در نظام حمایت میکردهاند بلکه استمرارطلبان نیز به سمت براندازی خواهند پرید (نگاه کنید به مواضع دولتهای غربی در مورد ونزوئلا). با در نظر گرفتن همین موضوع است که مسئولیت تداوم رژیم نه بر گردن خارجیها و نه اپوزیسیون خارج کشور بلکه بر گردن مردمی است که میگویند جانشان به لب رسیده اما به نحو جمعی و گسترده اقدامی نمیکنند.
خداوند شاه ایران رو رحمت کند!
سگ شاه شرف داشت به بی شرفهای داخل وخارج کشور که پول ملت ایران رو غارت می کنند!
شاه کجا مخالف اسلام بود؟!
خداوند هاشمی بهرمانی وحسن فریدون وتمامی نفوذیهاو منافقین مزدوروطن فروش رو لعنت کند!
صدرحمت به کلنل لیاخوف روسی ومحمدعلی شاه که دستور داد مجلس رو به توپ بستند،اپوزیسیون کیلویی چند!؟
اگه مردی بیاد که مجلس تازه بدوران رسیده های نوکیسه رو به توپ ببنده مشکل ملت حل میشه!
بازم صد رحمت به شاه
ممکنه نظرات جدید رو بالا چاپ کنید؟ اینجوری یه سری نظر مدام دیده میشه و امکان دیدن نظرات تازه کم میشه. حرف تازه پنهان می مونه.
ادامه: باید بهشون روش های تجمع پرتعداد و کمک به هم رو گفت. زمان انقلاب فرانسه مگه تلگرام بود که انقلاب شد؟ یا همین فتنه خمینی. فیلتر شد که شد. به تلگرام نیست. باید ساخت یافته ارتباطات برقرار کرد. ولو با شب نامه. روش های بهتری هم حتما هست. باید بگردند پیدا کنند. کار اوپوزسیون اینه استاد. فقط این ایده مسخره قاشق کوبیدن تو قابلمه رو بیخیال شید. آمریکای جنوبی اون جزئی از فرهنگشونه. واسه ما فقط خنده دار میشه.
استاد بزرگوار وقتی مردم ببینه به تعداد کم میره بیرون یا کشته میشه یا دستگیر و سر آخر هم بی نتیجه خوب نمی ره. مردم رو سرزنش نکنید. برای داشتن یک تظاهرات بزرگ و قدرتمند نیاز به سازمان یافتگی دارید. مردمی که باید این اقدام رو انجام بدن رو باید تشویق کرد نه سرزنش و سرخوردگی ایجاد کردن. مردم ایران مردم ترسو و بی عرضه نیست. در مشهد هم که دی ۹۶ کلید خورد تعداد زیاد شد برای تجمع گرانی جرات پیدا کردند حرف عمقی دلشون رو زدند و شد پهلوی پهلوی.
واقعا حرف درستی زد من بارها گفتم رهبرانی مانند عبدالفتاح سلطانی نسرین ستوده و حتی یک شخص روحانی مانند مولوی عبدالحمید می تواند مردم ایران رابسیج کند
و پس از براندازی چه کسانی کشور را تا زمان انتخابات اداره میکنند واوضاع را باثبات ومنظم نگه می دارند،میلیونها تنی که در خیابانها هستند؟
۲- امیدواریم منبع عظیم و شماره یک گاز جهان پارس جنوبی را این اخوندهای مارکسیست اسلامی وطن فروش در خلیج فارس برای باقی ماندن به امریکا از طریق قطر مثل نفت و گاز دریای خزر به پوتین بخشیدند تکرار نشود . یا در حمله نظامی برای دریافت خسارت از ایران غصب نکنند . ایران بدونه گاز پارس جنوبی خلیج فارس دیگر ایران توانا و توانمند در اینده نخواهد بود . اینها مسایلی هستند که لازمه اگاهی دادن می باشد .
۱-جناب محمدی ٬ براندازی یا قرارداد رژیم چینچ در پنهان انجام شده ٬اینبار نه مثل گوادالوپ در ضیافتی مشترک چهار گانه بلکه بااعلام امادگی پوتین برای عقد قراردادی که ملکه الیزابت رسما
با دعوت ترامپ امضا خواهد شد . حال باهر ترفند سیاسی که مدیای جهان نقش اینه پیدا و پنهان ان خواهد بود . پوتین سهم خود را از تصاحب نفت و گاز خزر برداشت و همه جهان غرب چشم بستند و خوشحال از منافع مشترکشان .
با احترام ، هر گروه ، حزب ، دسته ، سازمان و یا تشکلى که مدعى داشتن جایگاه در داخل کشور میباشد ، اگر از خواهندگانش در خارج از ایران توانست ، جمع اورى و تظاهرات در شهرهاى بدون لباس شخصى و بدون بسیجى کشورهاى غربى ، برپا نماید و به دنیا بگوید که حامى هوادارانش در داخل کشور میباشد ، راست میگوید .
وگرنه ، ادعایش دروغ میباشد . از داخل توقع تظاهرات دارند ولى خودشان در خارج ، سالنهاى کنسرتِ خواننده اعزامى از طرف خامنه اى دزد را ، پر میکنند )) با پوزش
روز جمعه ۳۰ می افراد و احزاب چند نفره با نام های :
اتحاد دموکراتیک اذربایجان – جنبش جمهوری خواهان دموکراتیک لائیک – حزب تضامین دموکرات اهواز – حزب دموکرات کردستان ایران – حزب کوموله کردستان ایران – حزب مردم بلوچستان – سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران شورای موقت سوسیالیستهای چپ ایران – کوموله زحمتکشان کردستان .
در فرانکفرت با هدف ( ایجاد فدرالیسم در کشورمان) جلسه ای با نام ائتلاف همبستگی تشکیل داده اند ؟!!!
ماه درخشنده چو پنهان شود
شب پره بازیگر میدان شود .
باید هم که اینگونه شود:
وقتی حزب پادشاهی و سلطنت طلبان و ملیون و جبهه ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق و جمهوری خواهان وحدت طلب و ایران دوست به یکدیگر پشت کنند این جماعت باید هم که عرض اندام کنند !!!!
به نظرم مقاله فوق یکی از مهمترین مقالات آقای محمدی است که به سبب دید درست ایشان از اوضاع و احوال کشور و مردم ایران ثبت در تاریخ خواهد شد.
لطفا از چاپ کامنتهای افرادی که چیزی برای گفتن ندارند امتناع کنید، کامنتهایی مثل تشکر از نویسنده و حتی کارکنان شما چیزی جز تملق و چاپلوسی نیست و اگر این افراد چیزی برای گفتن ندارند بهتر هست که فقط نظارهگر باشند
و در کنار و هـمراه مردم باید هـم کشورهـاى بزرگ از این براندازى حمایت کنن. بخاطر منافع اقتصادى خودشان
بنابراین تنهـا میدان میلیونى کافى نیست ولى لازم است
لازمه براندازى داشتن تشکیلات سازماندهـى برنامه ووووو که نه درخارج چنین چیزى وجود دارد ونه در داخل غیر از مجاهـدین حتى رئیس ج هـم دراند ??) ولى قبل از اینهـا داشتن اعتماد و شناخت کامل از افراد و گروهـا است که لازمه براندازى است
بسیار زیبا بود. همیشه به مقالات دکتر محمدی علاقه زیادی داشتم و بلااستثنا همشون رو میخونم. خیلی از نظر فکری به شاهزاده شباهت دارن. اعتقاد به قدرت مردم در برپایی تظاهرات میلیونی برای براندازی و به روی کار آوردن یک حکومت دموکراتیک و آزاد
نه اپوزیسیون داخلی و نه در خارج توانایی سرنگونی این رژیم را به تنهایی ندارند، این رژیم فقط با حداکثر فشار اقتصادی به کشور که منجر به فلج آن میشود و یک شورش مردمی خاتمه پیدا میکند. این رژیم با دیپلماسی و گفتگو کاملا غریب هست و فقط حرف زور را میفهمد.
مشکل براندازی مردم ، مسئله جایگزینی است . اگر هم نیازی به اپوزسیون بیرون از کشور نباشد ، به اپوزسیون متحد و شناخته شده درونی که نیاز است تا مردم به رهبری آنها بطور هماهنگ اقدام کنند. باید تیم رهبری مشخص و مورد تایید اکثریت مردم باشد که دستگاههای مخابراتی و ارتباطی و رادیو و تلویزیون ها را بدست بگیرند . پلیس را در کنترل داشته باشند که آنها هم مردم را کنترل کنند . چون براه انداختن چنین سازمانی درون کشور امکان پذیر نیست بنظر من بهتر است در مورد ایران اپوزسیون ایران در خارج متحد شود تا مردم به امید آنها جانفشانی و قیام کنند . و چنین اپوزسیونی باید چنان آماده باشد که بتواند ظرف ۲۴ ساعتی که مردم در خیابان هستند خودشان را به کشور برسانند و به همراهی با مردم بپردازند
۲- ایران بنا به گزارشهای علمی و رسمی صنایع نفت وگاز جهان دارای ۳۸۰۰۰ هزار ملیارد برول یا بشکه می باشد یعنی اگر روزی ۶ ملیون بشکه بدونه وقفه صادر کند ۱۸۰ سال زمان می برد تا به اتمام برسد . بقیه قصه اپوزیسیون و سرنگونی و جمهوری خواهی و فدرالیسم . مارکسیسم . جهاددیسم . اخوندیسم و و و را شب و روز مثل چهل سال گذشته مطرح کردن اب در هاونگ کوبیدن است . نابود باد اتحاد سرخ و سیاه اخوندیسم تروریست جهانی بی بی سی نشان . رضاه شاه روحت شاد .
۱-سرنوشت رژیمهای فاشیستی چه هیتلری چه مارکسیست اسلامی مشابه هم خواهد بود و باید باشد وگرنه نظریه جناب محمدی در مورد عراق و لیبی برای تجزیه ایران پس از حمله نظامی ممکن است به وقوع بپیوندد . اما امریکاو ناتو مجبور شدن تا ۵۰ سال بعد از سقوط نظام فاشیستی هیتلری بابه اجرا گذاشتن – مارشال پلان – در المان بمانند و هنوز هم پایگاهای نظامی در این کشور دارند و المان را هم پیمان خود در ناتو و اقتصاد جهانی داشته باشند .
آقای محمدی!جمهوریخواهانی چون ریگان وبوش حتی بیش از دمکراتها از جمهوری اسلامی طرفداری و به آن کمک کردند.شما گونه ای نفرت وهراس عجیب از چپ گرایان دارید.اگر خواستید نمونه های همکاری وکمک را برایتان بنویسم.اتفاقا شرکتهای نفتی واسلحه سازی از حامیان پروپا قرص این حکومت بوده اند.
قبل از اینکه به فکر براندازی باشیم. باید اول وضع فعلی خود را شناخت. ایران هنوز یک مستعمره است. نه مستعمره انگلیس یا آمریکا بلکه مستعمره اعراب. از ۱۳۸۸ سال پیش. هنوز رهبر فعلی وقبلی ما از همان استعمارگران هستند. تا روزی که قبول نکنیم که ما ایرانی هستیم و باید حداقل شانس این را داشته باشیم که یک غیرایرانی داشته باشیم چیزی تغییر نمیکند. تا وقتی که جامعه ما بعد از ۱۳۸۸ سال به کسانی که هنوز به اجدادشان که روزی ایران را اشغال کردند احترام مخصوص میگذارد و این افراد هنوز با عمامه مشکی و اسم سعید این ارتباط را با افتخار نشان میدهند و از جامعه طلب دارند فکر نکنم تغییری حاصل شود.
دوم – ضمن اعتقاد به سکولار دموکراسی هر دو مذهب زرتشتی و اسلام را در کشور مهم میداند .
جدایی کامل و همه جانبه دین و حکومت و سیاست اصل مهم و اساسی است .
دو مذهب( اسلام و زرتشت ) همسنگ هم خواستگاهشان در سرزمین است .
الگوی ما در این قسمت کشورهای ( امریکا و هند ) میباشند
سوم – هر سه فرهنگ ( ایرانیت و اسلامیت و تمدن امروزین ) در این جنبش مورد توجه است و هیچ یک قابل حذف و نادیده گرفتن نمیباشد و………
امیدواریم به زودی با اعلام اصول چهار گانه این جنبش و دعوت عمومی در داخل کشور همه هم میهنان عزیز و گرامی و ایران دوست در جهت پیشرفت و توسعه ان ما را یاری نمایند .
( پاینده جنبش ایران بزرگ ) .
بعد از گذشت سالها جمعی از ایران دوستان به رهبری فردی (…..) شجاع و وطن پرست و خوش کردار و …… در داخل کشور با تشکیل جنبشی که خواسته های اکثریت را به پیش ببرد ، شکل گرفته است .
اصول اعتقادی این تشکیلات مواردی است که از بطن جامعه و مردم شکل گرفته است .
اشاره ای به چند مورد ان : با نام ( اتحاد ایران بزرگ )
اول – تشکیل نظامی که از اتحاد جمهوری خواهان و سلطنت طلبان بوجود امده است .
نظام پارلمانی مشروطه ( پادشاهی تشریفاتی ) پیرو خواست مردم از سال ۱۲۸۵
این جنبش سلطنت طلبان و شخص شاهزاده را برای کمک به ان دعوت به همکاری میکند .
این جنبش همه جمهوری خواهان و گروه های شاخص شناخته شده طرفدار جمهوریت را به کمک و مشارکت دعوت میکند .
الگوی ما توجه به نظام کشور ژاپن میباشد .
برای براندازی نه تنها نیازی به اپوزیسیون نیست، بلکه اصولا اپوزیسیونی به معنای سیاسی آن وجود ندارد. صرفا افراد و محفلهای برون مرزی متوهم و پرمدعا هستند که اقدامات انقلابی و شجاعانه آنها در ضدیت با خلافت شیعه، در فضای عالم هپروت ناشی از مواد توهم زای مایع و جامد و نیمه جامد و پودری سیر می کند. البته در مواردی نیز ممکن است دلار و یا یورو و پوند استرلینگ ارسالی از ام القرا، به عنوان کاتالیزور و دوپینگ به کمک آنان آید. بزرگترین اپوزیسیون این نظام تبهکار، اقشار و طبقات ستمدیده و فرودستان جامعه هستند و در بزنگاه تاریخی، این رژیم و بنیان های فرهنگی و عقیدتی آن را به دارالخلا تاریخ خواهد فرستاد. بهتر است، اپوزیسیون ایرانی-شیعه سکوت کند.
و تنها نقش آنان، ترساندن مردم از جنگ داخلی، حمله نظامی آمریکا، سوریه ایی شدن، ،تجزیه ایران، تضعیف اصلاح طلبان و تقویت اصول گرایان در صورت افزایش فشارهای اجتماعی و خارجی است. رادیکال ترین اقدام آنها،تقاضای محترمانه از مقام اوزما برای برگزاری رفراندوم تحت نظارت سازمان ملل است تا پس از رژیمچنج مسالمت آمیز و مخملین و نرم و لطیف ، در صورتیکه در مود بودند و وقت کردند، بر ملت ایران منت گذاشته و ردای حاکمیت را بر وجود مبارکشان بی اندازند و اوضاع را خوب کنند و ما را به سعادت برسانند انشا الله!!!
درود بر جناب آقای دکترمحمدی که از معدود اندیشمندان خردمند ایرانی است و با مقالات روشنگرانه خود، بدون ملاحظه کاری و مصلحت اندیشی و عافیت طلبی، حقایق را صراحتا وشجاعانه بیان می کنند. اپوزیسیون دارای تعریف مشخصی است و دلالت بر یک سازمان و یا حزب فعال سیاسی دارد که با داشتن شناسنامه وهویت مشخص، در مخالفت و ضدیت با رژیم حاکم بر یککشور فعالیت می کند و بر صحنه سیاسی و روند تحولات تاثیر می گذارد. وجود افراد و یا محفلهای برون مرزی که داعیه اپوزیسیون بودن را دارند، دلیل اپوزیسیون بودن آنها نیست. از سویی دیگر، همین افراد و محفلها، غالبا به عنوان ترمز در حرکت های مردمی فعالیت کرده اند
واقعا مجید محمدی در زندگی اش چه دانشی اندوخته؟ ساده سازی مسائل اونهم در سه یا چهار عامل نشان دهنده اتفاقا دانش بخشی از اوپوزیسیون در مورد وضعیت پیچیده ایران است. سالهاست در مراکز تحقیقاتی وضعیت های سیاسی رو با متد حل مناقشه فهم می کنند و سعی به توصیف اش دارند. نه یک دو سه چهار ….
اوپوزیسیون بیسواد ، ناآگاه و مشغول کاسبی از این بهتر نمی شود و عملا چندان فرقی با خود جمهوری اسلامی ندارد.
با نظر نویسنده به شدت مخالفم.قدرت حکومت ملاها و پاسداران رو زیادی دست بالاگرفتین.برای پایین کشیدن حکومت ملاها نیازی به حضور چندین میلیونی مردم تو خیابونا نیست.چند صد هزار نفر ولی فعال و از روی برنامه بدونن چکار کنند کافیست دودمان اسلام و آخوند و پاسدار اوباش و اطلاعاتی رو به باد بدهند.