(دیتسایت) رژیم جمهوری اسلامی وانمود میکند که در برابر تهدیدهای ایالات متحده آمریکا با قاطعیت ایستاده است. بیش از همه اما این مردم هستند که از تحریمها رنج میبرند. سه ایرانی، دو زن جوان از ایران و یک مرد جوان تازه گریخته به بریتانیا هرکدام از دیدگاه خود اوضاع امروز ایران را برای نشریه دیتسایت آلمان تشریح کردهاند. آنها از زندگی روزانهی مردم ایران سخن میگویند. دو تن با دیدی انتقادی نسبت به سیاستهای حاکم، و یک تن، از دیدگاهی نزدیک به حکومت.
هنگامیکه ایران در ژوئیه سال ۲۰۱۵ توافق هستهای را امضا کرد، امید بسیاری وجود داشت. مردم در خیابانها به رقص درآمدند و کنسرت بوقها در تهران پیچید. جمهوری اسلامی ایران متعهد شد که از توسعه برنامه خود برای دسترسی به سلاح هستهای دست بردارد و در برابر، شرکای بینالمللی قول دادند که به بیشتر تحریمهای اعمال شده که در رابطه با برنامه اتمی اعمال میشود، پایان دهند. بسیاری امیدوار شدند که ایران شکوفا شده و دروازههای خود را به روی غرب بگشاید.
حالا یک سال پس از خروج ایالات متحده آمریکا در ماه مه ۲۰۱۸، اگر سایر کشورهای امضاکننده تا پایان ژوئیه راهی برای اجرای تعهدات خود در برابر ایران نیابند، به این معنی که با وجود تحریمهای گسترده ایالات متحده آمریکا امکان مناسبات بازرگانی با ایران را فراهم نکنند، توافق هستهای در آستانه پایان قرار میگیرد. آمریکاییها میخواهند با انزوای اقتصادی، جمهوری اسلامی را از سیاست خارجی تهاجمی آن بازدارند. علاوه بر این، آمریکا همزمان بر فشار نظامی نیز میافزاید. به تازگی رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ در توئیتر هشدار داد: «اگر ایران به دنبال جنگ است، این پایان رسمی آن خواهد بود. دیگر هرگز ایالات متحده را تهدید نکنید!» از زمانی که ایالات متحده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در ماه آوریل در ردیف سازمانهای تروریستی قرار داد و حکومت ایران هم در مقابل، نیروهای آمریکایی در منطقه را تروریست خواند، نگرانی از یک درگیری مستقیم رشد کرده است. اعزام ناو هواپیمابر و یک اسکادران از جنگندهها به منطقه به ترس از یک جنگ دامن زده اس.
سه ایرانی از طریق واتس آپ، ایمیل و تماس تلفنی به گزارشگران دیتسایت گزارش میدهند که وضعیت سیاسی جدید برای زندگی روزانه آنها چه معنایی یافته است. این سه با خطوط فکری کاملا متفاوت در یک نکته توافق دارند: تحریمها زندگی آنها را دشوار میکند و آرزوهایشان را به باد میدهد.
رژیم هوای نفس کشیدن برای ما نگذاشته
مریم، فروشنده ۳۲ ساله لوازم آرایش در تهران، میگوید: «پلیس اخلاق دو بار مرا به خاطر اینکه در خیابان روسری به سر نداشتم بازداشت کرد. یک سال پیش وقتی که همراه با هزاران تن دیگر به خاطر وضعیت بد اقتصادی به خیابان ریختیم، مرا کتک زدند، اسپری فلفل به صورتم پاشیدند و با لگد به جانم افتادند. رژیم امکان نفس کشیدن به ما نمیدهد، زنان را تحقیر میکند و هیچ مخالفت سیاسی را برنمیتابد. بسیاری از دوستان من پس از تظاهرات علیه وضعیت بد اقتصادی به زندان افتادند. برای چه؟ برای اینکه ما از نقض حقوق انسانی خودمان انتفاد میکنیم؟!»
مریم اضافه میکند: «بعد از اینهمه رنج من فقط این را میخواهم که رژیم اسلامی سرنگون شود. من میخواهم در یک حکومت مردمسالار، سکولار و صلحجو زندگی کنم. اما میخواهم که این بدون جنگ اتفاق بیافتد. حاصل جنگ همیشه هرج و مرج، ادامه خشونت و ویرانی است. این را سوریه در همسایگی ما نشان میدهد. چیزی که ما از آن به شدت میترسیم. من نمیخواهم که سرنوشت ایران به اینجا منتهی شود.»
این فروشنده لوازم آرایش میافزاید: «به این دلیل است که من سیاست تازه آمریکا در برابر ایران را هم نادرست میدانم. این سیاست بشکه باروتی میسازد که نباید جرقهای به آن اصابت کند. در غیر این صورت شاید فاجعهای به بار بیاید. ما اکنون علاوه بر سرکوب رژیم از طریق تحریمها نیز مجازات میشویم. قیمتها در سطحی نامتعادل بالا میروند. من دیگر نمیتوانم در تهران یک آپارتمان داشته باشم، زیرا موجر همواره اجاره بیشتری طلب میکند. میوه و سبزیجات هم به شدت گران شدهاند. من به عنوان فروشنده لوازم آرایش همواره پول کمتری در میآورم، زیرا آدمهای کمتری قدرت خرید دارند. طبعا آدم با لیسانس ادبیات در تهران کاری پیدا نمیکند. من به عنوان یک زن مجرد به استقلال اقتصادی خودم افتخار میکنم، اما اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد، شاید مجبور شوم به خانه پدر و مادرم در جنوب کشور بازگردم. اما آنجا مشکلات بیشتری وجود دارد. خانههای خاله و بچههای خالهام چند هفته پیش در جریان سیل کاملا نابود شد. آنها اکنون در خانه سایر بستگان با هم زندگی میکنند و به ندرت چیزی برای خوردن دارند.»
مریم میگوید تنها امید باقیمانده برای او این است که شاید حکومت ایران از جاهطلبیهای خود دست بکشد: «جمهوری اسلامی میتواند با آمریکا بر سر یک معامله جدید مذاکره کند و تعهداتی را بپذیرد. ما به پولی که سپاه پاسداران برای بازی قدرت خود در سوریه خرج میکند، نیاز بیشتری داریم! اما من این رژیم را از زمان تولد خود میشناسم. میدانم که این آرزوی من واقعگرایانه نیست.»
ما تسلیم فشارهای جدید هم نمیشویم
نفر دومیکه دیدگاه خود را درباره شرایط امروز ایران با دیتسایت در میان نهاده، ستاره صادقی ۳۳ ساله و دانشجوی دوره دکترای دانشکده تحقیقات آمریکای شمالی در دانشگاه تهران معرفی شده است. در حالی که دولت آمریکا بارها تکرار کرده که دارو و مواد غذایی در شمار کالاهای تحریم شده نیست و حتی مقامات خود نظام باندبازی گروههای مافیایی در زمینه دارو سخن میگویند، ولی ستاره به خبرنگاران دیتسایت میگوید: «به تازگی خانواده من میهمانی از دانمارک داشت. او به نوعی داروی قلبی نیاز شدید داشت. ما تمام شهر را دور زدیم، اما به خاطر تحریمهای تازه آمریکا هیچ داروخانه ای مارک مورد نظر را نداشت. سرانجام داروی مشابهی یافتیم و حال دوستمان خوب است. اما این نمونه نشان میدهد که دولت آمریکا با سیاست تازهاش در برابر ایران حاضر است از روی جنازه بگذرد. تحریمها مدتهاست وارد زندگی روزمره ما شدهاند. دیگر کمتر کسی میتواند گوشت بخرد، میوه نرخهای نجومییافته است. هر هفته یک نوع سبزیجات در بازار نایاب میشود. من دیگر به ندرت برای غذاخوردن به رستوران میروم. در خانه پخت و پز میکنم و دیگر لباس نمیخرم. در هر حال، اکنون مردم بیشتر کالاهای ایرانی میخرند، زیرا سایر کالاها به شدت گران شدهاند. میتوان امید داشت که این مسئله در درازمدت اقتصاد ما را تقویت کند، اما وای به حال کسی که خانواده ای برای تغذیه داشته باشد.»
ستاره صادقی ادامه میدهد: «چیزی که بیش از همه خشم مرا برمیانگیزد، این است که این تحریمها حتی پیشرفت شغلی مرا محدود میکنند. من دیگر نمیتوانم برای شرکت در کنفرانسها سفر کنم. پیشتر، پژوهشگران به سنگاپور، عراق، مالزی یا سوئد سفر میکردند. حالا تحریمها حتی تبادل علمی ما با جهان را نیز قطع میکند.»
دانشجوی دوره دکترای دانشگاه تهران در عین حال از زاویه دید خودش که به علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نزدیک است، جنبههای مثبتی هم در سیاست آمریکا علیه رژیم ایران مییابد. او میگوید: «در نهایت اصلاحطلبان کشور ما هم آنچیز را متوجه میشوند که رهبر انقلاب همیشه هشدار داده است: به غرب نباید اعتماد کرد! همکاری راه به جایی نمیبرد، ایران به سوی اروپا و آمریکا قدم برداشت، یک توافقنامه فراملیتی بست و آن را رعایت کرد. پاداش آن چه بود؟ حالا همه چیز بدتر از گذشته است و ایالات متحده آمریکا حتی ما را به صورت غیرمستقیم تهدید به جنگ میکند.»
ستاره اضافه میکند: «این از آمریکا انتظار میرفت. ترامپ فقط آنچیزی را آشکارتر کرد که سایر رؤسای جمهوری آمریکا هم میخواستند: تسلط بر ایران بجای پذیرش آن. اما من واقعا از اروپا سرخوردهام. فکر نمیکردم که اروپاییها به این سرعت در برابر ایالات متحده آمریکا به زانو در آیند و در برابر سیاست بهم زدن ثبات خاورمیانه هیچ کاری نکنند.»
این دانشجوی دوره دکترای آمریکاشناسی که مدافع حکومت ایران در پایان به دیتسایت میگوید: «من امیدوارم که دولت آینده ما بار دیگر ایران را به محیط اقتصادی مقاوم و مستقلی تبدیل کند که زنان و مردان در جریان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ رویای آن را در سر میپروراندند. ما نیازی به آن نداریم که زیردست کشورهای دیگر باشیم. جمهوری اسلامی ۴۰ سال تحریم، تهاجم و قدرتنمایی آمریکا را تجربه کرده. اما این تنشهای تازه هم نمیتوانند ما را تسلیم کنند!»
وطنم را از من گرفتهاند
سومین شخصی که دیدگاه خود را با دیتسایت در میان نهاده، فردین غلامی فارغالتحصیل ۳۳ ساله جامعهشناسی پناهنده به بریتانیا است. او میگوید: «ترس از جنگ بر سر ایران سایه افکنده. فقر و آشفتگی همواره گستردهتر میشود و امید به یک تغییر دموکراتیک را هم من مدتهاست دفن کردهام. برخی از دوستان من فعال محیط زیست بودند و دستگیر و زندانی شدند. به این دلایل من ایران را چندماه پیش ترک کردم و به عنوان پناهنده به بریتانیا آمدم؛ باید ریشههایم را میکندم، تا بتوانم از نو شروع کنم. پیش از آغاز بحران ما دستکم به لحاظ اقتصادی میتوانستیم خوب زندگی کنیم. من نزد پدر و مادرم در کامیاران زندگی میکردم. شهر کوچکی در کردستان. به آنها که کشاورز هستند در کار مزرعه کمک میکردم. ما گندم تولید میکردیم و به فروشگاههایی که از دولت یارانه میگیرند میفروختیم. وقتی آمریکا تحریمهای تازه را اعمال کرد، اول باید در مورد چیزهای کوچک صرفهجویی میکردم. مثلا دیگر کتاب نمیخریدم، بلکه آنها را فقط در کامپیوتر میخواندم. بعد نرخ سمّ و کود بالا رفت، با اینهمه ما پول زیادی برای گندم دریافت نمیکردیم. پرداخت فروشگاههای دولتی اغلب به تأخیر میافتاد و ما بدهکار میشدیم.»
فردین غلامیافزوده است: «امروز وقتی خبرها را دنبال میکنم، دچار خشم یا نومیدی میشوم. رهبران مذهبی کشور من خودشان را نماینده مردم معرفی میکنند، اما چنین نیست. آنها مقصر اصلی بحران فعلی هستند، زیرا آنها بودند که انرژی اتمی میخواستند و از این راه جامعه جهانی را تحریک کردند. حالا هم همچنان به غارت مردم ادامه میدهند. بجای آنکه به گرسنگان کمک کنند، با پول کمی که دولت دارد همچنان ماجراجویی جنگطلبانه خود را در سوریه، یمن، عراق و فلسطین تامین مالی میکنند. رژیم از تحریمهایی که در نهایت باید به زیانش میبود نیز سود میبرد، زیرا اکنون باید نفت و سایر مواد به صورت مخفیانه معامله شوند. این معاملات قاچاق را آدمهای نزدیک به قدرت در سپاه پاسداران کنترل میکنند. به این ترتیب آنها همچنان ثروتمندتر میشوند، در حالی که مردم رنج میبرند.»
بررسی اوضاع ایران از دید این جامعهشناس ایرانی گریخته به بریتانیا چنین پایان مییابد: «مردم ایران امروز تنها میکوشند زنده بمانند، بیتفاوت و یا بدتر از آن فرصتطلب شدهاند. هرکس میخواهد تنها خودش را نجات بدهد. حالا من میترسم که رژیم از این موقعیت استفاده کند تا آزادیهای اجتماعی را باز هم محدودتر کند. حکومت میتواند مثل یک پدر بیمار فرزندان خود را تهدید کند که با توجه به بحرانها آرام بمانند. اگر کار به قیام عمومی بکشد، ممکن است دوباره دستگیریها و مجازاتهای غیرعادلانهای اعمال شوند. تنها امید شخصی من همین است که خودم چون در تبعید هستم، مجبور به تحمل چنین وضعی نیستم. وطنم از من گرفته شده و امیدی به این ندارم که روزی به آنجا برگردم.»
*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت
* ترجمه و تنظیم: جواد طالعی
دروغ۱۲
https://www.youtube.com/watch?v=pG6nLdg4lmo
ترامپ مثل یک بوکسور عمل میکنه. رژیم رو کاملاً گیج کرده…. و ناگهان ضربه آخر رو میزنه.
والله ما که سر در نمیاوریم و گیج میزنیم .
مصاحبه اقای ترامپ در ژاپن :
– من اصلا به دنبال صدمه زدن به ایران نیستم .
– ایران شانس این را دارد که به یک کشور بزرگ تبدیل شود .
– به دنبال این هستم که به ایران اجازه دهم به عرصه ( بین المللی ) باز گردد .
– البته با همین حکومتی که دارند .
– ما به دنبال تغییر حکومت ایران نیستیم .
عمل به این پیشنهاد ( البته همانند افراموشی فشای حسابهای ارزی وابستگان به حکومت در خارج از کشور نشود ) به اهداف مبارزاتی مردم گرفتار داخل کشور و مخالفین واقعی حکومت ولایت وقیح کمک بسیار بسیار شایانی خواهد نمود و از هزاران کار فرعی دیگر ارزشش بیشتر است و تاثیر گذار !
ببینیم و تعریف کنیم .
لااقل برای رفع اتهام معامله پشت پرده شما با اخوندها این یک کار را بکنید ……
لطفا هموطنان خارج کشور که امکان دسترسی به مجموعه ایشان را دارند ، برای این اطلاع رسانی کمک کنند .
صورت گرفته است .
اگر این گفته حقیقت داشته باشد ( که دارد به دلیل پخش از تلویزیون مسکو ) به اقای پمپئو وزیر امور خارجه امریکا پیشنهاد میکنیم که ایشان به جای افشای مواردی چون انحصار واردات شکر توسط لعنت الله مکارم شیرازی و یا حسابهای بیشمار اختلاسی لعنت الله صادق لاریجانی و……که برای مردم داخل کشور امری عادی گردیده و گوششان از این دزدی ها و غارتها پر شده و حالت بی حسی و بی تفاوتی به انها دست داده ، لطف کنند با کمک گرفتن از سازمان اطلاعات کشورشان مدارک کاملتر در مورد اموزش خامنه ای در این دانشگاه وابسته به سازمان اطلاعات روسیه KGB را افشا کنند .
یک پیشنهاد درجه یک برای جناب اقای پمپئو وزیر خارجه امریکا :
در برنامه تلویزیون دولتی روسیه – راشا تودی در روزهای میانی زمستان سال ۹۰ به مناسبت پنجاه سالگی تاسیس دانشگاه پاتریس لومبا ( ملل مسکو ) نام سید علی گدای خامنه ای بعنوان فارغ التحصیل نمونه این دانشگاه اعلام شده است ؟!!!
این دانشگاه معروف است به تربیت نیروهای ضد امریکایی برای کشورهای جهان سوم که فیدل کاسترو و هوگو چاوز هم از تربیت شدگان این دانشگاه میباشند !
به نظر بسیاری چاپ کتاب پر مدرک ( رفیق ایت الله ) نوشته اقای فخراور با کمک سازمان اطلاعات امریکا CIA
رژیم باخدعه ونیرنگ وعوامفریبی قصدخریدن زمان راداردنه توان وعرضه جنگ راداردونه روی مذاکره راداردهدفش حفظ استبدادباهمین حداقل درآمدقاچاق وسرکوب مردم وتبدیل ایران به کره شمالی
نفر دومی تو و بقیه عوامل حکومت دوستدار رژیم دزد جنایتکار جمهوری اسلامی و رهبرش حق ندارید برای ۸۰ میلیون تصمیم بگیرید٬ خوشبختانه دولت آمریکا بعد از ۴۰ سال زبان شماها رو یاد گرفته و میدونه تنها زبانی که خوب بلدید زبان زور هستش.